eitaa logo
قاف
415 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار سیدمهدی‌حسینی‌رکن‌ابادی @smahdihoseinir
مشاهده در ایتا
دانلود
تنهایی نوح را کمی ‌می‌فههم شیدایی روح را کمی ‌می‌فهمم درسینه هر سنگ، دلی در تپش است فرهادم و کوه را کمی ‌می‌فهمم 🔶 ابلیس شدی تو با صفات دل خویش بشناس بت لات و منات دل خویش حالا پی رمی‌ِ جمره آمده‌ای پس سنگ بزن درجمرات دل خویش 🔶 حالا که رسید نوبت سنگ زدن مانند خلیل، عزم کن بت بشکن! پرورده‌ی نفس توست این لات منَت یک چند به ابلیس دلت سنگ بزن ذی‌الحجه/شهریور ٩۶ مکه‌ی مکرمه
... ... و من ماندم و آشنایی که نیست و پشت سرم ردّ پایی که نیست ببین مردم شهر دم می‌زنند همه از خدا، از خدایی که نیست! دل مردم شهر، زندان شده‌است و بسته‌است راه صدایی که نیست ولی هیچ‌یک نینوایی نشد نوایی که بود و نوایی که نیست کجا می‌دود چشم مردان شهر؟ به دنبال آن ناکجایی که نیست به مقصد رسیدند با سامری و مبهوت برق طلایی که نیست... دلم شد کبوتر به راهت نشست خبر می‌دهد از وفایی که نیست *** در اینجا اسیرست هر مسلمی؛ اسیر تو در کربلایی که نیست مرا عاقبت کربلایی کند در این شهر کرب‌و‌بلایی که هست... ذی‌الحجه ١٣٩۶ @smahdihoseinir
باران دوباره دل‌پذیر آمد سرشار آمد، سر به زیر آمد در عالم بالا خبرهایی‌است این‌گونه باران دل‌پذیر آمد تا از طراوت‌ها نشان آرد هر ابر سمت آبگیر آمد هر ابر، باران هدایت شد با رودها در این مسیر آمد تا رمز رویش را به او گوید باران به دیدار کویر آمد باران به لحن رعد و طوفان بود گرچه به نرمای حریر آمد باران وحی از آسمان بارید حکم ولایت در غدیر آمد آن حکم حق، بار امانت بود حکم خدا باری خطیر آمد بار امانت عشق مولا شد در عشق او خیر کثیر آمد پیچید بوی نام مولا و در باغ جان، عطر عبیر آمد نور هدایت در فضا پیچید یعنی سراج آمد منیر آمد دست دو مولا در طراز هم آری مراعات‌النظیر آمد الیوم اکملت لکم را خواند روح بشارت از بشیر آمد لحن «فهذایش» به ما فهماند مرجع برای این ضمیر آمد ما خوب می‌دانیم مولا کیست بر منکران اما نذیر آمد اکنون ولی‌الله اعظم اوست بعد از رسول‌الله امیر آمد بعد از پیمبر بهترین مولا در کار دین نعم‌النصیر آمد مولاعلی‌بن‌ابی‌طالب بخت جوان با رای پیر آمد یک‌باره خم شد پشت ابلیس و در ناله و بانگ و نفیر آمد تکلیف شب با روز روشن شد چون حکم فردوس و سعیر آمد هارون امت از پی پیکار با سامری‌های شریر آمد لرزه به جان روبهان افتاد دیدند جای شیر، شیر آمد آن شیر، شیر بیشه توحید شیر خداوند قدیر آمد آمد قسیم‌النار والجنه حبل‌المتین و دستگیر آمد مسکین راه او، یتیمش باش آن دستگیر هر فقیر آمد بر سفره‌اش بنشین که مصداق یا راحم الطفل‌الصغیر آمد *** سبحانک! این شعر و شأن تو؟ تا بارگاهت مستجیر آمد با ذکر یامولا اَجِرنا و یا مستعان و یا مجیر آمد ذره‌نوازیِ تو و این شعر... در چشم‌ها گرچه حقیر آمد.. تیرماه ١۴٠١ @smahdihoseinir
... در شهر نمانده اهل دردى جز تو در جاده‌ی‏ عشق، ره‌نَوردى جز تو در كوفه، اگر چه لاف مردى بزند اى طوعه! نمانده است مردى جز تو چون صبح مرا به بر کشیدند همه گفتند ز خورشید و دمیدند همه چون سایه‌ی‌ هولناک شب را دیدند ترسیده، به خانه‌ها خزیدند همه ظلمتكده‌‏اى است كوفه، چون شام بوَد با اين همه، دل به يادت آرام بود سرمستى‌‏ام از باده‌ی‏ عشق است و عطش معراج من، افتادن از اين بام بوَد! ذی‌الحجه‌ی ١٣٨١ @smahdihoseinir
... كس نيست در اين شهر امان داشته باشد يك تيغ نمانده كه زبان داشته باشد از سرّ محبت چه توان گفت به اين قوم؟ آن‌گاه كه ايمان، غم نان داشته باشد من بي‌خبر از خويشم ‌و از دوست بگويم عاشق خبر از خويش چه‌سان داشته باشد؟ يوسف سر بازار وفا مانده و، افسوس كس نيست ز جان، نقد روان داشته باشد جان است عزيز و، سر بازار محبت از يوسف من كيست نشان داشته باشد؟ دل مي‌تپد اما جرس قافله‌اي نيست كز دوست نشاني به زبان داشته باشد دل مي‌تپد و اشك مرا همسفري نيست تا قافله چون ريگ روان داشته باشد تا بويي ازين غم ببرد جانب معشوق اي كاش صبا لَختي امان داشته باشد مي‌ترسم از اين غصه در اين راه، امامم از غربت من دل، نگران داشته باشد جانم به لب است و به لبم نام تو هر دم؛ تا در رگ من خون جريان داشته باشد بر روي بهار تو خسان تيغ كشيدند حيف است كه اين باغ، خزان داشته باشد *** از چشم شما مردم افتادم، اما اين عشق، محال است زيان داشته باشد... ذی‌الحجه‌ی ١٣٨١ @smahdihoseinir
این قافله دارد به کجا می‌آید؟ به مهبط اشک انبیا می‌آید این خاک پر از خاطره اشک علی‌ست این قافله سمت کربلا می‌آید... محرم‌الحرام ١۴٠٠ @smahdihoseinir
حر باش! کمی با دل خود خلوت کن از ظلمت، سمت روشنی حرکت کن از وعده سبز اُمویون بگذر با حیدر کربلا بیا بیعت کن بین حق و باطل است مرزی باریک بی نور ولایت، همه‌عالم تاریک معیار بهشت یا جهنم این‌جاست «بُغضاً لابیک» هست و «حُبّاً لابیک» بگذار در این معرکه جولان بدهم بگذار قیامتی به میدان بدهم... «بُغضاً لابیک» خصم تو آمده است «حُبّاً لابیک» آمدم جان بدهم @smahdihoseinir
... كربلا عشق است؛ شوق كوي جانان مي‌شوم جسم را وا مي‌نهم پا تا به سرجان مي‌شوم تا ‌بپيوندم به اقيانوس عشقت يا حسين در كوير بي‌كسي رودي خروشان مي‌شوم پيرم اما مرگ در آغاز راهم مانده است در مصاف دشمنان چون تيغِ عريان مي‌شوم حاليا در محضر قرآن ناطق بر عدو با زبان تيغ خود تفسير قرآن مي‌شوم جلوه نور خدا را در نگاهت ديده‌ام تا هميشه بر تو ای آئينه، حيران مي‌شوم من حبيبم؛ حاجي از كاروان جامانده‌ات مي‌رسم از راه و برلطف تو مهمان مي‌شوم سعي من از كوفه بود و كربلايم شد صفا پاي تو اي كعبه مقصود، قربان مي‌شوم تشنه لبيك ماندي در مناي قرب دوست جوشش لبيك بر آن كام عطشان مي‌شوم آبان ١٣٨٠ @smahdihoseinir
تصویری از اشک و آه شد فریادم در کرب‌و‌بلا، مدینه آمد یادم در یاری ِاز امام خود در گودال چون مادر خویش، دست بیعت دادم @smahdihoseinir
قاسم آمد شجاع‌دل، جان‌آگاه می‌جنگد و از مرگ ندارد اکراه می‌گفت عمو: هزارماشاءالله! لاحول ولا قوّه الا باللّه @smahdihoseinir
میراث علی مرتضی، شمشیر است شمشیر علی شیر خدا، تکبیر است این شیر «علی‌بن‌حسین‌بن‌علی» است آری علیِ کرب‌و‌بلا این شیر است... عمامه پیغمبر بر سر دارد او یک‌تنه عزم دفع لشگر دارد این شیر، علی‌بن‌حسین‌بن‌علی است شمشیر منافق‌کش حیدر دارد... سوز جگر از دل به زبان آمده بود بابا سوى ميدان، نگران آمده بود جانى شد و بر تن على جان بخشيد آن لب كه ز تشنگى به جان آمده بود در جلوه شدند ماه و مهتاب از هم دل برده به یک نگاه بی‌تاب از هم از هر دو عقیق لب، عطش می‌جوشید دو تشنه ولی شدند سیراب از هم! @smahdihoseinir
ای چشم و چراغ خیمه‌های بیدار ای صاحب منصب سقایت، سردار! هرم عطش است و لحظه‌های بی‌تاب عباس! برای بچه‌ها آب بیار... ای وای که حال طفل گهواره بد است از غصه او فرات در جزر و مد است با آب، عمو خدا کند برگردد... هرچند عمو کار خودش را بلد است عباس، که ماه از قمرت در رشک است با یاد سکینه در نگاهت اشک است میدان تو این علقمه و فتح تو آب امروز تمام آبرویت مشک است چون علقمه بی‌تاب شد و آب نخورد فکر تب مهتاب شد و آب نخورد از شرم نگاه تشنه طفل حرم سقای ادب، آب شد و آب نخورد هرچند كه تير، ديده‌‏ام بست، حسين! چشمم به اميد ديدنت هست حسين! از عشق تو دست برندارم هرگز هرچند نمانده بر تنم دست، حسين @smahdihoseinir