eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
284 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
286 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام متولد شد، ابوطالب او را بر سینه خود گرفت و دست فاطمه بنت اسد را گرفته به سوى ابطح آمدند و این اشعار را بر زبان آورد: یا  رَبِّ یا ذَاالْغَسَقِ الدُّجِىِّ/وَ  الْقَمَرِ  الْمبْتَلَجِ  الْمضِىِّ/ بَیِّنْ لَنا مِنْ حُکْمِکَ المَقْضیِّ/ ماذا تَرى فى اسْمِ ذَا الصَّبِىِّ مضمون این اشعار آن است که اى پروردگارى که شب تار و ماه روشن و روشنى دهنده را آفریده‌اى! بیان کن از براى ما که این کودک را چه نامی گذاریم؟ بعد از این شعر، ناگهان چیزى مانند ابر از روى زمین پیدا شد و نزدیک ابوطالب آمد، ابوطالب او را گرفت و با على علیه‌السلام به سینه خود چسبانید و به خانه برگشت. وقتی صبح شد، دید که لوح سبزى است و در آن نوشته شده است: خُصِّصْتُما بِالْوَلَدِ الْزَّکِىِّ/ وَالطّاهِرِ الْمُنْتَجَبِ الْرَّضِىِّ/ فَاِسْمُهُ مِنْ‌شامِخ‌ عَلِی/ عَلِىٌّ  اشْتُقَ  مِنَ  الْعَلِىِّ  مضمون شعر این است: شما(ابوطالب و فاطمه علیهما‌السلام) اختصاص پیدا کردید به فرزند طاهر، پاکیزه و پسندیده؛ پس نام بزرگ او على علیه‌السلام است و این نام از نام على(که نام خدا است) مشتق شده است. سپـس ابوطالب آن حضرت را على نام گذاشت و آن لوح را در زاویه راست کعبه آویخت و این لوح تا زمان هشام بن عبدالملک بود تا این‌که او آن را از آن‌جا پایین آورد.  📚مناقب آل ابی‌طالب/ابن شهر آشوب/ج۲/ص۱۷۵
Aron Afshar - Pedar.mp3
4.07M
پدر یعنی شونه ی مردونه عیدمون مبارک🌱🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قربان ولیئی سال ۱۳۴۹ در شهر صحنۀ کرمانشاه متولد شد. وی دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت مدرس تهران است و در حال حاضر مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان را بر عهده دارد. جهان‌بینی عاشقانه و عارفانه ولیئی حس و حالی بدیع به اشعارش بخشیده است. او سابقۀ دریافت جایزۀ کتاب سال و کتاب فصل را دارد. «ترنم داودی سکوت»، «با دو چشم دچار یکتایی»، «زیارتنامۀ روح» و «جوان شدن جاودانگی» برخی از آثار او است.
مثل علی باشیم دلا معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم در این زمانۀ بی آغاز چه می‌شود ازلی باشیم؟ بیار غیرت مالک را ببین نزول ملائک را بیا اَلَستُ بِربِّک را جواب قالَ بلی باشیم دوباره کعبۀ جانت را امیر بت‌شکنی باید به جای حبّ علی، تا کی پر از بت هُبَلی باشیم؟ بسوز طلحۀ عصیان را بزن رگِ جملِ نان را در این جنون خفی تا چند، اسیر شرک جلی باشیم؟ در ازدحام خیابان‌ها و عصر قحطی انسان‌ها کمی شبیه علی باشیم کمی شبیه علی باشیم ✍🏻 🏷
🌺 یــــا علــــــی🌺 آسمان کعبه دف می زد رود زمزم در کنارش با هزاران شوق کف میزد عشق جاری می شد از هر گوشه صحن حرم «فاطمه بنت اسد» آشفته و حیران شده درد زیبایی وجود پاک او را قلقلک می‌داد آری آری مژده دلبند زیبایی به او می داد مات و مبهوت و هراسان شد بار الها سخت حیرانم نمی دانم چه خواهد شد؟! و در این صحن پاکیزه چگونه طفلکم را در بغل خواهم گرفت اینک غمی کل وجود فاطمه را در خودش بلعید به خود آرامشی با یاد حق می‌داد به ناگه چشم او جا ماند بر دیوار کعبه او به خود لرزید چون دیوار از پایین ترک برداشت از تعجب لحظه ای ترسید چشم بر دیوار کعبه دوخت بعد با سرعت درون کعبه رفت و نه شکافی بود نه ترسی ملایک دسته دسته صف به صف هر کدامش مجمری از عود و اسفند و گلاب روی کف طبق هایی پر از اطعام جنت با نوایی مملو از شور و شعف هلهله، تهلیل و ذکر یا علی بر لب آه ..یارب من چه میبینم؟!.... صوت زیبایی درون خانه کعبه طنین انداخت کودکت فرخنده و خوش یمن هست و خوش قدم نام او نام خدا هست و خدایش برگزید او را ز نور انور اعلا علی آن اسم اعظم او بزرگ است ومقامش برتر ازآن عرش والا او کسی هست که میپیچد نوای اشهد ان علیش در اذان ما آن کسی که از ازل عشقش درون قلبها جوشید کودکی تا خواست رفتن را بیاموزد ندای یا علی نیروی ‌‌پای کوچکش می شد تا کسی انگیزه انجام کاری در دلش می رفت ذکر شیرین و رسای یا علی اولین فهرست کارش شد تا گره در کار کس افتاد ذکر زیبای علیا یا علی مشکل گشا می شد شیعیان با افتخار و با غرور نیک می بالند و می نازند چون نام نیک و با مسمای علی سایه سار و تکیه گاه محکمی است در سرای وحشت این روزگار بی وفا. آمده از نسل پاکش یازده تن پیشوا هر یکی هادی امت، هرکدامش رهنما نور می‌پاشند هر یک بر زمین و آسمان آخرینش صاحب دلهای شیعه است این زمان انتظاری سخت اکنون جا شده در چشممان تا که از ره آید و صوت رسایش بر فراز کعبه اندازد طنین چشم در راهیم اورا چشم در راه... ک. قالینی نژاد_افروز
همیشه مرد سفر مرد جاده بود پدر رفیق و همدم مردم پیاده بود پدر چو تک درخت ستبری دلش به این خوش بود که روی پای خودش ایستاده بود پدر غم یتیمی و غربت حریف او نشدند سترگ بود نماد اراده بود پدر به قد کشیدن من روز شب می‌اندیشید صبور بود کشاورز زاده بود پدر مرا نشاند بر اسب مراد و توسن بخت خودش ولی دم رفتن پیاده بود پدر یتیم خانه‌ی دنیا به او سپرد مرا که مهربان که صمیمی که ساده بود پدر درون سینه‌ی او جا برای همهمه بود دلش گشوده و دستش گشاده بود پدر خزانه‌ی دل او دانه دانه مروارید خودش برای خودش شاهزاده بود پدر پدر که رفت دلم را به آسمان دادم خودش به من پر پرواز داده بود پدر برای من پدری کرد و پر کشید و پرید چه مهربان چه صمیمی چه ساده بود پدر
آشُفْتۀ شیرازی، محمدکاظم (۱۲۰۰- ۱۲۸۸ هجری قمری)، شاعر و صاحب‌منصب دیوانی عصر قاجار. او فرزند آقامحمدجعفر کدخدا بود و در خانواده‎ای سرشناس و متمکن در شیراز به دنیا آمد. در اوان جوانی علم عروض و محاسبات دفتری را فرا گرفت و با ادب پارسی و عربی آشنا شد. او خط نستعلیق و شکسته را خوش می‎نوشت. این ویژگیها و نیز اعتبار خانوادگی او سبب شد که وی در کارهای دیوانی ترقی کند. در ۱۲۷۰ق پس از انتقال حسام‎السلطنه مرادمیرزا از فرمانفرمایی فارس به ولایت خراسان، با او به آن دیار رفت و به کلانتری مشهد و امارت دیوان‌خانۀ عدلیّۀ خراسان منصوب شد. چهار سال در این مقام بود و سپس به شیراز بازگشت و به کشاورزی روی آورد و در این راه کارهای سودمند انجام داد که از آن جمله آوردن آب از رودخانۀ کردستان به شهر بهبهان بود. وی به خاندان رسول اکرم(ص) ارادت و اعتقادی خاص داشت و در تعزیه‎داری و برپاداشتن مجالس یادبود بزرگان دین کوشا بود. شعر او بیشتر غزل، قصیده و مرثیه است. چکامۀ او در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) که در ۱۲۷۷ق به هنگام ولایت مؤیدالدوله ابوالفتح میرزا در شیراز سروده و در پایان آن به مدح ناصرالدین‎شاه، امین‎السلطان و مؤیدالدوله پرداخته و نیز ملمع او در وصف جوانی که شاعر در سفر حج او را دیده، از آثار برجستۀ اوست. از لحاظ اشاره به وقایع تاریخی، برخی اشعار وی، چون قصیده‎ای در وصف زلزلۀ شیراز، درخور اعتناست. غزلیات او عاشقانه است. او از شیوۀ غزل‎سرایی سعدی و حافظ پیروی کرده و رباعی نیز می‎سروده است. احمد دیوان‌بیگی ‎دوست و تذکره‎نویس معاصر آشفته، اشعار او را بالغ بر سی هزار بیت، غزلیاتش را مطبوع‌تر از قصاید و مراثی او را مرغوب‌تر از غزلیاتش گزارش کرده است. دست‎نوشته‎های دیوان او در پانزده هزار بیت تا سال ۱۳۳۷ق در شیراز موجود بوده است. آقابزرگ تهرانی می‎گوید که نسخۀ ناقصی از دیوان او را که اول و آخر آن افتاده بود و نزدیک ۷۵۰ بیت شعر داشت، نزد سیدمحمد موسوی جزایری در نجف دیده است. نمونه‎هایی از اشعار او را دیوان‌بیگی و رکن‎زاده آدمیت نقل کرده‎اند. وی در نجف اشرف مدفون است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😂 شعر طنز روز عشق و صفاست روز پدر به مناسبت میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام و روز پدر ❤️ 🎙حجت الاسلام پرنیان ❇️ شیخ غیر مفید