eitaa logo
قاف
411 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار سیدمهدی‌حسینی‌رکن‌ابادی @smahdihoseinir
مشاهده در ایتا
دانلود
با عشق حسین، جان من شد آگاه ای مرگ ندارم از تو حتی اکراه! این جان مرا بگیر و تقدیمش کن در مجلس روضهٔ اباعبدالله
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹جادۀ توحید🔹 کنار پنجره‌فولاد، گریه مغتنم است در این حریم برای تو گریه محترم است جهان سادۀ من: گریۀ وصال و فراق تمامی دو جهان، گوشۀ همین حرم است شروع مرگ، زمان جدا شدن از تو به پایِ عشق تو مردن، حیاتِ دم به دم است چه دورم از تو... خدایا چه دیر فهمیدم! تو در کنار من و سرنوشت من عدم است تو را در آینه‌هایم نشد نشان بدهم چقدر ساحت این شعر کوچک است و کم است برای جستن دُرّ حدیث سلسله‌تان زمان به حال رکوع است و پشت عرش، خم است حدیث گفتی، حقا چه اتفاق افتاد به حکم «اِلّا»‌یت، پرده از نفاق افتاد.. نفاق و کفر به حکم تو راهشان سد شد مسیر کوی ولا غرق رفت و آمد شد سرودی «اَشهَدُ اَن‌ لا ‌اِلهَ اِلّا ‌الله» ولایت تو نشان داد راه را از چاه به«لا اله»، اذان را دوباره جان دادی برائت از همۀ کفر را نشان دادی «بشرطها»‌ی شما راه را به ما فهماند حضور منتشر ماه را به ما فهماند به«لا اله» رسیدیم و نفی غیر شما به بارگاه ولا، حصن محکم «الا» به حصن محکم خود راه داده‌ای ما را به زیر پرچم خود راه داده‌ای ما را حدیث گفتی و از حکمتت جهان پر شد کنار دریایت، هرصدف پر از دُر شد حدیث سلسله، تفسیر ناب توحید است تجلیات ولایت به قاب خورشید است به سمت جادۀ توحید می‌برد ما را به سوی خانۀ خورشید می‌برد ما را کلیم‌وار به طور تبسم آمده‌ایم به شوق «و رضی‌الله عنهم» آمده‌ایم زیارت تو شبیه عروج تا عرش است حریم تو ملکوت است؟ فرش یا عرش است؟ عروج عرش‌نشینان، هبوط در حرمت مقام سلطانی، خوشه‌چینی از کرمت به لطف نور تو هر ظلمتی سحر گردد گناه‌کار بیاید فرشته برگردد به اشتیاق نگاه تو زائرت شده‌ام همین بسم که بگویی که شاعرت شده‌ام تو قول داده‌ای ای مهربان- که هم‌نفسی- سه‌جا به داد دل شیعیان خود برسی سه‌جا؟ نه در همه‌جا لطف تو کنار من است تو آن امام رئوفی که بی‌قرار من است... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5763@ShereHeyat
این روزها این سؤال مهم، ذهن مرا به خود درگیر کرده است؛ آیا عزاداری‌ها و شادی‌های ما بر اساس و مبنای آیین اهل بیت(علیهم‌السلام) و رضایت ایشان است؟ برخی نغمات و سبک‌های عزاداری، آن بالا و پایین پریدن‌های مفرط، ارائه مضامین حسی و سطحی، که در نوحه‌ها ارائه می‌شود، آیا با رسالتی که برای مداح و شاعر تعیین شده تطابق دارد؟ این روزها مراسم برائت از دشمنان اهل بیت رواج دارد، براستی مفهوم برائت، لباس سرخ پوشیدن و به هر قیمتی این و آن را خنداندن است؟ آیا موضوع مهم «وحدت اسلامی» فقط شعار است، یا ضرورت؟ آیا متولیان این برنامه‌ها از مسائل شرعی مطلعند و می‌دانند که فحش‌دادن حرام شرعی است؟ از خود پرسیدیم، فحاشی کار چه کسانی است؟ مگر از بد دهنی شمر و سنان در شعرها مضمون نساخته‌ایم؟ و مگر در زیارت امین‌الله «مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيائِكَ، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدائِكَ»را طلب نمی‌کنیم؟ این تناقضات را چه کسی حل می‌کند؟ امروز هنر برخی مداحان ما «موزیکال خواندن» است و اجرا در مجامع عمومی، که با سوت و کف برخی جوانان همراه است... امیدوارم «مردی از خویش برون آید و کاری بکند»، تا حداقل بر آنان که نمی‌دانند یا دچار غفلتند، روشن شود که مرز اخلاق، شرع، شادی، غنا، و... تا کجاست؟ البته واضح و مبرهن است، که بسیاری از اینان از من و امثال من، این حدود و مرزها را می‌شناسند! ******** این سیل ویرانگر، این شادی بی‌قاعده، دیشب به پشت درهای حرم حضرت معصومه(سلام‌الله علیها) رسید... عده‌ای برای شاد بودن، دارند هزینه‌های سنگینی بر جامعه فرهنگی و دینی ما تحمیل می‌کنند... به هوش باشیم. (سلام‌الله‌علیها)به‌قم
بر قله اقتدار، با عزم شکار خورشید بمان و نیزه‌ی نور ببار! از خلوت ماه، خواب خوش را بپران طوفان شو و مرگ را به ساحل بسپار مانند عقاب باش و بر صید بتاز هرگز مهراس از شغال و کفتار بر خصم پلنگانه بکش نعره‌ی خشم چنگال بزن به سایه‌های بی‌عار باید جبل راسخ ایمان باشی در معرض خصم، کوه، محکم، سُتوار! ای کوه پر از گدازه، آتش بفشان بر دامنه‌ها و دره‌ها مرگ ببار هنگام «اشداء علی الکفار» است این آیه‌ی اقتدار را کن تکرار هان«موسی صدر» شد «حسن نصرالله» ققنوس‌تبار باش ققنوس‌تبار مرحب مرحب، خصم به میدان آمد حالا رجز علی است «این عمار» از کشته دشمنان خود پشته بساز ایمان تو سنگر است و جان، میدان‌دار لبنان عزیز! غزه‌ی عزت باش یحیی‌السنوار باش، یحیی‌السنوار...
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹شهر دلتنگی🔹 شهر یثرب شده چون غربت زندان مادر شهر دلتنگی و تنهایی و هجران، مادر همه از دین علی، یکسره مرتد شده‌اند شهر، خالی شده از قصۀ ایمان مادر فتنۀ قوم یهود و تب اغوای همه آه آه از قسم محکم شیطان، مادر همۀ شهر یتیم‌اند و فقیرند و اسیر باز هم لطف کن ای سورۀ انسان، مادر بی نبی، امت اسلام یتیم وحی است هم فقیر است و اسیر است و پریشان، مادر پتک سنگین شده این گریۀ تو بر سر شهر چه خبرهاست در این گریۀ پنهان، مادر به سپیدای سحر، ظلمت ما را بکشان ای شب قدر خدا! نور بیفشان مادر صف به صف خیل ملائک به تماشای قنوت خانه‌مان مثل همیشه پُر مهمان مادر تا که از برکت رزقت ببرد میکائیل گوشه‌چشمی کن و دستاس بچرخان مادر بغض تو، بغض نبی، بغض پدر در دلشان آه از این چند نفر روی بگردان مادر راز آن کوچه قرار است بماند پنهان ولی از چشم حسن چهره مپوشان مادر 📝 @ShereHeyat
... از تو می‌گوید دلم هربار شاعر می‌شود (زنده‌یاد نجمه‌ی زارع) هرکسی عاشق شود، انگار شاعر می‌شود عاشق صادق به هر دیدار، شاعر می‌شود در نگاه شاعران، سیب اتفاقی ساده نیست سیب می‌افتد، ولی انگار شاعر می‌شود گاه در ترسیم شکل روزمرْگی‌های ما عنکبوتی با زبان تار، شاعر می‌شود همسرم پیراهن مشکی که می‌دوزد چرا چرخ خیاطی او هربار شاعر می‌شود؟ شور هیئت یاعلی و یاعلی در هرتپش بچه‌ی من با همین تکرار، شاعر می‌شود حرف مولا در میان آمد، حریم مستی است «دار» هم با میثم تمار شاعر می‌شود چاه یعنی اشک، یعنی بغض پنهان علی ماه می‌بیند؛ به یاد یار شاعر می‌شود خانه‌ی مولا دو مصرع دارد: اندوه و سکوت در نگاهش این در و دیوار شاعر می‌شود مطمئنم هرکه می‌میرد، تو را می‌بیند و... مطمئنم در تب دیدار، شاعر می‌شود آدمی‌در عمر خود یک‌بار عاشق می‌شود گرچه در هر شعر خود صدبار شاعر می‌شود *** من هم اینک شعر می‌گویم برایت یاعلی هرکسی عاشق شود، انگار شاعر می‌شود... اردی‌بهشت 1396 @smahdihoseinir