#غزلواره
#دورهاآواییاست...
ای حس مبهم که شدیداً آشنا هستی
در ناکجاآباد جانی، هرکجا هستی
حس میکنم بدجور حالا دوستت دارم
حس میکنم با من شدیداً آشنا هستی
هرجاکه گشتم نیستی؛ یعنی دلم تنگ است
دلواپسم سردرگمم! یعنی کجا هستی؟
حتی اگر حتی اگر من بدترین باشم
تو خوب خوب خوب، بین خوبها هستی
روراست میگویم که بی تو زندگی پوچ است
این روزها من خوب میفهمم چرا هستی
این روزها من خوب میفهمم چرا ای ماه
از ما جدا هستی و، حق داری جدا هستی
تو ماه پیدایی و ما از نور تو غافل
در هالهای از غفلت ما ابرها هستی
یک لحظه هم آن یار موعودت نبودیم و
هی ادعا کردیم که موعود ما هستی
تنها چراغ روشن شبزندهدارانی
تنها مسیر آشتیمان با خدا هستی
عیبی ندارد؛ حرف من باشد برای بعد...
حالا که در حال و هوای ربّنا هستی
وقتی که پای روضهی او در میان باشد
من مطمئنم مطمئنم کربلا هستی
***
بین من و تو حرفهای ناتمامی هست
ای حرفهای من دوباره ناتما هستی...
تیرماه ١٣٩۶
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
#زیارتنامه
#شوق_زیارت
دارم قدم قدم به قدمگاه میرسم
به ردّ پای پاک تو ای شاه میرسم
در خواب دیدهام که به یوسف رسیدهام
تا مالکم شوی، لب این چاه میرسم
من آمدم تو را بخرم با کلاف شعر
آیا به جلوههای تو ای ماه میرسم؟
احرام بستهام من و لبیک گفتهام
به حج عاشقانه از این راه میرسم
اینجاست جحفه من و احرام بستهام
حس میکنم به سیر الی الله میرسم
بر موج «لا» به حکم «انا من شروطها»
به ساحل ولای تو آگاه میرسم
«نقاره میزنند.. مریضی شفا گرفت»
یا من به بارگاه تو ای شاه میرسم؟
آقا اگرچه دعبلتان نیستم، ولی
با لطفتان به مرتبه و جاه میرسم
لطف شما نبود که شاعر نمیشدم
سوغات شعر دارم و از راه میرسم
دیگر به روی پای خودم بند نیستم
ای هرچه آرزو...به تو ناگاه میرسم
ذیقعده/ مرداد ١٣٩٧
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غزلواره
#امام_جواد_عليهالسلام
ابیاتی از یک غزل
جعدههای آل فتنه، هندههای نسل کفر
آتشی در جان شاه بیسپاه انداختند
سامریمشرب زنی، طبل جمل را بازکوفت
در میان حجره، جشن مرگ راه انداختند
سایبانش آسمان، کربوبلایش پشت بام
ماه را اینگونه بین قتلگاه انداختند
#رباعیانه
#دورهاآواییاست
#رباعیپیوسته
تنهایی نوح را کمی میفههم
شیدایی روح را کمی میفهمم
درسینه هر سنگ، دلی در تپش است
فرهادم و کوه را کمی میفهمم
🔶
ابلیس شدی تو با صفات دل خویش
بشناس بت لات و منات دل خویش
حالا پی رمیِ جمره آمدهای
پس سنگ بزن درجمرات دل خویش
🔶
حالا که رسید نوبت سنگ زدن
مانند خلیل، عزم کن بت بشکن!
پروردهی نفس توست این لات منَت
یک چند به ابلیس دلت سنگ بزن
ذیالحجه/شهریور ٩۶
مکهی مکرمه
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
#غربتوشهادتحضرتمسلم
... و من ماندم و آشنایی که نیست
و پشت سرم ردّ پایی که نیست
ببین مردم شهر دم میزنند
همه از خدا، از خدایی که نیست!
دل مردم شهر، زندان شدهاست
و بستهاست راه صدایی که نیست
ولی هیچیک نینوایی نشد
نوایی که بود و نوایی که نیست
کجا میدود چشم مردان شهر؟
به دنبال آن ناکجایی که نیست
به مقصد رسیدند با سامری
و مبهوت برق طلایی که نیست...
دلم شد کبوتر به راهت نشست
خبر میدهد از وفایی که نیست
***
در اینجا اسیرست هر مسلمی؛
اسیر تو در کربلایی که نیست
مرا عاقبت کربلایی کند
در این شهر کربوبلایی که هست...
ذیالحجه ١٣٩۶
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غدیر
#امام_امیر_المؤمنین_صلواتاللهعلیه
باران دوباره دلپذیر آمد
سرشار آمد، سر به زیر آمد
در عالم بالا خبرهاییاست
اینگونه باران دلپذیر آمد
تا از طراوتها نشان آرد
هر ابر سمت آبگیر آمد
هر ابر، باران هدایت شد
با رودها در این مسیر آمد
تا رمز رویش را به او گوید
باران به دیدار کویر آمد
باران به لحن رعد و طوفان بود
گرچه به نرمای حریر آمد
باران وحی از آسمان بارید
حکم ولایت در غدیر آمد
آن حکم حق، بار امانت بود
حکم خدا باری خطیر آمد
بار امانت عشق مولا شد
در عشق او خیر کثیر آمد
پیچید بوی نام مولا و
در باغ جان، عطر عبیر آمد
نور هدایت در فضا پیچید
یعنی سراج آمد منیر آمد
دست دو مولا در طراز هم
آری مراعاتالنظیر آمد
الیوم اکملت لکم را خواند
روح بشارت از بشیر آمد
لحن «فهذایش» به ما فهماند
مرجع برای این ضمیر آمد
ما خوب میدانیم مولا کیست
بر منکران اما نذیر آمد
اکنون ولیالله اعظم اوست
بعد از رسولالله امیر آمد
بعد از پیمبر بهترین مولا
در کار دین نعمالنصیر آمد
مولاعلیبنابیطالب
بخت جوان با رای پیر آمد
یکباره خم شد پشت ابلیس و
در ناله و بانگ و نفیر آمد
تکلیف شب با روز روشن شد
چون حکم فردوس و سعیر آمد
هارون امت از پی پیکار
با سامریهای شریر آمد
لرزه به جان روبهان افتاد
دیدند جای شیر، شیر آمد
آن شیر، شیر بیشه توحید
شیر خداوند قدیر آمد
آمد قسیمالنار والجنه
حبلالمتین و دستگیر آمد
مسکین راه او، یتیمش باش
آن دستگیر هر فقیر آمد
بر سفرهاش بنشین که مصداق
یا راحم الطفلالصغیر آمد
***
سبحانک! این شعر و شأن تو؟
تا بارگاهت مستجیر آمد
با ذکر یامولا اَجِرنا و
یا مستعان و یا مجیر آمد
ذرهنوازیِ تو و این شعر...
در چشمها گرچه حقیر آمد..
تیرماه ١۴٠١
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#دورهاآواییاست...
#رباعی_ولایی
#رباعی_پیوسته
#حضرت_مسلمعلیه_السّلام
در شهر نمانده اهل دردى جز تو
در جادهی عشق، رهنَوردى جز تو
در كوفه، اگر چه لاف مردى بزند
اى طوعه! نمانده است مردى جز تو
چون صبح مرا به بر کشیدند همه
گفتند ز خورشید و دمیدند همه
چون سایهی هولناک شب را دیدند
ترسیده، به خانهها خزیدند همه
ظلمتكدهاى است كوفه، چون شام بوَد
با اين همه، دل به يادت آرام بود
سرمستىام از بادهی عشق است و عطش
معراج من، افتادن از اين بام بوَد!
ذیالحجهی ١٣٨١
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
#حضرت_مسلمعلیه_السّلام
كس نيست در اين شهر امان داشته باشد
يك تيغ نمانده كه زبان داشته باشد
از سرّ محبت چه توان گفت به اين قوم؟
آنگاه كه ايمان، غم نان داشته باشد
من بيخبر از خويشم و از دوست بگويم
عاشق خبر از خويش چهسان داشته باشد؟
يوسف سر بازار وفا مانده و، افسوس
كس نيست ز جان، نقد روان داشته باشد
جان است عزيز و، سر بازار محبت
از يوسف من كيست نشان داشته باشد؟
دل ميتپد اما جرس قافلهاي نيست
كز دوست نشاني به زبان داشته باشد
دل ميتپد و اشك مرا همسفري نيست
تا قافله چون ريگ روان داشته باشد
تا بويي ازين غم ببرد جانب معشوق
اي كاش صبا لَختي امان داشته باشد
ميترسم از اين غصه در اين راه، امامم
از غربت من دل، نگران داشته باشد
جانم به لب است و به لبم نام تو هر دم؛
تا در رگ من خون جريان داشته باشد
بر روي بهار تو خسان تيغ كشيدند
حيف است كه اين باغ، خزان داشته باشد
***
از چشم شما مردم افتادم، اما
اين عشق، محال است زيان داشته باشد...
ذیالحجهی ١٣٨١
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#رباعی_ولایی
این قافله دارد به کجا میآید؟
به مهبط اشک انبیا میآید
این خاک پر از خاطره اشک علیست
این قافله سمت کربلا میآید...
محرمالحرام ١۴٠٠
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#رباعی_ولایی
#اصحاب_الحسین
حر باش! کمی با دل خود خلوت کن
از ظلمت، سمت روشنی حرکت کن
از وعده سبز اُمویون بگذر
با حیدر کربلا بیا بیعت کن
بین حق و باطل است مرزی باریک
بی نور ولایت، همهعالم تاریک
معیار بهشت یا جهنم اینجاست
«بُغضاً لابیک» هست و «حُبّاً لابیک»
بگذار در این معرکه جولان بدهم
بگذار قیامتی به میدان بدهم...
«بُغضاً لابیک» خصم تو آمده است
«حُبّاً لابیک» آمدم جان بدهم
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
#اصحاب_الحسین
#حبیب_بن_مظاهر_علیهالسّلام
كربلا عشق است؛ شوق كوي جانان ميشوم
جسم را وا مينهم پا تا به سرجان ميشوم
تا بپيوندم به اقيانوس عشقت يا حسين
در كوير بيكسي رودي خروشان ميشوم
پيرم اما مرگ در آغاز راهم مانده است
در مصاف دشمنان چون تيغِ عريان ميشوم
حاليا در محضر قرآن ناطق بر عدو
با زبان تيغ خود تفسير قرآن ميشوم
جلوه نور خدا را در نگاهت ديدهام
تا هميشه بر تو ای آئينه، حيران ميشوم
من حبيبم؛ حاجي از كاروان جاماندهات
ميرسم از راه و برلطف تو مهمان ميشوم
سعي من از كوفه بود و كربلايم شد صفا
پاي تو اي كعبه مقصود، قربان ميشوم
تشنه لبيك ماندي در مناي قرب دوست
جوشش لبيك بر آن كام عطشان ميشوم
آبان ١٣٨٠
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#رباعی_ولایی
#اصحاب_الحسین
#حضرت_عبدالله_بن_حسنعلیهالسّلام
تصویری از اشک و آه شد فریادم
در کربوبلا، مدینه آمد یادم
در یاری ِاز امام خود در گودال
چون مادر خویش، دست بیعت دادم
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir