دریوزه گری صوفیان 👆 #صوفیه #فرقه_سازی_دراسلام #بدعت_در_دین #فرقه_های_عجیب 📝 اینجا بخوانید👇 👇 کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

دریوزه گری صوفیان صوفیان نخستین گدایی کردن را به خاطر ذلت نفس یا توکل به خدای متعال آغاز کردند. اما به مرور این اعتقاد دستمایه شکم بارگان صوفی شد و غایت گدایی صوفیه که تربیت نفوس بود از بین رفت و انحرافی به نام "سوال" یا همان تکدی‌گری در تصوف نهادینه شد. "تکدی‌گری"، "سوال" یا "فتوح" از جمله آداب صوفیه بود که در میان این فرقه به مرور شکل گرفت. این کار در پی اعتقاد صوفیه به پست بودن دنیا یا تربیت نفوس دراویش شکل گرفت. به همین دلیل عده‌ای از صوفیه از این کار دفاع کرده‌اند. از جمله ایشان ابونصر سراج طوسی است. او در این باره می‌گوید: «و کان بعض الصوفیه ببغداد لا یکاد ان یاکل شیئا الا بذل السوال. فسئل عن ذلک؛ فقال اخترت ذلک لشده کراهیه نفسی ذلک.[اللمع، ص 191] بعضی از صوفیه در بغداد چیزی نمی‌خوردند مگر از طریق خوار شمردن نفس بوسیله سوال (گدایی) کردن. از ایشان درباره آن سوال شد. گفت: به خاطر شدت کراهت نفسم از آن، آن را برگزیدم.» وی همچنین با بکارگیری واژه "فتح" و با تعبیر "فی ذکر آدابهم اذا فتح علیهم شیءٌ من الدنیا" به توضیح این نکته می‌پردازد که اهل تصوف از روی آوردنِ دنیا به آنان بیمناک‌اند و آن را "محنتی عظیم" می‌شمارند.[همان، صص 193 و 194] بنابراین برخی از صوفیه کسب و کار را رها کرده و به گدایی و درخواست از مردم روی آوردند. سوال کردن صوفیه از مردم به مرور منشا آفاتی از قبیل تن پروری و بی‌کارگی صوفیان شد و ذلت نفسی که هدف نهایی صوفیان از تکدی‌گری بود، بر اثر تکرار گدایی، از بین رفت و شکم‌بارگان صوفی به گدایی دائمی مشغول شدند. پی‌نوشت: سراج طوسی ابونصر، اللمع فی التصوف، تصحیح نیکلسون، جهان، تهران، بی‌تا #صوفیه #فرقه_سازی_دراسلام #بدعت_در_دین #فرقه_های_عجیب به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

خط تماس مستقیم باخدا 📞👆 #تحریف_مسیحیت #تحریف_تورات_انجیل #جاهلیت_مدرن #عجیب_غریب به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

فرشتگان فرازمینی در ایستگاه فضایی سالیوت 👽👆 #فرازمینیها #موجودات_عجیب #اجنه_فرازمینیها #عجایب_جهان_هستی #اتفاقات_عجیب_بی_پاسخ #عجیب_غریب 📝 اینجا بخوانید👇 👇 کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

فرشتگان فرازمینی در ایستگاه فضایی سالیوت 👽 مجله اسپوتنیک در اواخر دهه نود میلادی گزارشی از آن به چاپ رساند،این ماجرا برای سالیان مخفی نگه داشته شده بود،این حادثه بر می گردد به سال 1984 در ایستگاه مداری اتحاد جماهیر شوروی بنام سالیوت 7،که در داخل این ایستگاه شش فضانورد بنام های،لئونید کیزیل، اولک اتکوف،ولادیمیر سولودیف، سوتلانا ساویتسکایا ،ایگور ولک و ولادیمیر دژانیبکوف حضور داشتند. آنها در 155مین روز پرواز شان در مدار زمین، مشغول انجام آزمایشات و کارهای روتین روزانه بودند، همه شان فضانوردانی بسیار باتجربه و ماهر بودند.در همین اثنا ناگهان دود یا ابری نارنجی رنگ تمام دور و بر ایستگاه سالیوت را در برگرفت،آنها که با چنین پدیده ای روبرو نشده بودند در حالیکه تعجب کرده بودند، بدون اینکه خونسردی شان را از دست بدهند با مرکز کنترل در مسکو تماس گرفتند (لازم به ذکر است که فضانوردان افرادی هستند که از بین هزاران هزار کاندیداهای برتر یعنی از بین نخبه ها انتخاب می شوند و سال ها تمرینات بسیار متنوع روانی و جسمی را می گذرانند و مثل افراد عادی نیستند که سریع دست و پاچه شوند، آنها در بدترین و عجیب ترین اتفاقات خونسردی شان را بهیچوجه از دست نمی دهند. آنها با مرکز کنترل در مسکو تماس برقرار می کنند،مرکز کنترل در حال بررسی موضوع است که سالیوت وارد ابر و گاز نارنجی می شود و فضانوردان احساس می کنند که آن گاز حتی وارد ایستگاه شده است. ابر نارنجی کاملا آنها را در بر گرفته بطوریکه همدیگر را نمی بینند، اما درست دقیقه ای بعد بطور مرموزی گاز نارنجی ناپدید می شود و همه چیز عادی می شود،بلافاصله فضانوردان به طرف پنجره های ایستگاه رفته و بیرون، فضای لایتناهی را نگاه می کنند. اینجاست که دیگر تمام ایده های سیاسی شان، وفاداری به مارکسیسم و لنینیسم در کسری از ثانیه زایل می شود. هفت شکل بزرگ از داخل ابر نارنجی قابل دیدن هستند، آنچه را نظاره می کنند آنها را بی کلام می کند، هوش از سرشان می پرد، هفت شکل بسیار بزرگ شبیه انسان اما با تفاوت های زیاد، با بال هایی بزرگ و بسیار زیبا و هاله هایی از نور خیره کننده، آنها به سالیوت نگاه کرده و لبخند می زنند،فضانوردان آن لبخند را بخاطر دارند، لبخندی سرشار از شادی و جذابیت. برای ده دقیقه این موجودات شبیه فرشته قابل رویت بودند و سپس آرام آرام محو شدند. فضانوردان در اوج بهت و حیرت گزارش آنرا به مرکز کنترل ارائه کردند که بلافاصله بعنوان فوق محرمانه طبقه بندی شد. پس از بازگشت به زمین تیمی از پزشکان مسئول بررسی وضعیت سلامتی روحی و روانی فضانوردان سالیوت می شوند و نتیجه آزمایشات هیچ مورد غیر عادی در وضعیت سلامتی آنها نشان نمی دهد. این ماجرا در دوران اتحاد جماهیر شوروی هرگز منتشر نمی شود و به فضانوردان دستور داده می شود تا هیچ چیز از ابن حادثه به زبان نیاورند، اما سالیان بعد پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی،گزارش این حادثه در بین اسناد فوق محرمانه یافت می شود. #فرازمینیها #موجودات_عجیب #اجنه_فرازمینیها #عجایب_جهان_هستی #اتفاقات_عجیب_بی_پاسخ #عجیب_غریب به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

گروه پسران سفید : White boys 👆 #قرون_وسطی #فرقه_های_عجیب به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

آخرین خون آشام آمریکایی 💀👆 #عجیب_غریب #خرافات 📝 اینجا بخوانید👇 👇 کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

آخرین خون آشام آمریکایی 💀 در سال ۱۸۹۲ وحشت بی پایانی شهروندان نیو انگلند آمریکا را فرا گرفت. در یک اتفاق دهشتناک تمام اعضای یک خانواده کشته و جسدهای سایر اعضا نبش قبر شده و قلب یک دختر نوجوان نیز از سینه اش بیرون کشیده شد. ادوین براون به بیماری سل دچار شده بود و به سختی نفس می کشید. به شدت سرفه می کرد و با هر سرفه خون بالا می آورد. او برای درمان بیماری خودش به هوای مناسب و آب های معدنی و چشمه های آب گرم کلورادو اسپرینگز آمریکا پناه برد. اما سفر هجده ماهه ی او فقط دلنتنگی برای خانه و خانواده اش به جا گذاشت. ادوین براون به خانه برگشت،کم کم بیماری او جان همسرش مری براون را نیز گرفت. او با چشمانش نظاره گره مرگ عزیزانش بود و کاری نمی توانست بکند. شش ماه بعد از مرگ همسرش درخترش، مری الیو نیز در گذشت. این دختر جوان تنها بیست سال داشت. تنها پسرش نیز ضعیف شده بود. در همین بین، خواهرش مرسی لنا نوزده ساله نیز در ۱۹ ژانویه سال ۲۱۸۹ دار فانی را وداع گفت. این بیماری در آن سالها و در منطقه ی نیو انگلند سر و صدای زیادی را به پا کرد. سه فرد از اعضای خانواده ی براون جان خود را از دست داده بودند و شایعه شده بود که آنها نفرین شده هستند. بیماری سل در آن سالها ناشناخته بود و هنوز دانشمندان علت آن را کشف نکرده بودند. کسی نمی دانست این بیماری چگونه شیوع پیدا می کند و راه درمانی نیز برای آن وجود نداشت. بستگان ادوین براون سعی کردن به او کمک کنند تا راه درمانی برای این بیماری پیدا کند. زمانی که پزشکان نتوانستد به او در درمان بیماریش کمک کنند، مردم شهر دست به دامن نیروهای جادویی و فرا طبیعی شدند. دویست سال بعد از داستان های سم جادوگر، مردم فکر می کردند که مادر بران عمر جاودان دارد و بین این دنیا و دنیای پس از مرگ گیر کرده است و درمان دردها و بیماری در جسد دفن شده ی او است. با توجه به اینکه براون اعتقادی به خون آشام ها و دنیای پس از مرگ نداشت، بستگان و دوستان و مردم شهر به قبرستان منطقه رفته تا از قبرها دیدن کنند. آنها در ۱۷ مارچ سال ۱۸۹۲ قبر همسر و دختر او را شکافتند و به جز استخوان های پوسیده ی درون قبر، چیزی آنجا نبود. مردم شهر توجه شان به سمت قبر مرسی براون معطوف شد که هشت هفته قبل مرده بود. در ابتدا افرادی شک داشتند که آیا او واقعا دفن شده است یا خیر. اما زمانی که قبر شکافته شد با منظره بسیار عجیبی رو به رو شدند. جسد به رنگ سفید بود و قبر از خون لبریز. بر روی قلبش خون به آرامی در جریان بود و به سمت دستها و پاهایش می رفت. فردی به نام دکتر هرولد به مردم اطمینان داد که این جسد بیش از دو ماه است که مرده و نگران چیزی نباشید. اما مردم شهر که پزشکی را ناتوان در درمان بیماری براون می دیدند شروع به جمع کردن خون جسد کردند و فکر می کردند که این جسد عمر جاودان دارد. مردم شروع به جمع کردن هیزم کردند و هیزم ها را در نزدیک یک کوه به آتش کشیدند. آنها سعی کردن از جادوگری و ارتباط با ارواح نیز بهره مند شوند. آنها قلب و شش زن بیچاره را با چاقو از تنش در آوردند و به درون آتش پرت کردند. سپس کل جسد را نیز به آتش کشیدند و خاکستر آن را با آب مخلوط کردند و به خانه ی ادوین بران برگشتند. او از اینکه تا این حد به جسد خواهرش بی احترامی شده بود ناراحت بود. مردم ترکیب آب و خاکستر جسد وی را به او خوراندند اما او دو ماه بعد یعنی در دوم ماه مه سال ۱۸۹۲ بر اثر شدت یافتن بیماری سل درگذشت. این آخرین بار نبود که مردم با سوزاندن جسد سعی در درمان بیماری ها با جسد و خاکستر مرده داشتد. این اتفاق بارها و بارها تکرار شد. اجساد بسیاری سوزانده و هتک حرمت شدند. در دوره ای، یک فرد بیمار در فرانسه و حدود صد سال پیش قبر زنان و دختران جوان را نبش و شبانه با اجساد آنها رابطه ی جنسی برقرار می کرد. در سال ۱۷۹۹، جسد دختری به نام سارا ترینهاست نیز هتک حرمت و سوزانده شد، چرا که مردم فکر می کردند او یک خون آشام است. فردی به نام آرتور راس مک کین گزارش داده است که در طول قرن های هجده و نوزده میلادی به بیش از نوزده جسد و عنوان اینکه خون آشام هستند هتک حرمت شده است. اما خوشبختانه بعد از اتفاقات مرسی براون و هتک حرمت به جسدش، بیماری سل کشف شد و مردم راه های درمان و مقابله با آن را کشف کردند. قسمت های از بدن مرسی بران سالم ماند. عده ای از مردم شهر برایش قبری درست کردند و باقی جسد او را که سالم مانده بود در قبری دفن کردند. او اکنون در درون قبرش آرام خفته است. #عجیب_غریب #خرافات به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

پرواز سنت جوزف کوپرتینو 👆 #قرون_وسطی #عجیب_غریب به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

مذهب توتمیسم 🗿👆 #بت_پرستی #پرستش_حیوانات #حیوانات_مقدس #پرستش_انسان #پرستش_غیرخدا #پرستش_جن_شیطان #آدم_خواری #مراسم_های_پاگانیستی #جاهلیت 📝 اینجا بخوانید👇 👇 کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

مذهب توتمیسم 🗿 قسمت (اول) لفظ توتم به نوعى از موجودات و اشیاء، خاصه حیوانات مخصوصى که اعضاء کلان آن را مقدس شمرده و یا طبق نظر برخى از محققین آن را جد خویش نیز تصور مى نمایند، گفته مى شود. معروفترین مذهبى که … همه جامعه شناسان ، مستقیم و غیر مستقیم ، تحت تأثیر تز جامعه شناسایى آن هستند، مذهب توتمیسم است … توتمیسم معتقد است که قبیله هاى بدوى و قبایلى که امروز نیز در آفریقا، آمریکاى شمالى و استرالیا در بدویت زندگى مى کنند، هر یک شیئى یا حیوانى (و بیشتر حیوان ) را مى پرستند. حیوان یا پرنده خاصى مورد پرستش قبیله قرار مى دهند. هر قبیله توتمى دارد و افراد قبیله در مراسم عبادى ، در لباس پوشیدن و در آرایش و حرکاتشان مى کوشند تا اداى توتمشان را در بیاورند، بشکل او آرایش کنند، لباس بپوشند و… قبیله ، خوردن گوشت توتم را براى خودش حرام مى داند ولى براى قبیله دیگر، نه … تقدسى که توتم پرست براى توتمش قائل است و همچنین خویشاوندى که بین خود و توتم احساس مى کند، توتم خویشاوندى است که فرد و افراد، خودشان را زائیده توتم مى دانند. پس توتم پرچم جاوید جامعه است که افراد مى آیند و مى روند، اما جمع و روح جمعى مى ماند و تقدسش به دلیل همین جاوید بودن است . مساله دیگر این است که توتم ، براى افراد قبیله ، منشأ زیبائى نیز هست . افراد قبیله همیشه حرکات او را در رفتار عبادى و دسته . جمعیشان ، و به شکل او را در آرایش خود، تقلید مى کنند. در قرن ۱۹ جمعى از محققین مانند “بالدوین اسپنسر” و “گلین ” و :استرهلو” به کاوش و تحقیق در معتقدات اقوام ابتدائى استرالیائى … عقایدى شبیه به عقاید توتمى بومیان آمریکا، با مناسک و اعمال در آنجا یافته ، بلکه دیدند در استرالیا آئین توتمى به صورت ابتدائیش محفوظتر مانده ، و بالاخره این نوع آئین را چه در استرالیا و چه در آمریکا و چه در آفریقا و نقاط دیگر، آئین توتمى یا توتمیسم اصطلاح کردند. مبانى عمده ارکان این آئین ساده ، در سه اصل خلاصه مى شود: 1⃣ توتم لفظ توتم به نوعى از موجودات و اشیاء، خاصه حیوانات مخصوصى که اعضاء کلان آن را مقدس شمرده و یا طبق نظر برخى از محققین آن را جد خویش نیز تصور مى نمایند، گفته مى شود. این موجودات از نوع جانوران مانند: گاومیش ، عقاب ، طوطى ، کانگورو، شاهین ، کرم درخت ، و برخى موارد از نوع نباتات مانند: بوته هاى چاى و گاه بندرت از موجودات بیجان طبیعت چون : باران و دریا یا کواکب مى باشند. هر “قوم ” و “کلانى” که مثلا عقاب “توتم ” آنها است ، تمام اصناف “عقاب ” را مقدس و محترم شمرده و آن را تقدیس مى کنند! پیوستگان به یک توتم ، همه با هم منسوب بشمار آمده و در حقیقت توتم نشانه قومى و علامت قبیلگى و همبستگى نیز بشمار مى رود. وقتى ملت ها کوچک مى شوند، شخصیت هاى بزرگ هم ارزش هاى خود را در ذهن آنها از دست مى دهند و ارزش هاى متعالى آنها مجهول مى ماند و چون ملت این ارزش ها را نمى شناسد، ارزش هائى را که مى شناسد، مى تراشد و به آنها نسبت مى دهد. 2⃣ مانا کلمه “مانا” اساسا لغت بومى (شمال شرق استرالیا) است ، و مقصود از آن یک قوه و نیروى بى تعین است که در همه جا پراکنده و منتشر، و بین همه موجودات بى جان و جاندار، مقدس و غیر مقدس ، مشترک است ….بومیان امریکاى شمالى نیز به مفهوم “مانا” اعتقاد دارند… اغلب طوایف و قبائل استرالیائى ،هاوائى ، پولینزى ، نوول هبرید، میکرونزى ، رایاک ، (ایگوروت و تائیتى از این قدرت جهانى و مبداء واحد معمولا به “شورپنگا” تعبیر مى کنند. 3⃣ تابو مراد از این کلمه اصول و مقرراتى است که به موجب آن بعضى از اعمال و یا اشیاء حرام و ممنوع شمرده مى شود و خون آن اعمال محرمه را نیز “تابو” مى گویند. گاه “تابو” در مجموع براى مناسک و شرعیات آئین توتمى بکار میرود. این مناسک بر دو قسم اند: ۱- سلبى یا محرمات ۲ – ایجابى یا فرائض . مهمترین مناسک سلبى یا محرمات ، کشتن و خوردن و بى احترامى و لمس کردن و حتى نگاه کردن حیوانات یا گیاهان یا اشیاء دیگرى است که توتم اصلی محسوب مى شوند. کسانى که گاومیش توتم آنهاست ، از خوردن گاومیش ممنوع اند. مگر در ضمن مناسک خاصى که باید همه اعضاء کلان به عنوان اتصال با توتم خود با تشریفاتى از گوشت آن بخورند. دیگر از امور ممنوعه کار کردن و حتى غذا خوردن در برخى ایام است که اعیاد دینى آئین توتمى محسوب است . ازدواج با اعضاء یک توتم حرام است ؛ یعنى هر فردى موظف است با کلان دیگرى که داراى توتم جداگانه هستند، ازدواج کند. #بت_پرستی #پرستش_حیوانات #حیوانات_مقدس #پرستش_انسان #پرستش_غیرخدا #پرستش_جن_شیطان #آدم_خواری #مراسم_های_پاگانیستی #جاهلیت به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد.... 👇👇👇

مذهب توتمیسم 🗿 قسمت (پایانی) دیگر از مراسم سلبى آئین توتمى آنکه : در استرالیا چون بخواهند نوبالغى را عضو کلان سازند و به آئین توتمى خود وارد کنند، نخست او را وامى دارند تا مدتى عزلت گزیند و از دیدار زنان و کسانى که هنوز به جمع اهل دین در نیامده اند، خوددارى کند و بهتر آنکه در جنگل ها بسر برد. در این حال ، اکثر خوراکی ها بر وى حرام است ، و آنهائى نیز که حلال است ، خود نباید به آن دست برد؛ بلکه مربى مخصوص به مقدارى ضرورى در دهانش مى نهد تا سد رمقش شود. گاه سخت ترین امسکاک ها بر نو بالغ تحمیل مى شود. و بالاخره پس از طى این دوره عزلت و ریاضت … به عقیده آنها یک نوع صفا و روحانیتى در نو بالغ پدید مى آید که حق شرکت در مجامع دینى را پیدا کرده و عضو کلان توتم معینى مى شود. دیگر از محرمات آن است که گروههائى که “آدم خوارى” میان آنها رواج دارد، از خوردن کسى که عضو کلان توتم است اجتناب مى کنند؛ و به عبارت دیگر، خوردن عضو کلان یک توتم ، بر اعضاء دیگر حرام است . فرائض و واجبات آئین توتمى اما مناسک ایجابى یا فرائض آئین توتمى : از جمله منعقد ساختن جشن بزرگى در اوائل فصل بهار و مقارن شروع باران مى باشد که (اینتى شیوما) نام دارد. در این جشن تمام افراد کلان باید برهنه و عریان شده ، در نقطه اى که پر از سنگ و کلوخ است ، گرد آیند و به اعمال مختلف از جمله به جستن ها، پایکوبى ها، آوازها و افشاندن غبارگلها که در نظر آنها موجب افزایش برکت و نسل است . مشغول شده و پس از انجام این مقدمات ، همگى براى خوردن حیوان مقدسى که در غیر این موقع ، لمس آن نیز حرام است ، جمع شده و از آن تناول کنند تا با آن ، اتحاد و اتصال حاصل کنند. در آئین توتمى ، اعضاء کلان ، همه یکسان نیستند، بلکه مردان از زنان برتر و ارجمندترند و پیران بر جوانان فضیلت دارند. کسانى که گاومیش توتم آنهاست ، از خوردن گاومیش ممنوع اند. مگر در ضمن مناسک خاصى که باید همه اعضاء کلان به عنوان اتصال با توتم خود با تشریفاتى از گوشت آن بخورند. تحلیل فلسفى انسانى توتمیسم از ویژگی هاى مذهب توتم پرستى و مذاهب بدوى مثل فتیشیسم و آنى میسم پرستش ارواح بى شمارى است که سراسر جهان را پر کرده و در همه اشیاء و پدیده هاى طبیعت جا دارند بنابراین اصل اعتقاد به نیروى مقدس و شوم و آثار بد و خوبى که در ذات و زندگى انسان دارد، انسان را به یک سلسله اصول و اعمال و احکام خاصى وا مى داشت ؛ بدین معنا که ترس و گریز یا امید و حرمت را در آنان بر مى انگیخت و کوشش ها و مقدماتى را که براى آمادگى و پذیرش خود و جلب یا تسخیر آن قوا و اثرات غیبى ضرورت داشت ، موجب مى شد. و از اینجاست که مسأله عبادت و مراسم و اعمال دینى ، نظام خاص و تعلیمات روحى و فکرى و اخلاقى و اجتماعى و مذهبى و بالاخره ریاضت ، لازمه اش تحریم یک سلسله اعمال یا استعمال برخى چیزها و پرهیز از بعضى محرمات است که نامشان “تابو” است .تمام اشیاء عالم داراى روح خاصى است که نامش “مانا” است . اسپنسر مى گوید: از یک بدوى پرسیدم این طلسم را چرا این قدر نگاه داشته اى و با حرمت بر روى آنها دست مى کشى و به چشمت مى مالى و از آنها تبرک مى جوئى ، مگر این چیست ؟ چرا به این جادوگر یا به این فرد مقدس جامعه تان … دست مى کشى و لباس یا زانوى او را مى بوسى و به او احترام مى گذارى و؟ مى گوید: توى اینها “مانا” است … مى بینم که وقتى ملت ها کوچک مى شوند، شخصیت هاى بزرگ هم ارزش هاى خود را در ذهن آنها از دست مى دهند و ارزش هاى متعالى آنها مجهول مى ماند و چون ملت این ارزش ها را نمى شناسد، ارزش هائى را که مى شناسد، مى تراشد و به آنها نسبت مى دهد… در جامعه هاى فتیشیسم ، آنى میسم و توتمیسم ، نیرویى هست به نام “شورینگا” که فقط عده خاصى در جامعه آن را دارند و اینها “روحانیون “اندکه به کمک این نیرو مى توانند در ارواح و قواى مرموز نفوذ کنند و اعمال و مراسم و اوراد مذهبى را انجام دهند و مردم را را مذهب مرتبط کنند و در آخر، مراسم عبادى و ریاضت هاى مختلف و مراسم دسته جمعى دینى و نذرها و وقف ها را انجام دهند. پس اینها واسطه هاى مقدس میان عوام مردم و قواى غیبى و مظاهر دینى هستند و علت این امتیاز طبقاتى و نقش اختصاصى و انحصارى شان خصوصیت ذاتى شان است که صاحب قوه “شورینگا” هستند و حامل روح مقدس. به نظر مى رسد چنین باورى بدوى در تاریخ حیات انسان باعث شده تا در کنار دو ضلع “زور”و “زر”، ضلع “تزویر” هم شکل بگیرد و عامل “استبداد سیاسى ، دینى ” و مایه “جهل ” و “جور” در تاریخ بگردد. ماخذ : آشنایی با ادیان جهان جلد ۱ #بت_پرستی #پرستش_حیوانات #حیوانات_مقدس #پرستش_انسان #پرستش_غیرخدا #پرستش_جن_شیطان #آدم_خواری #مراسم_های_پاگانیستی #جاهلیت به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2