شعری که دوست نشنودش عاشقانه نیست
عمری گرفته ایم فقط وقت عشق را
#اصغر_معاذی
#عشق
📨فراخوان همکاری در اولین شماره نشریه «آوای صبا»
🔰از دانشجویان، اساتید، کارکنان و عموم افراد صاحب هنر و قلمی که علاقمند به انتشار آثار خود در نشریه آوای صبا هستند دعوت به عمل می آید تا اثر خود را حول هر یک از محورهای «خانواده»، «حس شیرین پدر و مادری»، «ازدواج دانشجویی» و «جوانی جمعیت» در قالب های زیر ارسال نمایند👇🏻
- عکس📸
- شعر، نثر، متن ادبی، داستان و دلنوشته📝
- انواع زمینه های هنرهای تجسمی(نقاشی، طراحی، کاریکاتور، پوستر و...)🎨
- طنز🤭
(آثار شرکت داده شده در جشنواره سیمرغ نیز امکان حضور در این نشریه را دارند)
ارسال آثار و کسب اطلاعات بیشتر👇🏻
آیدی تلگرام @Pi_ib
🆔️@mefdakerman
حتی هزار سال پیاپی که روبروت –
بنشینم و دوباره بخواهی به گفتگوت..
قهوه بریز چشم درختی که گم شوم
روزی هزار مرتبه در جنگل بلوط
دست مرا بگیر و به همراه خود ببر
حتی شده میانهی صحرا –کویر لوت
تو فصل آمدن شدهای، فصل شعرهام
با من قدم بزن وسط بوتههای توت
لبهای تو ادامهی اردیبهشت شد
تلفیقی از طراوت سنتور با فلوت
لبخند میزنی و من از دور میرسم
از شهر بی ترانه و از شهر پر سکوت
گلهای روی پیرهنت را به من بده
این خانه سالهاست که با تار عنکبوت.
#حسین_پاکزاد
میخواستم برای تو شعری دوباره؛ نه
یک آسمان شکوفه و مشتی ستاره؛ نه
میخواستم که اسم تو در این غزل ولی
بی چشمهای بستهی بیاستعاره؛ نه
دلخوش به نامههای مجازی و بینشان
به گریههای نیمه شب و پاره پاره ؛ نه
تسلیم شد تمام من اینجا به رفتنت
یک جاده خط کشید بر این دردواره؛ نه !
این شعر را بدون تو فعلی و فاعلی
حتی ردیف و وزن؛ نهاد و گزاره؛ نه
پوشاند بر تن کلماتم نبودنت
پیراهنی سیاه تر از سوگواره؛ نه !
میخواستم برای تو یک استکان غزل
میخواستم برای تو شعری دوباره ؛ نه
میخواستم تمام شوی مثل این غزل
نه ! باز دل نمیکنم از تو؛ هماره : نه !!!
#ویدا_وکیلی
صبح
اشتیاق کوچهای است
که از پنجرهاش
تو میگویی
" سلام " . . .
#حمید_رها