فرقه های عجیب و جهان ماوراء
میتریه؛ منجی موعود بودیسم ☸👆 #افسانه_های_باستانی #تناسخ_عجیب_غریب #مدعیان_دروغین #ادعاهای_عجیب #فرقه
میتریه؛ منجی موعود بودیسم ☸
قسمت (اول)
آشنایی با بودیسم
آیین بودیسم که در حدود پنج قرن پیش از میلاد در هندوستان پدید آمد، در واقع واکنشی در برابر تفکرات انحصارطلبانه برهمنان هندو بود. اگرچه در بودیسم، وجود شخص بودا و شناخت زندگی او در برابر اصل معنوی بودا شدن ، اهمیت چندانی ندارد، ولی اصول کلی آیین بودیسم، به نحوی در مطالعه زندگی شخصی بودا روشن می شود.
در مورد وجود و زندگی بودا اطلاع علمی دقیقی نداریم، و معلومات ما در این مورد، به داستانها و افسانه های موجود در متون بودیسم ـ که البته دارای یک نوع وحدت نظر است ـ منحصر می شود.
مطابق این روایت ها، بودا (به معنای بیدار شده)، لقب پسر حاکم قبیله «شاکیا» است که در حدود سال 560 (ق. م.) به دنیا آمد، و نام او را «سدارته» گذاشتند. البته بعدها به نام «شاکیامونی» و گاهی به نام قبیله اش «گوتمه» هم خوانده می شد.
پدر سدارته به شدت علاقه مند بود که پسرش جهانشاه شود، و بر اساس یک پیشگویی، سعی داشت او را در کاخ نگه دارد و نگذارد او با رنج و دردهای موجود در جهان آشنا شود. اما سدارته، که اتفاقاً دردهای جهان، مثل پیری، مریضی و مرگ را دیده بود، با مشاهده یک راهب ـ که گویا از همه رنج ها آسوده بود ـ به این نتیجه رسید که، اگر چه سراسر جهان، رنج است ، اما راهی برای رهایی از آن وجود دارد.
برای یافتن همین راه رهایی بود که سدارته از کاخ فرار کرد و چند سال فراگیری تعالیم برهمنان و شش سال ریاضت را تجربه کرد، اما در هیچ کدام راه رهایی را نیافت. سپس مدتی را به مراقبه و تفکر پرداخت و پس از مبارزه با شیطان، به مقام بودایی رسید و حدود چهل و پنج سال از عمرش را به تبلیغ آیین خود پرداخت؛ تبلیغی که ابتدا از شاگردانی شروع شد که بودا را ترک کرده بودند.
اندیشه های بودا، اگر چه متکی بر نوعی جهان بینی است و از این نظر دارای فلسفه ای خاص است، ولی بیشتر آموزه های بودا، جنبه عملی و اخلاقی دارد. مجموعه اندیشه های بودا در «تری پیتکا» یا همان «سه سبد» که به آن «کانون پالی» می گویند، چند قرن پس از او جمع آوری شد.
همه فرقه های بودایی در اعتقاد به جوهر نظریات بودا، که به چهار حقیقت مطلق مشهور است، مشترک هستند.
این چهار حقیقت عبارت اند از:
حقیقت رنج: این جهان پر از رنج و محنت است.
حقیقت علت رنج: سبب رنج آدمی، شوق و علاقه جسم خاکی و هواهای دنیوی است.
حقیقت پایان رنج: وقتی میل و هوس از بین برود، همه رنج ها پایان می پذیرد.
حقیقت راه رهایی از رنج: راه رهایی از این رنج در هشت چیز خلاصه می شود:
بینش درست، اندیشه درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، تلاش درست، حضور ذهن و آگاهی درست، تمرکز حواس و یکدلی درست.
بعد از مرگ بودا و در حالی که تنها راه انتقال آموزه های او، سنت شفاهی بود، در اثر تفاسیر مختلف گفته های او، فرقه های گوناگون بودایی پدید آمد. دو فرقه مهم که در آیین بودا وجود دارد، عبارت اند از: "هینه یانه" و "مهایانه"
مکتب «هینه یانه» به معنای چرخ یا ارابه کوچک (لقبی که توسط مهایانه و به منظور تحقیر به آنها داده شد و بعدها به همین نام مشهور شدند)، در حقیقت خود را حافظ سنت اصیل بودایی می دانست. در این مکتب، رستگاری برای همگان میسر نیست؛ چون پیمودن این راه، توانایی های خاص خود را می خواهد.
«مهایانه» به معنای چرخ یا ارابه بزرگ، در واکنش به مکتب هینه یانه شکل گرفت، که با بازنگری در اصول آیین بودا و تحولی که در مفهوم «بودی ستوه» انجام گرفت، دامنه دستیابی به رستگاری را وسیع تر و گسترده تر دانست، و همین امر، موجب گسترش این مکتب شد.
#افسانه_های_باستانی
#تناسخ_عجیب_غریب
#مدعیان_دروغین
#ادعاهای_عجیب
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
میتریه؛ منجی موعود بودیسم ☸ قسمت (اول) آشنایی با بودیسم آیین بودیسم که در حدود پنج قرن پیش از میلا
میتریه؛ منجی موعود بودیسم ☸
قسمت (پایانی)
موعود در بودیسم
برای روشن شدن مفهوم موعود و منجی در بودیسم، لازم است با دو مفهوم «بودا» و «بودیستوه» بهتر آشنا شویم. بودا و بودیستوه، در واقع عنوان هایی هستند برای موجوداتی علوی، که در رستگاری انسان مؤثرند.
بودا به نجات دهندگانی گفته می شود که در زمان گذشته به دنیا آمده اند و ابتدا صورت بشری داشته اند، سپس به مرتبه اشراق رسیده و پس از اینکه انسان ها را به راه درست زندگی رهنمون شده اند، به مقام نیروانا (فنای مطلق) رسیده اند. سدارته گوتمه (بودا) از این نوع است. در اعتقاد بوداییان، بودا یک نوع اصل است که در زمان های مختلف، خود را توسط شخصیت های مختلف متجلی می کند.
اما بود ستوه ها، در حقیقت، بوداهای بالقوه هستند که حیات جسمی فعلی ندارند . هر فرد بودایی، قبل از رسیدن به مقام بوداییت، یک بودیستوه است، مثلاً سدارته پیش از بیداری، یک بودیستوه بود. مفهوم بودیستوه اگر چه در متن تفکرات اصیل بودایی وجود داشت، ولی بیشتر توسط مهایانه مورد توجه و پردازش قرار گرفت.
در مکتب هینه یانه، تنها دو بودا از این قبیل ذکر شده است که یکی همان گوتمه ( سدارته؛ بودا) است و دیگری «میتریه» که یک بودیستوه است و بوداییت او در حال کمون است.
اما در مهایانه توجه بیشتری به این موجودات علوی شده است . در این مکتب، سدارته (بودا) چهارمین بودا از بودایان زمینی است که به دنیا آمده است و پنجمین بودا که خواهد آمد و اکنون بودیستوه است، همان میتریه است.
میتریه؛ منجی موعود بودیسم
همان طور که گفته شد، مفهوم منجی و موعود در بودا را می توان در همین مفهوم میتریه ـ که علی رغم اختلافات موجود، در هر دو مکتب عمده بودایی مشترک است ـ به وضوح دید.
میتریه بود یستوه ای است که در آینده می آید، و هم اکنون در حال کمون است. او منتظر است که زمان بروز و ظهور او در روی زمین اقتضا شود؛ در آن وقت، مرتبه شهود و اشراق را حاصل کرده، خلایق را در عصر خویش، همانند گوتمه، به سرمنزل سعادت رهبری کند، و به همگان مژده رهایی داده آنها را از چرخه برگشت به دنیای سراسر رنج نجات می دهد.
مفهوم میتریه در بودیسم ـ و خصوصاً در مهایانه ـ مورد احترام و بزرگی خاصی است، و از او تمثالها و پیکرهایی ساخته شده، و او را در نهایت مجد و بزرگی، به هیئت مردی نشسته که آماده برخاستن است، نشان داده اند.
اگر چه در مورد جزئیات اتفاقات و زندگی میتریه به هنگام زندگی در این دنیا، معلومات یکسان و زیادی در متون مقدس بودایی وجود ندارد، ولی اعتقاد به آمدن او در بودیسم، یک اصل انکارناپذیر است.
در «کانون پالی»، نام میتریه در بخش «چکه وتی سیهه ناده» برده شده است و در آثار بودایی غیرپالی نیز چند اثر به میتریه اختصاص یافته است.
در «مهاونسه» چنین اتفاقاتی را در مورد زمان آمدن میتریه می خوانیم: پس از آنکه شاکیه مونی به پری نیروانه رسید، جهان پای به سراشیبی اجتماعی و کیهان شناختی نهاد. پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آفتابِ آموزه های بودایی افول می کند و طول عمر آدمیان به ده سال فرو می کاهد. در این زمان، چرخه وارونه و زندگی متحول می شود؛ به طوری که متوسط عمر مردم به هشتاد سال می رسد. با این عمرهای طولانی و زمینه مناسب برای تعالیم بودا، یک راهنما خواهد آمد. او برای مردم رفاه و بهروزی می آورد و آموزه های بودا را ترویج می کند. آنگاه که چنین فضای بهشت گونه ای فراهم شد، میتریه از آسمان نزول می کند و بودایی خویش را به کمال می رساند.
منابع:
- آیین بودا؛ هانس ولفانگ شومان؛ ترجمه پاشایی.
- ادیان جهان باستان؛ اباذری، فرهادپور، ولی.
- تاریخ جامع ادیان؛ جان بی ناس؛ ترجمه حکمت.
- سیری در ادیان زنده جهان؛ سلیمانی اردستانی.
- مقاله موعود در ادیان؛ حسینی آصف؛ انتظار موعود؛ ش 15.
#افسانه_های_باستانی
#تناسخ_عجیب_غریب
#مدعیان_دروغین
#ادعاهای_عجیب
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️👆
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
📝 اینجا بخوانید👇 👇
کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️👆 #قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو #انسانهایی_که_بد
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️
قسمت (اول) 1⃣
در تاريخ فراماسونري چهره هاي مرموز اندک نيستند. در اين مقاله با دو چهره ي سرشناس تاريخ فراماسونري آشنا خواهيم شد که زندگينامه شان شايد بيش از بسياري از ماسون هاي مرموز ديگر در هاله رمز و راز و ابهام پوشيده شده تا بدان حد که ايشان را به موجوداتي نيمه افسانه اي بدل ساخته است: کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو.
کنت سن ژرمن مردی اسرارآمیز که ادعای عمر چندصدساله و همزمانی با ✝عیسی مسیح داشت.
هیچ کس باور نداشت که این مرد واقعاً به دنیا آمده باشد و هیچ کس نیز مطمعن نیست که او مرده باشد. او یک اشراف زاده ی فرانسوی بود که موهای بلند سیاهی داشت. او بارها با نام های مختلفی و در جاهای مختلفی دیده شده است. او مردی بسیار مودب و البته عجیب بود. او بسیار ثروتمند بود و به زنان لوازم آرایش و مواد بهداشتی می فروخت. او به ده زبان به راحتی صحبت می کرد و استاد ویولون و پیانو بود. او به علوم و فلسفه بسیار علاقه داشت و گفته می شود کسی تاحالا او را ندیده که بخوابد یا غذا بخورد. گفته می شود او صدها سال دارد. او گاهی داستانهایی را تعریف می کرد که صدها سال قبل تر از خودش اتفاق افتاده است. در سال ۱۷۷۹، او به آلمان و دانمارک سفری داشت. او با پرنس چارلز دیداری داشت و در آنجا گفت که ۸۸ ساله است. گزارش شده است که او در سال ۱۷۸۴ از دنیا رفته است و حتی دفن شده است ولی هیچ مدرکی برای دفن و یا مرگ او وجود ندارد.
👈روایتی افسانه وار از زندگی کنت سنژرمن 👇
✍ در دادگاه پونتیوس پیلیت دربانی یهودی به نام کارتافیلوس بود که در محاکمهٔ عیسای ناصری حضور داشت. هنگامی مسیح در راه کالاوری خاج خود را در خیابانها به دوش میکشید، برای آسایش لختی درنگ کرد. در این هنگام کارتافیلوس از میان جمعیت انبوهی که راه را پوشانده بودند، بیرون آمد و به عیسا گفت که بشتابد. عیسا به کارتافیلوس نگاه کرد و بدو گفت: من هم اکنون خواهم رفت، لیک تو باید تا هنگامی که من بر میگردم چشم به راه بمانی. پس از آن همهٔ دوستان کارتافیلوس کمکم بر اثر کهنسالی مردند، ولی او در همان سال به جا مانده و پیر نشده بود.
در سیزدهمین سدهٔ ترسایی برخی از ره نوردانی که از جاهای دیگر به انگلستان برمی گشتند، سخن از دیدار کردن و یا شنیدن خبرهایی دربارهٔ مردی کفرگو و شگفت میکردند که ادعا میکرد در زمان زندگی یا مرگ مسیح بوده و او را دیده است.
کارتافیلوس در نواختن پیانو و ویولن استاد و در آواز خواندن توانمند بود او به زبانهای گوناگونی مانند کاستیلانی، یونانی، روسی، پرتُغالی، چینی، عربی، سانسکریت، انگلیسی و هرآینه به فرانسهای چیرگی داشت. کارتافیلوس یا کنت سنت ژرمن همچنین یک هنرمند، تاریخ شناس و کیمیاگری برجسته بود و دربارهٔ رهنوردیهای بسیاری که کرده و دیدارهای بسیار خود مانند دربار شاه ایران و اینکه چگونه دانش محرمانهٔ بهبود و شناسایی سنگهای بهادار را آموخته، سخن میگفت. کنت همچُنین به دانشهای رازآمیز بسیاری که در امور پسنیادشناختی (متا فیزیکی) یاد گرفته بود، اشاره کرد، لیک آنچه که انگیزهٔ گیج شدن شنوندگان ترسیدهٔ او شد، ادعای او دربارهٔ داشتن بیش از هزار سال سن بود.
هوریس والپول پسر رابرت والپول نخستین نخست وزیر انگلستان در نامهای که به دوست مکاتبهای کهنهٔ خود سر هوریس مان نوشت به این رخداد اشاره کرد و نوشت: چندی پیش مردی شگفت به نام کنت سنت ژرمن دستگیر شد. اکنون دو سال است که او اینجاست و هر چند دربارهٔ اینکه چه کسیست و از کجا آمده هیچ چیزی نگفته است، لیک میپذیرد که این نام، نه نام راستین اوست. او میتواند آواز بخواند و به شیوهٔ شگفت انگیزی ویولن مینوازد. انگار که به نگر دیوانه میآید لیک دیوانگی او نه بسیار آشکار است. تنها دستنوشتهٔ به جا مانده 📖از کنت سنتژرمن با نام «لا تره سنت ترینوسوفی (به فرانسه: La Très Sainte Trinosophie) است که در کتابخانهٔ تروا (به فرانسه: troyes) کشور فرانسه نگهداری میشود و تا به امروز هر کوششی برای رمزگشایی آن ناکام مانده است. در بخش کوچکی از این کتاب که نماد آن گشوده شده است او میگوید:
ما از میان فضا و با سرعتی که نتوان به جز با خودش با سرعت دیگری آنرا هم سنجید، جنبیدیم. در چند ثانیه دشت های زیر پای مان از دید ما دور شده بودند و زمین مانند یک لکهٔ کم رنگ به نظر می رسید.
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇