تقدیم به ابالفضل های انقلاب اسلامی
جانبازان سرافراز...
ای صفای دل جاری از صفای چشمانت
می توان خدا رادید لابلای چشمانت
می برد دل ما را تا سواحل امید
پا به پای دریا ها ناخدای چشمانت
تا سرای سبز دل می روی و می آید
لحظه های اندوهم پا به پای چشمانت
آن زمان که می رفتی کوله بار دل بر دوش
قصه ی شهادت داشت کربلای چشمانت
با من از خدا می گفت از صداقت دریا
در غروب دلتنگی آیه های چشما نت
من تورا که می بینم می شوم سراپا عشق
کوچه کوچه می ایم در هوای چشمانت
شعر من که چیزی نیست واژه های شرمنده
هدیه ایست ناقابل پیش پای چشمانت
#حسین کیوانی
روز جانباز ومیلاد جانباز نینوا حضرت ابالفضل العباس مبارک
صبحی دگر رسید و نوشتم سلام ... دوست
زیباترین سروده و شعر و کلام ... دوست
چتر امید و سایهی مهر و صداقتش
باشد همیشه بر سرِ ما مستدام ... دوست
از هر طرف که تیر بلا هست سمت دل
در ازدحام حادثه ها التیام ... دوست
آرام لحظه لحظهی تنهایی و غم است
در خاطرم همیشه و هر صبح و شام ... دوست
پرسند اگر که علت شادی و شور چیست؟
تنها دلیل شادی ما یک کلام ... دوست
کانون مهر و خاطره بی دوست مرده است
در آسمان شب زده ماهِ تمام ... دوست
گردد غزل بهاری و سرسبز و دلنشین
مطلع ز دوست باشد و حُسن ختام ... دوست
جان کلام و صحبت دل در دو واژه است
اول سلام و آخرِ سر ، والسّلام ... دوست
#مجتبی_باقی
اول صبح من از لحظهی بیداری توست
ماه و خورشید من ای حضرت معشوق سلام
#حسین_مرادی
۱۶ بهمن سالروز درگذشت خلیل خطیبرهبر
(زاده ۱ مهر ۱۳۰۲ کرمان -- درگذشته ۱۶ بهمن ۱۳۹۳ تهران) شاعر، نویسنده و پژوهشگر
او در سال ۱۳۲۲ از دانشسرای مقدماتی کرمان فارغالتحصیل شد و پس از آن به تدریس در مدارس کرمان و خدمت آموزش و پرورش مشغول شد. وی پس از چند سال تدریس، برای انجام تحصیلات عالی عازم تهران شد و پس از گرفتن لیسانس و فوق لیسانس، در سال ۱۳۳۶ دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفت. عنوان پایاننامه وی «تحقیق تاریخی و زبانشناسی درباره معانی و طرز بهکار بردن حروف اضافه و حرف ربط» بود. سپس بهعنوان استاد متون کهن در دانشگاه تهران مشغول بهکار شد، اما بیشتر تلاش او تصحیح برخی از آثار شناختهشده ادبی بود. مهمترین ویژگی تصحیحهای وی، شرحنویسی و توضیحاتی بود که در حاشیه تصحیح اضافه میکرد. این ویژگی را در مورد تصحیح سهجلدی تاریخ بیهقی میشود دید. تاریخ بیهقی نوشته ابوالفضل بیهقی در شکل عادی در یک جلد جمعآوری میشود. اما آنچه او روی این کتاب انجام داد، آن را بهیکی از منابع تاریخی دوره غزنوی تبدیل کرد که شرح و معنی لغتهای این کتاب بهصورت یک دایرةالمعارف در کنار هم گرد آمده است.
آثار:
شرح و توضیح مفصل گلستان سعدی
شرح و توضیح مفصل مرزباننامه
شرح و حواشی غزلیات حافظ
شرح و حواشی غزلیات سعدی
شرح تاریخ بیهقی
کتاب حروف اضافه
کتاب حروف ربط
کتاب صفت
گزیده اشعار فرخی سیستانی
گزیده اشعار رودکی
گزیده گلستان سعدی
گزیده بوستان سعدی
گزیده غزلیات حافظ
گزیده کلیله و دمنه
گزیده تاریخ بیهقی
گزیده غزلیات سعدی
گزیده مرزبان نامه
گزیده جهانگشای جوینی
داستانهای منظوم از سنایی غزنوی
داستانهای منظوم از مثنوی معنوی مولوی
داستانهای منظوم از سعدی
داستانهای منظوم از جامی
اداره کل کتابخانههای عمومی استان فارس برگزار میکند:
🔰سلسله نشستهای محفل ادبی قند پارسی با موضوع: گرامیداشت بهار انقلاب
💠سه شنبه ۱۶ بهمن ماه ساعت ۱۶
کتابخانه رئیسی اردکانی شیراز، سالن کتابدار
🌐fars.iranpl.ir
🔊 @Farspl
می خوریم...
سیب زمینی شد گران،باشد،چغندر می خوریم
گر نباشد می رویم و برگ شبدر می خوریم
زورمان گر بر خرید برگ شبدر بود کم
اینهمه خوردیم غصه،بار دیگر می خوریم
جای تخم ِ مرغ هم در راستای ِ همدلی
تخم گنجشک و چغوک و تخم کفتر می خوریم
دست ما جز تخم خوردن جای دیگر بند نیست
لحظه لحظه،روز و شب،اصلن مکرر می خوریم
گاهگاهی هم به رسم حق شناسی بی سبب
فحش هایی از برادرهای مضطر می خوریم
ما مطیع و بی ریا و سر به راه و عاشقیم
از سر شب تا سحر تا شام ِ دیگر می خوریم
اعتماد ما چو بر اقوال مسئولین قوی است
از همین مسئول های دادگستر می خوریم
بر خلاف حالشان احوال ما خیلی بد است
مثل اینکه روز و شب داریم خنجر می خوریم
هیچکس در فکر ارزانی نباشد مثل ما
هرچه می فکریم اما باز بدتر می خوریم
نوجوانی که مکرر در اینیستا بود گفت؛
ما پسرها ضربه ها از چند دختر می خوریم
پیرمردی کو همه الله اکبر می سرود
گفت؛واویلا چرا از پشت خنجر می خوریم؟!
تاجری که صاحب پاساژ های لوکس بود
گفت؛ چندین سود از الله اکبر می خوریم
گفتمش آخر چگونه؟ گفت هنگامی که خصم
می کند تهدید خاک پاک کشور می خوریم
مردم بیچاره ی ما غصه و غم می خورند
ما ولی ششلیک و جوجه،کبک و جیگر می خوریم
مردم ما لَنگ واریز دوتا یارانه اند
ما ولی یک وعده را چندین برابر می خوریم
گفتمش آیا شما مسئولیت هم داشتید؟
گفت؛ ای بابا برو ما با برادر می خوریم
پایش افتد با شعار و اغتشاش و اعتصاب
بی خیال مملکت،دیوان و دفتر می خوریم
خوشدلا مسئول های خوب وقتی ساکتند
مال مسئولان بد را ما به کیفر می خوریم
می زنیم از هر طرف بر طبل جنگ و اختلاف
تا بگردد در وطن بحران میسر ، می خوریم
#محمد_جعفر_زارع_خوشدل ۱۰۲۵
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6
تلگرام
https://t.me/khoshdeltanzj
#گرانی_بحران #سیب_زمینی #تخم_مرغ #طنز_تعهد_شوخی_خنده #وفاق_همدلی
بهار آن دل که خون گردد به سودای گل رویی
ختن فکری که بندد آشیان در حلقهٔ مویی
سحر آهی که جوشد با هوای سیر گلزاری
گهر اشکیکه غلتد در غبار حسرت کویی
ز پای مور تا بال مگس صد بار سنجیدم
نشد بی اعتباریهای من سنگ ترازویی
چو گل امشب به آن رنگ آبرو بر خویش میبالم
که پنداری به خاک پای او مالیدهام رویی
به صد الفت فریبم داد اما داغ کرد آخر
گل اندام سمن بویی، چمن رنگ شرر خویی
سر سوداپرست، آوارگی تا کی کشد یارب
گرفتم بالشی دیگر ندارم، کنج زانویی
تلاش دست از ترک تعلق میشود ظاهر
ز دنیا نیست دل برداشتن بیزور بازویی
ز درد مطلب نایاب بر خود میتپد هرکس
جهانگردیست توفان بردهٔ جولان آهویی
وداع فرصت دیدار بیماتم نمیباشد
ز مژگان چشم قربانی پریشانکرده گیسویی
قد خمگشتهای در رهن صد عقبا امل دارم
به این دنباله داریها کم افتادهست ابرویی
بنای محض قانع بودنست از نقش موهومم
که من چون موی چینی نیستم جزسایهٔ مویی
درین گلشن ز بس تنگست بیدل جای آسودن
نگردانید گل هم بی شکست رنگ پهلویی