eitaa logo
فلسفه نظری
2.2هزار دنبال‌کننده
517 عکس
83 ویدیو
118 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴علم ارزش ذاتی دارد ♨️ . ⬅️شهید مطهری در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم گفته اند "علم ارزش ذاتی دارد." ⬅️این به چه معناست؟! ⬅️موقعی که صدایی می‌آید انسان سریع حساس می‌شود که چه بود؛ این طبیعت بشر است. 💠حرف شهید مطهری این است که یک سری نکته ها هست که این ها جزو صف اول امور فطری است. یکی مقوله دانایی است. ⬅️«برای ...» ندارد! شما یک صدایی می آید یک چیز عجیبی می بینید، اول نمی‌نشینید بگویید برای چه من صدا را دنبال بکنم، برای ندارد. طبیعت انسان کنجکاوی است. طبیعت انسان سر در آوردن است. 💠این یک عطش فطری است، یعنی ساخت شما بر اساس این است. چرایی آن در حوزه انسان شناسی و پیوند با هستی شناسی بحث می‌شود، ولی شهید مطهری نمی‌خواهد وارد این بحث بشود. می‌تواند در این فضا وارد بشود و باید هم وارد بشود، ولی الان این را نمی‌خواهد بگوید. 💠گرایش به علم مثل گرایش به موسیقی گوش کردن است، وقتی موسیقی ای شنید، موسیقی را گوش می‌کند و کیف می‌کند، اینکه من برای چه گوش می‌کنم، ندارد. می‌تواند بگوید ولی طبع او نگاه ابزاری ندارد. ⬅️اگر گفته شود انسان فطرتا دنبال این است که کفش بپوشد! انصافا اینطوری نیست، پس می‌پرسی چرا باید کفش بپوشم؟ قبلاً توجیهی برای آن آماده کرده ای. این کلاً با «برای ...» پذیرفته می شود. یک مشت امور هستند که کلا «برای ...» بر می‌دارند، نمی‌توانی آن در ذات انسان ببری. ولی دانش انصافا اینطوری نیست. دانش در ساخت بشر است. ⬅️موسیقی یا زیبایی شناسی، کشش به زیبایی در ساخت بشر است و موارد دیگری که بحث است که فطریات اصلی چیست. 💠این سخنی در باب کل معرفت بود. معرفت را یک مقدار چگالش بکنیم می شود دانش. شما که گزارش های ساده را مشتری بودی، این گزاره های چکش خورده ـ دانش ـ را هم مشتری هستی؟ بله هستم، چون مطلق معرفت مورد کشش و عطش من است. اگر گفته می‌شود «دانش برای دانش» به این معنا است که ابتدائا دانش برای چیزی، خواسته بشر نیست. ♻️ ... . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
اشراق: الهیات طبیعت_۲ ۱_خلقت عالم به نحو تجلی اسماءوصفات الهی است. وتجلی متضمن رابطه طولی بین موجودات است.گویی از صقع‌لاهوت حق تعالی، یک اشعه نور صادرشده، نوری که دارای شدت وضعف ومراتب مختلف است. وهر مرتبه حاصلِ تنزل مراتب بالاتر است واز مجلای آن بوجود آمده.بدین معنا که ازمجلای صادر اول به عنوان نخستین مخلوق، عقل دوم ایجادمیشود، وعقل سوم نیز حاصلِ تنزل عقل دوم میباشد واین روال تا پست‌ترین موجود،یعنی هیولای‌اولی ادامه می‌یابد. این اشعه نور به موازات تنزلش به مراتب مادون، ضعیف شده لذا کثرت پذیرفته واز وحدت بیرون آمده. ۲_عقل اول که اولین مخلوق وبعداز خداوند، عالی‌ترین مرتبه وجودعالمی‌است، فیض وجود را از حق تعالی دریافت کرده‌ودر مراتب مادون خودجاری وساری میکند. ۳_نفس کلی از مجلای عقل کلی ایجاد شده. نسبت به عقل کلی منفعل‌می‌باشد وجنبه قابلی دارد،صور وماهیات وفیض وجودراازعقل کسب کرده وبه تمام موجودات عالم افاضه میکند.نفس کل به مثابه روح عالم است که برجمیع مراتب جهان حکم فرماست وهمچنان‌که روح انسان بربدن او سلطه دارد عالم نیز در سیطره نفس کلی است.حکمای مسلمان این نفس رابه نجاروافلاک وموجودات مادون را مانندابزار دست او می‌دانند.اوعلت تمام تغییرات وحوادث عالم است. ۴_قاعده آن‌است که:صورتی درزیر دارد، آنچه دربالاستی..یعنی مراتب پائین وجود، سایه وظلِ مراتب شدید وجودی هستند.هرچه درمافوق است به سبب شدت وجودی،وحدت دارد وهرچه در ذیل آن است به سبب تنزل، ضعیف شده وکثرت یافته. ۵_اجسام بسیط اربعه(آتش،هوا،خاک،هوا) و اجسام مرکب ثلاث(نبات،حیوان،انسان) دارای نَفسِ مجردِمدبر هستند.ازآنجا که هرکثرتی،تنزلِ یک وحدت است، نفوس بسیاری که دردنیاموجودند،تنزلات نفس کلی واحدمی‌باشند.بنابراین یک نفس مدبرکلی وجود دارد،که نفوسِ افراد همگی تنزل او می‌باشند. ۶_یکی از قوای نفس‌کلی امری به نام طبیعت می‌باشد.درواقع طبیعت اجتماع اجسام مادی بی‌روح که مجموعه‌ای از قوانین مکانیکی وفیزیکی برآنها حاکم است نمی‌باشد.طبیعت، نیروی مجردی است که برتمام اجسام دنیا حاکم است ومنشاءآثاروافعال گوناگون‌آنها می‌باشد. براین اساس طبیعت،حقیقتی واحداست که برجانِ درخت وکوه ودریا وگیاه وجسم انسان وخورشید وماه وستارگان وحیوانات و..احاطه دارد.طبیعت همان روحِ فعالی است که‌ براثرمشاهده منظره‌ای زیبا باروح انسان متحدشده وسبب شعف قلب آدمی میشود. طبیعت، قوه‌ای از قوای نفس کلی است که باجان انسان پیوند خورده واز دیدن آسمانی پرستاره ویاامواج خروشان دریا مارا به ناکجاآبادی ملکوتی دلالت میدهد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazar
✅ در حکمت اولین موجودی که صانع متعال خلق کرد و به آن هستی بخشید، جوهری مجرد است در نهایت حُسن وکمال که حامل صورت موجودات وهمچنین واسطه فیض برای تمام مخلوقات است، این جوهر را یا مینامند. از عقل کلی جوهری دیگری صادر شده که در مراتب وجود ، دون اوست و آنرا مینامند.نفس کلی‌ به منزله روح عالم است که بر جمیع مراتب جهان حکم فرماست و فیض الهی را پس ازآنکه از عقل اول دریافت کرده به سایر موجودات افاضه میکند. همچنان که روح انسان بر بدن او سلطه دارد عالم نیز در سیطره نفس کلی میباشد. نفس کلی محرک نخستین افلاک و مبدا تمام حرکات وتحولات دنیا است. حکماء این نفس را به نجاری تشبیه کردند و تمام افلاک و عناصر و مرکبات و موجودات را مانند ابزار دست او میدانند.بنابراین نفس کلی، جوهری واقعی و زنده است که بر جمیع شئون عالم سیطره دارد و اتحاد و پیوستگی جهان راحفظ میکند. نفس کلی دارای قوایی است که بوسیله آنها عالم را تدبیر کرده به نحوی که هر جسم آسمانی توسط یکی از قوای آن اداره میشود و چون این قوا متعلق به یک نفس واحد هستند تغییر وتحول در هریک از اجزاء کائنات بردیگر اجزاء وموجودات عالم موثر خواهد بود. براین اساس تمام اتفاقاتی که در زمین رخ می‌دهد بر اثر حرکت اجرام سماوی میباشد. به عبارتی علت فاعلی موجودات مشیت خداوند، علت مادی آنها هیولای‌اولی، علت صوری آنها حرکت افلاک و اجرام سماوی وعلت غایی آنها منافعی است که انسان وموجودات از آن بهره‌مند میشوند. نفوذ قدرت افلاک وکواکب بر تحولات طبیعت و جوامع بشری تاحدی است که برخی از نظیر _جیلی در کتاب الانسان الکامل هر سیاره را با یکی از انبیاء و یکی از دوران‌های تاریخ که به ادوار نبوت مشهور است تطبیق داده و تحقق قیامت را در اجتماع سیارات انطباق میدادند. اما در بین سیارات وکواکب قدرت و نفوذ اهمیت ویژه‌ای دارد. ازآنجاکه خورشید مانند قلب عالم و سایر سیارات مانند بقیه اعضای پیکر جهان‌اند، حکمای گذشته به‌دقت ، تاثیرات خورشید را در هر برج شرح داده ونفوذ آنرا بر سلامت وبیماری موجودات و وضع کوهها و دشتهای سطح زمین و سرنوشت اقوام گوناگون و اوضاع سیاسی ممالک توضیح داده‌اند. در جهان شناسی گذشتگان خورشید سهم مهمی را عهده‌دار است به اعتقاد آنها خورشید را در مراکز عالم قرار داده همانطور که پایتخت هر مملکتی در مرکز آن و قصر هر سلطانی در مرکز پایتخت می‌باشد.لذا خورشید قلب عالم و آیت خداوند در آسمانها و زمین است...اِنَّ الشمس هی آیه الله فی السموات والارض. به باور حکمای الهی، حرکت خورشید در وسط افلاک به تمام عالم حیات می بخشد و نسبت خداوند با عالم مانند نسبت نور به خورشید است.خورشید همچنان مبدا نور است وجهان ازقبل او منور میشود و این تشبیه و تمثیل همان نوری است که در مکتب اصل جهان وهستی شناخته شده است.از این رو خورشید را سیداعظم ویا آیت کبری مینامید. جرم کروی شکل وبی رنگی است که هر ستاره وجسم آسمانی به آن چسبیده است وبراثر حرکت فلک است که اجرام آسمانی حرکت میکنند. مثلا اولین فلکی که زمین را احاطه کرده میباشد، در واقع جسم بی رنگی است که ماه به بدنه آن چسبیده است وبراثر گردش آن، ماه نیز حرکت میکند. براین اساس نُه فلک زمین را احاطه کرده‌اند. هشتیمن فلک محاط بر زمین عبارت است از ؛ فلکی است که تمام ستارگان آسمان به آن چسبیده و براثر حرکت آن، ستارگان نیز حرکت میکنند.به قسمت میانی واستوای فلک ثوابت اصطلاحا میگویند.ستارگانی در این منطقه وجود دارند که آنها مینامند. حرکت خورشید به مُحازات منطقه البروج است. یعنی اگر منطقه البروج را مانند نواری در افق آسمان فرض کنیم، خورشید در حرکت خود هیچگاه از آن منطقه خارج نمیشود.اما زاویه تابش خورشید تغییر میکندوبراساس تغییر آن فصلهای مختلف بوجود می‌آیند. اما چنانچه پادشاه آسمان، بر مدار اعتدال منطقه البروج حرکت کند، طبیعت را درحالت تعادل قرار داده وسبب زنده شدن گیاهان وموجودات میشود و را ایجاد میکند. براین اساس فصل بهار براثر حرکت اعتدالی سلطان افلاک ایجاد میشود. حیات وزنده شدن مجدد طبیعت، تحت تاثیر نیروی نفس کلی است که بوسیله خورشید و ورود آن به برج حَمَل صورت میگیرد.خورشید واسطه انتقال تعادل نفس کلی به طبیعت می‌باشد؛ از همین روی فصل بهار را تکریم میکردند و را جشن میگرفتند. زیرا در این موعد سال حیاتی مجدد به طبیعت افاضه میشود وانسان به عنوان جزئی از نظام طبیعت، متاثر ازاین تعادل وحیات مجدد افلاکی وسماوی است.ای بسا سیروسلوک انفسی دراین ماه موثر میباشد.چه اینکه جان عالم(نفس کلی) فیض حیات را به طبیعت افاضه کرده وطبیعت به وزان تعادل رسیده، واین تحولات در جسم ونفس انسان نیز تاثیر گذار است. @falsafeh_nazari