فرقه های عجیب و جهان ماوراء
میتریه؛ منجی موعود بودیسم ☸👆 #افسانه_های_باستانی #تناسخ_عجیب_غریب #مدعیان_دروغین #ادعاهای_عجیب #فرقه
میتریه؛ منجی موعود بودیسم ☸
قسمت (اول)
آشنایی با بودیسم
آیین بودیسم که در حدود پنج قرن پیش از میلاد در هندوستان پدید آمد، در واقع واکنشی در برابر تفکرات انحصارطلبانه برهمنان هندو بود. اگرچه در بودیسم، وجود شخص بودا و شناخت زندگی او در برابر اصل معنوی بودا شدن ، اهمیت چندانی ندارد، ولی اصول کلی آیین بودیسم، به نحوی در مطالعه زندگی شخصی بودا روشن می شود.
در مورد وجود و زندگی بودا اطلاع علمی دقیقی نداریم، و معلومات ما در این مورد، به داستانها و افسانه های موجود در متون بودیسم ـ که البته دارای یک نوع وحدت نظر است ـ منحصر می شود.
مطابق این روایت ها، بودا (به معنای بیدار شده)، لقب پسر حاکم قبیله «شاکیا» است که در حدود سال 560 (ق. م.) به دنیا آمد، و نام او را «سدارته» گذاشتند. البته بعدها به نام «شاکیامونی» و گاهی به نام قبیله اش «گوتمه» هم خوانده می شد.
پدر سدارته به شدت علاقه مند بود که پسرش جهانشاه شود، و بر اساس یک پیشگویی، سعی داشت او را در کاخ نگه دارد و نگذارد او با رنج و دردهای موجود در جهان آشنا شود. اما سدارته، که اتفاقاً دردهای جهان، مثل پیری، مریضی و مرگ را دیده بود، با مشاهده یک راهب ـ که گویا از همه رنج ها آسوده بود ـ به این نتیجه رسید که، اگر چه سراسر جهان، رنج است ، اما راهی برای رهایی از آن وجود دارد.
برای یافتن همین راه رهایی بود که سدارته از کاخ فرار کرد و چند سال فراگیری تعالیم برهمنان و شش سال ریاضت را تجربه کرد، اما در هیچ کدام راه رهایی را نیافت. سپس مدتی را به مراقبه و تفکر پرداخت و پس از مبارزه با شیطان، به مقام بودایی رسید و حدود چهل و پنج سال از عمرش را به تبلیغ آیین خود پرداخت؛ تبلیغی که ابتدا از شاگردانی شروع شد که بودا را ترک کرده بودند.
اندیشه های بودا، اگر چه متکی بر نوعی جهان بینی است و از این نظر دارای فلسفه ای خاص است، ولی بیشتر آموزه های بودا، جنبه عملی و اخلاقی دارد. مجموعه اندیشه های بودا در «تری پیتکا» یا همان «سه سبد» که به آن «کانون پالی» می گویند، چند قرن پس از او جمع آوری شد.
همه فرقه های بودایی در اعتقاد به جوهر نظریات بودا، که به چهار حقیقت مطلق مشهور است، مشترک هستند.
این چهار حقیقت عبارت اند از:
حقیقت رنج: این جهان پر از رنج و محنت است.
حقیقت علت رنج: سبب رنج آدمی، شوق و علاقه جسم خاکی و هواهای دنیوی است.
حقیقت پایان رنج: وقتی میل و هوس از بین برود، همه رنج ها پایان می پذیرد.
حقیقت راه رهایی از رنج: راه رهایی از این رنج در هشت چیز خلاصه می شود:
بینش درست، اندیشه درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، تلاش درست، حضور ذهن و آگاهی درست، تمرکز حواس و یکدلی درست.
بعد از مرگ بودا و در حالی که تنها راه انتقال آموزه های او، سنت شفاهی بود، در اثر تفاسیر مختلف گفته های او، فرقه های گوناگون بودایی پدید آمد. دو فرقه مهم که در آیین بودا وجود دارد، عبارت اند از: "هینه یانه" و "مهایانه"
مکتب «هینه یانه» به معنای چرخ یا ارابه کوچک (لقبی که توسط مهایانه و به منظور تحقیر به آنها داده شد و بعدها به همین نام مشهور شدند)، در حقیقت خود را حافظ سنت اصیل بودایی می دانست. در این مکتب، رستگاری برای همگان میسر نیست؛ چون پیمودن این راه، توانایی های خاص خود را می خواهد.
«مهایانه» به معنای چرخ یا ارابه بزرگ، در واکنش به مکتب هینه یانه شکل گرفت، که با بازنگری در اصول آیین بودا و تحولی که در مفهوم «بودی ستوه» انجام گرفت، دامنه دستیابی به رستگاری را وسیع تر و گسترده تر دانست، و همین امر، موجب گسترش این مکتب شد.
#افسانه_های_باستانی
#تناسخ_عجیب_غریب
#مدعیان_دروغین
#ادعاهای_عجیب
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
میتریه؛ منجی موعود بودیسم ☸ قسمت (اول) آشنایی با بودیسم آیین بودیسم که در حدود پنج قرن پیش از میلا
میتریه؛ منجی موعود بودیسم ☸
قسمت (پایانی)
موعود در بودیسم
برای روشن شدن مفهوم موعود و منجی در بودیسم، لازم است با دو مفهوم «بودا» و «بودیستوه» بهتر آشنا شویم. بودا و بودیستوه، در واقع عنوان هایی هستند برای موجوداتی علوی، که در رستگاری انسان مؤثرند.
بودا به نجات دهندگانی گفته می شود که در زمان گذشته به دنیا آمده اند و ابتدا صورت بشری داشته اند، سپس به مرتبه اشراق رسیده و پس از اینکه انسان ها را به راه درست زندگی رهنمون شده اند، به مقام نیروانا (فنای مطلق) رسیده اند. سدارته گوتمه (بودا) از این نوع است. در اعتقاد بوداییان، بودا یک نوع اصل است که در زمان های مختلف، خود را توسط شخصیت های مختلف متجلی می کند.
اما بود ستوه ها، در حقیقت، بوداهای بالقوه هستند که حیات جسمی فعلی ندارند . هر فرد بودایی، قبل از رسیدن به مقام بوداییت، یک بودیستوه است، مثلاً سدارته پیش از بیداری، یک بودیستوه بود. مفهوم بودیستوه اگر چه در متن تفکرات اصیل بودایی وجود داشت، ولی بیشتر توسط مهایانه مورد توجه و پردازش قرار گرفت.
در مکتب هینه یانه، تنها دو بودا از این قبیل ذکر شده است که یکی همان گوتمه ( سدارته؛ بودا) است و دیگری «میتریه» که یک بودیستوه است و بوداییت او در حال کمون است.
اما در مهایانه توجه بیشتری به این موجودات علوی شده است . در این مکتب، سدارته (بودا) چهارمین بودا از بودایان زمینی است که به دنیا آمده است و پنجمین بودا که خواهد آمد و اکنون بودیستوه است، همان میتریه است.
میتریه؛ منجی موعود بودیسم
همان طور که گفته شد، مفهوم منجی و موعود در بودا را می توان در همین مفهوم میتریه ـ که علی رغم اختلافات موجود، در هر دو مکتب عمده بودایی مشترک است ـ به وضوح دید.
میتریه بود یستوه ای است که در آینده می آید، و هم اکنون در حال کمون است. او منتظر است که زمان بروز و ظهور او در روی زمین اقتضا شود؛ در آن وقت، مرتبه شهود و اشراق را حاصل کرده، خلایق را در عصر خویش، همانند گوتمه، به سرمنزل سعادت رهبری کند، و به همگان مژده رهایی داده آنها را از چرخه برگشت به دنیای سراسر رنج نجات می دهد.
مفهوم میتریه در بودیسم ـ و خصوصاً در مهایانه ـ مورد احترام و بزرگی خاصی است، و از او تمثالها و پیکرهایی ساخته شده، و او را در نهایت مجد و بزرگی، به هیئت مردی نشسته که آماده برخاستن است، نشان داده اند.
اگر چه در مورد جزئیات اتفاقات و زندگی میتریه به هنگام زندگی در این دنیا، معلومات یکسان و زیادی در متون مقدس بودایی وجود ندارد، ولی اعتقاد به آمدن او در بودیسم، یک اصل انکارناپذیر است.
در «کانون پالی»، نام میتریه در بخش «چکه وتی سیهه ناده» برده شده است و در آثار بودایی غیرپالی نیز چند اثر به میتریه اختصاص یافته است.
در «مهاونسه» چنین اتفاقاتی را در مورد زمان آمدن میتریه می خوانیم: پس از آنکه شاکیه مونی به پری نیروانه رسید، جهان پای به سراشیبی اجتماعی و کیهان شناختی نهاد. پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آفتابِ آموزه های بودایی افول می کند و طول عمر آدمیان به ده سال فرو می کاهد. در این زمان، چرخه وارونه و زندگی متحول می شود؛ به طوری که متوسط عمر مردم به هشتاد سال می رسد. با این عمرهای طولانی و زمینه مناسب برای تعالیم بودا، یک راهنما خواهد آمد. او برای مردم رفاه و بهروزی می آورد و آموزه های بودا را ترویج می کند. آنگاه که چنین فضای بهشت گونه ای فراهم شد، میتریه از آسمان نزول می کند و بودایی خویش را به کمال می رساند.
منابع:
- آیین بودا؛ هانس ولفانگ شومان؛ ترجمه پاشایی.
- ادیان جهان باستان؛ اباذری، فرهادپور، ولی.
- تاریخ جامع ادیان؛ جان بی ناس؛ ترجمه حکمت.
- سیری در ادیان زنده جهان؛ سلیمانی اردستانی.
- مقاله موعود در ادیان؛ حسینی آصف؛ انتظار موعود؛ ش 15.
#افسانه_های_باستانی
#تناسخ_عجیب_غریب
#مدعیان_دروغین
#ادعاهای_عجیب
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️👆
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
📝 اینجا بخوانید👇 👇
کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️👆 #قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو #انسانهایی_که_بد
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️
قسمت (اول) 1⃣
در تاريخ فراماسونري چهره هاي مرموز اندک نيستند. در اين مقاله با دو چهره ي سرشناس تاريخ فراماسونري آشنا خواهيم شد که زندگينامه شان شايد بيش از بسياري از ماسون هاي مرموز ديگر در هاله رمز و راز و ابهام پوشيده شده تا بدان حد که ايشان را به موجوداتي نيمه افسانه اي بدل ساخته است: کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو.
کنت سن ژرمن مردی اسرارآمیز که ادعای عمر چندصدساله و همزمانی با ✝عیسی مسیح داشت.
هیچ کس باور نداشت که این مرد واقعاً به دنیا آمده باشد و هیچ کس نیز مطمعن نیست که او مرده باشد. او یک اشراف زاده ی فرانسوی بود که موهای بلند سیاهی داشت. او بارها با نام های مختلفی و در جاهای مختلفی دیده شده است. او مردی بسیار مودب و البته عجیب بود. او بسیار ثروتمند بود و به زنان لوازم آرایش و مواد بهداشتی می فروخت. او به ده زبان به راحتی صحبت می کرد و استاد ویولون و پیانو بود. او به علوم و فلسفه بسیار علاقه داشت و گفته می شود کسی تاحالا او را ندیده که بخوابد یا غذا بخورد. گفته می شود او صدها سال دارد. او گاهی داستانهایی را تعریف می کرد که صدها سال قبل تر از خودش اتفاق افتاده است. در سال ۱۷۷۹، او به آلمان و دانمارک سفری داشت. او با پرنس چارلز دیداری داشت و در آنجا گفت که ۸۸ ساله است. گزارش شده است که او در سال ۱۷۸۴ از دنیا رفته است و حتی دفن شده است ولی هیچ مدرکی برای دفن و یا مرگ او وجود ندارد.
👈روایتی افسانه وار از زندگی کنت سنژرمن 👇
✍ در دادگاه پونتیوس پیلیت دربانی یهودی به نام کارتافیلوس بود که در محاکمهٔ عیسای ناصری حضور داشت. هنگامی مسیح در راه کالاوری خاج خود را در خیابانها به دوش میکشید، برای آسایش لختی درنگ کرد. در این هنگام کارتافیلوس از میان جمعیت انبوهی که راه را پوشانده بودند، بیرون آمد و به عیسا گفت که بشتابد. عیسا به کارتافیلوس نگاه کرد و بدو گفت: من هم اکنون خواهم رفت، لیک تو باید تا هنگامی که من بر میگردم چشم به راه بمانی. پس از آن همهٔ دوستان کارتافیلوس کمکم بر اثر کهنسالی مردند، ولی او در همان سال به جا مانده و پیر نشده بود.
در سیزدهمین سدهٔ ترسایی برخی از ره نوردانی که از جاهای دیگر به انگلستان برمی گشتند، سخن از دیدار کردن و یا شنیدن خبرهایی دربارهٔ مردی کفرگو و شگفت میکردند که ادعا میکرد در زمان زندگی یا مرگ مسیح بوده و او را دیده است.
کارتافیلوس در نواختن پیانو و ویولن استاد و در آواز خواندن توانمند بود او به زبانهای گوناگونی مانند کاستیلانی، یونانی، روسی، پرتُغالی، چینی، عربی، سانسکریت، انگلیسی و هرآینه به فرانسهای چیرگی داشت. کارتافیلوس یا کنت سنت ژرمن همچنین یک هنرمند، تاریخ شناس و کیمیاگری برجسته بود و دربارهٔ رهنوردیهای بسیاری که کرده و دیدارهای بسیار خود مانند دربار شاه ایران و اینکه چگونه دانش محرمانهٔ بهبود و شناسایی سنگهای بهادار را آموخته، سخن میگفت. کنت همچُنین به دانشهای رازآمیز بسیاری که در امور پسنیادشناختی (متا فیزیکی) یاد گرفته بود، اشاره کرد، لیک آنچه که انگیزهٔ گیج شدن شنوندگان ترسیدهٔ او شد، ادعای او دربارهٔ داشتن بیش از هزار سال سن بود.
هوریس والپول پسر رابرت والپول نخستین نخست وزیر انگلستان در نامهای که به دوست مکاتبهای کهنهٔ خود سر هوریس مان نوشت به این رخداد اشاره کرد و نوشت: چندی پیش مردی شگفت به نام کنت سنت ژرمن دستگیر شد. اکنون دو سال است که او اینجاست و هر چند دربارهٔ اینکه چه کسیست و از کجا آمده هیچ چیزی نگفته است، لیک میپذیرد که این نام، نه نام راستین اوست. او میتواند آواز بخواند و به شیوهٔ شگفت انگیزی ویولن مینوازد. انگار که به نگر دیوانه میآید لیک دیوانگی او نه بسیار آشکار است. تنها دستنوشتهٔ به جا مانده 📖از کنت سنتژرمن با نام «لا تره سنت ترینوسوفی (به فرانسه: La Très Sainte Trinosophie) است که در کتابخانهٔ تروا (به فرانسه: troyes) کشور فرانسه نگهداری میشود و تا به امروز هر کوششی برای رمزگشایی آن ناکام مانده است. در بخش کوچکی از این کتاب که نماد آن گشوده شده است او میگوید:
ما از میان فضا و با سرعتی که نتوان به جز با خودش با سرعت دیگری آنرا هم سنجید، جنبیدیم. در چند ثانیه دشت های زیر پای مان از دید ما دور شده بودند و زمین مانند یک لکهٔ کم رنگ به نظر می رسید.
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
نیکلاس تسلا و هرم بزرگ جیزه چه مشترکاتی باهم دارند؟ 👽👆 #عجایب_جهان_باستان #فرازمینیها #ادعاهای_عجیب
نیکلاس تسلا و هرم بزرگ جیزه چه مشترکاتی باهم دارند؟ 👽
آیا ممکن است که هرم بزرگ جیزه در واقع یک منبع انرژی عظیم باشد ؟ میدانیم که این هرم فقط به عنوان یک مقبره ساخته نشده ...بنابر این تئوری هایی که میدانیم ممکن است غلط باشد.
طبق مطالعات انجام شده توسط معماری به اسم میگول پرز سنچز تعدادی از خصوصیات غیرممکن مانند عدد پی ئی و رابطهٔ آن با ستارهٔ شباهنگ ( سگ بزرگ - ستارهٔ آلفای صورت فلکی سگ بزرگ-کلب اکبر) دیدگاه جدیدی در مورد این دانشنامهٔ بزرگ -هرم بزرگ جیزه به ما میدهد.
هرم بزرگ مهمترین سازهٔ باستانی پادشاهی مصر است.
و یکی از عجایب 7 گانهٔ دنیای باستان تنها سازه ای که تا به امروز سالم باقی مانده است ولی عاری از بلوک های سنگ آهک سفید پوشش اصلی خود.
اما این هرم بزرگ به نظر چیزی را از دست داد-قله ای که 9 متر ارتفاع دیگر به هرم میداده است.
حال محققان شکل دقیق این جسم را که در بالای هرم قرار داشت میدانند.
سوال این است که هدف دقیق از این جسم چه بوده است؟
آیا ممکن است که هرم به عنوان یک ژنراتور انرژی بزرگ در مصر باستان استفاده میشده است ؟
طبق گفته های پرز سنچز این کُره ( قلهٔ هرم ) نماد چشم حوروس بوده و قطری در اندازهٔ 2.718 ذرع سلطنتی (2،7 متر) داشته است که دقیقا برابر با عدد ائی است.
کُره در بالای هرم به عنوان جسمی برای عبادت خورشید و شباهنگ قرار گرفته بود.
شباهنگ درخشانترین ستارهٔ آسمان است که با خدای ایسیس ارتباط مستقیم دارد ( ایسیس الههٔ زیبایی و باروری در مصر)
تئوری های زیادی بر این باورند که هرم بزرگ جیزه ممکن است به عنوان یک منبع بزرگی از انرژی ساخته شده باشد.
این هرم بزرگ به قدری دقیق و ارزشمند ساخته شده که به طور حتم چیزی فراتر از یک مقبره میباشد.
امروزه ما میدانیم که بعد خط پایه اولیه هرم بزرگ با زمین به طور هارمونیک یکپارچه در ارتباط است با نسبتی در حدود 1،44 و عرض جغرافیایی آن مشخص شده که بیشترین ارتباط را با فرکانس سال اعتدالی زمین دارد.
نیکلاس تسلا ممکن است آنچه را که مصریان باستان در گذشته انجام داده بودند را تکرار کرده باشد.
بنابراین این دو ( تسلا و هرم ) چه مشترکاتی باهم دارند؟
مکان قرارگرفتن آزمایشگاه نوب هیل تسلا و هرم بزرگ جیزه هیچ کدام تصادفی نبوده است.
گمان میرود که تسلا آزمایشگاه نوب هیل را به خاطر وسعتی که به او اجازه میداد انرژی مطلوبی از جا به جایی طول قوس خط استوا زمین به دست میآورد انتخاب کرده باشد.
همانطور که بیشتر محققان عنوان کردهاند جدایی طول قوس بین آزمایشگاه نوب هیل تسلا و خط استوا به طور هارمونیک در ارتباط با جدایی طول قوس بین هرم بزرگ جیزه و خط استوا است.
آنچه میبینیم این است که هرم بزرگ جیزه و آزمایشگاه نیکلاس تسلا هرجفتشان در مکانی به خصوص و برای هدفی شگفت انگیز ساخته شده اند که ما از آن بی اطلاع هستیم .
آزمایشگاه بی نظیر تسلا به منظور انتقال انرژی به صورت بی سیم به دورترین فاصله ها ساخته شده بود و به نظر میرسد به همین دلیل مصریان باستان هرم بزرگ جیزه را ساخته اند که معماهای زیادی را پیرامون هرم توضیح میدهد.
#عجایب_جهان_باستان
#فرازمینیها
#ادعاهای_عجیب
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️ قسمت (اول) 1⃣ در تاريخ فراماسونري چهره
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️
قسمت (دوم)2⃣
👈شخصیت واقعی کنت سنتژرمن درتاریخ 👇
کنت سن ژرمن، که به «مرد شگفت انگيز» شهرت دارد، يکي از برجسته ترين مأموران اطلاعاتي و دسيسه گران سياسي سده هيجدهم ميلادي است. عنوان «کنتي» او، مانند عنوان کنت کاگليوسترو، خودساخته است و بيانگر تعلق وي به خاندان هاي اشرافي اروپا نيست. کنت سن ژرمن تقريباً با تمامي زبان هاي اروپايي آشنا بود، موسيقي دان و ويولونيستي ماهر بود، دانش وسيعي از تاريخ داشت و به عنوان کيمياگر شهره بود. گفته مي شد که با راز رفع خراش از روي الماس آشنايي دارد و مي تواند ساير فلزات را به طلا تبديل کند. نخستين اطلاع درباره ي او را به طور مستند در منابع انگليسي مي يابيم در نامه اي از هوراس والپول. به نوشته ي بريتانيکا، والپول اشاره مي کند که فرد فوق را در لندن به ظن جاسوسي براي جاکوبيت ها (هواداران سلطنت خاندان استوارت) دستگير و کمي بعد آزاد کردند. اين حادثه در حوالي سال 1743 است و کنت سن ژرمن در اين زمان حدود 33 سال داشت.
پنج سال بعد (1748)، کنت سن ژرمن را در پاريس مي يابيم و در دربار لويي پانزدهم. او از اين زمان به مدت بيش از يک دهه تأثيري فوق العاده بر دربار لويي پانزدهم برجاي نهاد و بارها از سوي پادشاه فرانسه به مأموريت هاي مخفي اعزام شد. لويي پانزدهم به علوم خفيه و کيمياگري علاقه فراوان داشت و اين طبعاً يکي از علل تقرب عجيب کنت سن ژرمن در نزد او بود. مورخين سياست خارجي لويي پانزدهم در دوران جنگ هفت ساله را «ديپلماسي مخفي» مي نامند زيرا وي بر شبکه اي از دسيسه گران اطلاعاتي متکي بود که مستقل از وزراي او کار مي کردند و گاه سياست هايي را پيش مي بردند که با سياست دولت فرانسه به کلي تعارض داشت. کنت سن ژرمن در اين شبکه مشکوک نقش مهمي به عهده داشت و قاعدتاً باني و رئيس اين شبکه بود. اين مشابه همان شبکه اطلاعاتي است که يوسف ناسي و آلوارو مندس (سليمن بن يائيش) در عثماني به پا کردند که ظاهراً به سود دولت عثماني عمل مي کرد ولي در نهان اهداف سوداگرانه زرسالاران يهودي و شرکاي ايشان در انگليس و آلمان را پيش مي برد. به نوشته سليگمان، خصيصه بارز لويي پانزدهم اين بود که شخصاً به بعضي از موضوعات بدون مشورت با وزرا مي پرداخت و، مثلاً پيمان نامه هايش را با کنت سن ژرمن در خفا تنظيم مي کرد. بهرروي، اقدامات مشکوک کنت سن ژرمن حساسيت دوک شواسول، وزير خارجه مدير و تواناي فرانسه (1758-1770) را برانگيخت و اندکي پس از صعود شواسول مجبور شد، در ژوئن 1760، به انگلستان بگريزد. مدتي در لندن بود. در سال 1762 در سن پطرزبورگ ظاهر شد و، چنانکه مشهور است، در توطئه براندازي تزار پطر سوم (ژوئيه 1762) و صعود کاترين دوم (کبير) به سلطنت روسيه نقش مهمي ايفا کرد. سن ژرمن سپس به آلمان رفت و در آنجا، طبق مندرجات خاطرات کنت کاگليوسترو، يک طريقت ماسوني تأسيس کرد و کاگليوسترو را به آن وارد نمود. در سالهاي 1770-1774 بار ديگر کنت سن ژرمن را در پاريس مي يابيم و سپس در دربار حکام آلماني. او در اواخر عمر در دربار شلسويگ- هلشتاين اقامت داشت و استاد علوم خفيه کارل، حاکم برگزيننده هسه، بود. کنت سن ژرمن احتمالاً در سال 1784 در شلسويگ درگذشت هرچند برخي مدعي اند که در سال 1789 او را در پاريس ديده اند.
دائرة المعارف ماکي مي نويسد: فرد فوق در بنادر مختلف ايتاليا با اسامي مختلف شناخته مي شد. او در حوالي سال 1750 با نام «کنت سن ژرمن» در پاريس مشهور بود و مورد احترام اشراف اين شهر. جادوگر و قماربازي ماهر بود. فردريک دوم پروس او را مردي مي خواند که "تاکنون هيچ کس نتوانسته از کارش سر در آورد." ادعا مي کرد به عالي ترين رده هاي سازمان فراماسونري تعلق دارد. مي گفت پانصد سال پيش در کلده به دنيا آمده، با اسرار حکماي مصري آشنا شده، راز کيميا را در هندوستان فرا گرفته است و مي تواند از زغال الماس درست کند. او با تاريخ معاصر و سياست روز آشنايي دقيق داشت و زماني براي لويي پانزدهم پيشگويي کرد که به وقوع پيوست. سپس، مدتي طولاني در دربار فردريک دوم پروس (کبير) اقامت گزيد و دوست نزديک او بود. در توطئه سال 1762 سن پطرزبورگ شرکت داشت. در 1774 به آلمان رفت و سپس به ايتاليا و دانمارک. او بنيانگذار «فرقه سن جکين» است که بعدها به «فرقه سن يواشيم» تغيير نام يافت.
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
چرا سال ۵۳۶ میلادی بدترین سال تاریخ است؟ ☁️🌋👆 #عجایب_جهان_باستان #مرگ_های_عجیب #عجیب_غریب 📝 اینجا بخ
چرا سال ۵۳۶ میلادی بدترین سال تاریخ است؟ ☁️🌋
اوایل سال ۵۳۶ میلادی، غباری مرموز سراسر اروپا و خاورمیانه و بخشهایی از آسیا را پوشاند. تاریکی حکمفرما شد. هجده ماه، شب و روز ابر و غبار تیره جلوی نور خورشید را گرفته بودند.
آنطور که مایکل مککورمیک، باستانشناس و مورخ دانشگاه هاروارد، میگوید، آن سال در بخشهای وسیعی از جهان "یکی از بدترین دوران، اگر نگوییم بدترین دوران" بود.
تابستان سال ۵۳۶، دمای زمین ۱.۵ تا ۲.۵ درجه افت کرد. و سرآغاز سردترین دهه در ۲۳۰۰ سال اخیر شد. وضع طوری بود که وسط تابستان در چین برف میآمد. محصولات کشاورزی خراب شدند. قحطی همه جا را گرفت.
در تواریخ ایرلندی آمده که بین سالهای ۵۳۶ و ۵۳۹ میلادی، "از نان خبری نبود."
کمی بعد، سال ۵۴۱ میلادی، طاعون در بندر پلوزیوم امپراتوری روم (در مصر امروزی) شایع شد.
آنطور که پروفسور مککورمک میگوید، چیزی نگذشت که طاعون سراسر امپراتوری روم شرقی را درنوردید و یکسوم تا نصف جمعیتش را کشت و زوال امپراتوری را سرعت بخشید.
اما آغاز این دوران مصیبتبار کجا بود؟
ساعت سیاه
مورخان از مدتها پیش میدانستهاند که میانه قرن ششم میلادی سیاهترین دوران عصری بوده که به عصر تاریکی معروف است. اما اینکه آن غبار و ابرهای تیرهای که در آغاز گزارش گفتیم از کجا آمده بوده، کسی با قطعیت نمیدانست.
سال ۲۰۱۰ میلادی، فوران آتشفشانی ایافیالایکول در ایسلند، خاکستر را تا کیلومترها دورتر در آسمان پخش کرد و حملونقل هوایی اروپا را به تعطیلی کشاند
حالا محققان دانشگاه هاروارد با مطالعه دقیق یخهای یک یخچال در سوییس توضیحی یافتهاند که میتواند پاسخ این پرسش قدیمی باشد.
آنطور که این محققان اعلام کردهاند، در یخی که از بهار سال ۵۳۶ میلادی به جا مانده، دو ذره بسیار ریز سنگ آتشفشانی پیدا شده که میتواند نشانه یک فوران بسیار بزرگ آتشفشانی در ایسلند یا آمریکای شمالی باشد. فورانی که باعث شده آسمان بخشهای بزرگی از نیمکره شمالی تیره و تار شود.
به باور دانشمندان دانشگاه هاروارد، باد به مرور غبار و خاکستر آتشفشانی را (و همچنین هوای سرد را) با خود به سراسر اروپا، و کمی بعد آسیا، برده.
اما این تنها فوران آتشفشانی آن دوران نبوده. در فاصله حدود یک دهه، دو فوران عظیم دیگر هم رخ داده، یکی در سال ۵۴۰ و دیگری در سال ۵۴۷ میلادی.
دوران نقاهت
این بلایای طبیعی، و کمی بعد طاعون، اقتصاد اروپا را چنان زمین زد که تا یک قرن بعد، یعنی میانه قرن هفتم میلادی، برنخاست.
یخچالهای طبیعی سرشار از اطلاعات در مورد زندگی انسانها در سالهای دورند
نمونه یخی که از سال ۶۴۰ میلادی به دست آمده، نشانههایی دارد که اقتصاد اروپای قرون وسطی دوران نقاهت را طی کرده بوده.
میزان سربی که در هوا بوده و در یخ به جا مانده، نشان میدهد که استخراج نقره از معادن از سر گرفته شده بوده. فعالیتی که در قرن ششم میلادی افول کرده بود. این معیار در یخی که از سال ۶۶۰ میلادی به جا مانده، باز هم جهش داشته، که نشان میدهد نقره در حجمی وسیع به اقتصاد قرون وسطایی اروپا بازگشته بوده.
کایل هارپر، متخصص تاریخ روم و قرون وسطی در دانشگاه اوکلاهوما، معتقد است مشاهده رد آلایندههای انسانی و طبیعی در یخهای کهن، "راهی جدید برای فهم نقش عوامل انسانی و طبیعی در سقوط امپراتوری روم پیش پای ما میگذارد."
اطلاعات نهفته در یخچالهای طبیعی ممکن است به روشن شدن یکی از تاریکترین دورههای تمدن غرب بیانجامد.
#عجایب_جهان_باستان
#مرگ_های_عجیب
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️ قسمت (دوم)2⃣ 👈شخصیت واقعی کنت سنتژرمن د
کنت سن ژرمن و کنت کاگليوسترو ،چهره هاي مرموز فراماسونری‼️
قسمت (سوم)3⃣
✍دکتر کورت سليگمان شرحي مفصل درباره ي اين موجود مرموز به دست داده است: فردريک کبير او را به عنوان کسي که نمي تواند بميرد مي شناخت و خود کنت ادعا مي کرد با کشف شربتي که به طول عمر انسان مي افزايد توانسته است دو هزار سال زندگي کند. او با جسارت درباره ي گپي که با ملکه سبا زده و اتفاقات بامزه اي که در فلان مراسم عروسي کنعان رخ داده بود تعريف ها مي کرد. از شايعات دربار بابل کاملاً باخبر بود و با اين قصه هاي چند هزار ساله، که شباهت عجيبي به داستان هاي دربار آن روز فرانسه داشت، همه را مسحور خود مي نمود. اطلاعاتي که از تاريخ اروپا داشت غيرطبيعي و غريب به نظر مي رسيد. خوش لباس بود و سراپايش را با جواهر مي پوشاند. به زبان هاي يوناني، لاتين، سانسکريت، عربي، چيني، فرانسه، آلماني، انگليسي، ايتاليايي، پرتغالي و اسپانيولي هم حرف مي زد و هم مي نوشت. اما تبحر و ورزيدگي او در ماوراء الطبيعه بود. در علم کيمياگري از هم عصرانش پيشي داشت.
به نوشته سليگمان، زماني که کنت سن ژرمن براي اولين بار وارد پاريس شد، لويي پانزدهم «استقبال باشکوه و شاهانه اي از او به عمل آورد» و وي را در کاخ سلطنتي شامفور جاي داد او در سالهاي بعد «آزادانه در اتاق هاي خصوصي شاه رفت و آمد مي کرد.» «کنت بي مرگ»، با خصوصياتي که براي او برشمرده بودند، يک اعجوبه به نظر مي رسيد و شاه به شدت مجذوب مهارت کيمياگري او شد؛ به طوري که شاه و کنت اکثر اوقات خود را در لابراتور کيمياگري شخصي لويي مي گذرانيدند.
تعمق در مندرجات کتاب دکتر کورت سليگمان، اين «جادگر» کاملاً مطلع يهودي آمريکائي، ترديدي بر جاي نمي گذارد که کنت سن ژرمن مأمور اطلاعاتي اليگارشي لندن و فردريک دوم پروس بود و ارتباط سال 1743 وي با جاکوبيت هاي انگليس از نوع همان مأموريت هاي نفوذي- جاسوسي مشابهي بود که درباره ي آن سخن گفته ايم. به عبارت ديگر، «کنت سن ژرمن» را بايد از آن دسته مأموران زبده اطلاعاتي دانست که در عرف فرهنگ سياسي معاصر eminences grise ناميده مي شوند {منظور چهره ناشناخته اي است که در پس پرده جاي دارد و بر جريان علني امور تأثير تعيين کنده بر جاي مي نهد. واژه فوق به معني مأموران خاص و برجسته اطلاعاتي نيز به کار مي رود} و فعاليت او در فرانسه تداوم مستقيم تکاپوي اطلاعاتي و دسيسه گرانه شواليه رمزي به شمار مي رفت.
1- چرا بايد «پادشاه شکاک پروس» (فردريک کبير) افسانه ها و اوهامي دال بر بزرگنمايي کنت سن ژرمنه رواج دهد؟ پاسخ سليگمان چنين است: «شايد تنها توجيه مطلب اين باشد که منافع او چنين ايجاب مي کرده و با شايع کردن اين داستانها هدفي را دنبال مي نموده».
2- شايعاتي که درباره ي قدرت هاي غيرعادي کنت سن ژرمن رواج يافته همه قابل تأويل است. اطلاعات وسيع و غيرعادي از مسائل تاريخي را مي توان به آشنايي او با «پرونده هاي سري» نسبت داد. درباره ي تسلط وي بر زبان هاي متعدد نيز احتمالاً کسي وجود نداشت که بتواند دعاوي وي دال بر آشنايي با زبان هايي چون سانسکريت و چيني را محک زند. دانستن زبان هاي عبري و عربي و پرتغالي و اسپانيولي و آلماني و ايتاليايي و انگليسي قرايني است دال بر تعلق وي به خاندان هاي مهاجر يهودي که به علت چند سده زيست در اين کشورها عملاً انسان هايي چندزبانه بودند. سليگمان تعمير الماس خراش افتاده لويي پانزدهم را، که سبب افزايش قيمت آن شد و اعتماد لويي را به کنت سن ژرمن جلب نمود، چنين توجيه مي کند:
در مورد الماس شاه که يک ماه تمام نزد کنت بود، آيا يک ماه کافي نيست تا کنت اين الماس را به آمستردام بفرستد، که منسوبين زيادي در آنجا داشت، و با نگيني که همان اندازه و تراش معاوضه کند؟ احتمالاً منظور کنت اين بود که شاه را متقاعد نمايد که بهرحال وجود فوق العاده و اسرارآميز او خيلي هم ساختگي نيست و اين عامل و مأمور ثروتمند حاضر بود براي آنکه هاله رمز و راز در اطراف او برقرار بماند، بهاي سنگين تعويض الماس را هم تقبل نمايد.
اين چه مأموريتي است که کنت سن ژرمن چنين هزينه هاي گزافي را براي تداوم آن متحمل مي شد؟
3- روشن است که در پشت کنت سن ژرمن حامياني مرموز و متنفذ جاي داشتند که در مواقع ضرور به او در تحقق شعبده هايش ياري مي رسانيدند؛ مسي را به طلا تبديل مي کردند، الماسي معيوب را با نمونه اي سالم تعويض مي نمودند و شايد چند«پيشگويي» سياسي و نظامي کم و بش پرهزينه را نيز به خاطر جلب اعتماد بيشتر لويي پانزدهم به سن ژرمن به واقعيت بدل مي کردند و مثلاً براي مصلحت در جبهه اي شکست مي خوردند.
#قرون_وسطی_کیمیاگری_جادو
#انسانهایی_که_بدنبال_عمرجاوید_بودند
#کتابهای_عجیب
#ادعاهای_عجیب
#پرستش_جن_شیطان
#فراماسونری
#فرقه_های_پاگانیستی
#فرقه_های_عجیب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇