eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
273 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
"هوالربیع" پنهان مشو که روی تو بر ما مبارک است                                          "مولوی" آمد بهار و خلوتِ دل‌ها مبارک است این شور بر اهالی دنیا مبارک است آن روزهای "باد" اگر سهم ما نبود این روزهایِ سبزِ "مبادا" مبارک است دیروزمان اگر همه غم بود، چاره نیست باید امید داشت که "فردا مبارک است" باید که چشم دوخت به زیبایی جهان زیرا نظر به چهره‌ی زیبا مبارک است آغاز صبح ِ روشنِ ایمان خجسته باد پایانِ شامِ ممتدِ یلدا، مبارک است خورشید می‌درخشد و گل می‌دهد زمین بارانِ نور بر سرِ اشیا مبارک است از زمهریر کهنه، خودت را خلاص کن ای باغ! گرم باش که گرما مبارک است بر شاخه‌ها جوانه زده شورِ رستخیز آغازِ این قیامت عظما مبارک است شمشاد قدکشیده به پابوس آفتاب آری به سمتِ نور تقلا مبارک است بر منبر چنار نشسته چکاوکی بر اهلِ بیتِ غنچه، تولا مبارک است آوای تازه‌ای است میانِ سماع برگ گل_نغمه‌های سازِ نکیسا مبارک است نوروز زنده شد به دمِ عیسیِ نسیم بر جسمِ خاک، جانِ مسیحا مبارک است پروانه مثلِ مجنون: در چرخ، گردِ گل یعنی جمالِ دلکش لیلا مبارک است موسیجه مستِ نغمه‌ی یاهو فرازِ کاج یعنی که طور و حیرتِ موسی مبارک است دیوِ سپیدِ برف به زندانِ خاک رفت سهرابِ غنچه گشته هویدا: مبارک است سودابه‌گون، کلاغ، سیه‌رویِ باغ شد از لشکر دروغ تبرا مبارک است تکرارِ آفرینش آدم به روی خاک بر خاندانِ آدم و حوا مبارک است * یاس است و یاد او که سراسر مقدس است سرو است و قدّ او که سراپا مبارک است او یارِ حاضر است ولی در لباسِ گل گل: دسته‌دسته اوست که بر ما مبارک است در گل نهفته است و هویداست در درخت آن جلوه‌ی نهفته و پیدا مبارک است * نورانی و سپید: شکوفه میان باغ بر دوش شاخه این یدِ بیضا مبارک است زنبور، گرمِ بوسه زدن بر ضریح گل در دینِ او، زیارتِ گل‌ها مبارک است آن خاتمِ عقیق بر انگشت ارغوان در انقراض دولت سرما مبارک است هر گل در این چمن یکی از اسم‌های اوست پس جلوه‌گاهِ "علَّمَ الاسما" مبارک است ریگ است: مُهر و سبزه: مصلا و قبله: نور سجده بر این گشوده‌مصلا مبارک است حوض است کاغذ و قلم: انگشت‌های بید بر قابِ حوض، خط معلّا مبارک است تکثیرِ چشمه‌های زلالِ ترانه‌خیز تفسیر رودهای مصفا مبارک است لختی نگاه کن به بنفشه کنار جوی تا بنگری که زلف چلیپا مبارک است یک لحظه گوش کن به سرود قناریان تا بشنوی که این همه غوغا مبارک است کوه از هبوطِ آیه‌ی خلقت، منور است دشت از نزول لاله‌ی حمرا مبارک است از فیضِ باد، جامه‌ی سوسن معطر است از لطفِ خاک، دامن صحرا مبارک است یوسف به دشت خیمه زده در قبای ابر این عشوه در نگاه زلیخا مبارک است معراج کرده شاخه‌گلی روی نرده‌ها بر رحلِ نرده، سوره‌ی اسرا مبارک است جنگل گشوده دست تقاضا بر آسمان از آستان دوست تقاضا مبارک است برگِ درخت سبز که تعبیرِ بینش است بر چشم‌های مردمِ بینا مبارک است * از صورتِ خیال به معنی سفر کنیم چون سیر در حوالی معنا مبارک است از هفت‌بامِ جسمِ مغاکی فرا رَویم چون هفت‌شهرِ عالم بالا مبارک است ای ساکنان خاک به افلاک رو کنید بالی بر آورید که آنجا مبارک است "ای بستگان تن به تماشای جان روید کاخر رسول گفت: تماشا مبارک است"* * اینک که نفخ صور دمیده است در زمین اینک که حال مردمِ دنیا مبارک است ای خوب! ای حضورِ قدیمی مرا بهار بی‌عشق تو به‌راستی آیا مبارک است؟ می‌نوشمت چنانکه هوا را فرازِ کوه نوشیدن تو بر همه اعضا مبارک است می‌بویمت چنانکه تبِ غنچه را نسیم بوییدن تو بر غمِ دل‌ها مبارک است چون قطره موج می‌زنم اینک به سوی تو پس اتصال قطره به دریا مبارک است * تضمین از مولوی عزیز https://eitaa.com/mmparvizan
بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است بهار فصل صمیمیت خداوند است برای رویش پر جنب و جوش بعد از مرگ بهار سبزترین حجت خداوند است مشام جان و جهان را شمیم گل پر کرد بهار شمه‌ای از رحمت خداوند است زبان گشاده زمین، لب گشوده کوه و کویر نگاه کن همه جا صحبت خداوند است دوباره خوانده زمین را به زندگی، به شهود بهار جلوه‌ای از شوکت خداوند است دلیل این همه کثرت، ظهور این همه رنگ نشان روشنی از وحدت خداوند است برای این همه صحرا که دستشان خالی‌ست بهار عیدی بی‌منت خداوند است
"بهار و شعر فارسی" یکی از مهم‌ترین مضامین و موضوع‌های شعر فارسی، به‌ویژه در سده‌های نخستین، وصف بهار و عناصر مربوط به آن بوده است؛ به‌طوری که هیچ فصلی در شعر، چون بهار منعکس نشده و هزاران اثر ادبی با این موضوع خلق شده است. ردّپای بهار و وصف آن را حتی در جُنگ‌ها و مجموعه‌های ادبی نیز می‌توان دید و در برخی جنگ‌ها که بر اساس موضوع  سامان یافته، بخشی به بهارسروده‌ها اختصاص یافته است‌. یکی از این مجموعه‌ها، جنگ کتابخانه‌ی است که مولف در باب دهم آن (فی صفه الربیع)، به این موضوع پرداخته و جنگ۵۳۴ مجلس () هم (با تغییرهایی) بر اساس همین مجموعه تدوین شده است. در باب دهم جنگ گنج‌بخش، بیش از ۲۰۰ قطعه شعرِ  کوتاه و بلند، با موضوع بهار، نوروز و طبیعت، از شاعران شاخص سده‌های چهارم تا هفتم گزینش و ثبت شده است. مولف، عمده‌ی اشعار را از مقدمات قصاید و از خلال مثنوی‌ها، قطعات و غزل‌ها به‌اختصار انتخاب کرده  و تنها در رباعی‌ها صورت کامل اشعار را می‌توان دید. به مناسبت بهار و این روزهای تعطیلی، در ادامه چند رباعیِ بهاری از این مجموعه آورده می‌شود؛ با ذکر این‌که تعدادی از این رباعی‌ها جزو رباعی‌های سرگردان است و در مجموعه‌ها و دیوان‌ها، به نام دیگر شاعران هم منسوب شده است. انوری: با گل گفتم ابر چرا می‌گرید؟ ماتم‌زده نیست بر کجا می‌گرید؟ گل گفت اگر راست همی باید گفت بر عمر من و عهد شما می‌گرید # گل‌ها چو به باغ جلوه را ساز کنند در غنچه نهفت[ه] هفته‌ای ناز کنند چون دیده به دیده‌ی جهان باز کنند از شرم رخت ریختن آغاز کنند* # صف زد حشم بهار پیرامن گل ابر آمد و پر کرد ز دُر دامن گل با این‌همه جان نماند اندر تن گل گر تو به چمن درآیی ای خرمن گل* کمال‌الدین اسماعیل: از خار چو آمد گلِ رنگین بیرون اندوه کنیم از دل غمگین بیرون کردند نظاره را عروسان چمن سرها ز دریچه‌های چوبین بیرون # یارب که چه خرم است و چه بزم‌افروز سبزی و شکوفه و نسیم نوروز مستی و فغان بلبل و اول صبح صحرا و لب جوی و مَی و آخر روز* ظهیر فاریابی: ای باد بیا و بوی گلزار بیار وی بلبل مست ناله‌ی زار بیار ای سبزه گرت ملک چمن می‌باید پروانه‌ی مطلق از خط یار بیار # ای غنچه‌ی گل سر شکفتن داری وی نرگس مست میل خفتن داری وی سوسن تر دراز کردی تو زبان اندیشه‌ی راز عشق گفتن داری نجم‌الدین دایه: صحرا به گل و لاله بیاراسته‌اند در عیش فزوده و ز غم کاسته‌اند در خاک عروسان چمن خفته بدند امروز قیامت است و برخاسته‌اند # وقت است که گل به شاهی اقرار دهد فراش چمن خبر به عطار دهد در وقت چنین تو عاشقان خود را گر خود ندهی بار دلت بار دهد* # آمد گل و چون یار بهایی دارد زان در دل هر شیفته جایی دارد باغ از گل و از نوای بلبل امروز انصاف که خوش برگ و نوایی دارد* [مجیر بیلقانی]: گل صبحدم از باد بر آشفت و بریخت با باد صبا حکایتی گفت و بریخت بدعهدی عمر بین که گل در ده روز سر بر زد و غنچه گشت و بشکفت و بریخت* # تا سایه فکند سرو آزاد بر آب تا عکس گل شکفته افتاد بر آب آب از هوس بهار دیوانه بماند زنجیر نهاد ازین سبب باد بر آب* مختاری: امروز نشاط گلسِتان باید کرد وامروز به روی یار، مَی باید خَورد کز چشم شکوفه و چراغ گل زرد شد باغ به رخ چشم و چراغ زن و مرد* *این رباعی‌ها در جنگ الهی موجود نیست. @mmparvizan