🔴 چند بند از شعر زیبای مرحوم میرزا سید اسماعیل شیرازی در وصف امیر مومنان علیه السلام
هذه فاطمةٌ بنتُ أسدْ
أقبلت تحملُ لاهوتَ الأبدْ
فاسجدوا ذُلًّا له في من سَجَدْ
فله الأملاكُ خَرّت سُجّدا
إذ تجلّى نورُه في آدمِ
اين فاطمه دختر اسد (بن هاشم) است كه در حالی كه لاهوت ابد را در بر دارد, آمد.
پس همراه با کسانی که به او کرنش می کنند, خاضعانه کرنش و احترام کنید؛ زيرا فرشتگان براى او به سجده افتادند. آن گاه که نورش در آدم تجلى كرد.
هل درتْ أُمّ العلى ما وضعتْ؟
أم درتْ ثديُ الهدى ما أرضَعتْ؟
أم درتْ كفُّ النهى ما رفعتْ؟
أم درى ربُّ الحجى ما ولدا؟
جلَّ معناه فلمّا يُعلَمِ
آيا مادر عظمت دانست كه چه به دنیا آورده و آيا سینه هدايت دانست كه چه کسی را شير داده؟
آيا دست خرد فهميد كه چه كسى را بلند کرده؟ و آيا صاحب عقل و اندیشه فهميد چه به وجود آورده؟
بزرگ خواهد بود معنایش آن گاه که دانسته شود!
سيّدٌ فاقَ عُلًا كلَّ الأنامْ
كان إذ لا كائنٌ و هو إمامْ
شرّف اللَّهُ به البيتَ الحرامْ
حين أضحى لعُلاه مولدا
فوطا تربتَهُ بالقدمِ
آقایى که در بلندی مقام بر همگان برتری یافت؛ او امام بود وقتی که چیزی وجود نیافته بود.
خداوند بيت الله حرام را به ولادت او شرافت بخشید؛ زمانی که به جهت عظمت او محل تولد شد؛ پس با تولد قدم بر خاك آن گذاشت.
إن يكن يُجعَلُ للَّه البنونْ
و تعالى اللَّهُ عمّا يصفونْ
فوليدُ البيتِ أحرى أن يكون
لوليِّ البيتِ حقّا ولدا
لا عُزيرٌ لا و لا ابنُ مريمِ
اگر امکان داشت که برای خدا فرزندی در نظر گرفته شود- و خداوند منزّه است از فرزند داشتن و از آنچه يهود و نصارا در باره فرزند داشتن او می گویند- پس کسی که در خانه (کعبه) تولد یافته سزاوارتر است که براى صاحب خانه فرزند به شمار آید، نه عزير, كه يهود فرزند خدایش خواندند و نه پسر مريم ,كه نصارا به فرزند خدایی توصیفش کردند.
هو بعدَ المصطفى خيرُ الورى
من ذُرِى العرش إلى تحت الثرى
قد كَسَت عُلياؤه أُمّ القرى
غرّةً تَحمي حِماها أبدا
حيث لا يَدنوه من لم يُحرمِ
او بین عرشیان و فرشیان پس از مصطفی- صلی الله علیه و آله- برترین خلق است. همانا بزرگى او ام القری (مکه) را فرا گرفت؛ مکه ای که خود پناهی است برای اطرافیانش؛ جایی که بدون احرام وارد آن نمی شوند.
هو بدرٌ و ذُراريه بُدورْ
عقمتْ عن مثلِهم أُمُّ الدهور
كعبةُ الوفّاد في كلِّ الشهورْ
فاز من نحو فناها وفدا
بمطافٍ منه أو مُستلَمِ
او و فرزندانِ [معصومش] ماه تمام اند که گیتی از زاییدن همچو آنانی ناتوان است.
او در همه ماه های سال، قبله گروه های زیارت کننده است و كسانی كه به سوی او حرکت می کنند، و به طواف گرد او و به استلام (و درک) او نائل می شوند, رستگار و پیروزند.
أيّها المُرجى لِقاهُ في المماتْ!
كلُّ موتٍ فيه لُقياك حياةْ
ليتما عجّل بي ما هو آتْ
علّني ألقى حياتي في الردى
فائزاً منه بأوفى النعم
اى كسي كه دیدار او به وقت مرگ امید می رود! هر مرگى كه در آن ديدار تو باشد، زندگی است.
اي کاش مرگی که در نهایت خواهد آمد، شتاب می كرد! که چه بسا زندگی ام را در آن می دیدم در حالی که به برکت او به بهترین نعمت ها رسیده باشم.
#میرزا_اسماعیل_شیرازی
#ولادت_امیرالمومنین علیه السلام
#سیزده_رجب
#شعر_آئینی
فیضِ فیض👇👇👇
@feyzefeyz
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد
آیینه خیــره شد به من و من به آینـــه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید ذره بین به تماشای من گرفت
آنگـاه آتش از دل هیـــزم شــروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت
بی تابـــی مــزارع گنـدم شــروع شد
موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنـــای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم... شروع شد
#فاضل_نظری
#شعر_اجتماعی
#شعر_آئینی
فیضِ فیض👇👇👇
@feyzefeyz
شنیدم آب به جنگ اندرون معاویه بست
به روی شاه ولایت چرا که بود خسی
علی به حمله گرفت آب و باز کرد سبیل
چرا که او کسِ هر بی کس است و دادرسی
سه بار دست به دست آمد آب و در هر بار
علی چنین هنری کرد و او چنان هوسی
فضول گفت که ارفاق تا به این حد بس
که بی حیایی دشمن ز حد گذشت بسی
جواب داد که ما جنگ بهرِ آن داریم
که نان و آب نبندد کسی به روی کسی
غلام همّت آن قهرمان کون و مکان
که بی رضای إلاهی نمی زند نَفَسی
تو هم بیا و تماشای حقّ و باطل کن
ببین که در پی سیمرغ می جهد مگسی
#شهریار
#شعر_آئینی
پ.ن: اصل واقعه در تاریخ ذکر شده و معاویه حداقل یک بار آب را بر روی لشکریان امیرالمومنین علیه السلام در صفین بست. این عمل ناجوانمردانه، اعتراض عمروعاص را هم در پی داشت زیرا به درستی معتقد بود علی کسی نیست که تشنگی یارانش را تماشا کند و دست روی دست بگذارد.
امام ابتدا سعی کرد با زبان خوش معاویه را منصرف کند ولی او نپذیرفت. سرانجام لشکریان امیرالمومنین علیه السلام به سربازان معاویه حمله کرده و آب را آزاد کردند.
امام علی علیه السلام بر خلاف خواسته برخی یارانشان، انتقام نگرفته و جوانمردانه آب را برای استفاده هر دو لشکر آزاد گذاشتند.
#تاریخی
فیضِ فیض👇👇👇
@feyzefeyz
...قبولِ خاطرِ خونِ خدا شدن شرط است
نه هر که مرثیهای ساخت محتشم گردد
عزای ماست که هر سال میشود تکرار
وگرنه حیف محرم که خرج غم گردد
نه هر که کشته شود میتوان شهیدش گفت
نه هر سری که به نی میرود علم گردد
حدیث عشق و وفا ناسروده میماند
مگر که دست علمدار ما قلم گردد
هنوز شعلهور از خیمههای عاشوراست
ز شور شیونی دل مباد کم گردد
#محمدعلی_مجاهدی
#شعر_آئینی
@feyzefeyz
هنوز اسیر سکوت تواند زندانها
و پایبند نگاهت دل نگهبانها
تو مثل یک نفس تازه حبس میگشتی
تویی که در نفست گم شدند طوفانها
«چه خلوت خوشی» آرام زیر لب گفتی
و سجده کردی جای تمام انسانها
نشد طلوع کنی تا تو را طواف کنند
تقیّهکار شدند آفتابگردانها
تو یوسفی و مجازات یوسفی این است
چنین دهند گواهی تمام قرآنها
#محمدمهدی_سیار
#شعر_آئینی
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
@feyzefeyz
انگشت پيراهن
آسمانی اتفاق افتاد و مردی ماه شد
ماه نقصان يافت تا از زخم ياس آگاه شد
بوی يعقوب آمد و انگشت پيراهن بريد
يوسفی مدهوشِ نخلستان و بغضی چاه شد
ظرف شيری شد يتيم از غربت شير خدا
دست سرد كودكی از دامنی كوتاه شد
ظرفِ يك روز اتّفاقات عجيبي روی داد
جُبّهای پيراهن عثمان و كوهی كاه شد
نسلی از هولِ هوس افتاد در ديگ هوا
شهری از ترس عدالت خانه ارواح شد
خطّ كوفی شد جدا از خطّ و خال كوفيان
شير رفت و اكثريت باز با روباه شد
بی علی(ع) هر بی سر و پایی سری بالا گرفت
هر گدای دين فروشی ناصرالدّين شاه شد
بعدِ مولا دل فراوان بود اما عشق… نه!
بعدِ مولا زندگی زندان و اردوگاه شد
ابر میتابيد و شعری قطره قطره میچكيد
شاعری ممدوح خود را ديد و خاطر خواه شد
#عباس_احمدی
#شعر_آئینی
@feyzefeyz