زخم فدک
هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست
در هر بهار زخم فدک تازه میشود
در هر گل محمّدی آهنگ نام توست
چشمی که در جزیرۀ مجنون به خون نشست
دیگر شهید گمشدۀ صبح و شام توست
وقت نماز شب که دل آهسته بشکند
سوگند میخورم که به طوف مقام توست
بین دعای ندبۀ چشمم ظهور کیست؟
دستی به تیغ شعلهور انتقام توست...
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #فاطمیه | #شعر_فاطمی
متهم
اگرچه پاکتر از برف صبحدم باشی
عجیب نیست در این شهر متهم باشی
به روزگار کبوترستیز ممکن نیست
در آسمان کمی آسوده از ستم باشی
میان زمزمهٔ باستانشناسی پیر
غروب، محو گسلهای ارگ بم باشی
گشادهاند سگ و بستهاند حتی سنگ!
ببین که جرم کمی نیست باجنم باشی
چه نقشهها که کشیدند ناگهان که تو را
به حال خود نگذارند دستکم باشی
غروب ریخته در استکان من، باشد
که باز در غزلم با ردیف غم باشی
تشر زدند مرا حالوروزت این باشد
به اعتراض اگر دستبرقلم باشی
شراب خانگیات کو؟ دهانم آب افتاد
خوشا که سرخوش از آن چای تازهدم باشی
خوشم که همنفس صبح مشهدت باشم
قسم به آن شب برفی که در حرم باشی
📒 بیدهای بی مجنون
✏️ #محمدحسین_انصارینژاد
گیجم، به کدام ذوق، صحرا بروم
با یک چمدان خستگی آیا بروم؟
رسم است که سیزده بهدر باید کرد
من سیزدهم، کجای دنیا بروم؟!
#رباعی
#محمدحسین_انصارینژاد
شهادتنامه
سر در بغل، باید میان جاده باشی
پیش از شهادت هم به خون افتاده باشی
حق است خاطرخواهت اسماعیل باشد
وقتی به مسلخ این چنین آماده باشی
یعنی شهادتنامه از دستت نیفتد
بیوقفه بانگ «اِرجعی» سرداده باشی
از دوستان هم بشنوی زخمزبانها
در عین غربت مثل سرو آزاده باشی
تو شیری و جنگاور میدان، طبیعیست
در چنگ این کفتارها افتاده باشی
دیروز خونخواه سلیمانی و امروز
سر در گریبان اینقدر دلداده باشی
میبینمت با خاتم خونین در انگشت
در مظلمه هرچند حاجیزاده باشی
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #سردار_شهید_حاجیزاده