راه نجات
عصر تو داغ بود تنور نفاقها
عصری که ماه رفت فرو در محاقها
تو با وجود آنهمه مأمور، شیعه را
بیرون کشیدی از همهٔ باتلاقها
در آن زمان که شبهه چنان موریانهای
روییده بود بر در و دیوار و طاقها
در آن زمان که فتنه چنان شعله میوزید
در جان شیعه، مثل شرار اجاقها
تو خون گرم و تازه رساندی به جان دین
در روزهای پرمخاطره و اختناقها
فرمایش شماست که ثابتقدم شویم
راه شماست راه نجات از نفاقها
تأکیدتان متابعت از اهلبیت بود
پرهیز از دو دَستگی و افتراقها
فرمودهاید: قلب شما کور میشود
در گرد و خاک تفرقه و انشقاقها...
::
روضه تمام میشود و باز میشود
پایِ دل شکسته به شمع و چراغها
ابری میان صحن حرم خیمه میزند
در خلوت سکوت شب و اشتیاقها
عطر دعای جامعه و بغض زائران
باران گرفته است میان رواقها
✍🏻 #مریم_سقلاطونی
🏷 #امام_هادی علیهالسلام | #فتنه
🇮🇷
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند: نینواست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست!
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود که میآمد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمدهست
مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست
#مریم_سقلاطونی
#محرم
#امام_حسین