لرَّسُولِ وَ انْهَمَلَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ أُخْتُ الْحُسَیْنِ مُسْرِعَةً تُنَادِی یَا أُخَیَّاهْ وَ ابْنَ أُخَیَّاهْ وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَیْهِ فَأَخَذَ الْحُسَیْنُ بِرَأْسِهَا فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ وَ أَمَرَ فِتْیَانَهُ فَقَالَ احْمِلُوا أَخَاكُمْ فَحَمَلُوهُ حَتَّى وَضَعُوهُ بَیْنَ یَدَیِ الْفُسْطَاطِ الَّذِی كَانُوا یُقَاتِلُونَ أَمَامَهُ
ترجمه : سپس على بن الحسین به میدان نبرد آمد. مادرش لیلى دختر ابى قرة بن عروة بن مسعود ثقفى بود و از زیباترین مردم آن زمان بود، او حمله می کرد و می گفت: منم على فرزند حسین بن على، به خانه خدا سوگند ما سزاوارتر به پیغمبر هستیم. به خدا سوگند پسر زنا زاده در باره ما حكومت نخواهد كرد، با شمشیر شما را می زنم و از پدر خویش دفاع می كنم. شمشیر می زنم! شمشیر زدن جوانى هاشمى و قرشى.
او چندین بار چنین حمله کرد، مردم كوفه از كشتن او خوددارى می كردند، مرة بن منقذ عبدى گفت: گناه عرب به گردن من باشد اگر این جوان بر من بگذرد و این چنین حمله کند و من داغ مرگش را بر دل پدرش نگذارم، پس همچنان كه حمله می کرد، مرة بن منقذ سر راه او را گرفت و با نیزه او را زد. آن جناب به زمین افتاده، و آن مردم بی شرم دور او را گرفت، او را احاطه کردند و با شمشیرهاى خود پاره پارهاش كردند، امام حسین علیه السلام آمد تا بر بالای سر جوان ایستاده فرمود: اى پسرم خدا بكشد مردمى كه تو را كشتنند. چه قدر این مردم بر خدا و بر دریدن حرمت رسول خدا بی باک شده اند و اشك از دیدگان مبارکش سرازیر شد، سپس فرمود: پس از تو خاك بر سر دنیا. در این حال زینب کبری خواهر امام حسین علیه السلام از خیمه بیرون دویده فریاد می زد: اى برادرم و اى فرزند برادرم. و با سرعت آمد تا خود را به روى آن جوان انداخت، امام حسین علیه السلام خواهر را بلند كرده او را به خیمه بازگرداند، و به جوانان خود فریاد زد: برادرتان را بردارید، پس جوانان آمده او را برداشتند و جلوى خیمه ای كه مقابل آن می جنگیدند بر زمین نهادند
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#زیارت_کربلا
میان خیل تو از یادها فراموشم
شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم
به چشمهای که به دریا نمیرسد رحمی
قسم به جان تو با دوریات نمیجوشم
فقط نه ماه محرم که هجر هم داغیست
من از فراق تو گاهی سیاه میپوشم
دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت
به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم
به روضه میروم و تازه میشود داغم
دلم نمیشود آرام، هر چه میکوشم
ببین شکستهدلانت چه عالمی دارند
در استکان ترکخورده چای مینوشم
به هر دری زدهام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم
✍ #سیدمیلاد_حسنی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
❣﷽❣
#روضه_پنج_تن_آل_عبا
گریز ائمه بقیع
🌹روضه پنج تن
🔸بر احمد و محمود و محمد صلوات
🔸بر شافع رهروان عبد مؤید صلوات
🔸بر احمد و زهرا و علی و حسین
🔸بر پنج تن آل محمد صلوات
🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع
🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3
⏪نبی در بسترو زهرا کنارش
⏪عزیز قلب او شد بی قرارش
⏪بگوید دخترم کمتر نوا کُن
⏪ برای رفتن بابا دعا کن
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد...
🔆بابای خوب و مهربون
🔆 حرفامو از نگام بخون
🔆من التماست می کنم
🔆یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بیبی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
💠 چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند،
حق بچه یتیمه،
⬅️اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید..😭😭.ای دلای آماده درسته اولین مظلوم عالم.امیرالمومنیه ..اما امیرالمومنین .علی ابن ابی طالب همسری چون فاطمه زهرا داشتن ..هرموقع نگاه به حضرت فاطمه میکردن غمهای دلشون برطرف میشد
دلها بسوزه برا غریب مدینه امام حسن .اون آقایی که حتی توخونه خودشون محرمی نداشتن..تازهر اثرکرد به جای اینکه همسرشون صدابزنه فرمودن کنیزا بگین خواهرم زینب بیاد 😭😭.امان ازدل زینب
🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا....
آی جوون دارا....
آی مریض دارا ....
آی حسینیا....
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
☑️میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود،
کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن،
🔺 ای غریب حسین مظلوم حسین ع
🔸بی سرو سامان توأم یا حسین
🔹دست به دامان توأم یا حسین
🔸برسر نی زلف رها کرده ای
🔹با جگر شیعه چها کرده ای
🔸زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین
🔹کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین
اما درروز تخریب قبور ائمه بقیع قرار داریم گریزی هم در این خصوص داشته باشیم بهره امواتمان باشه
⬅️ا. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونهشُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینهش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همهتون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن ..
❣﷽❣ #دوبیتی #اربعین_حسینی
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
از شام رسیده زائر کوی توام
برخیز و ببین که زنده از بوی توام
از طفل سه ساله ات مپرس از خواهر
تا حشر خجالت زده روی توام
(سید محمد رستگار)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
مپرس از من چرا از پا فتادم
که از داغ تو در صحرا فتادم
چو می خوردم ز دشمن تازیانه
به یاد مادرم زهرا فتادم
(سید هاشم وفایی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دلم از درد و داغ اندوهگین بود
گل سرخم در آغوش زمین بود
گذشت از داغ تو یک اربعین لیک
برای من هزاران اربعین بود
(محمود تاری)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
ز داغ لاله ها زینب غمین است
پریشان موی زین العابدین است
دوباره کربلا شد عرصه ی غم
شهیدان خدا را اربعین است
(محمود تاری)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
(غلامرضا سازگار)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
حسینم وا حسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان چه در ویرانۀ شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
غلامرضا سازگار
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
غلامرضا سازگار
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
(سید رضا موید)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
بین قافله ات چه سوز و آهی دارد
این خواهر تو عجب سپاهی دارد
احوال سه ساله را اگر می پرسی
در کنج خرابه بارگاهی دارد
(محمود ژولیده)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دلِ خون، حالِ خسته، اشکِ جاری
غریبی، بی پناهی، بی قراری
اسارت، آه غربت، روی نیلی
چهل روز و هزاران یادگاری
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
نگاه ابری اش دارد زمینه
شده دلتنگ مهتاب مدینه
پس از یک اربعین، سر باز کرده
کنار عقلمه بغض سکینه
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
نوای ناله و غم ها رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بی قراری
همه برگشته اند اما رقیه ...
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
غریبی، بیکسی، منزل به منزل
خبر دارد ز حالم چوب محمل
چهل روز است در سوز و گدازم
فقط خاکستری جا مانده از دل
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
چه بارانی دو چشم آسمان است
چه طوفانی دل این کاروان است
کنار قبر سالار شهیدان
همه جمعند و زینب روضه خوان است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
شبیه آتش است این اشک خاموش
که می بارد ز چشمان عزاپوش
رباب است این که با لالایی خود
کنار خیمه ها رفته ست از هوش
(یوسف رحیمی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دوبیتی ورباعی های اربعین
برادر جان ببین اقبال زینب
تو رفتی وشکستند بال زینب
برادر از سفربر گشته ام من
بیا اکنون به استقبال زینب
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
مپرس ازمن چه بگذشت این چهل روز
گذشت اما غمت سنگین چهل روز
چهل روز ازتو دوری شدچهل سال
خدا داند که شدچندین چهل روز
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
پرستار یتیمان تو بودم
مگر دیدی کنم درکارسستی؟
چراپس روی نیزه تاکه چشمت
به چشمان من افتاد دیده بستی?
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اگر شب رفته زینب روز برگشت
به همراه دلی پر سوز برگشت
اگر چه قد خمیده پیر تر شد
ولیکن عاقبت پیروز بر گشت
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
میان کوچه ها و از سر بام
یهودی ها به ما دادند دشنام
به پای نیزه ها رقصیدند ای وای
برادرجان، اَمان از شام از شام
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
در این دل خاطرات نا تمام است
اگر چه غصه ام از شهر شام است
ز رنج و غصه های من نپرسید
بگویید قبر محبوبم کدام است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
برادر قلب زینب ریز ریز است
غمم ازشام و از چشمان هیز است
نفس بند آمد آندم تا شنیدم
میان شامیان حرف از کنیز است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
گلی گم کرده ام درجستجویم
میان خاک ها دنبال اویم
به اشک دیده آبش داده ام تا
ز خاک آید برون و من ببویم
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
گلی گم کرده ام گیرم سراغش
همانکه شد خزان گل های باغش
گل من یار دیرینم حسین است
شدم آواره از درد قراقش
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اگر چه کربلا جولان شرّ بود
اگر چه آتش اینجا شعله ور بود
اگر اینجا تو را از من گرفتند
ولی شام از همه جانسوز تر بود
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
ای برادرجان به قربانت شوم
من فداییِ عزیزانت شوم
این گمان هرگزنمیکردم حسین
برمزارت فاتحه خوانت شوم
(علی اکبراسفندیار)
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
به نام نامیات عرش معلیٰ عطرآگین است
همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است
صدایی هم اگر باشد در عالم، «یاحسین» ماست
تویی عشقِ حقیقیِ جهان، باقی دروغین است
چنان داغ محرمها نشسته در دل تقویم...
هنوز از ماتم تو سینهی تاریخ سنگین است
یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد
کسی که قبل هیئت با کتیبه گرم تزئین است
قسم به شوری اشک تمام گریهکنهایت
برایت جان سپردن در بساط روضه، شیرین است
خلیل الله را پیراهنت از شعلهها رد کرد
یکی از معجزات دستبافِ مادرت این است
سَرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت
نشستن گوشهی این صحن، آمالِ سلاطین است
من از تعظیم پایینپای این ششگوشه فهمیدم
که بالا میرود در محضرت هرکس که پایین است
غذای نذریِ تو فقر ما را ریشهکَن کرده
هر آنکَس که به نانَت لب نزد در اصل مسکین است
دهانِ خاکیاش از عطر سیبِ صحن تو پر شد
پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوشبین است
فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی
چُنین محرابِ خونین در کدامین رسم و آئین است؟!..
✍ #بردیا_محمدی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
روایت میگوید: صورت نازنین امام حسن (علیه السلام) خیلی زیبا بوده است. گاهی که میخواست از منزل بیرون برود، مردم جمع میشدند و محو تماشای امام حسن (علیه السلام) میشدند. راه بسته میشد و حضرت ناچار میشد که برگردد.
حالا صورت به این نازنینی، من جگرم برای امام حسین (علیه السلام) سوخته که وقتی برادر را در قبر میگذاشت، چه حالی پیدا کرد؟ جملهای را فرمود که کاشفیت از آن سوز باطن دارد. فرمود: برادر! من بعد تو هیچ وقت عطر نمیزنم. این جمله بسیار کاشف از سوز دل امام حسین (علیه السلام) است؛ ولی یک کاشفی بزرگتر از این در کربلا گفته شدم آن جا که بالای سر قمر بنیهاشم آمد، نفرمود دیگر عطر نمیزنم؛ فرمود: الآن انکسر ظهری و قلت حیاتی؛ کمر شکست و تدبیر و توانم به پایان رسید.
بهر آن لب تشنه دریا خون گریست - دیده صحرا دل هامون گریست
چشم ثارالله همچون چشم مشک - ریخت اشک و ریخت اشک و ریخت اشک
کی به خون آغشته چشمی باز کن - یک برادر گوی و خواب ناز کن
جمع کردم از زمین هست تو را - هم علم هم مشک و هم دست تو را
بی تو ای سرو روان در خیمه گاه - آب آب تشنگان شد آه آه
عضو عضوم راست در هر انجمن - ناله عباس من عباس من
تا تو را از تیغ کین افتاد دست - ماند پایم از ره و پشتم شکست
https://eitaa.com/fatemi8
18.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صورتم رو به کربلا میکنم . . .
از ته دل تورو صدا میکنم :)🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودت دستمو بگیر...
#امام_حسین
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دلهای شستوشو شده و پاک، بیشمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفرهٔ افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پاگیر جاده میشود آن دل که عابر است
آن دل که میگریزد از جبر روزگار
در جستجوی ردّ قدمهای جابر است...
#میثم_داودی #شعر #اربعین #امام_حسین
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
سلام ای مصدر نور محبت - سلام ای شعر پرشور محبت
سلام ای دلربای دلربایان - به دلهایی تو مشهور محبت
سلام ای بحر امواج عنایت - بیا یا بن الحسن جانم فدایت
همه ما آرزوی ما این است که حتی اگر شده در خواب و رؤیا خدمت امام زمانمان برسیم. دست ادب به سینه بگذاریم و سلامی عرض کنیم و جوابی بشنویم...
مردم، کریم اهل بیت، امام حسن (علیه السلام) را میدیدند. جلو میآمدند و سلام عرض میکردند؛ اما چه سلامی! به جای سلام با کمال وقاحت و بیشرمی، از روی سرزنش به امام معصوم از خطا و لغزش میگفتند: یا مذل المؤمنین، یعنی ای کسی که مایه خواری مؤمنان هستی!...
آن یکی میگفت با من این چنین - السلام یا مذل المؤمنین
روی منبر دور، دور خصم بود - ناسزا گفتن به حیدر رسم بود
انعکاس جلوه طاها منم - وارث خون دل زهرا منم
امام حسین (علیه السلام)
بعد از شهادت امام حسین ۱۱(علیه السلام) در پشت و دوش آن حضرت، اثر پینههایی را یافتند. از امام سجاد (علیه السلام) درباره آن پرسیدند. فرمود: اثر کوله بارهایی است که امام حسن (علیه السلام) شبها به دوش میگرفت و برای ایتام غذا و خوراکی میرساند
عرض میکنم عجب امام مهربانی! چه امام رئوفی! اما در عوض این مردم چگونه این لطف و مهربانی را جواب دادند؟ همین قدر بگویم که به اسبان نعل تازه بستند و همان پشتی را که شبها صدقات را برای فقرا حمل میکرد، زیر سم ستوران شکستند...
آن که میخواندش رسول عالمین - این حسین از من بود من از حسین
آن که مصباح الهدایش خوانده حق - معنی قالو بلایش خوانده حق
تشنه لب کشتند اولاد بتول - سر بریدند از تن سبط رسول
در کنار ساحل آب فرات - قطعه قطعه گشته کشتی نجات
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
از احکام جهاد این است که اگر سر کافری را هم بریدند، سر را از محل معرکه به مکان دیگری نقل ندهند؛
ولی بمیرم برای آن آقایی که برای رساندن سر او به ابن زیاد به هم مباحات میکردند؛ سر او را گاهی در شام و گاهی کوفه، گاهی در تنور خولی و گاهی در مجلس یزید، در طشت طلا، گاهی آویزان بر سر دروازه شام، گاهی مرفوع بر سر نیزه، گاهی در دیر راهب و گاهی بر درخت آویزان، گاهی در طبق نزد ابن زیاد، گاه بر سر دستها، گاهی هم در صندوق پاسبانان... از شهری به شهر دیگر میگرداندند.
تن چو یعقوب از غم اکبر زمینگیر بلا شد - سر چو یوسف بر سر بازار حسنش مشتهر شد
نسخ کرده محنت ایوب را جسم جریحش - قصه یحیی ز سر شد غصهاش محو از نظر شد
با گلوی خشک تن، شد غمگسار تشنه کامان - همره اطفان گریان، سر روان با چشم تر شد
بر بلاهای زمینی جسم پاکش گشت حائل - سر به روی نی بلاهای سماوی را سپر شد
✔️از احکام جبهه و جهاد این است که گر کاف از بزرگان قبیله خود باشد و بین قوم و قبیلهاش دارای احترام، نباید هتک حرمت او را انجام داد؛ چنانچه حضرت امیر (علیه السلام) وقتی عمروبن عبدود را به درک واصل کرد، متعرض زره او که بسیار قیمتی و أعلا بود، نشد. شخصی پرسید: چرا زره او را نبردید؟ فرمود: او بزرگ قوم خویش است. نخواستم هتک حرمتش کنم.
امام حسین (علیه السلام) هم پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، امام امت است، سرور جوانان اهل بهشت است؛ اما حتی پیراهن او را هم به تن مبارکش نگذاشتند و به طمع انگشتر، انگشت او را هم بریدند...
یادگاری برم از غربت تو -
مشتی از خاک که بود تربت تو
خاک و خونی که بین این مشت است -
ز چه در آن شکسته انگشت است
https://eitaa.com/fatemi8/1614