«اصلاً رقیه نه، به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میکنی؟»
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه میکنی؟
اصلاً خیال کن که کسی دختر تورا
در بین جمعیت بکشاند چه میکنی؟
یاکه خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه میکنی؟
یا فرض کن که دختر تو جای بازیاش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی؟
اصلاً کسی بیاید و با تازیانهاش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی؟
اشعار حضرت رقیه👇
https://eitaa.com/fatemi8/1591
#مناسبت
با اضطراب آمد و با التهاب رفت
کوچکترین شهیده که غساله ای نداشت
وقتی که از بغض گلویش گلایه کرد
آهی به سینه داشت، ولی نالهای نداشت
رفت از شب خرابه و تشییع هم نشد
تنهاترین ستاره که دنبالهای نداشت
شهادت مظلومانه حضرت رقیه (ع) تسلیت و تعزیت باد.
.
◾جسمم، ضعيف و روحم، سرگرمِ بالُ بال است
◽دور فراق، طی شد، امشب، شبِ وصال است
◾تا يافتم طَبَق را، ديدم جمال حق را
◽بايد به سجده افتم، اين وجه ذوالجلال است
◾هنگام شب، كه ديده، خورشيد در خرابه؟
◽اين قرص آفتاب است يا ماه، يا هلال است؟
◾اكنون كه يارم آمد، از ره نگارم آمد
◽هم ماندنم، حرام است، هم رفتنم، حلال است
🏴 شهادت مظلومانه حضرت رقیه تسلیت باد.
#امام_حسین #حضرت_رقیه
شاید الآن امام حسین بگه به برادرش:
حسن جان نگا اربعینی چقدر مهمون داریم
«کاش بودی کرب و بلا
کنار حرمم، حرم داشتی حسن💔»
من حالم خرابه خراب بشه خرابه.mp3
8M
من حالم خرابه خراب بشه خرابه
روزاشم شبیه شباش پر از عذابه
دختر غیر باباش رو پای کی بخوابه
غلاف نخورده بازو این اثر طنابه
تار چشمام زخمه پاهام
حرفی بزن قهری باهام
دیدی عمه اومد بابام
صدام گرفته
پدرم برگشته دعام گرفته
دل عمه خیلی برام گرفته
نفسم بین ناله هام گرفته
پرت شکسته
پهلوتم مثل مادرت شکسته
زدنت معلومه سرت شکسته
دندونات مثل دخترت شکسته
بابا حسین بابا حسین ...
بابا غرق دردم دور سرت بگردم
واسم آب آوردن خوردم و گریه کردم
حق دارم عزیزم ابری بشم ببارم
خاکی موت بمیرم من که گلاب ندارم
با من تنها تو هم دردی
عاشقی رو ثابت کردی
میدونستم بر میگردی
خدا گواهه وقتی فهمیدن خیمه بی پناهه
زدنم اونقدر که چشمام سیاهه
عمه های میگفت بچه بی گناهه
کیا آوردن سرتو از تشت طلا آوردن
اولش فکر کردم غذا آوردن
چه بلایی به روز ما آوردن
میشه بگی که من هنوز نازم
شونه بزن موی منو بازم
دست توی موهای تو میندازم
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#شهادت_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
یَزَلْ یَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَیُقْتَلُ یاران با وفاش یكی یكی اومدند، جنگیدند و شهید شدند. حَتَّى لَمْ یَبْقَ مَعَ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِلَّا أَهْلُ بَیْتِهِ خَاصَّةً آقا با خانوده اش تنها موند، دیگه كسی براش نموند. ای زهیر، ای بُریز، ای حُر، همه رفتند. فَتَقَدَّمَ ابْنُهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام علی اكبر آماده ی میدان شد. وَ كَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً از همه ی مردم زیباتر بود. تو مقتل مقرم نوشته شده: كه وقتی علی می خواست میدان بره، دختر بچه ها اومدند، دورش رو گرفتند، هی صدا می زدند:اِرْحَم غُرْبَتَنا علی به بیچارگی ما رحم كن. داداش علی ببین خلخال من هنوز غارت نرفته. داداش علی یه نگاهی به گوش من بنداز. علی ببین دامنم هنوز آتیش نگرفته،علی اگه تو بری بابای ما پیر میشه. علی بند های تعلق رو جدا كرد، به میدان آمد. فَشَدَّ عَلَى النَّاسِ حمله كرد، در حال حمله كردن رجز می خوند. أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی منم علی، منم فرزند حسین بن علی. نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِی. به خونه ی خدا ما به پیغمبر سزاوارتریم. تَاللَّهِ لَا یَحْكُمُ فِینَا ابْنُ الدَّعِی پسر زنا زاده درباره ی ما حكومت نمیكنه. أَضْرِبُ بِالسَّیْفِ أُحَامِی عَنْ أَبِی با این شمشیرم شمارو می زنم. از بابای خودم دفاع می كنم. ضَرْبَ غُلَامٍ هَاشِمِیٍّ قُرَشِی. من جوان هاشمی ام، قُرشی ام این طور شمشیر می زنم. راوی میگه: فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً هی حمله می كرد و می كشت. وَ أَهْلُ الْكُوفَةِ یَتَّقُونَ قَتْلَهُ اهل كوفه اول خوداری می كردند برند جلو، شاید بعضی ها می گفتند:آخه پیغمبر اومده وسط میدون. خیلی هاشون رسول خدارو دیده بودند. فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ الْعَبْدِیُّ لعنة الله علیه، ملعون مُرّةِ بن مُنْقَذْ لعنه الله علیه یه نگاهی به علی اكبر كرد. فَقَالَ عَلَیَّ آثَامُ الْعَرَبِ إِنْ مَرَّ بِی یَفْعَلُ مِثْلَ ذَلِكَ إِنْ لَمْ أُثْكِلْهُ أَبَاهُ گفت: گناه همه ی عرب به گردن من باشه، اگه از كنار من بگذرد این طور حمله كنه و من داغش رو به دل باباش نذارم. حسین می خوان پیرت كنند، می خوان خسته ات كنند. علی همینطور داره حمله میكنه، روضه كم كم داره جدی میشه، میگه: این ملعون اومد سر راه علی رو گرفت،فَطَعَنَهُ یه نیزه ای به علی زدفَصُرِعَ علی بی هوش شد. دست به گردن اسب انداخت. شیخ مفید نوشته: وَ احْتَوَاهُ الْقَوْمُ دورش رو گرفتند، دورش حلقه زدند. علی جان ساعتی نگذشت اومدند دور بابای مظلومت رو هم گرفتند... دور علی رو گرفتند. یاصاحب الزمان. فَقَطَعُوهُ بِأَسْیَافِهِمْ شروع كردند پیغمبر رو ریز ریز كردن. حسین داره نگاه میكنه. علی جانم:
زمصحف تنت این آیه های ریخته را
چگونه جمع كنم سوی خیمه ها ببرم
فَجَاءَ الْحُسَیْنُ ع حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ. غریب كربلا اومد بالای سر جوانش ایستاد. فَقَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ یَا بُنَیَّ. صدا زد: خدا مردمی رو كه تو رو كشتند لعنت كنه. خدا بكشتشون. مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ چقدر به خدا گستاخ شدند ، چقدر بر ریختن حرمت پیغمبر بی باك شدند. وَ انْهَمَلَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ شروع كرد گریه كردن. یه وقت صدا زد: عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ علی بعد از تو خاك بر سر دنیا.
سند این روضه در ادامه مطلب
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ج2، ص: 107
وَ لَمْ یَزَلْ یَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَیُقْتَلُ حَتَّى لَمْ یَبْقَ مَعَ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِلَّا أَهْلُ بَیْتِهِ خَاصَّةً فَتَقَدَّمَ ابْنُهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ أُمُّهُ لَیْلَى بِنْتُ أَبِی مُرَّةَ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ مَسْعُودٍ الثَّقَفِیِّ وَ كَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ لَهُ یَوْمَئِذٍ بِضْعَ عَشْرَةَ سَنَةً فَشَدَّ عَلَى النَّاسِ وَ هُوَ یَقُولُ: أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِیتَاللَّهِ لَا یَحْكُمُ فِینَا ابْنُ الدَّعِی أَضْرِبُ بِالسَّیْفِ أُحَامِی عَنْ أَبِیضَرْبَ غُلَامٍ هَاشِمِیٍّ قُرَشِی،فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَهْلُ الْكُوفَةِ یَتَّقُونَ قَتْلَهُ فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ الْعَبْدِیُّ فَقَالَ عَلَیَّ آثَامُ الْعَرَبِ إِنْ مَرَّ بِی یَفْعَلُ مِثْلَ ذَلِكَ إِنْ لَمْ أُثْكِلْهُ أَبَاهُ فَمَرَّ یَشُدُّ عَلَى النَّاسِ كَمَا مَرَّ فِی الْأَوَّلِ فَاعْتَرَضَهُ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ فَطَعَنَهُ فَصُرِعَ وَ احْتَوَاهُ الْقَوْمُ فَقَطَعُوهُ بِأَسْیَافِهِمْ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ ع حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ فَقَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ یَا بُنَیَّ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ ا
متن كامل روضه حضرت علی اكبرعلیه السلام محرم93- میثم مطیعی
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ *شب هشتم رسید، این سفره كم كم جمع میشه، این جلسه برا ما محفل توبه و اشك و آه بود، شب هشتم رسید، الان بچه ها حسین كربلا چه می كشند؟ دست روی سینه بذار، دلت رو روانه ی كربلا كن:
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اینگونه در قفس به رهایی نمی رسیم
بی ناخدا بدان به خدایی نمی رسیم
یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی
بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم
امام رضا علیه السلام فرمود: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ كُنْتَ بَاكِیاً لِشَیْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَیْنِ. یاابن شبیب اگه خواستی برا چیزی گریه كنی، برا حسین گریه كن. فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا یُذْبَحُ الْكَبْشُ چرا که او را سر بریدند همانگونه که گوسفند را ذبح میکنند.
***
قربون كبوترای حرمت امام رضا
ممنونتم آقا رزق محرم مارو تو میدی
قربون این همه لطف و كرمت امام رضا
تو كه درد دل مارو می دونی
آقا نكنه اربعین مارو كربلا نفرستی آقا
دل من تربت كربلا می خواد امام رضا
دل من ضریح شیش گوشه می خواد امام رضا
چی شد؟كجا رفتیم؟
دوباره مرغ روحم هوای كربلا كرد
دل شكسته ام را اسیر و مبتلا كرد
ز سر گذشته اشكم به لب رسیده جانم
كه هر چه كرد با من فراق كربلا كرد.
یه كربلا به ما بده، حالا از سویدای دلت: ای حسین.......
یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی
بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم
امشب باید مقدمه چینی كنیم آخه امشب پیغمبر رو می كشند. یه جمله هم با امام زمان (عج):آقا اگه لایق بدونی سری به مجلس ما بزنی، ما برات روضه بخونیم.
بی شوق انتظار به بیراهه می رویم
جز راه دل به کرب و بلایی نمی رسیم
یا ایهاالعزیز تو شرط رسیدنی
ما مانده ایم و تا تو نیایی نمی رسیم
آقا رو صدا بزن:یابن الزهرا..... امام زمان(عج) رو دعوت كن:یابن الزهرا.....
ما را بدون تو به پشیزی نمی خرند
آقا جان ما نوكر شمائیم،بی آبرو شدیم، گستاخ شدیم، یه فكری به حال دل ما بكن،یه وقت نكنه محرم تموم بشه دوباره روز از نو روزی از نو....
ما را بدون تو به پشیزی نمی خرند
جز با حضور تو به بهایی نمی رسیم
صاحب عزا به دست تهی مان نگاه کن
بی لطف تو به فیض گدایی نمی رسیم
شاعر: عباس احمدی
میخوام مقتل علی اكبر رو شروع كنم، چند مرتبه امام زمان رو صدا بزنید، برا ما دعا كنه، قربون اون دلت برم آقا. خودش فرمود:یا جدا اگه اشك چشمم خشك بشه، برات خون گریه می كنم. همه ناله بزنن:یابن الحسن......
آقا تو همچو من سر كویت هزارها داری
ولی بدان كه گدایت فقط تو را دارد
دل هاتون رو روانه ی كربلا كنید، امشب پایین پای ارباب شلوغه، اول استغفار كنیم، همه دست هارو بالا بیارید، در خونه ی خدا، بالحسین الهی العفو،الهی العفو..... امشب به حق جَوون امام حسین مارو ببخش، الهی العفو...حالا صدا بزن: حسین......
امشب شب پیغمبر ِ، مصبتی كه امشب خونده میشه عظیمه،خود پیغمبر خدا فرمود:مصیبت من بزرگترین مصیبت ِ. شهادت پیغمبر با حضرت زهرا سلام الله علیها چه كرد؟ اُم سلمه میگه رفتم خدمت بی بی، بعد از رحلت پیغمبر اكرم،عرضه داشتم. بی بی حالتون چطوره؟ بی بی فرمود: اُم سلمه حال خوشی ندارم،اُم سلمه غم و اندوه وجودم رو فرا گرفته. بعد فرمود: پیغمبر از دست رفت،به وصی پیغمبر ظلم شد، علی مظلوم ِ. امشب هرچی یاد از پیغمبر بیشتر باشه بر عظمت و مصیبت امشب اضافه میشه. علی اكبر اشبه الناس به پیغمبر ِ ، وقتی می رفت میدان آقا صدا زد: اَللّهُمَّ اشْهَدْ خدا شاهد باش. هم خَلقاً و هم خُلقاً و هم منطقاً شبهات به رسول الله می داد علی اكبر. حلا مصیبت علی اكبر رو می خوام بخونم. شاید بهتر بود بگم: مصیبت جون دادن امام حسین رو می خوام بگم.شیخ جعفر شوشتری میگه:نگید مصیبت علی اكبر، بگید مصیبت جون دادن حسین، مصیبت جو دادن های امام حسین علیه السلام. آخه آقا چند بار جون داد، یه بار اون لحظه ای كه علی می خواد وداع كنه
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم كه جانم می رود
حسین.....
یه بار آقا موقع وداع با علی اكبر جون داد، یه بارم اون موقعی كه علی از رزم خسته شد،تشنه شد، برگشت، صدا زد: یا ابة العطش قد قتلنی. بابا تشنگی من و كشت. شیخ جعفر میگه:یه بار دیگه ای كه امام حسین جون داد اون لحظه ای بود كه صدای ناله ی علی رو شنید، یا اَبَ عَلَیكَ مِنّى السَّلامَ. بابا خدا حافظ. یه جای دیگه كه از همه بیشتر سخت گذشت ، نگاهی كرد دید با بدن عزیزش دارند چیكار می كنند.ای حسین.....
شیخ مفید در ارشاد روایت كرده: وَ لَمْ
لرَّسُولِ وَ انْهَمَلَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ أُخْتُ الْحُسَیْنِ مُسْرِعَةً تُنَادِی یَا أُخَیَّاهْ وَ ابْنَ أُخَیَّاهْ وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَیْهِ فَأَخَذَ الْحُسَیْنُ بِرَأْسِهَا فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ وَ أَمَرَ فِتْیَانَهُ فَقَالَ احْمِلُوا أَخَاكُمْ فَحَمَلُوهُ حَتَّى وَضَعُوهُ بَیْنَ یَدَیِ الْفُسْطَاطِ الَّذِی كَانُوا یُقَاتِلُونَ أَمَامَهُ
ترجمه : سپس على بن الحسین به میدان نبرد آمد. مادرش لیلى دختر ابى قرة بن عروة بن مسعود ثقفى بود و از زیباترین مردم آن زمان بود، او حمله می کرد و می گفت: منم على فرزند حسین بن على، به خانه خدا سوگند ما سزاوارتر به پیغمبر هستیم. به خدا سوگند پسر زنا زاده در باره ما حكومت نخواهد كرد، با شمشیر شما را می زنم و از پدر خویش دفاع می كنم. شمشیر می زنم! شمشیر زدن جوانى هاشمى و قرشى.
او چندین بار چنین حمله کرد، مردم كوفه از كشتن او خوددارى می كردند، مرة بن منقذ عبدى گفت: گناه عرب به گردن من باشد اگر این جوان بر من بگذرد و این چنین حمله کند و من داغ مرگش را بر دل پدرش نگذارم، پس همچنان كه حمله می کرد، مرة بن منقذ سر راه او را گرفت و با نیزه او را زد. آن جناب به زمین افتاده، و آن مردم بی شرم دور او را گرفت، او را احاطه کردند و با شمشیرهاى خود پاره پارهاش كردند، امام حسین علیه السلام آمد تا بر بالای سر جوان ایستاده فرمود: اى پسرم خدا بكشد مردمى كه تو را كشتنند. چه قدر این مردم بر خدا و بر دریدن حرمت رسول خدا بی باک شده اند و اشك از دیدگان مبارکش سرازیر شد، سپس فرمود: پس از تو خاك بر سر دنیا. در این حال زینب کبری خواهر امام حسین علیه السلام از خیمه بیرون دویده فریاد می زد: اى برادرم و اى فرزند برادرم. و با سرعت آمد تا خود را به روى آن جوان انداخت، امام حسین علیه السلام خواهر را بلند كرده او را به خیمه بازگرداند، و به جوانان خود فریاد زد: برادرتان را بردارید، پس جوانان آمده او را برداشتند و جلوى خیمه ای كه مقابل آن می جنگیدند بر زمین نهادند
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#زیارت_کربلا
میان خیل تو از یادها فراموشم
شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم
به چشمهای که به دریا نمیرسد رحمی
قسم به جان تو با دوریات نمیجوشم
فقط نه ماه محرم که هجر هم داغیست
من از فراق تو گاهی سیاه میپوشم
دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت
به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم
به روضه میروم و تازه میشود داغم
دلم نمیشود آرام، هر چه میکوشم
ببین شکستهدلانت چه عالمی دارند
در استکان ترکخورده چای مینوشم
به هر دری زدهام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم
✍ #سیدمیلاد_حسنی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
❣﷽❣
#روضه_پنج_تن_آل_عبا
گریز ائمه بقیع
🌹روضه پنج تن
🔸بر احمد و محمود و محمد صلوات
🔸بر شافع رهروان عبد مؤید صلوات
🔸بر احمد و زهرا و علی و حسین
🔸بر پنج تن آل محمد صلوات
🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع
🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3
⏪نبی در بسترو زهرا کنارش
⏪عزیز قلب او شد بی قرارش
⏪بگوید دخترم کمتر نوا کُن
⏪ برای رفتن بابا دعا کن
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد...
🔆بابای خوب و مهربون
🔆 حرفامو از نگام بخون
🔆من التماست می کنم
🔆یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بیبی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
💠 چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند،
حق بچه یتیمه،
⬅️اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید..😭😭.ای دلای آماده درسته اولین مظلوم عالم.امیرالمومنیه ..اما امیرالمومنین .علی ابن ابی طالب همسری چون فاطمه زهرا داشتن ..هرموقع نگاه به حضرت فاطمه میکردن غمهای دلشون برطرف میشد
دلها بسوزه برا غریب مدینه امام حسن .اون آقایی که حتی توخونه خودشون محرمی نداشتن..تازهر اثرکرد به جای اینکه همسرشون صدابزنه فرمودن کنیزا بگین خواهرم زینب بیاد 😭😭.امان ازدل زینب
🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا....
آی جوون دارا....
آی مریض دارا ....
آی حسینیا....
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
☑️میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود،
کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن،
🔺 ای غریب حسین مظلوم حسین ع
🔸بی سرو سامان توأم یا حسین
🔹دست به دامان توأم یا حسین
🔸برسر نی زلف رها کرده ای
🔹با جگر شیعه چها کرده ای
🔸زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین
🔹کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین
اما درروز تخریب قبور ائمه بقیع قرار داریم گریزی هم در این خصوص داشته باشیم بهره امواتمان باشه
⬅️ا. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونهشُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینهش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همهتون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن ..
❣﷽❣ #دوبیتی #اربعین_حسینی
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
از شام رسیده زائر کوی توام
برخیز و ببین که زنده از بوی توام
از طفل سه ساله ات مپرس از خواهر
تا حشر خجالت زده روی توام
(سید محمد رستگار)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
مپرس از من چرا از پا فتادم
که از داغ تو در صحرا فتادم
چو می خوردم ز دشمن تازیانه
به یاد مادرم زهرا فتادم
(سید هاشم وفایی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دلم از درد و داغ اندوهگین بود
گل سرخم در آغوش زمین بود
گذشت از داغ تو یک اربعین لیک
برای من هزاران اربعین بود
(محمود تاری)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
ز داغ لاله ها زینب غمین است
پریشان موی زین العابدین است
دوباره کربلا شد عرصه ی غم
شهیدان خدا را اربعین است
(محمود تاری)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
(غلامرضا سازگار)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
حسینم وا حسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان چه در ویرانۀ شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
غلامرضا سازگار
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
غلامرضا سازگار
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
(سید رضا موید)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
بین قافله ات چه سوز و آهی دارد
این خواهر تو عجب سپاهی دارد
احوال سه ساله را اگر می پرسی
در کنج خرابه بارگاهی دارد
(محمود ژولیده)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دلِ خون، حالِ خسته، اشکِ جاری
غریبی، بی پناهی، بی قراری
اسارت، آه غربت، روی نیلی
چهل روز و هزاران یادگاری
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
نگاه ابری اش دارد زمینه
شده دلتنگ مهتاب مدینه
پس از یک اربعین، سر باز کرده
کنار عقلمه بغض سکینه
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
نوای ناله و غم ها رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بی قراری
همه برگشته اند اما رقیه ...
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
غریبی، بیکسی، منزل به منزل
خبر دارد ز حالم چوب محمل
چهل روز است در سوز و گدازم
فقط خاکستری جا مانده از دل
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
چه بارانی دو چشم آسمان است
چه طوفانی دل این کاروان است
کنار قبر سالار شهیدان
همه جمعند و زینب روضه خوان است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
شبیه آتش است این اشک خاموش
که می بارد ز چشمان عزاپوش
رباب است این که با لالایی خود
کنار خیمه ها رفته ست از هوش
(یوسف رحیمی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دوبیتی ورباعی های اربعین
برادر جان ببین اقبال زینب
تو رفتی وشکستند بال زینب
برادر از سفربر گشته ام من
بیا اکنون به استقبال زینب
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
مپرس ازمن چه بگذشت این چهل روز
گذشت اما غمت سنگین چهل روز
چهل روز ازتو دوری شدچهل سال
خدا داند که شدچندین چهل روز
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
پرستار یتیمان تو بودم
مگر دیدی کنم درکارسستی؟
چراپس روی نیزه تاکه چشمت
به چشمان من افتاد دیده بستی?
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اگر شب رفته زینب روز برگشت
به همراه دلی پر سوز برگشت
اگر چه قد خمیده پیر تر شد
ولیکن عاقبت پیروز بر گشت
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
میان کوچه ها و از سر بام
یهودی ها به ما دادند دشنام
به پای نیزه ها رقصیدند ای وای
برادرجان، اَمان از شام از شام
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
در این دل خاطرات نا تمام است
اگر چه غصه ام از شهر شام است
ز رنج و غصه های من نپرسید
بگویید قبر محبوبم کدام است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
برادر قلب زینب ریز ریز است
غمم ازشام و از چشمان هیز است
نفس بند آمد آندم تا شنیدم
میان شامیان حرف از کنیز است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
گلی گم کرده ام درجستجویم
میان خاک ها دنبال اویم
به اشک دیده آبش داده ام تا
ز خاک آید برون و من ببویم
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
گلی گم کرده ام گیرم سراغش
همانکه شد خزان گل های باغش
گل من یار دیرینم حسین است
شدم آواره از درد قراقش
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اگر چه کربلا جولان شرّ بود
اگر چه آتش اینجا شعله ور بود
اگر اینجا تو را از من گرفتند
ولی شام از همه جانسوز تر بود
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
ای برادرجان به قربانت شوم
من فداییِ عزیزانت شوم
این گمان هرگزنمیکردم حسین
برمزارت فاتحه خوانت شوم
(علی اکبراسفندیار)
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100