eitaa logo
گنج کاغذی
314 دنبال‌کننده
673 عکس
136 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ 💠 ❗❗❗ 📝 علی موذنی را با کتاب (نه آبی نه خاکی) و (ظهور) می شناسم، علی موذنی را در (قاصدک) یافتم. تعهد و تفکر و لذت خواندن کلمات در کتاب های موذنی و تلفیق حس با حال معنوی در بیشتر نوشته های موذنی قابل حس است. اما یک نکته در خور توجه است و آن اینکه گاهی علی موذنی پا را از حریم تخصصی اش فراتر می گذارد؛ آن هم برای آنکه حس می کند با مخاطب امروز و برای خواننده امروز باید مفاهیم را این طور تبیین کرد. این امر اگر با دقت و درست انجام نشود اثرات مخرب دارد. مثلا نسبت هایی که در کتاب هایش؛ گاه به معصومین می دهد، شاید برای خواننده لذت بخش باشد اما باید دقت کرد که این نسبت ها را به چه کسی می دهد و آیا مجاز است یا خیر؟ در کتاب احضاریه؛ موذنی، خواب خواهر شخصیت اول داستان، و لیوان آب حضرت زینب (س) را خیلی راحت قلمی می کند.  در دنیای فرقه ها وعرفان های نو ظهور، ظهور این نوشته ها بی اشکال نیست و ضرر خودش را می رساند. ادامه نقد کتاب👇👇👇💥💥💥
♨️ 📚رمان: ✍ نویسنده: کتاب­های دولت ­آبادی را هر وقت دست می­ گیرم می­ دانم که پا بر دامنه کوه بلند توصیفات می­ گذارم. یا نباید خسته بشوم، یا باید که قید بسیاری از پاراگراف­ها را بزنم،😕 یا در جایی باید تندخوانی کنم، و یا نه یکباره، که چند روز یا هفته­ ای به آرامی کتاب را تمام کنم،🙃 و حتما آخر کتاب هم کمی سردرگم و ناامید و دِپرس خواهم بود.🙁 کنار تمام جملات توصیفی زیبا و گاه حکمت­ آمیز و کلماتی که دولت­ آبادی مثل نانوایی با مهارت؛ که خمیر در دستش، آسوده چپ و راست و گلوله و پهن می­ شود؛ دولت آبادی هم چیدن و گزیدن تکرارهای بدون حس تکرار و چسباندن و قید زدن و مضاف کردن و وصف کردن و استعاره و تشبیه و ایهام مثل خمیر است برایش، می­ چیند و جلو می­ برد داستان را.🤗 هر چند که ترجیح می­ دهم چندان دور و بر دولت آبادی نچرخم تا از غم­ها و مشکلات وحشتناک و بی­ پایان انسان­های سردرگم و آواره­ ی از درون و خسته و نابود، دچار افسردگی نشوم😵. جالی خالی سلوچ پدری را به تصویر می­ کشد که بعد از رفتنش جایش چون چاهی عمیق در زندگی خانواده­ اش سرباز می­ کند و بار مشکلات را می ­آورد و درماندگی را چنان در درون خودش جای می­ دهد که رهایی از آن ممکن نیست.😬 چنان که مادر هاجر به زور عروس شده و عباس پیر شده و ابرام  وامانده را رها می­ کند و به دنبال سلوچ گم و گور روان می­ شود😑 و تو می­ مانی که پس از چند صد صفحه زجر و رنج و سختی، هیچ گشایشی که نشد تازه خانواده از هم پاشید به یک امید واهی.
📚 📖 رمان 📝 📌سرگذشتِ بشریتِ به انتها رسیده، گم شده، بی هدف، بی احساس، مایوس و ناامید را می توانید در کتاب بیگانه ببینید. محبت و احساس را وقتی از آدمیزاد بگیری دیگر هیچ انگیزه ای برای او نمی ماند که بخواهد با کمک آن انگیزه برای زندگی اش برنامه ریزی کند، بخواهد رشد کند، بخواهد که دنبال رمز گشایی از عالم خلقت برود. قهرمان مات و مبهوت داستان آلبر کامو، جوانی است که کار می کند تا خسته شود. می خورد تا سیر شود، می خوابد تا خستگی اش برطرف شود ، تفریح می کند چون تعطیل است و هیچ برنامه دیگری ندارد، مادرش را در نوانخانه(خانه سالمندان) می گذارد، چون مدتهاست حرفی ندارند که با هم بزنند. و سر آخر هم مردی را می کشد، چون آفتاب به کله اش چنان خورده که اختیارش را از کف داده است. همین … سپس در دادگاه فرانسه، با قانون متمدن فرانسه، او را محکوم به مرگ می کنند. در حقیقت این دادگاه را برای محاکمه ی روند زندگی ناکام بشری در اروپا تشکیل داده و دارند نتیجه ی تمدن خودشان را به سلاخی می کشانند. تمدنی که فریاد می زند خدا را قبول ندارد و نمی خواهد که به او بیندیشید. بهرحال کاش جوانان ما که این همه رمان های خارجی می خوانند، متوجه می شدند که آن ها دارند به قلم خودشان اعتراف می کنند که تمدنشان به پوچی و بی نهایتی رسیده است، آن گاه به این راحتی مقلد آن ها نمی شدند و شبیه آن ها زندگی نمی کردند. پس ای انسان های بیدار و عاقل! عبرت بگیرید. 📲 @ganjekaghazi
📖 🍭 نوشته ی🖊: نشر 📙رمان طنز گونه که خنده را به لب ها می نشاند و علامت سوال❓ زیادی را در ذهن ایجاد می کند. شاید باید مثل اسمش آب نبات🍭 می بود یعنی شیرین و خوشمزه😋 و مناسب برای سوغات. اما هر چه که بیشتر جلو می روی تلخی یک چیز آزارت می دهد🚫 و آن هم ترسیمی از فرهنگ پایین مردم❗️ در خلال داستان… 📌این رمان بیان زندگی مردم از زبان نوجوانی ۱۱،۱۰ ساله است که از دیدگاه خودش همه چیز را صادقانه و درست تعریف می کند درباره:پدر، مادر، خواهر، برادر، مادر بزرگ، فامیل ها، همسایه ها، دوستان، معلم و مدیر، مغازه دار و … کتاب آب نبات هل دار داستان نوجوانی است که تنبل😖 و دروغگو و بد دهن😵 است.پدر و مادر بزرگش انسان های عوام پول دوستی💰 هستند. هر چه شخصیت از کوچک و بزرگ و پیر و جوان هست غالبا از لحاظ فرهنگی ضعیف❌ است الا: برادرش محمد که او هم به قول داستان سرش پایین است و الا او هم بله… خلاصه این که به زبان طنز به وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مردم منطقه ای از ایران می پردازد و منصف هم باشیم طنز را شیرین جلو می برد. نویسنده در ۵۰،۴۰ صفحه ی آخر تلاش می کند که همه چیز را به صلاح برساند✅ و به خواننده بگوید که با تلاش فراوان، نوجوان داستان شاگرد دوم شد و مودب و مهربان و خلاصه همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد. تنها دلیلی که باعث شده است این کتاب را انتشاراتی مثل سوره مهر چاپ و خندوانه آن را معرفی کند، قالب طنز آن است و الا ۵۰ صفحه ی آخر هم، ذهن را از بیشعوری عامه ی مردم پاک نمی کند. 📲 @ganjekaghazi
گنج کاغذی
#نقد_کتاب ❌❌❌ #آخرین_پدرخوانده 📚 نوشته ی🖊: #ماریو_پوزو آخرین پدر خوانده، به بیان فرهنگ و تمدن آمر
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 چقدر خوب می شد جوانان ما که شیفته فرهنگ آنها هستند و تمام تلاششان را می کنند تا نشانه ای از تمدن غربی را در ظاهرشان جلوه گر کنند، این کتاب📔 را کامل بخوانند. سپس به چند سؤال جواب بدهند: ۱-آیا زنان ما واقعأ، دلشان می خواهد که تنها و تنها جسم شان دیده شود؟ آن هم برای بهره بردن مردان؟ ۲-آیا مردان ما، تمام هم و غم شان خوراک🍕 و لذت و پول💰 است؟ ۳-و آیا کسی که این کتاب را می خواند، باز هم می تواند از نظر عقلی از تمدن غرب و آمریکا دفاع کند؟ گاهی دشمن تمام "ضعف ها" و "کاستی" هایش را، واضح بیان می کند. چرا ما نمی خواهیم این را درک کنیم. وقتی با جمع دوستان این کتاب را نقد کردیم، همه اعتراف می کردند که چقدر تمدنشان پست و بی مایه است. خود نویسنده، رمان را آنگونه تمام می کند که باید: پدر خوانده ای که می میرد و خاندانش از هم می پاشد. و آخرین پدر خوانده، نمایش صحنه آخر… عمر تمدن آمریکایی بر جان انسانهاست.  پدر خوانده ای ظالم، وحشی، بیمار و بی رحم و بی رمق. 🔻 📲 @ganjekaghazi
گنج کاغذی
♨️ 📚رمان: ✍نویسنده: کتاب ارتداد و خواننده اش: ارتداد یک نقطه سیاه می نشاند در مسیر راهی که روشن است.🧐 یک چاله‌ی خیالی میان میدانی که صاف است و یک انتهای سرد بر ابتدای نورانی! نمی خواهم نظر شخصی ام را درباره ارتداد بنویسم، چون آن را مختص شخص خودم می دانم؛ اما دریافتی که میان داستان کتاب نهفته بود، همه آن چیزی نبود که آقای یامین پور می خواست در طول داستان کتاب به خواننده القا کند بلکه بر عکس چیزی نصیب خواننده می شود که آقای یامین پور نمی خواهد🤔 خلاصه و روند داستان کتاب ارتداد: داستان ارتداد یک سوال مطرح می کند: اگر انقلاب ایران پیروز نمی شد چه می شد؟🧐 و یک جواب: خمینی و یارانش شهید می شدند، کشتارهای وسیع رقم می خورد و … و می ماند خامنه ای و یارانی که دیگر نمی توانستند کاری از پیش ببرند.🙄 ایران از هم گسسته می شد، دیکتاتور حاکم می ماند و ما باید از فراسوی مرزهای ایران می جنگیدیم!🤐 البته معادله ی داستان چند غلط هم دارد: یکی همین است که اگر انقلاب ایران پیروز نمی شد، فراسوی مرزها که همان لبنان و فلسطین منظور است هم، نابود می شد و فراسویی نمی ماند🤧، که کسی بخواهد بجنگد… البته با این منطقی که کتاب ارتداد در پی گرفته است!🤫 کاش آقای یامین پور می نوشت که چه می شود یک انقلاب به شکست می رسد؟🤔 ایشان فرضیه را بر شکست گذاشته و نوشته است… ! اما آن چیزی را که داری نباید نفی کنی تا عظمتش را نشان دهی!🙁 آنقدر انقلاب های شکست خورده در طول تاریخ وجود داشته است که بتواند آینه ی عبرت بشود،😜 که اگر آنها را در قالب رمان به رشته ی تحریر در بیاوریم، کفایت می کند تا مردم ایران قدر و قیمت انقلاب ایران و خمینی کبیر و شهدا را دریابند!😇 چند نکته دیگر: آقای یامین پور کنار مباحث فلسفی انقلاب و چرائی اش که چون در لفافه کلمات سنگین پیچیده شده است، چندان برای ذهن ها راهگشا نیست و در کنار مناظره های عاشقانه دختر و پسر انقلابی،🙃 بعد هم پدر و دختر انقلابی -که کمی هم رنگ و بوی جلف به خود گرفته-😣 و با جملات و کلمات نازیبا و غیرمتعارف که همراه نوشته های عفیفانه آمده است، کنار نکات دیگر کتاب مطرح شده. نتیجه این کتاب: ارتداد نه آنی بود که انتظار می رفت و نه نتیجه ای را رقم زد که خواننده می خواست!😥 جامعه ما، خصوصا قشر مذهبی اش نیاز دارد تا نوشته هایی را مطالعه کند که هم او را با اصل و حکمت اندیشه انقلاب آشنا کند، هم وظیفه و راهش را برای رسیدن به تمدن اسلامی مشخص کند،🙂 هم راه را باز کند تا با همت و امید قدم بردارد و کار را پیش ببرد.✊ خوانندگان باید مطمئن باشند، انقلاب اسلامی دیگر فرصت پیش آمده را باز نخواهد گشت و حتی به این امر فکر هم نخواهد کرد! 🤞 روزهای پیش رو بسیار چشم نوازتر از گذشته ای خواهد بود که گذرانده ایم.🍃 نکته آخر: نویسندگان باید سنگ ها را نشان دهند تا خوبان سگ ها را نشانه بروند و راه را از لوث وجود دشمنان پاک کنند🌱☄. ⭕️ 📲 @ganjekaghazi
گنج کاغذی
♨️ 📚 ✍ نویسنده: 📸⛔️|قضیه از آن جایی آغاز شد که به یک باره موجی از عکس های جور وا جور کتاب بیشعوری در فضای مجازی ایجاد شد. 😬⛔️|بی شعوری یک درد است. ، و است که اگر نباشد داد عالم و آدم به هوا بلند میشود. 🤐⛔️| اما بیشعوری که من دیدم یک کتاب بود. دوست ندارم بگویم یک اندیشه بود. چون اندیشه نبود. اندیشه از فهم و درک می آید. نویسنده ی کتاب نه اندیشه دارد نه فهم و درک. خودش همان اول کتاب اعتراف میکند که یک بیشعور است. ✍⛔️|مقدمه نویسنده: من تا مدت ها از نوشتن این کتاب و حتی صحبت کردن در باره ی موضوعات  آن ابا داشتم، چرا که دوست نداشتم تمام دنیا بفهمد که من آدم بیشعوری بوده ام. اما سرانجام وجدان، دوستان و بیمارانم من را متقاعد کردند که قبلاً همه ی دنیا فهمیده اند که من بیشعور بوده ام و نوشتن یا ننوشتن در مورد آن از این جهت بی فایده است. 😳⛔️|همین جا حتما شما هم تعجب میکنید که چطور یک بیشعور کتاب می نویسد برای آدمهای باشعور. و در طول کتاب دائم خوانندگانش را متهم میکند به« بیفهم و اندیشه بودن» به «بیشعور» بودن. 🤓⛔️|کتاب مورد توجه خیلی هاست. جوان های زیادی از من طلب این کتاب را میکنند. فقط دلیلش این نیست که خودشان را از «فکر و روح سالم» خالی میدانند، بلکه فقط اسم این کتاب را از دهان ها زیاد شنیده اند. 📱⛔️|رسانه چه ها که نمی کند؟ بیشعوری را خوب جلوه میدهد و مردم را تشنه ی حرف های یک بی شعور… 🧐⛔️|واقعا کمی، دور از اندیشه بکر نیست؟؟؟ در این چند ورق فقط می خواهد بگوید عیب ها و بدی های هر انسان باعث میشود که او بد باشد نه بیشتر. اما این را باکلی بد و بیراه میگوید با ده ها کلمه ی توهین آمیز! چون… خود دکتر نویسنده ی این کتاب این طور است. 💔⛔️| راستش من در صفحات این کتاب حرفی برای فکر و دلم پیدا نکردم، با هرکس هم که خوانده بود، گفت و گو کردم تنها به خاطر جوی که رسانه داده بود این کتاب را خوانده بودند و نتیجه گرفته بودند که… یک بی شعورند ⁉️⛔️|دنیا از کدام طرف دارد میرود؟ انسان ها دارند به سرعت کجا میروند؟ قرار بود که به کجا برسیم و حال یک بی شعور اثبات میکند که همه به بی شعوری رسیده اند. این اوج بدی هاست. ✅⛔️| من حرف امام علی را بهتر میفهمم که قدر و قیمت ما انسان ها بهشت است به کمتر از این راضی نشویم. این گونه مثبت صحبت کردن، با احترام با بشریت حرف زدن، به انسان ها قدر و قیمت دادن فقط از یک انسان فهیم و با اندیشه برمی آید. 😊⛔️| اثبات کنید که باشعور و با فرهنگید و این کتاب را تحریم کنید. ❌ 📲 @ganjekaghazi
گنج کاغذی
❌ #نقد_کتاب ☕️ #قهوه_ی_سرد_آقای_نویسنده ✍ #روزبه_معین 📝برداشتی از کتاب‌های #عقاید_یک_دلقک، #کوری و
👆👆👆👆👆👆👆 به هر حال نه دانستن داستان یک تیمارستان نیاز حال فکری و روحی جوانان ماست و نه داستان پردازی ، مثالی از کودکی تا…  ردی ازعاشقی‌های بی‌محتوای امروزی را در زندگی‌ها رقم می‌زند. نویسنده شاید توانسته تبحر قلم و فراز و فرود خیالش را روی کاغذ نشان دهد اما باری از مسایل کسی را حل که نمی کند هیچ، شاید بار دقیقه‌های عمر خوانندگان هم بر دوشش سنگینی کند. چه اندیشه‌ای باعث فروش کتابی می‌شود که امید و زندگی و شوق را کور می‌کند…. باید شک کرد کتاب ،داستان خیالات یک نویسنده است که می خواهد داستان یک را به تصویر بکشد. داستانی پر از حرف‌های پرت‌وپلا که بیماران روانی یک تیمارستان دارند … شما خودتان قضاوت کنید بیمارانی که با قرص و غل و زنجیر و زور کنترل می‌شوند می‌توانند چه اندیشه‌‌ای یا چه تحول فکری، چه رشد و امیدی برای خواننده بیاورند… و نتیجه اینکه نویسنده به صورت واقعی در داستان خودش را می‌کشد… مثل مثل کتاب بینایی و روشنایی نمی دهد دلزدگی و ناامیدی … ❌ 📲 @ganjekaghazi
هدایت شده از گنج کاغذی
دوستان و همراهان عزیز سلام😊🙌 باسرچ های زیر به مطالب کانال راحت تر دسترسی پیدا کنید. 🗣 📚کتاب های بزرگسال: 🧑🏻👩🏻 👧🏻👦🏻 ♨️ 3⃣ 💽 ۱۴+۱ ☺️ 📩
گنج کاغذی
#نقد_کتاب #سمفونی_مردگان #عباس_معروفی بهترین برداشت از کتاب: مرگ تمدنِ یک جامعه، مرگ ایران اسلامی
👇👇👇👇 انگلیس است که در هر شرایط و در هر اوضاعی چرخش 🚲می­ چرخد ؛ و کارگران ایرانی🇮🇷 مسلمان تنها در زیر پرچم اوست که امنیت دارند و چرخ 🚲زندگی­شان می­ چرخد. او در قحطی نان 🥪را به مسلمان­ ها می­ رساند. و اوست که وقتی می­ میرد کارگران مسلمانش یادداشت📃 می ­گذراند که آقای لرد مرد، به او احترام بگذارید. چرخ کارخانه­ ی انگلیسی می ­چرخد و به قول نویسنده بالاخره باد پنکه­ های لرد یک روز همه ­ی ما را خواهد برد. عباس معروفی نویسنده­ ای که با قلمی توانمند، با ذهنی هدف مند و با ایده­ ای بیمارگونه 📫🤕😷دست به نوشتن این رمان زده است. او زمان حمله روس­ ها به آذربایجان و اوضاع سیاسی آن را به تصویر می­ کشد و پر رنگ­ تر از آن خانواده ­ای با سه پسر👦🏻👱🏻‍♂️👦🏻 و یک دختر👱‍♀️ را به صحنه­ ی داستان می­ آورد. پدر مسلمانی خشک مغز و متعصب، مغازه ­ی تخمه ­فروشی دارد و مادرزنی تو سری خور و سر در آخور زندگی. آیدین 👦🏻پسری که دل به افکار و عقاید توده ای ­ها می ­دهد و می­ خواهد که مقابل 👨‍🦰پدر بایستد و پدر 👨‍🦰او را آن ­قدر خُرد می ­کند که 😡فراری می­ شود و عاطل و باطل و دیوانه. زندگی این خانوده بدبختی محض است،😕 پسر اول 👦🏻در خود تنیده و فلج،دومی 👱🏻‍♂️گریزان، سومی عقده­ ای و دخترشان👱‍♀️ که دنبال راه فرار است و سر آخر خودش را آتش می ­زند. پدر به بدبختی می­ میرد، مادر 👵هم پسر سوم برادر فلجش را می ­کشد، آیدین👦🏻 را آن­قدر آزار می ­دهد که گمش می­ کند و خودش هم به خفت می ­رود. ❗️معرفی نماز و چادر و عبا و تربت و قبله و … را در ردای این خانواده و پدر آن به تصویر می­ کشد پدری که بی رحم است، کم فهم و کم شعور است، پدری که یک ظالم👺 است و …. و انصاف و تدبیر و امنیت و … را در سایه لرد انگلیسی. ✅حرف آخر: به هر حال گاهی قلمی✍️، قد علم می­ کند و فرهنگ و آدابی را به سر بلندی می­ رساند و گاهی قلمی ✍️می ­نویسد که ویران کند و … آقای عباس معروفی ✍️خود می ­داند که چه نوشته 📝است و کاش خوانندگان 👥هم می ­دانستند. ❌ 📲 @ganjekaghazi
♨ ‌ 📕 ✍ ‌ ⁉️🚫چرا افغانستان به این روز در آمد؟ طالبان را چه کسی سوار برمردم افغانستان کرد؟ ریشه اختلافات چه بود؟ الان افغان ها برای کشورشان چه باید بکنند؟ ✍🚫در این کتاب دنبال این حرف ها نگردید. نویسنده از زاویه یک پسر مرفه مسلمان داستانی می نویسد که در آن شخصیت های اول و اصلی داستان همگی اهل یک بدی سنگین هستند اما شجاع ومقاوم… 😱🚫 تجاوز می کند پدر، هرزه است مادر، حرام زاده است بچه، تجاوز می شود و …این ها همه در افغانستان قبل از جنگ بوده، بعد از طالبان وحشی گری هم اضافه شده. طالبانی که ثمره ی آمریکای جنایتکار است؛ ویرانی افغانستان را کنار آبادی و راحتی آمریکا ببینید. 🙄🚫 در آمریکا آسایش و آرامش برای همه است. امنیت و پول هم هست. اینکه آمریکا طالبانی بوجود آورده و افغانستان را با خاک یکسان کرده و همه را آواره کرده اصلا بیان نمی شود و خیلی مجهولات دیگر… 🇺🇸🚫فقط نویسنده با قلم فرسایی مسلط خود زندگی از کودکی تا بزرگسالی پسری را بیان می کند که در رفاه بوده و بعد هم در امریکا به رفاه می رسد… ❌🚫 دین بدون تلاش و مجاهدت. اسلام بدون سیاست و مقاومت. مسلمانی تنها با مهربانی و عدم مبارزه با استکبار. زندگی در آرامش در آغوش عامل ویرانی کشورها… خالد حسینی به کشورش، دینش و مردمش مدیون شده است… 🚫🚫تصویری که از مسلمانان افغانستان نشان می دهد افرادی بی قید و خوش گذران سطحی و بدون انگیزه مبارزه و مقاومت، عوام اهل فرار از سختی ها، راحت طلب… در حالی که این دروغی بیش نیست. ❌ 📲 @ganjekaghazi
گنج کاغذی
♨️ 📚رمان: ✍نویسنده: شب خیلی خوب است. شب ها همه خوبند چون خاصیت پوشانندگی دارند. تمام آنچه که خورشید قادر است با پشتوانه نورش به رسوایی بکشد🌱، شب می تواند با خاصیت ذاتی اش در خود فرو ببرد و تو تنها تاریکی مطلق را ببینی. البته که ممکن است کسی بعدها آن چه که در شب پنهان شده بود🤭 را با قلمش هوار بکشد و نمایان سازد. و “شب ممکن” دانسته یا ندانسته می خواسته چه چیز را فریاد بزند؟ امکان داشتن بودها و نبودها. بودهای بد و هرزه ای که باید با چشم ندیدو تنها با قلمِ مظلوم می شود مقابل چشمها تماشایی اش کرد.😥 شهسواری از نوشتن این رمان چه هدفی داشته است؟🔎 می خواهد لذت های لجن را عادی سازی کند؟📊 یا غیر عرف ها را لذیذ جلوه دهد؟ از هر جهت که نگاه کنی ظلم بزرگی است. 😠 ولی یک چیز را خوب به تصویر می کشد؛ دریوزگی تمام آن هایی که خودشان را “هرز” داده اندو مثل یک کهنه پارچه گرد گیری، بی مقدارند و در به در.😔 فرقی هم نمی کند مرد و زنش، همه سرگردانند، منفعلند، بی پناهند.😰 هر چند که در ظاهر مست و سرخوشند. شب ممکن همان بوفِ کورِ پوچِ صادق هدایت است😟 که کتاب هایش تو را سرگردان و افسرده می کند😔 و به قول بچه های دبیرستانی می مانی که با این زندگی ات چه کنی!😢 خودکشی بهترین کار است!🔪💊 هرچند که ادبیات و قدرت قلمش تو را پای کتاب بنشاند، محتوایش تو را به آخر خط می رساند و این همان “هیچ و پوچ” است.😣 داستان سه فصل دارد: شب شروع، شب واقعه، شب کوچک.🌙 شب شروع : یک خیال است، پردازشی است برای کسی که از حال امروز و الان خسته است. اصلا خیلی تنهاست و فکرش چیزی متفاوت می خواهد. پس می رود دنبالش و چون می تواند، به آن می پردازد.🍃 دختری پولدار👸🏻 و بی عار همراه مردی بی هدف، دنبال لذتی چند ساعته می روند🔥 و در نهایت به جدایی بعد از لذت می رسند. شب واقعه و شب کوچک : می خواهند به تحلیل آن دو شب گذشته و اتفاقات بعد از آن دو شب بپردازند.🍃 نویسنده، اول کتاب شعر حافظ را می نویسد که: فریب جهان قصه ی روشن است ☘ ببین تا چه زاید، شب آبستن است🍂 و فریب خوردن انسان ها (از هر دو جنس) در مقابل لذت دنیا را به تصویر می کشد. 🌅 مردمانی از هر وادی و طیف که درون و فکرشان به خاطر مبهوت شدن در برابر لذت🔥، خالی است. داستان این رمان به گونه ای است که هم خسته ات می کند و هم سر خورده و سر آخر تو می مانی و دنیایی که تو را در خود فرو می برد.🙄 هرچند که انسان ها خودشان چاقو به دست دیگران می دهند تا ذبحشان کنند.🤭 تو بسیار در اطرافت می بینی، سرهای آذین بسته شده، با موهای شینیون، که جدا شده است. این همه گردن های بریده شده که صورت های عروسکی شان چشم نواز است،☺️ این همه غیرت و حیای مُثله شده، نتیجه قصه های پر فریب دنیاست که زایش دورشدن از تمدن خود و پیوستن به تمدن غربِ بی خداست.🙄 اما نویسنده ی “شب ممکن” فهمیده یا نفهمیده هم به میخ زده و هم به نعل . خواننده باید عاقل باشد.😌 🔺 📲 @ganjekaghazi