نیست بوے آشنا را
تاب غربت بیش ازین
از نسیم صبح
بوے یار می باید کشید...
#صائب_تبریزی
#صبح_بخیر
دیگر نمیخواهم بدانم در چه حالی است
باغی که از عطر نفسهای تو خالی است
غیر از بهار خندههای تو چه حرفی
روی لب پروانههای این حوالی است
ای سرنوشت تلخ و شیرینم! پس ازتو
دنیا فقط یک فال با فنجان خالی است
افسوس آن سیبی که روزی مال من بود
بازیچهی دست پریهای خیالی است
من برکهی رنجم که میخواهم بدانم
یک ماه دارای چه ابعاد زلالی است!
پاییز می آید که جایت را بگیرد
بعد از تو دیگر فصل گلدان های خالی است
#شیرین_خسروی
×|⁉️|× کژتابی چیست؟
×|📪|× کژتابی ابهام و نابسامانی در معنای کلمه یا عبارت است. این «ابهام» با «ایهام» که پدیدهای مثبت است، فرق دارد.
×|📚|× ایهام بر اساس چندمعنایی بودن کلمه یا عبارت شکل میگیرد؛ اما ابهام ناشی از نابسامانی در معنای آن کلمه است.
×|📝|× اگر از عبارتها دو یا چند برداشت شود، جمله دارای ابهام است. ابهام معمولا نتیجهی نشاندن اجزا در جای نامناسب، آوردن چند اضافه دنبال هم، نامشخص بودن مرجع ضمیر، پیچیدگی کلام، درازیِ جملههای مرکب و... است.
نمونههای کژتابی 👇
مثالها:
📘|•• «نقدش کن.»
معنیِ اول: آن را تحلیل و بررسی کن.
معنیِ دوم: پول را نقد کن.
📗|•• «نمیدونم مشکلِ بیثباتیِ منه یا اون!»
معنیِ اول: اون مشکل داره.
معنیِ دوم: اون بیثباته.
📒|•• حسن خندید، علی متعجب به او خیره شده بود. او گفت: «جالبه.»
معنیِ اول: حسن گفت جالبه.
معنیِ دوم: علی گفت جالبه.
📕|•• عمو و خالهی پولدارش زیادی لیلی به لالایش میگذاشتند.
معنیِ اول: عمو و خاله پولدارند.
معنیِ دوم: فقط خاله پولدار است.
📘|•• تولدت مبارک، رفیقِ بیست سالهام.
معنیِ اول: دوست راوی بیست سال سن دارد.
معنیِ دوم: آندو بیست سال است که با هم دوستند.
📗|•• «خوردنِ این مرغها تمومی نداره!»
معنیِ اول: مرغها زیاد میخورند.
معنیِ دوم: مرغها زیاد خورده میشوند.
📒|•• اونا روی لباسِ من و خواهرم رنگ پاشیدن.
معنیِ اول: روی لباسی که متعلق به راوی و خواهرش بود، رنگ پاشیده شده.
معنیِ دوم: روی لباس راوی و بدن خواهرش رنگ پاشیده شده.
📕|•• من فقط بر عکس تو عاشق شدم.
معنیِ اول: من عاشق عکس تو در قاب شدم.
معنیِ دوم: من بر خلاف تو که عاشق نیستی، عاشق شدم.
✏️
یالطیف
🌸فراخوان *«چهاردهمین» شب شعر عاشورای زرقان*
*«ویژه شاعران استان فارس»*
✅باعنایات خداوند متعال و ظل توجهات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، فراخوان «چهاردهمین» شب شعر عاشورای زرقان منتشر شد.
شاعران محترم می توانند آثار ارزشمند عاشورایی خود را تا ساعت 24 روز یکشنبه 17تیرماه» از طریق پیام رسانهای واتساپ و ایتا به شماره *۰۹۱۷۱۱۰۲۴۱۷*
ارسال نمایند.
توجه:
✅محدودیتی از لحاظ فرم و قالب وجود ندارد و شاعران می توانند حداکثر تا *3* اثر ارسال نمایند.
✅آثار ارسالی نباید در فراخوانها و جشنواره های دیگر شرکت داده شده باشند.
✅ذکر مشخصات کامل شامل: نام، نام خانوادگی، نشانی، شماره تماس، سن و میزان تحصیلات به همراه اثر الزامی ست.
✅شاعران محترم می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر و هماهنگی با شماره 09035417593 تماس حاصل فرمایند.
🌸منتظر دریافت آثار ارزشمند شاعران اهل بیت علیهم السلام هستیم.
*دبیرخانه چهاردهمین شب شعر عاشورای زرقان*
🌸فراخوان رو در گروه های مرتبط منتشر کنید و به اطلاع دوستان شاعر خود برسانید🙏🏻
آخرین روز بهار
آخرین روز از بهار چقدر
در خودش سردی زمستان داشت
دست دهلاویه کرخ شده بود
دهلران دلهره فراوان داشت
با خودش ترکشی که میآمد
خبری سخت تلخ میآورد
آه پروانهای که خورد به او
سینهای از فراق سوزان داشت..
نتوانست غرب و لذاتش
روح او را اسیر خود بکند
این پرستوی آشنای غریب
لانهای در جنوب لبنان داشت
رنج محرومها چه کرد او را
سینهاش یک انار زخمی بود
مثل مولای خود علی به دلش
مهر و عشق و غم یتیمان داشت
با یتیمان که روبهرو میشد
بغض او عاشقانه میترکید
بر سر و رویشان چنان پدری
دست او عاشقانه جریان داشت
مثل یک دشت بیکران و وسیع
مثل یک چشمه مهربان و زلال
مثل یک کوچه عطر نان میداد
مثل یک ابر بوی باران داشت
چشمهای مهربان که از دل کوه
تا به دریای بیکران برسد
چقدر غصه را فرو میشست
چقدر دور خویش مهمان داشت
او نه تنها ز خیل همرزمان
بلکه از خویش هم جلو زده بود
در تکاپوی رفتن و ماندن
شوق و حسرت به دل، به کف جان داشت
خستگی خسته بود از دستش
رنج، از او به تنگ آمده بود
عشق در شهر غم غریبه نبود
آشنایی به نام چمران داشت
بود فوق تخصصش در درد
جبهه را کرده بود دانشگاه
مصطفی درس عاشقی میداد
مصطفی دکترای عرفان داشت
گل شببوی بی قراری که
نرگس از چشمهاش روییده
میشد از رنگ و بویش آدم مست
باغ روحش چه روح و ریحان داشت..
نپذیرد تو را اگر دلبر
دل به راهش نثار نتوان کرد
نپسندد تو را گر دلدار
به شهادت امید نتوان داشت..
مرگ را زیر پای خود له کرد
حیف میشد اگر که او میمرد
رفت خونین از این حوالی و ماند
روی عهدی که با شهیدان داشت
✍🏻 #زینالعابدین_آذرارجمند
🏷 #شهید_مصطفی_چمران
🇮🇷
بگو مگو
شاعر از خوشگلی یار بگوید خوب است
از دل و قلوهٔ دلدار بگوید خوب است
شیخ در موعظههای رمضان جز روزه
اگر از لذت افطار بگوید خوب است
شاه اگر خواست به لشکر بدهد قوّت قلب
مدحی از عمهٔ اغیار بگوید خوب است
مرد از دیدِ زنش اکثر اوقات بد است
وقتی از گردش و بازار بگوید خوب است
خبر مرگ عزیزان، بد و تلخ است ولی
با قر و غمزه، پرستار بگوید خوب است
به کسی، دختر همسایه، خدایی حتی
«بله» با زور و به اجبار بگوید خوب است
تا که افکار عمومی به تو ایمان دارند
کذب را مجری اخبار بگوید خوب است
یا فلان کارشناس تلویزیون وقتی
روی بُردار و نمودار بگوید خوب است
انتخابات که شد هر که به رسم معمول
شرحی از وضع اسفبار بگوید خوب است
شاخ در جیب خلایق بکند تا زانو!
از پر و پاچه و منقار بگوید خوب است
یا اگر خواست بلافاصله معروف شود
از پسِ پرده و اسرار بگوید خوب است
از فلان شخص و پسرها و فکوفامیلش
از مدیران تبهکار بگوید خوب است
چونکه تحقیق نشان داده که انسان گاهی
سخنِ راست هم انگار بگوید خوب است
بحث از ریلِ گل و بلبلیاش خارج شد
طنز اگر از گلِ بیخار بگوید خوب است
شاعران را چه به تحلیل سیاسی اصلا؟!
شاعر از خوشگلی یار بگوید خوب است!
از 📙 «یک وجب روغن»
#رضا_احسانپور
باید برای از تو سرودن وضو گرفت
باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت
باید به دور هر چه سیاه است خط کشید
باید به عشق حیدر کرار خو گرفت
باید برای عرض ارادت به ساحتش
از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت
دنیا پر از حکایتِ انبوه حیلههاست
باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت
ذکر علی عبادت خاصان عالم است
باید مدد برای سرودن از «او» گرفت
یا علی مدد
#آقا_علی_بن_ابیطالب_علیه_السلام
#محسن_علیخانی
#غدیریام
محفل شعر قند پارسی
«واژه های متبسّم » مجموعه شعر پدرام اکبری منتشر شد
سلام
بسیار عالی
شادباش فراوان
روزی دیگر دوستان، به امید خدا.