برای شهدای حادثه تروریستی شرق کشور خصوصا شهید بزرگوار #امید_اکبری
گمون کرده بودم دلم عاشقه
نشون دادی اما که عاشق تری
یقیناً شهادت برازنده ته
یقیناً تو این راه، لایق تری
سلام ای مسافر! چه زود اومدی
ولی در لباس شهیدان چرا؟
میگن کربلا غربِ ایرانه، پس
تو برگشتی از شرق ایران چرا؟
چه رفتن چه برگشتنی داشتی
چرا رفته بودی؟ چرا اومدی؟
تو جات آسمونه عزیز دلم
آهای کربلایی! کجا اومدی؟
بنامون جدایی نبود از ازل
چطوری بسازم با دلتنگیام
خودت حق بده گوش تابوتت و
چطوری بزارم روی شونه هام
دلت قرص باشه، پس از رفتنِت
هنوزم واسه عاشقی یار هست
نیفتاده روی زمین پرچمت
هنوزم تو ایران علمدار هست
#محسن_ناصحی
#ترانه
@ghalamhaye_bidar
سی ماه شب افروز
با مژده نوروز
سی مرغِ پریده
تا قاف رسیده
سی عاشق آگاه
سی نصرُ من الله
سی آیه سجّیل
سی طیراً ابابیل
سی شمع سبک بال
تبریکِ "چهل سال"
سی خوش قد و قامت
فرمانده سلامت...
#مهدی_جهاندار
"ربّنای غیرت"
شکوفه ها که پر از عطر عید می رویند
به خیر مقدم سال جدید می رویند
بهار می رسد و سبزه های چشم به راه
به شوق سفره ی تحویل عید می رویند
قنوت شاخه پر از ربنای غیرت کیست؟
که برگ ها مست از یا مجید می رویند
به رستخیز بیاندیش، این تجلی اوست
که یک به یک گلدان ها: سعید می رویند
به لاله های پر از خون نگاه کن! انگار
به جلوه خوانی "حبل الورید" می رویند
شکوفه ها شهدای غریب در کفنند
که اینچنین سرخند و سپید می رویند
از آب و آتش، این باغ را مترسانید
درخت ها همه اینجا شهید می رویند
#محمد_مرادی
#حمله_تروریستی
@ghalamhaye_bidar
مگر نه خواه و نخواه ای عزیز! باید مُرد؟
ببین که مرگِ به عزت کجای زندگی است
سعادتی ست شهادت ، شهید می فهمد،
جهان بدون شهادت نه جای زندگی است...
#داوود_کفعمی
@ghalamhaye_bidar
"خَم به ابرو"
پر از خونِ چشمای زاینده رود
اگه دیدی این روزها جاریه
قراره که تازه شهیدا بیان
تنش زخمیِ زخمشَم کاریه
دل من که اسفندِ رو آتیشه
دل مادرای شهید پس چیه
میگن مادرش خم به ابرو نداشت
اگه معجزه نیس بگید پس چیه
شنیدم که یارای خرّازی ان
گلستانُ باید چراغون کنیم
همه شهر امنُ امانه بیاین
به لبخندشون شهرُ مهمون کنیم
تو میدونی ای پاسدارِ شهید
که ابرای بهمن پر از صاعقه ان
اگه باروناش مهربونه با شهر
ولی رعد و برقاش بی سابقه ان
بیا تا صحیفه بخونیم با هم
دعایی واسه مرزبانانمون
خدا، مرزبانای ما عاشقن
نگهداری کن از نگهبانمون
#زهرا_سپه_کار
#حمله_تروریستی
@ghalamhaye_bidar
بی خواب ترینیم و سحر میگردیم
در سنگ ترین کوه و کمر میگردیم
آتش بزنیدمان خبر میگردیم
ما را بکشید زنده تر میگردیم
#مسعود_صفری
@ghalamhaye_bidar
"نانش گرم و آبش سرد"
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
آسوده باش ای مرد، از امشب که دیگر
حرف و حدیث هیچکس پشت سرت نیست
همسایه هایی که همیشه رسمشان بود
در طعنه ها از یکدگر سبقت بگیرند
حالا می آیند آخر هفته سراغت
تا از مزارت هم شده، حاجت بگیرند!
هربار از تکرار تهمت ها دلت سوخت
گفتی که باید مَرد، اهل درد باشد
رفتی که آنکس هم که بیزار است از تو
در خانه نانش گرم و آبش سرد باشد!
تو اهل بالا بودی از آغاز ای مرد
حیف است به پایین حواست بوده باشد
این زخمهای بی محابایی که خوردی
شاید همان نان لباست بوده باشد!
با این همه در اوج خواهد ماند نامت
آنگونه که در آسمان شب، ستاره
ای سبزپوشِ روسفیدِ خفته در خون
تو پرچم ایرانی اما پاره پاره
#میلاد_حبیبی
#شهدای_مرزبان
@ghalamhaye_bidar
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
آسوده باش ای مرد، از امشب که دیگر
حرف و حدیث هیچکس پشت سرت نیست...
#میلاد_حبیبی
#شهدای_مظلوم_مرزبان
@ghalamhaye_bidar
"شهیدستان"
باز هم هجرت پرستوها
کوچه ها، شهرها ،گذرها سرخ
بوی سیبی ز جاده می آید
باز تیتر همه خبرها سرخ
ملت از داغهای پی در پی
همچو فولاد آبدیده شده
تا که دستان شومت ای دشمن
سالها از وطن بریده شده
کینه هاتان شده چهل ساله
تلخ شد مزه دهانهاتان
کینه ها تیر شد فرود آمد
مرگ بر چله کمانهاتان!
گر چه از خون مرزبانانت
لاله کاریست مرزهای تو
"کشورم ای شکوه پابرجا"
میشود باز جان فدای تو
ای عزادار تلخکامی ها
خطه سرخ رستم دستان
صبح موعود میرسد از راه
صبر کن صبر ای شهیدستان
#معصومه_اسکندری
#شهدای_مرزبان
@ghalamhaye_bidar
بندهایی از ترانه های سروده شده برای #شهدای_مرزبان
توو دنیا همیشه یه جاهایی هست
که میشه ازش تا خدا پر کشید
یه جایی که از حرمت پاک اون
میشه عطر و بوی خدا رو شنید
اونا که برای وطن جون دادن
باید بوسه زد خاک پاهاشونو
باید تا ابد تا همیشه گذاشت
روی قلب تاریخ ، عکساشونو...
#سهیلاالسادات_اولیایی_شهرضا
با خونشون فریاد کردن "العجل" رو
لبیک گفتن دعوت "خیرالعمل" رو
ما که نفهمیدیم "احلی من عسل" رو
تنها شهیدامون ازش سر درمیارن
حالا پلاکای شهیدا گردن ماست
سنگر که خالی نیست، سنگر مدفن ماست
حالا دیگه رخت شهادت بر تن ماست
رختی که از جسم شهیدا درمیارن...
#علی_سلیمیان
تو ولی همنشین اربابی
مگه میشه حسین رو ول کرد
مگه میشه تو کربلا بود و
واسه رفتن به جنگ دل دل کرد
ای شهیدِ رفیقِ همسفرم
کربلا رفتی التماس دعا
قول میدم پسر بزرگ کنم
مثل باباش فدایی زهرا...
#محمدصادق_میرصالحیان
خیلی ممنون که نذاشتید دستی
رنگ آبیُ روو نقشه گِل کنه
خیلی ممنون که نذاشتید هیچکی
سر مرز خونهمون دوئل کنه
اتوبوسی که به آسمون رسید
پر عاشقای با شهامته
کی میگه نشد به مقصد برسید؟
مقصد ستارهها شهادته...
#نرگس_میرفیضی
از قفس پر زدی و فهمیدی
عاشقی دردیه که چاره داره
این زمینه که خشک و کوچیکه
اسمون جا برا ستاره داره
اگه مجنونه... میرسه اخر
گرچه این راه بی کران باشه
یار اگه کربلاست می تونه
جای دیدار زاهدان باشه...
#مجتبی_نجیمی
#قلم_های_بیدار
@ghalamhaye_bidar
"سیمرغ وار"
باز جاری شد به اقیانوس رود دیگری
چشم وا کن بنگری کشف و شهود دیگری
از بلندی های دنیا رد شده، سیمرغ وار
بر فراز قاف می بینم صعود دیگری
با شهادت، مرگ آغاز حیات آدمی ست
زندگانی یافته در او نمود دیگری
چون سپندی بین آتش سوخته، تا اینکه ما
در امان باشیم از چشم حسود دیگری
ترس دشمن از وجود مردهایی مثل اوست
که چنین از پشت آمد بی وجود دیگری
همسرش هنگام رفتن بر دلش افتاده بود:
نیست بعد از این خداحافظ، درود دیگری!
#محمد_شکری_فرد
#مدافعان_وطن
@ghalamhaye_bidar
"رزق اگر باشد شهادت"
سینه ها با سوختن، ارزنده تر خواهند شد
شمع ها در عمق شب، تابنده تر خواهند شد
امتیاز ماست مُردن! می کُشند و غافلند
دم به دم با مرگِ ما بازنده تر خواهند شد
سنگ اگر هم صحبت آیینه های ما شود
ما زبان هامان از این بُرّنده تر خواهند شد
چونجواب صخره تکراری ست، پرسش های موج
بعد از این از صخره ها کوبنده تر خواهند شد
چشم هایی که پی میراث ما افتاده اند
منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد!
اهل دنیا را خیال مرگ حتی می کُشد
عاشقان با مرگ اما زنده تر خواهند شد
ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفه ها، تزیین شده، زیبنده تر خواهند شد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست
بی تفاوت ها فقط شرمنده تر خواهند شد!
#محمدحسین_ملکیان
#مدافعان_وطن
@ghalamhaye_budar
اهل دنیا را خیال مرگ حتی می کُشد
عاشقان با مرگ اما زنده تر خواهند شد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست
بی تفاوت ها فقط شرمنده تر خواهند شد...
#محمدحسین_ملکیان
@ghalamhaye_bidar
"بیست و هفت مجنون"
َهر صبحگاهی پای این پرچم
اونایی که عمری خبر دارن
در روزهای حادثه بی شک
جنگاورن ، سرباز و سردارن
این پرچم بر روی تابوتا
داره برای ما پیامی رو
میخواد بگه یادش نخواهد رفت
شور سلامای نظامی رو
در "هفت" وادی جنون مردا
بین "دو" راهی جا نمیمونن
یک روز هفتادو دوتا عاشق
یک روز بیست و هفت مجنونن
جاری تر از زاینده رود امروز
اشکای مادرها و همسر هاس
جاری تر از اینها فقط خونه
خونی که در رگهای باور هاس
تصویرتون تو قاب این چشما
داره به ما راه و نشون میده
سخته ولی فعلا خداحافظ
پرچم براتون دس تکون میده
#شهید_مدافع_وطن
#سید_حسن_رستگار
#ترانه
@ghalamhaye_bidar
"خون چهل سالگی"
برقامت باغ تو اگر تیشه می آید
صد سرو جوان باز از این ریشه می آید
دیده ست سیاووش تو را دشنه به پهلو
سیمرغ سراسیمه بر این بیشه می آید
رعدست و یا تیغ سواری که ستم سوز
برفرق شغادان ستم پیشه می آید
ای چله نشینان خدا، گوش به چاووش!
شب خوانی این باغ پس از تیشه می آید
می بینم از این پنجره آن تیغ به کف را
خونخواه ترک خورده ترین شیشه می آید
این زمزمه ی خون چهل سالگی توست
این برگ و بر از سرخی اندیشه می آید
#محمدحسین_انصاری_نژاد
#شهدای_مرزبان
@ghalamhaye_bidar
🌹توصیفی از حماسه ی امروز مردم اصفهان
همه چیز روح داشت ؛ طراوت داشت ؛ رنگ داشت.
همه چیز در حرکت بود. و ما راه افتادیم.
تصورمان این بود که مراسم، شبیه تشییع های دیگر شهداست ؛ تجمعی به اندازه ی میدان امام که فقط ایندفعه از میدان بزرگمهر آغاز میشود.
با همین تصور، آرام آرام به سمت ایستگاه اتوبوس های تندرو حرکت کردیم تا این چند ایستگاه را در عرض چند دقیقه طی کنیم و به میدان برسیم.
اما واقعیت چیز دیگری بود: مردم از همان ایستگاه های بی.آر.تی استقبال از شهیدان را آغاز کرده بودند!
از شدت جمعیت نتوانستیم سوار اتوبوس اول بشویم و با اتوبوس بعدی هم نتوانستیم مسیر را تا محل تجمع ادامه بدهیم. به ناچار جایی در میانه ی راه پیاده شدیم تا آن ترافیک سنگین، بیش از این میان ما و بهشتِ پیشِ رویمان حائل نشود. و هنوز همه چیز رنگ داشت…و در حرکت بود.
در میدان بزرگمهر عطر گل های محمدی نمیآمد اما مردم همه انگار، عطر گلهایی را استشمام میکردند! مردم گاهی اشک میریختند، گاهی شعار میدادند، گاهی سر میکشیدند تا ماشین حمل پیکر شهدا را ببینند. همه چیز روح داشت، طروات داشت و خبری از نگاه های خسته نبود، و اخمها فقط موقع شعار مرگ بر آمریکا، گره میخوردند.
با معطلی بسیار و بعد از اتمام سخنرانی هایی که به گوش ما عقبیها نامفهوم مینمود، بالاخره مراسم تشییع آغاز شد ؛ نمیشود دلِ یک جماعت -که به قدر یک دریاست- بخواهد جاری بشود و طوفان به پا کند و تو بتوانی نگهش داری.
پس حرکت کردیم. حرکت کردیم و این پیاده روی، هر چه به گلستان شهدا میرسید، اربعینیتر میشد. مردم با محبت به هم نگاه میکردند. بزرگترها به کوچکترها آبنبات میدادند و رهگذرها حتی اگر گوشه ی لباس هایشان به هم میخورد، از هم حلالیت میطلبیدند ؛ و کسی چیزی نمیخورد که مبادا دیگری ببینید و هوس کند و نتواند تهیه کند.
سعی میان صفا بود و مروه ؛ این بار با 27 اسماعیل که بارها در این مسیر به دور تابوتشان طواف کردیم.
به گلستان که رسیدیم، خورشید از یک طرف سر کشیده بود تا مراسم را ببیند، هلال کمرنگ ماه از یک طرف ؛ روضه خان میخواند و ما، با هر لباس و فکر و سلیقهای، اشک میریختیم. و گلستان، به سادگی راهی برای ورود نداشت.
با خودم فکر کردم: رویش های این انقلاب، همین جمعیتاند. همین ما که وقتی زمانش برسد، همه ی تفاوت ها را ندیده میگیریم و در یگانه ترین وجه مشترکمان به وحدت میرسیم.
و یگانه ترین وجه مشترک ما سرخی پرچم است، که همرنگ خون شهداست…🌹
۲۷ بهمن ۱۳۹۷
#حمیدرضا_فاضلی
#شهدای_مرزبان
#حماسه_27بهمن_اصفهان
#متن_ادبی
@ghalamhaye_bidar
"عهد محکم"
آزموده طاقت ما را غمی دیگر
خون ما، امضای عهد محکمی دیگر
شاهنامه آخرش خوب است و می آید
از پی هر رستم ما رستمی دیگر
در نگاه ما که از رفتن نمی مانیم
جاده زیباتر شد از پیچ و خمی دیگر
عالمی بر ما هجوم آرند اگر، غم نیست
ما که یاری میشویم از عالمی دیگر
صبح نزدیک است، نزدیک است، نزدیک است
شستشو کن چشم را با شبنمی دیگر
صبح نزدیک است محکم تر قدم بردار
می رسیم ای همسفر، تنها کمی دیگر...
#میلاد_عرفان_پور
@erfanpoor
@ghalamhaye_bidar
🔺 عزیمت شاعران انجمن نارنج به تهران برای شرکت در شب شعر #شهدای_مرزبان برگزار شده توسط سازمان فرهنگی هنری اوج
⏱ سه شنبه 30 بهمن ساعت ده صبح و برگشت ساعت هشت شب
🔷 ظرفیت محدود
@ghalamhayebidar
@ghalamhaye_bidar
با اشک راهی می کنم دار و ندارم را
انگار دنیا می برد ایل و تبارم را
پروانه ها هرگز نمی میرند ، می سازند
با سوختن بالی پر از نقش و نگارم را...
#بتول_محمدی
#شهدای_مرزبان
@ghalamhaye_bidar
اتوبوسی که پرستو سوار می کند
هیچگاه به مقصد نمی رسد
پرواز می کند
تنها به بام جاده ای می نشیند
که رمز عبورش مرز است...
#سیدمجیدموسوی
@ghalamhaye_bidar
"شمع چلچراغ"
حسن یوسف رفتی اما یاسمن برگشته ای
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشته ای
از کجا می آیی ای عطر دل انگیز بهشت
از کنار چند آهوی ختن برگشته ای؟
تو همان نوزاد در گهواره ی من نیستی؟
خفته در تابوت حالا سوی من برگشته ای
با تفنگ و چفیه و سربند راهی کردمت
با کمان آرش از مرز وطن برگشته ای
خواستی روشن بماند چلچراغ انقلاب
با تو ، ای شمعی که بعد از سوختن برگشته ای!
سرد گشته آتش اما شعله ور مانده غمت
باز پیروز از نبردی تن به تن برگشته ای
#طیبه_عباسی
#شهدای_مرزبان
@ghalamhaye_bidar
🚩 #اَنجُمَنِ_شِعرِ_نارَنج
با کارشناسی #محمدحسین_ملکیان
⏰ سه شنبه 30 بهمن 1397
از ساعت 17
🏠 میدان انقلاب، خیابان کمال اسماعیل، بعد از سه راه پاسداران، کوچه شماره 4، ساختمان نیکان، طبقه سوم
#مرکز_آفرینش_های_هنری_بسیج_اصفهان
@ghalamhaye_bidar
حسن یوسف رفتی اما یاسمن برگشته ای
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشته ای
خواستی روشن بماند چلچراغ انقلاب
با تو، ای شمعی که بعد از سوختن برگشته ای!...
#طیبه_عباسی
#شهدای_مرزبان
@ghalamhaye_bidar