eitaa logo
فلسفه نظری
2.3هزار دنبال‌کننده
519 عکس
83 ویدیو
118 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ در حکمت اولین موجودی که صانع متعال خلق کرد و به آن هستی بخشید، جوهری مجرد است در نهایت حُسن وکمال که حامل صورت موجودات وهمچنین واسطه فیض برای تمام مخلوقات است، این جوهر را یا مینامند. از عقل کلی جوهری دیگری صادر شده که در مراتب وجود ، دون اوست و آنرا مینامند.نفس کلی‌ به منزله روح عالم است که بر جمیع مراتب جهان حکم فرماست و فیض الهی را پس ازآنکه از عقل اول دریافت کرده به سایر موجودات افاضه میکند. همچنان که روح انسان بر بدن او سلطه دارد عالم نیز در سیطره نفس کلی میباشد. نفس کلی محرک نخستین افلاک و مبدا تمام حرکات وتحولات دنیا است. حکماء این نفس را به نجاری تشبیه کردند و تمام افلاک و عناصر و مرکبات و موجودات را مانند ابزار دست او میدانند.بنابراین نفس کلی، جوهری واقعی و زنده است که بر جمیع شئون عالم سیطره دارد و اتحاد و پیوستگی جهان راحفظ میکند. نفس کلی دارای قوایی است که بوسیله آنها عالم را تدبیر کرده به نحوی که هر جسم آسمانی توسط یکی از قوای آن اداره میشود و چون این قوا متعلق به یک نفس واحد هستند تغییر وتحول در هریک از اجزاء کائنات بردیگر اجزاء وموجودات عالم موثر خواهد بود. براین اساس تمام اتفاقاتی که در زمین رخ می‌دهد بر اثر حرکت اجرام سماوی میباشد. به عبارتی علت فاعلی موجودات مشیت خداوند، علت مادی آنها هیولای‌اولی، علت صوری آنها حرکت افلاک و اجرام سماوی وعلت غایی آنها منافعی است که انسان وموجودات از آن بهره‌مند میشوند. نفوذ قدرت افلاک وکواکب بر تحولات طبیعت و جوامع بشری تاحدی است که برخی از نظیر _جیلی در کتاب الانسان الکامل هر سیاره را با یکی از انبیاء و یکی از دوران‌های تاریخ که به ادوار نبوت مشهور است تطبیق داده و تحقق قیامت را در اجتماع سیارات انطباق میدادند. اما در بین سیارات وکواکب قدرت و نفوذ اهمیت ویژه‌ای دارد. ازآنجاکه خورشید مانند قلب عالم و سایر سیارات مانند بقیه اعضای پیکر جهان‌اند، حکمای گذشته به‌دقت ، تاثیرات خورشید را در هر برج شرح داده ونفوذ آنرا بر سلامت وبیماری موجودات و وضع کوهها و دشتهای سطح زمین و سرنوشت اقوام گوناگون و اوضاع سیاسی ممالک توضیح داده‌اند. در جهان شناسی گذشتگان خورشید سهم مهمی را عهده‌دار است به اعتقاد آنها خورشید را در مراکز عالم قرار داده همانطور که پایتخت هر مملکتی در مرکز آن و قصر هر سلطانی در مرکز پایتخت می‌باشد.لذا خورشید قلب عالم و آیت خداوند در آسمانها و زمین است...اِنَّ الشمس هی آیه الله فی السموات والارض. به باور حکمای الهی، حرکت خورشید در وسط افلاک به تمام عالم حیات می بخشد و نسبت خداوند با عالم مانند نسبت نور به خورشید است.خورشید همچنان مبدا نور است وجهان ازقبل او منور میشود و این تشبیه و تمثیل همان نوری است که در مکتب اصل جهان وهستی شناخته شده است.از این رو خورشید را سیداعظم ویا آیت کبری مینامید. جرم کروی شکل وبی رنگی است که هر ستاره وجسم آسمانی به آن چسبیده است وبراثر حرکت فلک است که اجرام آسمانی حرکت میکنند. مثلا اولین فلکی که زمین را احاطه کرده میباشد، در واقع جسم بی رنگی است که ماه به بدنه آن چسبیده است وبراثر گردش آن، ماه نیز حرکت میکند. براین اساس نُه فلک زمین را احاطه کرده‌اند. هشتیمن فلک محاط بر زمین عبارت است از ؛ فلکی است که تمام ستارگان آسمان به آن چسبیده و براثر حرکت آن، ستارگان نیز حرکت میکنند.به قسمت میانی واستوای فلک ثوابت اصطلاحا میگویند.ستارگانی در این منطقه وجود دارند که آنها مینامند. حرکت خورشید به مُحازات منطقه البروج است. یعنی اگر منطقه البروج را مانند نواری در افق آسمان فرض کنیم، خورشید در حرکت خود هیچگاه از آن منطقه خارج نمیشود.اما زاویه تابش خورشید تغییر میکندوبراساس تغییر آن فصلهای مختلف بوجود می‌آیند. اما چنانچه پادشاه آسمان، بر مدار اعتدال منطقه البروج حرکت کند، طبیعت را درحالت تعادل قرار داده وسبب زنده شدن گیاهان وموجودات میشود و را ایجاد میکند. براین اساس فصل بهار براثر حرکت اعتدالی سلطان افلاک ایجاد میشود. حیات وزنده شدن مجدد طبیعت، تحت تاثیر نیروی نفس کلی است که بوسیله خورشید و ورود آن به برج حَمَل صورت میگیرد.خورشید واسطه انتقال تعادل نفس کلی به طبیعت می‌باشد؛ از همین روی فصل بهار را تکریم میکردند و را جشن میگرفتند. زیرا در این موعد سال حیاتی مجدد به طبیعت افاضه میشود وانسان به عنوان جزئی از نظام طبیعت، متاثر ازاین تعادل وحیات مجدد افلاکی وسماوی است.ای بسا سیروسلوک انفسی دراین ماه موثر میباشد.چه اینکه جان عالم(نفس کلی) فیض حیات را به طبیعت افاضه کرده وطبیعت به وزان تعادل رسیده، واین تحولات در جسم ونفس انسان نیز تاثیر گذار است. @falsafeh_nazari
✅ رسالة العشق به اعتقاد ترتیب عالم جسمانی بدین نحو است که زمین خاکی را کره آب دربر گرفته و سپس کره هوا و آنگاه کره آتش همگی را احاطه کرده البته قائل بود کره آتش وجود ندارد بلکه سطحی از هوای اطراف زمین داغ است و گمان کرده‌اند که کره مستقلی به نام آتش است. الغرض این سه کره بعلاوه کره خاک را نامیده‌اند که همگی بسیط میباشند. بالاتر از کره هوا (به تعبیر امروزیها جو واتمسفر) جهان است. ، کره جسمانی شفافی است که زمین را احاطه کرده و ماه چون میخ درآن فرو رفته وبراثر گردش فلک، ماه نیز اطراف زمین میچرخد. لذا اولین فلک احاطه کننده زمین است سپس قرار دارد که قضیه آن نیز مانند ماه است یعنی چون فلک میچرخد سیاره عطارد که چون میخ در آن فرو رفته هم‌میچرخد. پس فلک است که سبب گردش وحرکت سیارات وکواکب است. افلاکی هستند که به ترتیب چون مدارهای مشخصی زمین را فراگرفته‌اند سپس است که مدار حرکت تمام ستارگان آسمان است ودرنهایت که تمام عالم جسمانی را احاطه کرده وبراثر حرکت آن همه چیز حرکت میکند. براین اساس عالم تحت فلک قمر را عالم عناصر، عالم کون وفساد، و عالم فراتر از فلک قمر را عالم افلاک وفلکیات میخواندند. افلاکی که حامل سیاره هستند(به جز فلک ثوابت وفلک اطلس) هفت فلک میباشند که به معروف هستند. به اعتقاد قدماء حرکات افلاک سبعه وستارگان وکرات دیگر تاثیر مستقیمی بر عناصر وموجودات زمینی دارد. از این رو به افلاک که تاثیر گذار هستند، آباء سبعه و به عناصر اربعه که تاثیرپذیر هستند، اُمهات اربعه میگفتند. اماحاصل این تاثیر و تاثر افلاکی و زمینی موالید ثلاث یا عناصر مرکبه است.یعنی بر اثر این فرآیند آسمانی و زمینی عناصر اربعه بسیط با یکدیگر ترکیب میشوند و سه موجود معدنیات(سنگ وکوهها) نباتات(گیاهان) حیوانات(موجود متحرک الاراده و حساس که مصداقش انسان و سایر حیوانات است) پدید می‌آیند. لازم به ذکر است که مفهوم نظریه افلاک اشاره به این دارد که همه سیارات و ستارگان آسمان براساس نظم و قاعده‌ای حرکت میکنند که این نظم براساس حرکت یک جسم شفاف به نام فلک است، البته در نجوم جدید به جای افلاک، نظریه مدارها وجود دارد یعنی هر جسم آسمانی براساس مداری غیرجسمانی حرکت میکند. لذا فرق نجوم قدیم وجدید در آن است که نجوم قدیم یک جسم شفاف به نام فلک را عامل نظم سیارات وسنارگان در حرکات خود میدانستند ولی علم جدید عامل نظم وحرکت را امری غیر جسمانی به نام مدار میداند بلکه از سنخ انرژی‌ ویا نیروی مغناطیسی ویا نیروی گریز از مرکز هستند. با این حساب اصل نظریه افلاک باپیدایش علم جدید باطل نشده بلکه مصداق نظریه افلاک که جسم شفاف است باطل شده. براساس آنچه پیشتر گفته شد تصویری که از زمین و افلاک، آسمان و فرش ترسیم شد همه آنها مانند یک پیکر واحد هستند که در ارتباط با یکدیگر خود را بسط داده و حیات وبقاء را ادامه میدهند. در کتاب رسالة العشق میگوید در تمام اجزاء عناصر بسیط ومرکب ودر تمام ابعاد افلاک وآسمانها، از سنگ گرفته تا زحل ومشتری، از قمر تا فلک محیط و جریان دارد. از فرش تا عرش همه عاشق وجوینده عشق می‌باشند. این طلب کمال و شوقِ عشق در ارکان تمام موجودات عالم درجریان است. با عشق زنده میشوند باعشق باقی میمانند و با عشق به سمت کمال حرکت میکنند. شور عشق است که سبب چرخش افلاک و ستارگان و ترکیب عناصر و تولید و توالد گیاهان و حیوانات میشود. برخلاف نگاه و عصر که آسمان وزمین را حاصل اجتماع سنگها و گازها و عناصر شیمیایی میدانند که در ارتباطی انضمامی یک کل مکانیکی را تشکیل داده اند وفاقد هرگونه بُعد مجرد روحانی میباشند، در نگاه شرقی و حکمی عالم به مثابه کل واحد زنده‌ای است که در حرکت حُبّی وشوق نیل به کمالات و رسیدن به خیر مطلق در حرکت وصیرورت است. 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari