بیست و نهم تیرماه، سالگرد درگذشت جلالالدین همایی (۱۲۷۸-۱۳۵۹)
شاهنامۀ فردوسی از هر جهت حافظ و نگاهبان بنیان ملیت ایران است و اساس قومیت ایرانیان یعنی زبان فارسی و ادبیات و تاریخ ملی را فردوسی در نظم شاهنامه بر جایی استوار کرد که هنوز محکم و پابرجاست.
منبع: «نمیرم از این پس که من زندهام»، جلالالدین همایی، مجلۀ مهر، سال دوم، ۱۳۱۳، ص ۵۵۰
وقتی که سرها را جدا کردند فهمیدم
قطعا مسیر پیش رو دلگیر و دشوار است
از اتفاقاتی که می افتاد دانستم
این تازه آغاز مرارت های بسیار است
لرزی درون استخوان هایم هویدا بود
دیوانه ام میکرد آخر این پریشانی
یعنی کدامین سربه روی شانهام میرفت...
آرام می شد عاقبت این قلب طوفانی؟
کم کم گذشت و انتظارم رو به پایان رفت
نزدیک آمد سرخ پوشی مست و خون آلود
خورشید را بر شانه های خسته ام جا داد
باور نمیکردم سرش بر دوش سردم بود
باور نمیکردم میان این همه نیزه
سهم من آشفتهی درمانده این باشد
باور نمیکردم بیاید روزهایی که
شهزادهای بر شانهی این کمترین باشد
نزد سرش من سر به زیر از روسیاهی ها
دنبال قدری آبرو بودم که خونین بود
خونابهای کز روی من میریخت تصدیقی...
بر داغ رسوایی پس از این روز ننگین بود
خورشید در خورشید روی شانه،میرفتیم
اعجازِ صوتش را تمام کاروان دیدند
زردیِ رو ، پیغامی از خواریشان می داد
آنان که خود را فاتح این قصه می دیدند
این همسفر همراه خود آرامشم را برد
همپای خونش،صورتم از اشک بارانیست
وقتی که سرها را جدا کردند فهمیدم
این قلب ناآرام من ، تا مرگ طوفانیست
#هاجرساداتدستاران_چکاوک
تیرماه۱۴۰۳
🏴🏴حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین🏴🏴
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه اول مرداد ماه ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۷:۰۰
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع:
سبکشناسی شعر عصر سلجوقی
وجایگاه شاعران سبک خراسانی در آغاز شعر عاشورایی
📍مکان:
چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz
با سلام. پیرو فراخوان جایزه ملک الشعرا، از شما تقاضا می گردد طرح های خود را در سامانه پرس لاین به نشانی B2n.ir/w45309 حداکثر تا ۲ مرداد ۴۰۳ بارگذاری نمایید. (معاونت فرهنگی - فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس)
پنجمین جشنواره سراسری دانشجویی شعر باران
📢 فراخوان پنجمین جشنواره سراسری دانشجویی شعر باران
📚 بخش های جشنواره
۱- بخش زبان فارسی: شعر(سنتی/نو) ترانه، سرود، تصنیف
۲-بخش دیگر زبان ها شعر(انگلیسی/عربی) ترجمه(از فارسی به انگلیسی و عربی)
📜 موضوعات محوری جشنواره
۱-قرآن و اهل بیت(ع) ۲- آرمان خواهی توحیدی ۳- پایداری اسلامی و استکبارستیزی ۴- شهیدجمهور و شهدای خدمت ۵- مضامین آزاد
موضوع ویژه: *حضرت شاهچراغ(ع)*
🌐 نشانی اینترنتی جشنواره: Roytab.ir/sherebaran5
کانال اطلاع رسانی در ایتا @Shere_baran_festival
⏳آخرین مهلت ارسال آثار: ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۳
📠 ارتباط با دبیرخانه استان فارس، شهرستان شیراز بلوار زند- ابتدای خیابان شهید فقیهی-مجتمع شهید فقیهی جهاد دانشگاهی تلفن: ☎️ ۰۷۱-۳۲۳۰۰۷۱۶
📮نحوه ارسال آثار: پیام رسان ایتا ۰۹۰۳۸۱۳۵۹۳۹
رایانامه 📧 cul.fr@acecr.ac.ir
تارنما 🌐 Roytab.ir/Default/GenerateForm/419
دبیرخانه جشنواره سراسری دانشجویی شعرباران
کانال خبرنامه شاعران در ایتا🔻
@khabarnameshaeranshiz
عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر
مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر
مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن
به لحظه لحظهی پیش از شروع خاکستر
به آستانهی برخورد ناگهان دو چشم
به لحظههای پس از صاعقه، پس از تندر
به شبنشینی شبنم،به جشنوارهی اشک
به میهمانی پر شور چشم و گونهی تر
به نبض آبی تبدار در شبی بیتاب
به چشم روشن و بیدار خسته از بستر
من از تو بالی بالا بلند میخواهم
من از تو تنها بالی بلند و بالا پر
من از تو یال سمندی، سهند مانندی
بلند یالی از آشفتگی پریشانتر
دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد
مرا ببر به زمین و زمانهای دگر
#قیصر_امینپور
🟣 «و نخوانیم کتابی که در آن، باد نمیآید.»
این عبارت، پارهای از منظومهی بلند ِ «صدای پای آب» از هشتکتاب سهراب سپهری است.
میخواهم این عبارت ِ شعری را به روشی کلاسی و مَدرسی، کالبدشکافی و تشریح کنم.
برای کار، نخست باید دید چه گره ِ دستوری در کار است.
اگر عبارت شعری، دستورمند بود و ارکان جمله، هریک در جای خود قرار یافته بودند، پا به مرحلهی دوم باید گذاشت؛ یعنی کندوکاو در واژههای کلیدی و یافتن ِ پیوندهای پیدا و پنهان آنها با هم و با متن ِ گستردهی عبارت و کل شعر.
اکنون که عبارت شعری، متناسب با منطق نثر به پیش رفته است و نیازی به جابهجایی ارکان دستوری جمله نیست، واژههای کلیدی را مییابیم و از دریچهی آنها، به لایههای زیرین نفوذ میکنیم و با تأمل در رگههای پنهانی عبارت، خود را به خواست ِ شاعر، نزدیک میکنیم و سپس دریافتهای تأویلی خود را با عنایت به قراین و دلالتهای متنی، مستدل عرضه میکنیم.
ژرفاشناسی و زیباشناسی واژههای کلیدی:
۱- خواندن
خواندن، مصدری است که وقتی به صورت فعل در زنجیرهی جمله و فعل مرکب بنشیند، معانی گونهگونی به نمایش میگذارد، مانند: آوازخواندن، کورکوریخواندن، آفرینخواندن، فروخواندن (قرائتکردن)و... .
اما خواندن بدون حضور در ساختمان فعل مرکب، معانی دیگری دارد، مانند: صدازدن، دعوتکردن، فریادزدن، آوازخواندن، قرائتکردن، پذیرفتن، یادگرفتن، تعلیمدادن، شرحکردن و... .
۲- کتاب
دینداران و متألهان، طبیعت و هستی را کتاب ِ مصوّر و سخنان ِ وحیانی را کتاب ِ خواندنی و مفصل میدانند که باید خوانده شود. کتاب ِ خواندنی ِ دیگر، انسان است که هم کتاب است و هم کتابخوان.
۳- باد
در نمادشناسی عرفانی، رمز الهام، عنایت الاهی، فیض خداوندگاری، یادآوری و تذکر و اشارات حیاتبخش است و در نمادشناسیهایی که با روانکاوی در پیوند است، رمزی است از بههمخوردن تمرکز و از دسترفتن رابطهی خودآگاه با ناخودآگاه. باد، در سمبولیسم اجتماعی، معانی دیگری دارد که اینجا مجال بیانش نیست.
۴- آن
ضمیر «آن»، در زنجیرهی این عبارت، معنای دومی هم مییابد که از آن به ایهام تبادر، یاد میکنیم. منظورمان از معنای ایهامی ِ «آن» در اینجا معنای اسمی آن است؛ یعنی لحظه و زمانی ویژه و درکشدنی.
معنای تأویلی عبارت:
سپهری میگوید: کتابی را بخوانیم که در آن، باد میآید.
کتابی را باید پذیرفت، دعوت کرد و تعلیم داد که بر سطرهای نوشته و نانوشتهاش، باران رحمت و عنایت الاهی فرو باریده باشد و بیانقطاع ببارد. کتابی که واسطهای باشد بین خدا و خلق، محتاج و مشتاق، عبد و معبود، عاشق و معشوق و سایه و آفتاب؛ کتابی که به نیروی نسیم فرحبخش ِ تذکر، دلها را از خواب غفلت بیدار کند، سخنی تازه بدهد و نشاط ببخشد و بهاریمان گرداند. به قول خود سهراب: «واژههایش، همه از جنس ِ بلور» باشد و کاغذش از جنس بهار.
شاعران معاصر🌹🌹🌹
علیرضا قزوه
او در اول بهمن سال ۱۳۴۲ در گرمسار به دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات را در همان جا گذراند. در سال ۱۳۶۹ مدرک کارشناسی حقوق را از دانشگاه حقوق مدرسهی عالی قضایی قم گرفت و در سال ۱۳۷۶ مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را در تهران دریافت کرد.
قزوه، اولین شعر خود را در سال ۱۳۶۰ سرود و سه سال بعد همکاری خود را با مجلهی امید انقلاب آغاز کرد و پس از آن، با روزنامهها و مجلههای دیگر نیز همکاری داشت. در طول دفاع مقدس، یک سال را در جبههها گذراند.
مهمترین آثار منتشر شدهی وی عبارتند از : از نخلستان تا خیابان، دو رکعت عشق، پرستو در قاف، یادهای سبز، شِبلی و آتش، عشق علیهالسلام، غزل معاصر ایران، خورشیدهای گمشده (شاعران تاجیک)، دوبیتیهای امروز تاجیکستان و ... .
با تلخیص از خلوت انس، شرح احوال و آثار و مکاتبات ادبی تنی چند از شعرای معاصر، مشفق کاشانی و رضا اسماعیلی، ج ۳، ص ۴۱۴ و ۴۱۵.
#شاعرانمعاصر
#علیرضاقزوه
کوچهی آشتیکنان
از سعید بیابانکی
برجهای طویل سیمانی
محو کردند خانههامان را
کوچههای عریض طولانی
دور کردند شانههامان را
خانههایی که برکت نان داشت
گر چه بیرنگ بود و خشتی بود
خانههایی پر از ترنج و انار
میوههایش، همه بهشتی بود...
از تَهِ کوچه قهر میآید
به گُمانم زنی جوان باشد
نام این کوچه کاش مثل قدیم
کوچهی آشتیکنان باشد!
سنگچین، بیابانکی، ص ۱۹ و ۲۰.
#کوچهیآشتیکنان
#سعیدبیابانکی
• زنگِ قیامت •
یا رب چه بیکسانیم، در شهر هیچ کسها
ما را نفس بریدهست، از دست همنفسها
شیپور میزند باد، یعنی به خود بیایید
زنگ قیامتست این هنگامهی جرسها
پاسوز این غزلهاست عمر نرفتهی ما
بگریز از این هواها، بگذر از این هوسها
پیچیده دور خویشند، چون تار عنکبوتان
عنقا در این حوالیست بازیچهی مگسها
کی میدمد از آتش، ققنوس ناشکیبی
آن مرغ آتشین بال، با شعله بر قفسها
فریاد پشت فریاد از دست کیست ما را؟!
بیداد میکشیم از دستان دادرسها
موسی، بگو بگیرند «سلوی و من» از این قوم
حکمت مخوان عبث بر این کشتهی عدسها
خرزهرههای مسموم، بختک به جان باغند
تا چند در هراسیم از موسم هرسها
دستی به پیش دارند، کز پشت سر نیفتند
از چار گوشه بستند، تا راه پیش و پسها
بیپرده شیخ و مطرب، دستی به جام دارند
آن جا که شبروانند هم خانهی عسسها
دجالها به هر سو اسبی سپید دارند
با ذوالجناح برگرد «یا صاحب الفرسها»
این قاصدان کوفی، خونخواه کربلایند
تیغی مگر بپیچد طومار این «شبثها»
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
May 11
دفتر عاشورا
سخت است اگرچه باور عاشورا
اثبات شده سراسر عاشورا
سوریه، یمن، غزه، فلسطین، لبنان
باز است همیشه دفتر عاشورا
محمدعلی جهاندیده
امید.
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده ؟
در کویِ تو معروفم و از رویِ تو محروم
گرگِ دهنآلوده یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنونِ به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشتِ گزیده
بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم
چون طفلِ دوان در پی گنجشکِ پریده ..
#سعدی
دکتر فاطمه نعنافروش
۲ مرداد سالمرگ احمد شاملو
«شاملو: تلفیق عشق و سیاست و اجتماع»
نجوایم کن دمی
که من
شعرِ عریانِ
نفسهای توام
میخواهم صدایت را بپوشم....
جریان شعری سمبولیسم اجتماعی با شعار جامعه گرایی و تعهد در برابر اجتماع و هنر برای مردم، به رهبری نیما فردگرایی و رمانتیسم را به سمت شعری هدفدار سوق داد. این جریان پنج قله دارد که هرچند در قالب شعری به یک شیوه رفتهاند رفتار، باورها و منش فکری و رویکردهای ادبیشان کاملاً متفاوت است.
با بررسی سبک شخصی هر یک از این قلهها این منش و رفتار قابل برداشت و ملموس است.
یکی از قلهها معروف و صاحب نام این جریان «احمد شاملو» است که تا قبل از پیوستن به جریان شعر سمبولیسم اجتماعی در مجموعه شعری «آهنگهای فراموش شده» روشی کاملاً رمانتیک و رویایی دارد حضور شاملو در جریان شعر جامعهگرا با مجموعه شعری «قطعنامه» آغاز میشود.
او در شعر «قطعنامه» به یک خودکشی فکری و ادبی اشاره میکند و چاپ مجموعه شعری «آهنگهای فراموش شده» را اشتباهی کودکانه تلقی مینماید.
آبش نداده/ دعایی نخواندم/ خنجر به گلویش نهادم/ و در احتضاری طولانی او را کشتم/ و در زیر زمین خاطرهام دفنش کردم
از اینجاست که شاملو در اشعار بعدی خود به مردم میپیوندد و حتی در جریان عشق اساطیری و فرازمینیاش به «آیدا» مجموعههای شعری عاشقانهای مانند «آیدا در آینه» ، « درخت خنجر و خاطره » می سراید و در آنها نیز دامان شعر سیاسی و اجتماعی را رها نمیکند.
این اشعار عاشقانه در اوج لطافتِ تغزل رفته رفته به حماسه تبدیل میشوند.
شعر شاملو از آغاز تا آخرین روزهای شاعریش از وزن و ظاهر گرفته تا محتوا و معنا در حال تغییر و دگرگونی است. شعر کاملاً رمانتیک او ابتدا جامعهگرا، پس از درک عشق آیدا، عاشقانه، سپس ،عاشقانهٔ اجتماعی، و در طول زمان به سمت نوعی رمز و فلسفه گرایش پیدا میکند.
در وزن و قالب هم از شعر نیمایی آغاز میکند و رفته رفته سبک مختص به خود را به وجود میآورد که آن را با شعر آزاد، سپید یا حتی شعر منثور میشناسیم که بعد از خود پیروانی هم پیدا میکند.
وجود اختصاصی در شعر و در نظریات و باورهای شاملو ما را به این باور میرساند که این نظریات و اعتقادات مجوز ورود شاعرانی چون احمدرضا احمدی و یدالله رویایی را در نوع جدیدی از شعر که شعر حجم یا موج نو باشد، صادر میکند.
از جمله این ویژگیها سنت گریز و یا حتی سنت ستیز بودن که البته شامل نه فقط شعر سنتی که شعر نیمایی نیز میشود.
این ویژگی یکی از ویژگیهای بسیار بارز شعر حجم در ادامه میگردد، به نوعی که دکتر حسین پور در «جریانهای شعری معاصر» شعر حجم را شعر تخریب و نه تعمیر ادبیات سنتی تلقی میکند.
سنت گریزی شاملو تا جایی است که تعارض و تقابل بسیار واضح و آشکار با شاعری سنتگرا چون «،دکتر مهدی حمیدی شیرازی» دارد و بارها در مصاحبههای خود به بدترین شکل ممکن به وی میتازد و حتی در شعری تحت عنوان «برای خون و ماتیک» از مجموعه «آهنها و احساسها» از ماهیت بی دردانه شعر حمیدی انتقاد میکند و بعدها در شعری به نام «شعری که زندگیست» در مورد حمیدی اینگونه میگوید:
و یک بار هم حمیدی شاعر را / در چند سال پیش/ بر دار شعر خود آونگ کردم
البته سهراب سپهری هم که از دستهٔ همین جریان شعر سمبولیسم اجتماعی محسوب میشود، بارها مورد انتقاد شاملو قرار میگیرد.
به هر روی شاملو با ایجاد سبک نوین شعری و ارتقاء نثر ادبی معاصر به واسطه سبک و سیاق شعریش و نیز به دلیل اشعار مردمی و نوع خاصی از ادبیات عاشقانه در اشعار عاشقانهای که برای آیدا میسراید و نیز به دلیل کارهای تحقیقی مانند مجموعه کوچه که واژه نامهایست از ضرب المثلها و اصطلاحات زبان عامیانه در شعر و ادبیات معاصر حائز اهمیت است.
۲ امرداد سالروز درگذشت احمد شاملو
(زاده ۲۱ آذر ۱۳۰۴ تهران – درگذشته ۲ امرداد ۱۳۷۹ تهران) شاعر، نویسنده و مترجم
او متخلص به "الف. بامداد" یا الف. صبح. شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران پیش و پس از انقلاب بود.
وی تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد و از همین روی، خانوادهاش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ بهسبب فعالیتهای سیاسی، پایانِ همان تحصیلات نامرتب را رقم زد. شهرت اصلی او به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی شناخته میشود. این یکی از مهمترین قالبهای شعری مورد استفاده بهشمار میرود و تقلیدی از شعر سپید فرانسوی یا شعر منثور است.
وی که هر شاعر آرمانگرا را در نهایت امر یک آنارشیست تام و تمام میانگاشت، در سال ۱۳۲۵ با نیمایوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد؛ اما نخستین بار در شعر «تا شکوفه سرخ یک پیراهن» که درسال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد، وزن را رها کرد و به صورت پیشرو سبک نویی را در شعر معاصر فارسی شکل داد. او علاوه بر شعر، فعالیتهای مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمههایی شناختهشده دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران است.
آثار او به زبانهای: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی ترجمه شده است. وی از سال ۱۳۳۱ بهمدت دوسال، مشاور فرهنگی سفارت مجارستان بود.
«نخستین شب شعر بزرگ ایران» در سال ۱۳۴۷ از سوی وابسته فرهنگی سفارت آلمان در تهران برای او ترتیب داده شد.
آرامگاه وی در امامزاده طاهر کرج است.
سنگ مزار شاملو را چندین بار افراد ناشناسی شکستهاند.
دچار باید بود!
و گرنه زمزمه ی حیات
میان دو حرف، حرام خواهد شد.
و عشق،
سفر به روشنیِ اهترازِ خلوت اشیاست.
و عشق،
صدای فاصلههاست.
صدای فاصلههایی
که غرق ابهامند...
#سهراب_سپهری #شعر
آقای محسن کاویانی شاعر جوان و موفق در 11 اردیبهشت 1368 در محلهی (جوی شور) قم به دنیا آمد.
اصالت پدری او از لرهای منطقهی نهاوند و ملایر است؛ و دلیل نام خانوادگی او نیز به طایفهی پدری او یعنی طایفهی کاویانی که یکی از تیرههای بزرگ قوم لر بوده میرسد و عدهای معتقد هستند که از نوادگان کاوهی آهنگر میباشند؛ پدرش از جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس است.
وی ورزش کشتی و در کنار آن رشتههای زورخانهای را در سال 1381 بهصورت جدی و حرفهای آغاز کرد؛ و در سه مقطع نونهالان ، نوجوانان و جوانان بارها در سطح استانی ملی و کشوری صاحب مقامهای قهرمانی و نایب قهرمانی شد و از دلایل اصلی علاقهمندی او به شعر را میتوان به همین روحیهی سنت گرا و درآمده از بطن یک ورزش ملی_مذهبی اشاره کرد.
خود نیز دلیل علاقهمندیاش به شعر را طنین ضرب و زنگ زورخانه و اشعاری که مرشد میخواند میداند؛ از همین رو در همان سالهای 84 و 85 اشعاری مینوشت و گاهی هم بهدست مرحوم مرشد محمدزاده میداد تا بخواند اما آشنایی جدی او با شعر و محافل شعری از سال 88 و 89 بود که با اصرار یکی از دوستانش پایش به محافل شعری باز شد و شعر را به صورت حرفهای و جدی زیر نظر استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) دنبال کرد.
کاویانی تا کنون برگزیدهی بیش از 450 کنگرهی شعر ملی و بین المللی شده است.
#محسن_کاویانی #معرفی_شاعر
﷽
• یارا بهشت صحبت یاران همدم است
• دیدار یار نامتناسب جهنم است
• دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
• لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است
[شیخ اجل سعدی]
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
|⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن
۵ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۳/۰۵/۰۵
فرهنگسرای طاووسیه
(بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا)
[ورود برای عموم آزاد است.]
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
انجمن شعر سعدی
اسلام فهندژ
[ @sheresaadi ]
پنجمین رویداد فرهنگی ادبی کوچه باغ
جریان شناسی شعر فارس - شهرستان نی ریز
کارشناس و مجری: دکتر غلامرضا کافی
سخنران: دکتر آرزو حقیقی
شاعران مدعو: سید احمد علوی، محمدجلال رنجبر
🕓زمان: یکشنبه ۷ مرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶
🏛️مکان: شیراز – چهارراه حافظیه – سالن غزل تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان فارس
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
مؤسسه فرهنگی هنری آفتاب مهر صبا
قرارگاه شهید آوینی
#کوچه-باغ #نی-ریز #شعر #شاعران #اداره-کل-فرهنگ-و-ارشاد-اسلامی-فارس #جریان-شناسی-شعر-فارس