eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
283 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
296 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌داستان کربلا «هرکس می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند. اگرچه خواندن داستان را سودی نیست، اگر دل کربلایی نباشد. از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفته‌اند. زمان، هر سال در محرم تجدید می‌شود و حیات انسان هر بار در سیدالشهدا(ع). حُب حسین(ع) سرّالاسرار شهداست. فأین تذهبون؟ اگر صراط مستقیم می‌جویی بیا، از این مستقیم‌تر راهی وجود ندارد: حُبّ حسین(ع). آری کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو می‌خواهی که به کربلا برسی، باید از خود و بستگی‌هایت، از سنگینی‌ها و ماندن‌ها، گذر کنی. از عاشورای سال 61 هجری قمری، دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو می‌گردد تا ببیند که چون صدای هَل مِن ناصرِ امام عشق برخیزد، چه میی‌کنیم؟ شریان قیام ما نیز به قلب عاشورا می‌رسد و این چنین ما هرگز از جنگ خسته نخواهیم شد. آماده باشید که وقت رفتن است. هر شهید کربلایی دارد و کربلا را تو مپندار که شهری است میان شهرها و نامی است در میان نام‌ها، نه! کربلا حرمِ حق است و هیچ‌کس را جز یاران امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقت نیست. هر شهید کربلایی دارد و برای ما کربلا پیش از آن‌که یک شهر باشد یک افق است. یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده‌ایم، نه یک بار، نه دوبار، به تعداد شهدایمان. هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست و زمان، انتظار می‌کشد تا پای آن شهید، بدان کربلا رسد و آنگاه خون شهید، جاذبه خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را به آن سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد.» شهید سیدمرتضی آوینی
چو از جان پیش پای عشق سر داد سرش بر نی نوای عشق سر داد به روی نیزه و شیرین‌زبانی! عجب نبود ز نی شکرفشانی اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می‌کشاند سزد گر چشم‌ها در خون نشینند چو دریا را به روی نیزه بینند شگفتا بی‌سر و سامانی عشق! به روی نیزه سرگردانی عشق! ز دست عشق در عالم هیاهوست تمام فتنه‌ها زیر سر اوست
آفتابی بر سر نیزه نمایان می شود دور نورش شاپرک گریان و نالان می شود آیه آیه نور میخواند میان کوچه ها قلب‌های کرکسان پر خوف و  و لرزان می شود ک.قالینی.نژاد_افروز
تلاوت کردقرآن راسری بالای سرنیزه سری بی تن که بی شک آیه قرآن ناطق بود گل طاها ویاسین وهمان شان نزول فجر عزیزی که ذبیح حق و بر دیدارش عاشق بود ک. قالینی نژاد_افروز
قامت رعنا شده نفش زمین  نینوا آسمان خون گریه کن بر نور چشم مرتضا میزند زینب به سر در تلی از سر نیزه ها تا گل گم کرده اش پیدا کند درکربلا ک. قالینی نژاد_افروز
4_5969755042494809736.mp3
7.23M
به سمت گودال از خیمه دویدم‌من .... 😭 حاج محمود کریمی التماس دعا،
امشب ای ماه چه رخسار عجیبی داری وای انگار تو هم حس غریبی داری آسمان پهنه ی درد است خودم می دانم غم نخور بغض نکن سهم و نصیبی داری اکبری غریبان
"خنده‌ی حرام: عاشورا در شعر کهن فارسی" عاشورا و روایت‌های مربوط به آن، به صورت پراکنده از سده‌ی پنجم هجری در شعر فارسی انعکاس یافته است. شاعران فارسی معمولا از این روز با نام‌های عاشورا، عاشور، عشور و عاشر یا دهم محرم یاد کرده‌اند. قدیم‌ترین اشاره، بیتی است از اسدی توسی(ف ۴۶۵) مربوط به شعری در مناظره‌ی شب و روز که رضاقلی‌خان هدایت بر اساس منابع پیشین، آن را در مجمع‌الفصحا نقل کرده است. او عاشورا را یکی از چهار روز ارجمند نامیده است: عید و آدینه‌ی فرخ، عرفه، عاشورا همه روز است چو بینی به ام از عقل و فهم شاعران بی‌دیوان، مدبری معزی از دیگر شاعرانی است که در دیوانش چندبار به عاشورا اشاره کرده است. در یکی از این اشارات او مرگ ممدوح در عاشورا را نشانه‌ی سعادت و شهادت او دانسته است: روز عاشورا به زاری کشته گشتی چون حسین(ع) زآن سعادت با حسین اندر شهادت همسری دیوان معزی او همچنین به گردآمدن شیعیان در عزاداری روز عاشورا در دشت کربلا اشاره کرده است: تاشیعه به دشت کربلا در جمهور شوند روز عاشور... همان در شعر سده‌ی ششم و هفتم، بارها در دیوان‌ها به بزرگی و فضلیت عاشورا و پیوند آن با عزاداری و غم اشاره شده است. این دست یادها را در اشعار شاعرانی چون: اثیرالدین اخسیکتی و خاقانی و انوری و عطار و کمال‌الدین اسماعیل می‌توان دید. البته نخستین سوگیانه‌ی عاشورا که این روز را از منظر وصف اندوه شهادت امام‌حسین(ع) معرفی کرده، قصیده‌ای مستقل از قوامی رازی به مطلع زیر است؛ شعر قوامی اولین مرثیه‌ی عاشورایی است که با وزن مشهور "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" سروده شده و پس از او الگوی شاعران عاشورایی شده است: روز دهم دهم ز ماه محرم به کربلا ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفی هرگز مباد روز چو عاشور در جهان کآن روز بود قتل شهیدان به کربلا... دیوان قوامی از شاعران سده‌ی ششم، مجیرالدین بیلقانی در شعری مدحی که به سال ۵۷۸ سروده (سوم مهر) از همزمانی عاشورا و جمعه (چون امروز) در یکی از جنگ‌های ممدوح خود یاد کرده است: به سال پانصد و هفتاد و هشتم روز عاشورا سحرگه روز آدینه قمر در ثالث میزان... دیوان مجیرالدین خاقانی هم اندوه روزگارش را به عاشورا همانند کرده است: من حسین وقت و نااهلان یزید و شمرِ من روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا دیوان خاقانی در دیوان عطار و در خلال قصیده‌ای، او به ده روز محرم قسم خورده؛ نکته‌ای که نشان‌دهنده‌ی تقدس این دهه در نگاه خراسانیان و ایرانیان آن دوران است: به ده مبشّره و ده مقوّی عالم به ده حس و به ده ایام روز عاشورا دیوان عطار کمال‌الدین اسماعیل (مقتول به ۶۳۵) هم خنده را در عاشورا حرام می‌داند: چون محرم رسید و عاشورا خنده بر لب حرام باید کرد... دیوان کمال‌الدین @mmparvizan
2_5246768878138165354.pdf
20.83M
"به بهانه‌ی درگذشت شاپور جورکش" شاپور جورکش (۱۳۲۹فسا_ ۱۴۰۲ شیراز)، منتقد، مترجم و شاعر پیشرو فارس امروز درگذشت. خدایش بیامرزاد. فارغ از اشعار او که سبکی متمایز با بسیاری از شاعران و جریان‌ها دارد و کمتر مقبولیت عام و حتی خاص یافته، او را باید بیشتر منتقدی شعرآشنا دانست؛ هرچند تعریف او از شعر با غالب منتقدان روزگار ما متفاوت بوده است. کتاب "بوطیقای شعر نو" از او، از بهترین آثاری است که در معرفی شعر نیما و ویژگی‌های آن منتشر شده و توانسته مخاطب را به‌سوی فهمی درست از شعر نیما و پیروانش، هدایت کند. @mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا