20.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قال القائد اسماعیل + ترجمه فارسی
▪️گروه هنر اسلامی «رعد»
▪️اجرای زنده و بدون موسیقی در حضور خود شهید اسماعیل هنیه
▪️سال اجرا: ۲۰۲۰
▪️ماجرای آهنگ
@FihMaFih
در آن نیامده ایام
🎥قال القائد اسماعیل + ترجمه فارسی ▪️گروه هنر اسلامی «رعد» ▪️اجرای زنده و بدون موسیقی در حضور خود شه
✔️ امروز اولین سالگرد قیام دشوار فلسطینیان برای آزادی خویش و برای تغییر جهان است. سالگرد آغاز نظم جدید جهان و زمان. سالی که گذشت از دشوارترین سالهای تاریخ بشریت برای انسان و انسانیت بود. بزرگترین کودککشی تاریخ توسط اسرائیل و بزرگترین بیواکنشی تاریخ توسط حکومتهای جهان و بعضی مردم مدعی انسان و انسانیت رقم خورد. چه داغها که از چه نازنینان بر دل ننشاندیم و بزرگترینش داغ خورشید جنوب لبنان بود. او که یکتنه آبروی شرافت و شجاعت و انسانیت در جهان بود و نشان بیشرفی و بزدلی و حیوانیت اکثریت حکام عالم. مردی که نه در این جنگ منفعتی داشت نه حمایت خاصی و نه حتی با او هماهنگ شده بود اما او به حرمت انسان، کودک و آزادی حامی این حرکت شد
هفتم اکتبـر نه فقط آغاز قیام آخرین وجدانها، بلکه آغاز فروریختن همه آرایشها و نقابها از چهرهٔ منحوس سیاست و اندیشهٔ غربی بود. درندهخویی این هیولاهای اتوکشیده با حمایت از قتلعام نزدیک به پنجاه هزار انسان به لطف این روز تاریخی آشکار شد. پس برای این روز -با همه تلخیها که کشیدیم- باید از فلسطـین، حرکت حماس و رهبر سیاسیاش شهید اسماعیل -هنـیه تشکر کنیم که توقفی بر حرکت بینهایت نفاق و ظلم در تاریخ آخرالزمان ایجاد کردند
🎵 این سرود از کارهای محبوب «گروه هنر اسلامی "وعد"» است. این گروه حدودا ۳۲ سال پیش یعنی در سال ۱۹۹۲ در لبنان تشکیل شد. اعضا نیمی لبنانی و نیمی فلسطینیاند. سال ۲۰۰۸ این قطعه در آلبوم «اطیاف الاستشهاد ۳» منتشر شد. آهنگ متاثر از یکی از سخنرانیهای هنیه است و در نسخه اصلی صدای فریاد خود این شهید عزیز نیز وجود دارد. اما دوازده سال بعد از انتشار آهنگ، شهید اسماعیل هنیه در سال ۲۰۲۰ به دیدن اعضای این گروه میرود و هنگام استقبال گروه از او آنان بخشی از این آهنگ را بدون ساز و به صورت سرود برای او و در کنار او اجرا میکنند. من این اجرای بیساز را بسیار دوست میدارم و به مراتب بیشتر از اصل آهنگ، شاید چون کلا چندان از تنظیمهای متداول این گروههای اینچنینی عربی اسلامی لذت نمیبرم و در این اجرا حس و حماسهٔ نغمه به مراتب واضحتر است. خلاصه به نظرم رسید این روز و شهید مظلوم اسماعیل هنیه که در آغوش ایران خودمان به خون غلطید را با انتشار این سرود گرامی بدارم
چند نکته:
۱. متن آهنگ را ترجمه کردم و به صورت زیرنویس در ویدئو قراردادم
۲. نیمه دوم شعر به مساحت حقیقی فلسـطین اشاره دارد که ۲۷۰۲۴ کیلومتر مربع است
۳. انشاالله نسخه اصلی آهنگ را در مطلب بعد ببینید.
#موسیقی
@FihMaFih
قال القائد اسماعیل.mp3
2.5M
🎥قال القائد اسماعیل
▪️ ساخت و اجرا: گروه هنر اسلامی «وعد»
▪️ کشور: فلسطین
▪️ آلبوم: اطیاف الاستشهاد ۳
▪️ نسخه صوتی و اصلی آلبوم
▪️ سال اجرا: ۲۰۰۸
▪️ نسخه تصویری
▪️ ماجرای آهنگ
@FihMaFih
31.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #دورها_آوایی_ست | قسمت ۱۲
📖 نگاهی به پیوندهای حافظ با موسیقی ایرانی
و
🎵مرور آهنگ «فاش میگویم و...»
با صدای زندهیاد #محمود_علیقلی
موسیقی استاد #محمدرضا_علیقلی
و شعر #حافظ
@FihMaFih
در آن نیامده ایام
🔻یحییٰ
۱ـ
عطر است و سربند و تسبیح
ماسک و خشاب و جلیقه
آدامس ِ اُربیت و منتوس
ذکر و دعای پگاهش
چسب و تفنگ و گلوله
ساعت، دوتا سیم، فندک
کارت و کمربند و کوله
با دستمال و کلاهش
باقیست اینها از آن مرد
ـ باقیست تنها همینها ...
اما نه...
باقیست راهش
.
.
۲ـ
سربند و تسبیح و عطری
با فندکی و تفنگی
ـ [ این بود اسباب طوفان؟! ]
با چار تن مرد جنگی...
ـ [ این بود کل سپاهش؟! ]
آنکس که با عطر و تسبیح
آنکس که با چسب و منتوس
اینگونه مردانه جنگید
هنگام رجعت چه باشد؟
وقتی که باشد در آن صبح:
آتشفشانی سلاحش
جمعیتی تکیهگاهش
.
.
۳ـ
زیباست او، ای یهودا!
یحیاست او، ای یهودا!
تو کشتیاش در فلسطین
عیساست او، ای یهودا!
در دست دارد عصایی
موساست او ای یهودا!
تنهاست او گرچه در رزم
یحیاست او ای یهودا !
یحیاست او ای یهودا!
خواندی به عهد عتیقت
آنکس که چون خون او ریخت
بر خاک، در جوشش افتاد
وز جوش هرگز نیفتاد
تا آتش انتقامش
برخاست از هرم آهش
.
.
۴ـ
عطر است و تسبیح و سربند
- سربندِ نام خداوند -
ذکر است و آیات قرآن
جنگ است و آغاز طوفان
در صحنهای نابرابر
یک سو پر از تانک و لشگر
یحیاست در سوی دیگر
اینسوی شیر دلاور
کفتارها در برابر
ای پرچم استقامت
اینک تو، اینک شهادت!
آنک به لطف خدایش
اسطوره شد قصهٔ او
شد سینما قتلگاهش
بنویس تاریخِ انسان!
بنویس:
در خون و آتش
یحیاست او، آنکه نامش
زنده است همچون نگاهش
یحیاست او، آنکه نامش
باقیست، مانند راهش
#حسن_صنوبری
{ پن: سطرهای ابتدایی شعر اشارهای است به لوازم شخصی که از شهید #یحیی_سنوار این قهرمان بزرگ انسانیت باقی مانده و در تصویری که اسرائیلیها منتشر کردند مشخص است. همین تصویر که بالای #شعر است }
@FihMaFih
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻به امید دیدار...
چهار جمعهٔ پیش بود
چهار هفته گذشت
از شهادت آزادیخواه بزرگ روزگار بردگی
از ترورِ قهرمان انسان و انسانیت عصر سکوت
و ما هنوز فرصتی نیافتیم برای سوگواری
و حتی فرصتی برای باور
این آخرین جملات #سید_حسن_نصرالله عزیز است در سخنرانی روز اربعین و یادبود شهید فواد شکر.
اولینبار که اینستاگرام صفحهام را محدود کرد و مطالبم را پاک، برخلاف اکثر افراد زمان سردار نبود ، بلکه چندسال قبلش بود وقتی ویدئویی از سید منتشر کردم. همان ویدئوی معروف «نحن شیعة علی ابن ابیطالب»
از تکرار این صدا که صدای انسانیت است وحشت دارند شیاطین عالم
نگذاریم این صدا گم شود در جهان شلوغ
و نگذاریم این صدا گم شود در درونمان.
▪️{ پن: با اینکه در نسخهٔ اینستاگرام تصویر سید را تار کرده بودم، اینستاگرام کمتر از یکروز این ویدئو را هم از صفحهام پاک کرد. }
@FihMaFih
هدایت شده از مجله میدان آزادی
▫️ژانر هنر ضدجنگ
#مدفن_کرم_های_شب_تاب محصول ۱۹۸۸ معروفترین، محبوبترین، تاثیرگذارترین و مهمترین انیمیشن سینمایی #ایسائو_تاکاهاتا است. این اثر در حالت عادی برخلاف آثار دیگر تاکاهاتا قابل توصیه به همه روحیهها نیست چون آن را در شمار غمگینترین آثار کل تاریخ سینما برشمردهاند و دستکم میتوانیم غمگینترین اثر تاریخ انیمیشن بدانیمش؛ اما در شرایط جنگی و به خصوص نسلکشی این روزگار، تماشای این انیمیشن برای همه انسانها مخصوصا آنانکه سعی کردهاند خود را از فکرکردن به موضوع جنگ دور نگاه دارند قابل توصیه است. مگر کسانی که واقعا تحمل آثار غمگین را ندارند.
البته برای پیگیران حرفهای سینما این مسائل ثانوی است. بسیاری از منتقدان سینمایی جهان و حتی راجر ایبرت آمریکایی هم مدفن کرمهای شبتاب را جزو برترین آثار تاریخ سینمای جنگ معرفی کردهاند. در سایت آمریکایی «آیامدیبی» این فیلم با امتیاز ۸/۵ از ۱۰، چهلمین فیلم محبوب جهان است؛ رتبهای که با توجه به انیمیشنبودن و غیرغربیبودن آنهم در چنین سایتی جدا تحسین دارد.
🔗 متن نقد و بررسی انیمیشن مدفن کرمهای شبتاب را ببینید.
#مجله_میدان_آزادی
#انیمیشن
4⃣1⃣5⃣
@azadisqart
در آن نیامده ایام
🔻درباب دلایل و نتایج سقوط سوریه
(صفحهٔ ۱/۲)
داعشِ ریبرندشده و نونوار در سوریه به قدرت رسید.
دمشق و دولت سوریه سقوط کرده، هرچند جنگ هنوز بهطور کامل تمام نشده، کشور بهطور کامل تصرف نشده و معلوم نیست فردا چه پیش آید،
اما چه شد که اینگونه شد؟
در یکسال اخیر بیشترین انرژی جبههٔ مقاومت، از ایران و لبنان و یمن تا دیگر مناطق، درگیر مبارزه با خود اسرائیل و حمایت از کودکان غزه بود.
این تمرکز اجباری فرصتی فراهم کرد تا هیتلر جاهطلب و منافق منطقهٔ ما -اردوغان- در همراهی با آمریکا و اسرائیل و دیگر دولتهای فاسد منطقه، مخفیانه تکفیریهای گروههای مختلف را بازسازی کند و ارتش چندملیتی نونواری بسازد.
از طرفی در ماههای اخیر جریان نفوذ و استعمار با در باغ سبز نشاندادن و دانهپاشی برای دولت سوریه ارتباطش با ایران را تضعیف کرد و به آنها وعده داد با نزدیکشدن به عربستان و فاصله گرفتن از ایران میتوانند امنیت و عزت دوبارهای در جهان عرب پیدا کنند. دولت سوریه با احساس خستگی از جنگ و انزوا و تمایل به زندگی و آرامش در هیاهوی جهان چند قدم از ایران دور شد. این بود که در ماههای اخیر ولو نه به شدت، ولی تا حدی دست ایران در سوریه بسته شد (این وضعیتی است که در کمین همۀ ماست، وقتی از اخلاق خسته میشویم و فکر میکنیم با ترک آن مواهب دنیا را به دست میاوریم).
نکتهٔ دیگر این است که پس از پایان جنگ پیشین با داعش، نه به مهر و نه به قهر، ماجراها در سوریه تمام نشده بود و زخمها باز بود. یعنی نه پاکسازی کامل مناطق و نهادها و آزادسازی کامل سرزمین انجام شده بود (شاید به دلیل آمیختگی تکفیریها با مردم) نه دولت توانسته بود تمرکز کاملی بر مدیریت افکار عمومی و بسیج و متحدکردن مردم داشته باشد (هم به دلیل جنگزدگی کشور، هم به دلیل مهاجرت دائمی نخبگان و موثران سوری و هم به دلیل ضعف مدیریت) به همین دلایل، اقلیتی از خود مردم که درگیر کینههای سیاسی کهنه بودند نیز با گروههای تروریستی ترکیهپناه همراهی کردند و کار را برای ارتش سوریه سختتر کردند. جدا از اینکه مایههای اعتقادی چندان قدرتمندی هم در مردم و ارتش سکولارشدۀ سوریه وجود نداشت که بتواند در چنین روزی به دادشان برسد و متحدشان کند.
شهادت فرماندهان مقاومت هم نقطهٔ قوت دیگری برای تروریستها بود. اول از همه از جهت روانی برای ریختن ترسشان و سپس از جهت آگاهسازی. نفس حیات و حضور سید شهیدان مقاومت سیدحسن نصرالله که در گذشته تروریستها و خوارج دوران را شکست سختی داده بود برای لشگر اردوغان اضطرابآور بود و شهادتش آنان را دلیر و حریص کرد. از طرفی شهادت رهبران محبوب فلسطین (چون هنیه و سنوار) نیز که با آگاهیرساندن اشتباهات قبلی حماس را جبران کرده بودند و میتوانستند امروز هم به جهان عرب توضیح بدهند ضرورت حفظ سوریه برای حمایت از فلسطین را، خلأ رسانهای بزرگی را ایجاد کرده بود.
نکتهٔ دیگر، ماجرای رسانه است. ترکیه جزو قدرتمندترین کشورها در زمینهٔ رسانه و فرهنگ و هنر در کل جهان اسلام و عالم عربی است، اما جدا از توپخانۀ رسانههای مستقیم و غیرمستقیم ترکیهای، «الجزیره»، تاثیرگذارترین رسانهٔ جهان عرب که در سالهای اخیر تغییر موضع داده بود و به نفع فلسطین و جبهۀ مقاومت و علیه اسرائیل وارد کارزار جدی شده بود، در ماجرای سوریه وسط لحاف خوابید و بلکه بیشتر در آن سمت.
الجزیره گرچه خبرهایی از خوشحالی اسرائیل از پیشرفت تروریستها منتشر میکرد، ولی خبرهای بسیاری هم در همراهی و بهویژه در بزرگنمایی عملیات تروریستها و بهتبعش در جهت خالیکردن دل مردم وفادار و دل سربازان ارتش سوریه منتشر کرده بود. اگر در فاز اول فاصله گرفتن قطر از عربستان و چند قدم نزدیک شدنش به ایران موثر بوده، در فاز دوم باید یادمان باشد در گذشته و در ساخت سلاح داعش ، قطر همپیمان اصلی ترکیه و عربستان و امارات و گوش به فرمان آمریکا بوده است.
البته که جهل عمومی بخشهای گستردهای از جامعۀ عربی و اهل تسنن، خود کمک فراوانی برای سیطرۀ روانی و رسانهای تروریستها بود.
[ ادامه 👇🏽]
@FihMaFih
در آن نیامده ایام
🔻درباب دلایل و نتایج سقوط سوریه (صفحهٔ ۱/۲) داعشِ ریبرندشده و نونوار در سوریه به قدرت رسید. د
🔻درباب دلایل و نتایج سقوط سوریه
(صفحهٔ ۲/۲)
همۀ آنچه گفتیم یعنی ایران بی تقصیر بوده است؟
نه
پس از پیروزی نظامی، حفظ پیوست امنیتی و ایجاد پیوست فرهنگیِ پیروزی یک ضرورت است. از این دو پیوست اگر اولی برعهدۀ سوریه بوده، دومی بر عهدۀ ایران هم بوده و کشور ما در این زمینه قدم خاصی برنداشته است که دلایلش بماند.
مسئلۀ دیگر هم این است که باید بپذیریم روی کارآمدن کابینه و گفتمان و دولتی که رنگ غالبش مذاکره و انفعال است (ولو با رئیسجمهوری شریف که شخصا انقلابی و شجاع است) ناخواسته پالس ضعف را به دشمنان ایران ارسال میکند. بله نتیجۀ انتخابات ایران همواره مهم و موثر است، اتفاقا هم برای ایران هم برای تمام جهان.
البته که این دو ضعف عملکرد ایرانیان دلایل تامه نیستند و در اصل ماجرا سهم بسیار اندکی دارند. علت اصلی شکست سوریه تا اینجای کار، در ضعف خود سوریه، تهاجم همهجانبۀ غرب وحشی به منطقه و اتحاد همسایگان خائن است که دوست دارند منطقه در ارتجاع و ذلت یکدست باشد.
بنا به آنچه گفته شد، این سوال بیرون از مرزهای ایران، حتی برای شیعیان و هواداران مقاومت نیز چندان وجود ندارد، چه اینکه خودشان در جریان اخبار و شرایط جهان عرب بودند، اما برای مردم ایران این سوال وجود دارد که پس ایران دیشب کجا بود؟
پاسخ به طور خلاصه و منتج از مطالب بالا این است:
۱. ایران وقتی میتواند به کشوری کمک کند که مردم آن کشور و دولت آن کشور این کمک را فهم کند و این کمک را بخواهد. این هشتاد درصد ماجراست. (سوریهٔ فعلی بیش از سوریهٔ قبلی، شبیه افغانستان در آستانهٔ سقوط بود).
۲. ایران وقتی میتواند بیرون از مرزها قدرتمند و موفق عمل کند که در داخل هم موفق باشد، هم منجسم و قدرتمند.
۳. دستهای ایران و توان عملیاتیاش برای نبرد در سوریه همچنان پرتوان است (و تمام لشگر چندپارهٔ اردوغان در برابر این دستها قدرتی ندارد)، اما وقتی افکار عمومی ملتهای منطقه اقناع نشود این دستها باز نیست.
در هرصورت، سقوط کامل سوریه -اگر محقق شود- و افتادنش به دست همپیمانان اسرائیل، مصیبتی برای تمام منطقه است. با همه انتقادهایی که به بعضی از ضعفهای بشار اسد و دولت و ارتش سوریه داریم، با اینکه ما یکبار با هزینههای زیاد سوریه را نجات دادیم، باید یادمان باشد سوریه بارهاوبارها در کنار ایران ایستاده و بارهاوبارها تهدیدهای مهمی را از سر ایران، عراق، لبنان، فلسطین و مردم دیگر سرزمینهای اسلامی دور کرده است.
سوریه تاریخ پرافتخاری از شرافت و انسانیت دارد و جغرافیای راهبردی و پراهمیتی برای ثبات و امنیت کل منطقه. یعنی چه انسانی و اخلاقی و منصفانه نگاه کنیم چه حتی منفعتطلبانه، شکست سوریه و بشار اسد یک خبر تلخ و یک وضعیت سخت است.
برخلاف فضای عمومی رسانهای که به سرعت مغلوب عملیاتهای میدانی میشود باین این را بدانیم: به جز خود مردم سوریه؛ ملتهای ایران، لبنان، عراق و فلسطین هیچکدام راهی ندارند مگر نپذیرفتن این وضعیت تحمیلی استعمار. سوریه افغانستان نیست که تغییر و تبدلش فقط دل ما را بشکند، سوریه شاهراه حیاتی منطقه است و چه در ذهن، چه در رسانه و چه در میدان نمیتوانیم و نباید شکستش را بپذیریم؛
و همهچیز از ذهن شروع میشود.
@FihMaFih
🔻مرجعشناسی کلانروایتهای سقوط
و خواندن یک صفحه از تاریخ سوریه
(صفحه ۱/۳)
سقوط سوریه دو کلانروایت دارد:
۱. روایت داعش و جبههٔ عبریعربی
۲. روایت ایران و جبههٔ مـقاومت
روایت اولی (روایت مهاجم) این است:
دولت سوریه چون دیکتاتور و خشن بود توسط مردمش سقوط کرد.
روایت دومی (روایت مدافع) بدون تایید یا رد دیکتاتوربودن دولت سوریه و میزانش میگوید:
علت سقوط سوریه نه قیام مردمی بلکه هجوم دولتهای خارجی به کشور و نیز ضعف و عدم ایستادگی و عدم مقاومت خود سوریه بود.
روایت اول به سرعت از زبان بلندگوهای عبری و عربی و رسانههای اجارهای فارسی در منطقه پخش شد، بسیارپرسروصدا شد و بعضی حتی در ایران آن را تکرار کردند. روایت دوم با اندکی تاخیر آغاز شد، از روایت اول عقب بود، ولی چون محکمتر بود و هست به مرور جاپایش را محکم کرد و از این هم محکمتر خواهد کرد. باید هم بکند، چون حقیقت است. اتفاقا خارج از حیطهٔ دولتهای غربی، در میان نخبگان و آزادگان غربی هم همین روایت معتبر است. در حالیکه روایت اول فقط پروپاگاندا و عوامفریبی صهیونستها برای مصرف زودگذر میدانی بود (که البته در انجام ماموریتش موفق هم بود).
اگر خشونت و دیکتاتوری سبب سقوط سوریه بود،
۱. حکومت خشنتر و دیکتاتورتر (د.ااعش) قدرت نمیگرفت.
۲. در دوران قبل از بشار که این دو مفهوم نسبی، پررنگتر بودند، سقوط اتفاق میافتاد.
۳. دولتهای مرتجع منطقه که هزاران برابر دیکتاتورتر، خشنتر و سرکوبگرترند (مثل عربستان، بحرین، افغانستان و...) باید زودتر سقوط میکردند.
همین سه دلیل ساده، سست بودن و دروغ بودن روایت مهاجم را ثابت میکند .
در حاشیه:
در سرزمین ما، مخصوصاً پس از اعتماد به نفس عظیمی که در این ۵۰سال پیدا کردیم، اکثریت افراد درمورد همهچیز، به ویژه مسائل کلان سیاسی اظهار قضاوت قطعی میکنند. دلیل دیگر هم فضای سیاستزده و دوقطبیست، که افراد را به واکنش سریع دعوت میکند. و خب این یکی از مصائب کشور ماست، که بسیاری ولو با نیت خوب با هیجانزدگی در اظهارنظر سیاسی، دچار اشتباه میشوند، در دام انفعال و تکرار روایت دشمنان خود میافتند و کار را برای خود و دیگران سخت میکنند (این موضوع در هر بحران و هر شرایط خاصی تکرار میشود و انگار درمان و پایانی ندارد).
یکی از بدیهیترین ترمزهای مهم برای جلوگیری از هیجانزدگی و اشتباه در قضاوت سیاسی، مطالعهٔ کتاب است. بهویژه مطالعهٔ تاریخ. (به عقل من مطالعهٔ جدی دو دانش منطق و تاریخ، دو پیشنیاز اساسی برای ورود در تحلیل و اظهارنظر سیاسیست).
اما کتابی که امروز میخواهم معرفی کنم و به آن استناد کنم، کتابی نیست که آن را عین حقیقت و صداقت بدانم و در اکثر موارد، مخصوصاً استنتاجها آن را مخالف روایت درست و منصفانه میبینم. این هم شاید نوعی از روایت مهاجم است، ولی کتاب در روایت بخشی از بدیهیات تاریخی که مردم ما ازشان خبری ندارند کتاب خوبی است. در تحلیل سوگیرانه است، ولی در خبر میتواند مفید باشد برای مخاطب بیخبر! نویسنده آقای جانمکهوگو یک نویسندهٔ انگلیسی مخالف حکومت اسدهاست. او نیز جزو مروجان نسبتهای دیکتاتور و خشن درمورد دولت پیشین سوریه بوده است. پس استنادم به او از جنس خود گویی و خود خندی نیست. استناد به اعتراف و سخن دیگری و روایت دوم است که استنادی معتبر است.
مکهوگو درست است که از در مخالفت حرف میزند، ولی مستند و مستدل به منابع و استدلالهایی سخن میگوید، اراجیف نمیبافد و از جهل سیاسی و احساسات قومی یا مذهبی افراد سوءاستفاده نمیکند. او شاید یک مهرهٔ معتدل آمریکا و انگلیس است که نگران منافع غرب و شاید حتی منافع اسرائیل هم هست، ولی باسواد و تاریخخوانده است به شعور مخاطب خود احترام میگذارد و دفاع از غرب را با توجیه جنایات اسرائیل یکی نمیکند.
این کتاب، تاریخ سیاسی سوریه از جنگ جهانی اول تا ظهور داعش روایت میکند و به دنبال بازگویی دلایل شکنندگی دولت بشار اسد در حملهٔ اول تروریستهای تکفیری است. از این جهت روایت و تحلیل او بسیار به اوضاع امروز نزدیک است. کتاب همچنین از سوریهٔ برخاسته در برابر استعمار فرانسه، از سوریهٔ تجزیهشده، از سوریهٔ به کمک دیگران برخاسته، از سوریۀ مورد خیانت واقعشده، از سوریۀ متهم به خیانتشده، از سوریهٔ پر از تفرقه و از سوریهٔ بحرانی در ادوار مختلف سخن میگوید.
در پیام بعدی یک صفحه از وضعیت سوریه در دوران حافظ اسد (که مقتدرترین دوران سوریه در کل تاریخ معاصر بوده است) را برایتان باز مینویسم:
[ ادامه 👇🏽]
@FihMaFih
در آن نیامده ایام
🔻مرجعشناسی کلانروایتهای سقوط و خواندن یک صفحه از تاریخ سوریه (صفحه ۱/۳) سقوط سوریه دو
🔻مرجعشناسی کلانروایتهای سقوط
و خواندن یک صفحه از تاریخ سوریه
(صفحه ۲/۳)
به نقل از کتاب تاریخ معاصر سوریه:
«حافظ اسد برای تندی رفتار خود با دیکتاتور عراقی صدام حسین دلایل واقعی داشت، هنگامی که صدام در سال ۱۹۷۹ قدرت را به دست گرفت از طرح سوریه به عنوان مستمسکی برای پاکسازی در حزب استفاده کرد. اما حمایت سوریه از ایران در مقابل حمله اشغالی عراق در سپتامبر ۱۹۸۰ سراسر دنیای عرب را متعجب و نگران کرد. این جنگ تا سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. این جنگ یکی از خونینترین جنگهای خاورمیانه از سال ۱۹۱۸ بود. ما هرگز تعداد واقعی کشتهشدگان را نخواهیم دانست
آن زمان سوریه چه موقعیتی داشت؟ خانهٔ ناسیونالیسم عرب به طور عمومی و بعثیسم در موارد خاص؟ پشتیبان یک قدرت غیر عرب که بر خلیج فارس تسلط داشت؟ هر اندازه که رژیم صدامحسین شیطانی باشد، او یک عربِ ناسیونالیست بود. حمایت حافظ اسد از ایران شک را در افکار بسیاری از مردم نسبت به او بالا برد، درست مانند پشتیبانی از عناصر راستگرای مارونیها در مقابل فلسطینیان و نیروهای انقلابی که قبلاً در لبنان داده بود. از نظر ایدئولوژیکی، بعثیهای سوریه و انقلابیون اسلامی ایران نمیتوانستند زیاد به هم نزدیک باشند. یکی از آنها عرب و دیگری فارس بود؛ یکی از آنها مبارز بیدین بود و دیگری پیام شیعهٔ انقلابی را موعظه میکرد که هدفش بیدار کردن تودههای مسلمان در سراسر دنیای اسلام بود، که با ناسیونالیسم عرب ناسازگار بود!
با وجود این، در نگاهی دیگر، اتحاد کمتر تعجببرانگیز بود. انقلاب ایران رژیم دیکتاتوری شاه را که دوست و پشتیبان اسرائیل و دشمن شرور سوریها بود سرنگون کرد، همچنین یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا را.
در زمان حکومت شاه، حافظ اسد از مهمترین مخالفان ایرانی که از کشور اخراج شده بودند حمایت میکرد، اکنون آنها به خانه برگشته و جایگاههای کلیدی را تصاحب کرده بودند، او دوستانی در ردههای بالای تهران داشت.
نکتهٔ دیگر رابطهٔ مردمی و پیوند هر دو حکومت با شیعهٔ لبنان بود. آنان حامیان طبیعی حافظ اسد بودند، فقیران، ستمدیدگان و دهقانان طردشدهٔ اقلیتهای مذهبی، اکنون آنها از مسئولین جدید تهران کمکهایی دریافت میکردند، از جمله نیروهای نظامی و تمرین به وسیله کمیتههای انقلابی ایران و هماهنگشدن با میلیشیای لبنان که با سوریه همکاری میکرد. چرا بایستی لبنانیهای شیعه بین دوستانشان در تهران و دمشق یکی را انتخاب میکردند؟ در مرحله اول هر سهٔ آنها در کنار هم بودند. تاریخ میبایست اطمینان پیدا میکرد که آنها در آن موقعیت باقی میمانند.
حملهٔ عراق به ایران همچنین به مفهوم این بود که ارتش عراق از سوریه در مقابل اسرائیل حمایت نخواهد کرد. این حمله به جزئیترین احتمالِ بالانسِ قدرتِ سوریه با دولت یهود پایان داد. برای حافظ اسد هم جنگ صدام حسین با ایران خیانتی به ناسیونالیسم عرب محسوب میشد. کمی عجیب بود اگر او به خاطر این سرخوردگی دندان به جگر بگیرد، در حالیکه عدم علاقه به دیکتاتور عراقی تبدیل به نفرت میشد. او حتی نسبت به پیروزی صدامحسین در این جنگ کمی شک داشت.
عراق سعی میکرد مانند کشورهای نفتی خلیج فارس بر سوریه هم تسلط داشته باشد. پس اتحاد اسد با ایران کاملا قابل درک بود حتی اگر، دیگر وضعیتی ایجاد میکردند که او را به ستیزهجویی و خیانت به آرمان عرب متهم کنند. از نظر او صدامحسین هنگام اشغال کویت برای توجیه عمل خود یک تبلیغات درخشان زیرکانه به راه انداخت و گفت که ثروت نفتی کویت را در اختیار محرومان میگذارد و سعی میکند پیشروی در پروژهٔ یافتن راه حل سیاسی برای مشکلات فلسطینیان را همزمان با پیشروی در معضلات کویتیها پیوند دهد. این ممکن بود بسیار فریبکارانه باشد، اما صدای صدام در تودههای وسیعی از مردم دنیای عرب خارج از خلیج فارس طنین انداخت.
بعضی از حاکمان مانند شاه حسین اردن هیچ انتخاب واقعبینانهای نداشتند پس بیطرف ماندند و برای حل موقعیت عرب ضعف نشان دادند، درحالیکه ياسر عرفات به بغداد پرواز کرد تا کمکهای خود را به عنوان واسطه ارائه دهد.
یک بار دیگر موضع حافظ اسد در نظر بسیاری از عربها خیانت به نظر میرسید. سردرگمی در پایاندادن به این اتهامات و روش عملگرایی او در سیاست خارجی هرگونه اعتباری را که هنوز به خاطر بعثیسم برایش باقی مانده بود از او گرفت. گرچه سیاست او در آن لحظات و در جبههای دیگر محبوبیت بزرگی را هم نصیب او کرده بود، یعنی هنگامی که سربازان سوری در برابر اسرائیل در لبنان جنگیدند، اما بدبینی، که بزرگترین دشمن هر انقلاب واقعی است رشد یافت و نه تنها در واکنش مردم سوریه به او و حکومتش اثر داشت، بلکه در چگونگی نگاه نخبگان بعثی به مردم سوریه نیز تأثیر داشت».
[ ادامه 👇🏽]
@FihMaFih
در آن نیامده ایام
🔻مرجعشناسی کلانروایتهای سقوط
و خواندن یک صفحه از تاریخ سوریه
(صفحه ۳/۳)
در پایان یک نکته هم عرض کنم برای دوستانی که میخواهند کتاب را بخرند:
ترجمه کتاب (به قلم خانم مژگان آموزگار) چندان روان نیست. انگار بازبینی نهایی و همچنین ویراستاری ندارد (اصلا نام ویراستار هم در ابتدای کتاب نیامده) و گویی دستکم مترجم مثل بسیاری از دیگر مترجمان جوان و جدید، اشراف لازم را در زبان مقصد نداشته. همین متن را هم بنا به فرصت اندکی که داشتم بسیار ویراستم و تصحیح کردم و اگر فرصت بیشتر بود باز هم جای ویرایش داشت. امیدوارم ناشر (نشر شما) اشکالات را در چاپهای بعدی اصلاح کند.
@FihMaFih
هدایت شده از مجله میدان آزادی
📣 فراخوان «مدرسه میدان آزادی»:
نخستین دوره آموزشی «ژورنالیسم هنر»
«مدرسه میدان آزادی» به عنوان «خانهای برای آموزش ژورنالیسم هنر» از دیماه ۱۴۰۳ در قالب کارگاههای زمستانه به شیوه حضوری و در شهر تهران میزبان هنرجویان و علاقهمندان هنر و ژورنالیسم هنر است. اولین دوره و ترم زمستانهی مدرسه میدان آزادی در ۱۱ رشته میزبان علاقهمندان هنر و رسانه و هنربانی خواهد بود. در این دوره جمعی از بهترینهای آموزش ژورنالیسم هنر با هنرجویان همراه میشوند.
«نقد سینما»، «نقد موسیقی»، «نقد نقاشی»، «نقد داستان»، «نقد انیمیشن»، «ایدهیابی در ژورنالیسم هنر»، «منبعیابی در ژورنالیسم هنر»، «هوش مصنوعی و هنر»، «معرفینویسی آثار هنری»، «جستارنویسی هنری» و «عکاسی حرفهای از آثار هنری» عنوان این کارگاهها هستند.
📅 زمان ثبتنام: ۲۱ آذر تا ۴ دی ۱۴۰۳
🕰 زمان آغاز دوره: هفته دوم دیماه
✍🏻 محل ثبتنام: صفحه مدرسه سایت مجله میدان آزادی
در صورت نیاز به راهنمایی، اینجا هستیم:
@azadi_sqart
🔗 متن کامل فراخوان و نکات تکمیلی را در متن کامل خبر بخوانید.
#مجله_میدان_آزادی
4⃣5⃣8⃣
@azadisqart
هدایت شده از مجله میدان آزادی
📣 فهرست کامل رشتهها و مدرسان اولین دوره ژورنالیسم هنر «مدرسه میدان آزادی»
#مدرسه_میدان_آزادی در هر فصل از دورههای خود با اولویت اهمیت و جذابیت، سراغ بعضی از انواع شاخههای #ژورنالیسم_هنر میرود.
▫️تأکید میشود همانطور که در متن کامل فراخوان اشارهشده، کارگاههای ترم زمستان همگی بهشیوه حضوری و در شهر تهران برگزار خواهد شد.
🔍 اما ژورنالیسم هنر چیست؟
▫️ ژورنالیسم هنر شاخهای تلفیقی و تخصصی منشعب از دنیای هنر و دنیای ژورنالیسم است که همچنان در سرزمین ما آنطور که باید و شاید مورد پژوهش و آموزش عمومی قرار نگرفته است. شاخهای که با بهرهمندی از تواناییهای نوین ژورنالیسم به سمت هنر میآید و با این روش، هنر، هنرمند و اثر هنری را تماشا، واکاوی، نقد، تحلیل و دستهبندی میکند، دربارهشان صحبت میکند، از آنها حمایت و محافظت میکند و آنها را برای انواع مخاطبان دسترسپذیر میسازد.
▫️ ژورنالیسم هنر در جایگاه حرفهای و هنریاش -فارغ از انواعِ صرفا تجاری و تبلیغاتیاش- نوعی هنربانی است؛ یعنی پلشدن و ایستادن در نقطهای بین هنر و مخاطب هنر.
📰
اطلاعات بیشتر و ثبتنام:صفحه مدرسه میدان آزادی #مجله_میدان_آزادی 4⃣5⃣9⃣ @azadisqart
هدایت شده از مجله میدان آزادی
📣 فراخوان دوره «ژورنالیسم هنر» سه روز تمدید شد
«مدرسه میدان آزادی» به تازگی با انتشار یک فراخوان، از آغاز بهکار «خانه آموزش ژورنالیسم هنر» در قالب کارگاههای زمستانه از اوایل دیماه خبر داده بود. بنا به درخواست هنرجویان، این فراخوان به مدت سه روز تمدید شده است و هنرجویان محترم میتوانند نهایتا تا روز ۷ دی ۱۴۰۳ برای اطلاع از محتوای کلاسها و ثبتنام به صفحه مدرسه در سایت مجله میدان آزادی مراجعه کنند.
📅 زمان برگزاری کارگاهها: هفته دوم دیماه
🕰️ آخرین مهلت ثبتنام: ۷ دی ۱۴۰۳
✍🏻 ثبتنام در کارگاه: صفحه ثبتنام مدرسه میدان آزادی
📋 آشنایی با دوره ژورنالیسم هنر: فهرست همه کلاسها
در صورت نیاز به راهنمایی، اینجا هستیم:
@azadi_sqart
#مدرسه_میدان_آزادی
4⃣8⃣1⃣
@azadisqart
📌درباره دوره آموزشی ژورنالیسم هنر
ایران سرزمین هنرها و استعدادهای هنری است.
بسیاری دوست دارند در این هنرها موفق یا حتی سرآمد شوند.
اما افراد خیلی کمی هستند که در رسانه به صورت حرفهای از هنر حرف بزنند و راه را برای دیگران (چه مخاطبان هنر چه استعدادهای هنری) باز کنند. آنهم بدون سوگیری سیاسی یا انتفاع اقتصادی یا قبیلهگرایی.
این است که بسیاری از هنرها و هنرمندان و استعدادهای هنری شناختهنشده و مظلوم باقی میمانند و وضعیت عدالت برای همه هنرها و هنرمندان و پیشرفت در سیر هنر ایرانی با مشکل مواجه میشود.
و این است که در سرزمین هنرهای چندین هزارساله و «هنر نزد ایرانیان است و بس» و «ای خاکت سرچشمه هنر» با اینهمه هنر و هنرمند و استعداد، درست مثل سرزمینهای بیتاریخ و بیهنر و بیفرهنگ فقط ۲۰۰ سلبریتی که اکثرا لمپن و میانتهیاند به عنوان هنرمند دیده میشوند و آسمانِ با این فراخی برای دیگر هنرمندان تنگ میآید.
اینجا همان نقطهٔ اهمیت و ضرورت #ژورنالیسم_هنر و آموزش آن است.
دوره «ژورنالیسم هنر» میدان آزادی برای کسانی که دستکم انگیزه حمایت از هنر و هنربانی را دارند ولو آموزشش را ندیدهاند، فرصت مغتنمی است. همچنین برای جامعهٔ هنری مافیازده و تبلیغاتزدهٔ ما، تا به مرور نسلی تربیت شوند که در کنار علاقه به هنر، مسلح به ابزارهای ژورنالیسم هنر نیز باشند و بتوانند به طور موثر از هنر و حقیقت و هنر حقیقی حرف بزنند و دفاع کنند.
کمفایدهترین کارگاه دوره کارگاهی است که من مربیاش هستم، اما به جز کارگاه من، این دوره آموزشی ده کارگاه جذاب و مهم دیگر دارد که استادانش همگی بیاغراق از بهترینهای این رشته در کل کشورند.
پیشنهاد میکنم اگر در میان نزدیکانتان کسانی را میشناسید که اهل هنر یا دوستدار هنرند (و البته ساکن تهرانند)، پوستر دوره را به دستشان برسانید.
@FihMaFih
📌درباب #عیب_نویسی
(به روایت حکیم نظامی)
خانهٔ پُرعیب شد این کارگاه
خود نکنی هیچ به عیبش نگاه
چشم فرو بستهای از عیب خویش
عیب کسان را شده آیینه پیش
عیبنویسی مکن آیینهوار
تا نشوی از نفَسی عیبدار
یا بهدر افکن هنر از جیب خویش
یا بشکن آینهٔ عیب خویش
دیده ز عیب دگران کن فراز
صورتِ خود بین و درو عیب ساز
در همه چیزی هنر و عیب هست
عیب مبین تا هنر آری به دست
مینتوان یافت به شب در چراغ؟
در قفس روز توان دید زاغ؟
در پر طاووس که زر پیکر است
سرزنشِ پای کجا درخور است؟
زاغ که او را همه تن شد سیاه
دیده سپید است، در او کن نگاه!
#نظامی
از کتاب شریف #مخزن_الاسرار
(با تصحیح زندهیاد حسن وحید دستگردی ؛ به استثنای سطر اول بیت چهارم که آنجا مشخصا به اشتباه و به عیب، «جیب» «عیب» ثبت شده!)
#شعر
@FihMaFih
🔻رسانه ملی امروز چه پیامی است؟
پیام مهم اخیر رهبر فرزانهٔ ایران آیتالله خامنهای به رئیس صداوسیما و همایش افق تحول رسانه ملی
هم در لحن،
هم در اختصار،
هم در ادبیات و واژگان،
هم در مفاد و معانی گفته و ناگفتهاش،
بسیار مهم و قابل تأمل و تفسیر و تذکر است،
هم برای مدیران و تصمیمگیران و تصمیمسازان اصلی صداوسیما،
هم برای همهٔ ما، از جمله خودم، ولو در حد یک برنامه یا چند مشورت همراه شده باشم، یا نشده باشم.
پیام پیامیست که هم تلخ است
هم واقعیست. واقعیتش هم مستند به وقایع روز منطقه است.
پیامی است که هم داوری دیروز است و هم تلنگر امروز.
ظاهراً معنای پیام این است:
کارها در رسانه ملی چندان خوب پیش نرفته،
و از طرفی فرصتی نیست که بخواهد از این به بعد هم خوب پیش نرود.
این پیام همچنین بسیار یادآور سخن مشهور مارشال مک لوهان در کتاب «برای درک رسانهها»ست آنجا که میگوید «رسانه خود پیام است». رسانه وقتی ضعیف باشد پیامش ضعف است و پیامِ ضعف مخابرهکردن در زمان و زمانهٔ جنگ آنهم از مرکزیت رسانهای کشور اگر خیانت نباشد، خطاست. رسانهٔ ملی هم امروز اگر ۲۴ساعت در محتوای برنامههای خود دم از قدرت و ایستادگی و مقاومت و حماسه بزند، تا وقتی در ساخت و ساختار هنری و رسانهای خود ضعیف باشد، پیام اصلیاش همان ضعف است.
بنده هم قبلا در یادداشتِ حقیقت عظیم غزه، ما و اداره فرهنگ و رسانه در ایران به این اشکال پرداخته بودم.
اما یکبار دیگر پیام مختصر و پر اشاره و کنایهٔ رهبری بخوانیم:
بسمهتعالی
جناب آقای جبلی
شما و این حضرات نقش بیبدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان -که بیش از همیشه است- میدانید.
امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصهی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است.
سید علی خامنهای
۱۴۰۳/۱۰/۱۰
@FihMaFih