eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
284 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
286 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند نه بایدها... مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم عمری است لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره می کنم: باشد برای روز مبادا! اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا روزی درست مثل همین روزهای ماست اما کسی چه می داند؟ شاید امروز نیز روز مبادا باشد! وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند نه بایدها... هر روز بی تو روز مبادا است! قیصر امین پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برف و باران.... ⚡️💥🌸🌷☔️💦💧💨❄️🌨🌦🌊 قطره هایی که بر زمین ریزد جلوه ی برکت زمستان است می شود زنده ماند با بارش،این پیام خوش بهاران است کوه ها را سپید می بینم شانه های درخت سنگین است دشت ِ پوشیده از سپیدی ها خفته زیر لحاف درمان است کبک از شوق برف می خندد،شاد و خوشحال،غرق دل دادن برّه آهو کنار مادر گرم،بر لب جوی ِ شیر مهمان است خانه گنجشک را بغل کرده،دست برگردن است با قمری گربه یک گوشه ای کمین کرده،طالب دانه ها فراوان است بازی و شور و شوق و خندیدن،آسمان پشت ابر پیدا نیست خنده ی عابران ِ در حرکت،زیر برف سپید پنهان است همه مشتاق برف را دیدن،پشت شیشه سکوت شیرین است دوستان قاه قاه می خندند،دست ها بر لبی که لرزان است رنج ها جمله رفته اند از یاد،زندگی جاری است در کوچه میوه ها هست داخل یخچال،برف با شیره باب دندان است بانک می زد یکی بیا از دور،پر ِ برف است دست من اکنون برف بازی شروع شد ناگاه،گوییا رزم برف باران است این یکی زیر چتر می خندد،آن یکی خوشدل و غزلخوان است یک نفر هم به شیب افتاده،مثل سنگی سپید غلتان است این شکوه اراده ی حق است،این دلیل امید انسان هاست شکر و صد شکر زین همه نعمت،خشکسالی دگر به پایان است آئینی ۶۹۲ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi
غنچه را باد صبا از پوست می‌آرد برون بی‌نسیم شوق، پیراهن دریدن مشکل است
فراخوان جشنواره ملی شعر جوان 🔹 حوزه هنری انقلاب اسلامی هجدهمین جشنواره ملی شعر جوان سوره را با اهداف شناسایی استعدادهای شعر جوان، تبادل اندیشه و تجربه‌های شاعران جوان انقلاب اسلامی، جریان سازی در و معرفی و برجسته‌سازی چهره‌های ممتاز عرصه شعر جوان انقلاب و حمایت از آنها برگزار می‌کند. 🔹بر اساس این فراخوان، بخش‌های جشنواره به شرح زیر است: ۱ - مجموعه شعر- منتشر نشده/منتشر شده ۲ - پنج‌گانه : بررسی معدل کیفی مجموعه پنج شعر دریافتی از هرشاعر ۳- یادداشت، نقد و جستار(کوتاه/بلند) (شش جایزه ۲۰ میلیون تومانی و ۱۰ میلیون تومانی) 📌مشروح خبر را در این لینک بخوانید. 🆔 @hozehonari_ir
دیدند همه قدرتِ پوشالی تان را آن قدرتِ پوشالیِ تو خالی تان را با وعده ی صادق که خدا ناظر آن بود باید بپذیرید بد اقبالی تان را زود است که درهم شکند موشکِ سجّیل آن صورتِ شیطانیِ دجّالی تان را در حمله ی شیرانِ قوی پنجه ی ایران دنیا همه دیدند لگدمالی تان را احسنت به یارانِ بسیجی و سپاهی دادند قوی پاسخِ ارسالی تان را در دفتر تاریخ در آینده نویسند بسیار از آن قدرتِ پوشالی تان را عضو کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یهو... دولت ما هرچه با ما مهربان تر شد،یهو باز هم خودرو گران بود و گران‌تر شد،یهو مهربانی رفته رفته مهربانی آورد جاده ی آزار مردم هم روان تر شد،یهو من نمی دانم چرا با این همه لطف مدام ناتوان اما به شدت ناتوان تر شد،یهو پیرها در حسرت و حال جوانان هم خراب قدّ ِ این بیچاره های ما کمان تر شد،یهو گریه و زاری نکن دیگر کسی فکر تو نیست گریه هر کس کرد فقر او عیان تر شد،یهو پول دار ِ پیر هر چه از جوانان زد جلو از وفور رشد قیمت ها جوان تر شد،یهو حالمان بهتر نشد از قول‌ ِ مسئولین شاد در عوض فقر و تورم بی امان تر شد،یهو از همین رو ملت ما بدتر از ایام قبل از همه مسئول هامان بد گمان تر شد،یهو تازگی ها وعده ی مسئولهامان نوبر است مملکت زین وعده ها آزرده جان تر شد،یهو من نمی گویم ، برو از آبرومندان بپرس آبرو رفتن زیاد و رایگان تر شد،یهو حال خوشدل را بپرس از شعرهای دفترش گرچه چون وی دفترش هم بی نشان تر شد،یهو کفتر بیچاره قدر لانه را وقتی شناخت کز هجوم بادها بی آشیان تر شد،یهو ۱۰۰۵ ایتا https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 تلگرام https://t.me/khoshdeltanzjedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💐 اولین دسته‌گل را چه کسی به آب داد؟ «دسته‌گل به آب دادن» کنایه از این است که کسی کاری را خراب کرده‌است، و روایت‌هایی که از آن نقل شده به‌طورکلی چنین داستانی دارد: در قدیم، فردی بدقدم (یا بدجنس) بود که اطرافیان، با وعده و وعید و برای این که مشکلی ایجاد نشود، از او خواسته بودند در روز عروسی یکی از خویشان یا دوستان در آن ولایت نباشد و در جای دیگری به‌سر بَرَد. او می‌پذیرد، اما به این فکر می‌افتد که خدمتی انجام دهد و سبب دلخوشی آن‌ها شود. در آن آبادی نهر آبی بود که از حیاط و حوض خانۀ عروس و داماد می‌گذشت. مرد دسته‌گل زیبایی چید و آن را به آب انداخت تا موقع عقدکنان وارد حوضچۀ آن خانه شود. وقتی دسته‌گل رسید، یکی از بچه‌هایی که در آنجا به جست‌وخیز مشغول بود، آن را می‌بیند و برای گرفتنش خود را در حوض می‌اندازد. بزرگ‌ترها، که سرگرم مراسم بودند، زمانی متوجه اتفاق شدند که کار از کار گذشته و بچه خفه شده بود. عروسی مبدل به عزا و شیون شد. هنگامی که آن مرد به آبادی برگشت تا تبریک بگوید، دید همه سوگوار و خشمگین هستند. به او گفتند: تو سِحر و جادویی کردی که اینطور شد؟ گفت: من کاری نکردم؛ فقط دسته‌گلی به آب دادم. برگرفته و خلاصه‌شده از: ، تمثیل و مَثَل، ج ۲، تهران: سروش، ۱۳۶۶، ص ۱۱۰–۱۱۳.
روئین تنان روشن تقدیم به شهدای هسته ای ما نمی میریم چون روئین تنیم احمدی های همیشه روشن ایم چون حسین بن علی آزاده ایم فخر ما این است فخری زاده ایم ما خروشانیم چون آتش فشان آفتابی در دلِ ظلمت نهان هان مپندارید ما فانی شدیم نسل ِ سلمانیم و ایرانی شدیم جسم ما را گرچه صد قسمت کنید تازه ما قاسم سلیمانی شدیم : حسین کیوانی آذر سالروز شهادت دانشمند هسته ای شهید دکتر فخری زاده