eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
800 عکس
53 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 جشن های ایام ورود پر برکت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم 🔹قم جهان شهر تمدنی اهل بیت علیهم السلام 🔹زمان: از پنجشنبه ۵ مهرماه(شب ورود) تا شام ولادت امام حسن عسگری علیه السلام ( به مدت ۱۴ شب) هرشب بلافاصله بعد از نماز عشا 🔹مکان: حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔 @astanqom 🆔@ghararenokary
ای دُرّ یمِ عصمت، یا حضرت معصومه ای فاطمه‌ی عترت، یا حضرت معصومه ای خاک رهت جنّت، یا حضرت معصومه ای سایه‌ی تو عفّت، یا حضرت معصومه قم از تو یم رحمت، یا حضرت معصومه محتاج دمت حکمت، یا حضرت معصومه تو در حرم موسی، انسیّه‌ی حورایی انسیّه‌ی حورایی، محبوبه‌ی یکتایی محبوبه‌ی یکتایی، ممدوحه‌ی طاهایی ممدوحه‌ی طاهایی، ریحانه‌ی بابایی ریحانه‌ی بابایی، آیینه‌ی زهرایی در صورت و در سیرت، یا حضرت معصومه تنها نه محیط قم، ایران به تو می‌نازد عصمت به تو می‌نازد، ایمان به تو می‌نازد عترت به تو می‌نازد، قرآن به تو می‌نازد تفسیر و اصول و دین، عرفان به تو می‌نازد جنّ و ملک و حور و، انسان به تو می‌نازد بانوی همه خلقت، یا حضرت معصومه شمس و قمر و النجم، جنّ و ملک و انسان جنّ و ملک و رضوان، حور و پری و غلمان هم حوری و هم غلمان، هم مالک و هم رضوان هم عالم و هم حاکم، هم بنده و هم سلطان دارند به تو چشمِ، لطف و کرم و احسان گیرند زتو حاجت، یا حضرت معصومه نَبْوَد عجب ای بانو، شاهی به گدا بخشی وز گرد حریم خود، بر روح، شفا بخشی بر روح، شفا بخشی، بر سینه صفا بخشی حاجات خلایق را، از لطف و عطا بخشی بر خلق زمین بخشی، بر اهل سما بخشی داری زحق این قدرت، یا حضرت معصومه ای کعبه‌ی اهل دل، ایوان طلای تو ای سرمه‌ی حور العین، خاک کف پای تو قم نه! همه‌ی عالم، مرهون عطای تو فیضیّه بُود دائم، در ظلّ همای تو گردد درِ جنّت باز، از صحن و سرای تو یک بذل تو صد جنّت، یا حضرت معصومه ای بانوی نُه افلاک، ای مادر اهل قم ای خاک حریم تو، تاج سر اهل قم ای کوثر فیض تو، در ساغر اهل قم آید زنسیمت جان، در پیکر اهل قم گلدسته‌ی صحنین‌ات، روشن‌گر اهل قم ای قم حرم امنت، یا حضرت معصومه آنانکه به شهر قم، بر عرض ادب آیند آنانکه به پای جان، رو سوی تو بنمایند در صحن تو روگردان، از جنّت اعلایند هر گام که ای بانو، در صحن تو پیمایند هم زائر قبر تو، هم زائر زهرایند نازند بدین رتبت، یا حضرت معصومه ای دسته‌گل زهرا، ریحانه‌ی اهل البیت ریحانه‌ی اهل البیت، دُردانه‌ی اهل البیت زوّار حریم تو، پروانه‌ی اهل البیت قبر تو بوُد کعبه، در خانه‌ی اهل البیت قم گشته زفیض تو، کاشانه‌ی اهل البیت نازند به تو عترت، یا حضرت معصومه ای چشم رضا دیده، در حُسن تو زهرا را هم صورت زهرا را، هم زینب کبری را خاک حرمت دارد، اعجاز مسیحا را دل می‌بری از رفعت، صد مریم عذرا را معصومه‌ای ای بانو، ذرّیه‌ی طاها را ای فاطمه در فطرت، یا حضرت معصومه تو جان سجود استی، تو روح قیام استی موسای محمّد را، تورات تمام استی دخت صلوات استی، فرزند سلام استی فخریّه‌ی اجداد و، آباء عظام استی الحق که یکی مریم، از هفت امام استی ای فاطمه را زینت، یا حضرت معصومه تو پاکی و معصومه، من عبد گنه کارم تو بحر کرم داری، من دست تهی دارم سرمایه‌ی من تنها، اشکی‌ست که می‌بارم گر اهل بهشت استم، گر مستحق نارم هم بنده‌ی این کویم، هم «میثم» این دارم ممنونم از این منّت، یا حضرت معصومه ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
هر که رو انداخت، خاطرجمع زائر می‌شود قبل زائر، کوله بارِ راه حاضر می‌شود هر چه تاجر هست در عالم، گدای فاطمه‌ست هر که در کویش گدایی کرد، تاجر می‌شود خوش به حال خانه‌ی خشتیِ نزدیکِ حرم آخرش یک تکه از صحن مجاور می‌شود دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است یک سفر هر کس بیاید قم، مهاجر می‌شود شیخ می‌یابد مفاتیح الجنان را پشت در شاطر عباس قمی در صحن شاعر می‌شود از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست در حرم حتی زبان شعر، قاصر می‌شود پای حکم مادح معصومه امضای رضاست این چنین یک روضه خوانِ ساده، ذاکر می‌شود رو به قم هر بار در مشهد سلامی می‌دهم خادم باب الرضا با من مسافر می‌شود دست را بر سینه‌ات بگذار و چشمت را ببند رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر می‌شود :: ماه قم! دست خیال ما و دامان شما میزبان هستید و ما هستیم مهمان شما غصه‌ی دنیا شده سوهان روح و در عوض کام شیرین می‌کند عمری‌ست سوهان شما عشق را در روز روشن عده‌ای گم کرده‌اند من که آن را یافتم کنج شبستان شما رو سیاهم! با چه رویی بین مردم جا شوم در دل آیینه‌ی شفاف ایوان شما؟ بس که هیچم، روزی‌ام حج فقیران هم نشد عید قربان می‌روم هر سال قربان شما آب قم شور است، شاید ما به ظاهر زائران بارها حرمت شکستیم از نمکدان شما :: داغ اگر در سینه‌ی من یک نفر باشد که نیست باید از دریای لطفت بیشتر باشد، که نیست غیر درد دل نیاوردم به همراه خودم سعی کردم کوله بارم مختصر باشد، که نیست خادم دربان به دست خالی‌ام شک کرده است ترسم از بار گناهم با خبر باشد، که نیست از ضریحت دست من کوتاه اگر باشد، که هست کاش روی شانه‌هایم بال و پر باشد، که نیست خوب در ایوان آیینه خودم را دیده‌ام چشم من هم مثل مردم بلکه تر باشد که نیست هیچ جا بهتر از اینجا نیست، باید بشکند دل اگر مثل نمازم در سفر باشد که نیست هر که آمد حاجت ایل و تبارش را گرفت این حرم جای کسی که بی هنر باشد که نیست مادرم این مرتبه قول شفا از من گرفت آه می‌ترسم دعایم بی اثر باشد، که نیست طبق عادت می‌روم بعد از زیارت، جمکران تا دعایم دیدن آن یک نفر باشد که هست ✍ 🆔@ghararenokary
نه که تنها محضرت سائل فراوان آمده تاجری دلخسته هم از سبزه میدان آمده دسته‌ای از سینه‌زن‌های اصیل اردبیل چارپایه‌خوانی از بازار تهران آمده مادر دلداده‌ای از پای دار قالی‌اش دختری از بین شالی‌های گیلان آمده با نگاه مهربان حضرت شاهِ چراغ هرکسی که رد شد از دروازه قرآن آمده زائر آواره‌ای از ارگ بم آوارتر با هزاران آرزو از سوی کرمان آمده تا بشوید سنگ فرش صحن‌ها را عاشقی با گلاب قمصر سوغات کاشان آمده عطر و بوی آستان قدس دارد با خودش هرکه از سمت شمال شرق ایران آمده فرق دارد با همه نزد تو ای بانوی مهر هرکه با امضای آقای خراسان آمده ضامن آهو خودش من را سفارش کرده ست سرپناهم باش! آهوی بیابان آمده پیرمردی هم که دکترها جوابش کرده‌اند با امیدی در پی دارو و درمان آمده دختر باب الحوائج! عمه‌ی باب المراد! مستمندی پابرهنه دل پریشان آمده زشت و زیبا، خوب و بد از مستمند و از فقیر ای کریمه! باز کن در را که مهمان آمده بر مشامش خورده عطر و بوی ایوان نجف هرکه از پایین پا تا زیر ایوان آمده در زمین شایسته‌ی دربانی‌ات پیدا نشد جبرئیل از عرش با شوق دوچندان آمده مطمئن هستم همیشه دستِ پُر برگشته است دست خالی هرکسی نزد کریمان آمده :: خانه‌ای جز خانه‌ی تو خانه‌ی رحمت نشد بی نگاه لطف تو اینجا کسی دعوت نشد جز تو ای سرچشمه‌ی مهر و محبت هیچ‌کس با من بیچاره‌ی درمانده هم‌صحبت نشد دخترانِ باحیا موسی بن جعفر کم نداشت هیچکس مثل تو اما صاحب عصمت نشد یا ملک گرم طوافت دیده‌ام یا آدمی لحظه‌ای دور ضریح اطهرت خلوت نشد بهترین آوازه‌ها در خادمی کوی توست شهرت خالی ز شوق نوکری شهرت نشد مرعشی‌ها صحن زیبای تو را جارو زدند هرکسی در بارگاهت لایق خدمت نشد خادمانت را رضا شخصاً گزینش می‌کند هرکه هرکه در حریمت صاحب کسوت نشد هرکسی پا پس کشید از خانه‌ات بیچاره شد عده‌ای دیدند اما مایه‌ی عبرت نشد خارج از نوبت طبابت کرده‌ای در این مطب ای طبیب دردمندان صحبت از نوبت نشد می‌توان از اشتیاق عاشقان فهمید که آن قدر که شهر قم جذاب شد، جنت نشد :: بزم اشک و روضه‌ی داغ تو چیز دیگری‌ست تجربه کردم برایم هیچ جا هیئت نشد چشم بر در داشتی یک عمر از درد فراق آخرش هم دیدن روی رضا قسمت نشد از دل پر درد تو بانو چه می‌داند مگر آن که یک شب هم گرفتار غم غربت نشد در غم هجر برادر سوختی و ساختی روزی چشمان خیس‌ات یک شب راحت نشد ✍ 🆔@ghararenokary
هربار که از زندگی دلگیر می‌شم دلتنگیامو با خودم تا قم میارم از رزقی که بی‌بی بهم داده دوباره واسه تموم کفترا گندم میارم واسه منِ دلخسته از دوره زمونه اینجا پناه خستگی‌هامه همیشه اینجا شبیه خونه‌ی امنه واسه من یادآور دلبستگی‌هامه همیشه تا گنبد و گلدسته رو می‌بینم انگار اصلاً تموم خواسته‌م از یاد میره لبهام گرم خوندن اذن دخوله روحم‌ تا اوج پرچمش با باد میره گنبد میون گریه‌ی من تار می‌شه اما مگه از دیدن اون سیر می‌شم؟ با هر قدم یادم میره تنهاییامو وقتی توو صحن آینه تکثیر می‌شم صحن عتیق و نو برام فرقی نداره اینجا دعای من همیشه مستجابه وقت زیارت زیر و رو میشه دل من خاصیت اینجا هنوزم انقلابه هربار تا اینجا میارم حاجتامو بااینکه خونه‌م خیلی از این شهر دوره با این همه گیر و گرفتاری که دارم این بار تنها حاجتم اما ظهوره 🆔@ghararenokary
تو کیستی؟ سلاله‌ی زهرای اطهری معصومه‌ای، کریمه‌ی آل پیمبری ممدوحه‌ی ائمّه و محبوبه‌ی خدا احمد خصائل استی و صدّیقه منظری باب الکرم، سلاله‌ی باب الحوائجی امّ العفاف، دختر موسی بن جعفری امروز قبله‌ی دل خوبان روزگار فردا همان شفیعه‌ی فردای محشری تو سوّمین ملیکه‌ی اسلام فاطمه آیینه دار زینب و زهرای اطهری بر نُه سپهرِ عصمت و تقوی ستاره‌ای در هفت بحر نور، فروزنده گوهری هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری هم هشتمین ولیّ خدا را تو خواهری مصباح علم و دانش و توحید و معرفت مصداق هل اتی، ثمر نور و کوثری عمر کم تو خاطره‌ی عمر فاطمه است یادآور مقاومت و صبر مادری گویند باز می‌شود از قم در بهشت تو خود بهشت قرب خداوند اکبری مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری بر هشت آفتابِ ولایت ستاره‌ای در نُه سپهر نور مَه نور گستری پیراهن تو عصمت، تقوی‌ست چادرت زهد مجسمّی و عفاف مصوّری در بحر بی کرانه‌ی ایمان دُرِ کمال در آسمان زهد فروزنده اختری باب المراد دختر باب الحوائجی اخت الوقار، دخت بتول مطهری گویند سایه‌ی حرمت بر سر قم است قم را نه، بلکه مُلک جهان را تو محوری زانو زنند خیل فقیهان به محضرت آری تو شهر فقه و احادیث را دری روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش باور کنند خلق که در نطق حیدری اسلام را به منطق گرمت مروّجی توحید را به نیروی علمت بیانگری عطر تو بر مشام محمّد اگر رسد با خنده بوسدت که بهشت مکرّری از نخل‌های سبز فدک می‌رسد ندا این باغ از آن توست که زهرای دیگری «میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست زیرا تو در قصیده سراییش رهبری ✍ 🆔@ghararenokary
دور و بر خود می‌كشی مأنوس‌ها را إذن پریدن می‌دهی طاووس‌ها را وا می‌كنی سمت كویرِ این حوالی با لطف پاكت پای اقیانوس‌ها را «امید» دارویی‌ست در دارالشفایت كه با سخاوت می‌دهی مأیوس‌ها را با آن دم قدسی خود شب‌های جمعه رونق بده «یا نور و یا قدّوس»‌ها را هر شب به یاد غربت شهر مدینه روشن كنیم اینجا همه فانوس‌ها را ای آبروی آب‌های این حوالی سمت شما باز است این دستان خالی وقتی كه من از ماه می‌گیرم سراغت می‌آورد دل را میان كوچه باغت هفت آسمان، صدها ستاره می‌شمارد هر شب به پای درس‌های چلچراغت تو آیه‌های سورهٔ نوری، چگونه پیدا كنم من راه خود را بی‌چراغت؟ این لاله‌هایی كه به دامانت نشسته تفسیر خوبی می‌شود از درد و داغت انگار... نه من حتم دارم در بهشتم آن لحظه‌ای كه می‌نشینم در رواقت ما لایق صحن و سرای تو نبودیم همسایهٔ خوبی برای تو نبودیم تو مهر زهرا را میان سینه داری مهری كه با آن اُلفتی دیرینه داری از بس كه آه زائرانت را خریدی ایوان زیبایی پر از آئینه داری هر صبح جمعه میزبان ندبه‌هایی این است آن عهدی كه با آدینه داری تو از مدینه، كربلا، شام و خراسان غم‌های بی‌اندازه‌ای در سینه داری از نسل كوثر، معنی خیر كثیری «با عشق،‌ خویشاوندی دیرینه داری» فرسنگ‌ها راه است از ما تا صفایت قربان آن صحن و سرای باصفایت از ابتدا هم بود مشهد، مقصد تو پل می‌زنم تا مقصدت از مشهد تو عطر گل یاس از ضریحت می‌تراود این مرقد زهراست یا كه مرقد تو عشق تو دریا را به ساحل می‌كشاند ماه آبرو می‌گیرد از جزر و مد تو خورشید دارد آرزو‌هایی طلایی وقتی كه می‌آید كنار گنبد تو من شاعرت هستم ولی مثل همیشه شعری ندارم تا كه باشد در حد تو من می‌نویسم بر روی سنگ مزارم بانو! همیشه بوده از تو اعتبارم ✍ 🆔@ghararenokary
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است قلبم از اشتیاق زیارت بایستد بانو سلام! کاش زمان با همین سلام در آستانه‌ی در ساعت بایستد و گردش نگاه تو در بین زائران روی من –این فتاده به لکنت– بایستد تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام در محضر شما دو سه رکعت بایستد بانو اجازه هست که بار گناه من در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟ در این حرم هزار هزار آیه‌ی عذاب هم‌وزن با یک آیه‌ی رحمت بایستد باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما زیر رواق‌های کرامت بایستد شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طاقت نداشت تا به قیامت بایستد آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است در روز حشر هم به شفاعت بایستد تو خواهر امام غریبی و این غزل با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد من واژه‌واژه عطر تو را پخش می‌کنم حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد این شعرِ مست تکیه زده بر ضریح تو مستی که روی پاش به زحمت بایستد ✍ 🆔@ghararenokary
اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌، بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا...؟ مشو از حُرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا ✍ 🆔@ghararenokary
خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که داده در ایرانِ ما طوبای او بَر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... ✍ 🆔@ghararenokary
ای دختر و خواهر ولایت آیینۀ مادر ولایت بر ارض و سما ملیکه در قم آرام دل امام هفتم معصومه به کنیه و به عصمت افتاده به خاکِ پات عفّت در کوی تو زنده، جان مرده بر خاک تو عرش سجده برده گفتند و شنیده‌اند ز آغاز کز قم به جنان دری شود باز حاجت نبود مرا بر آن در قم باشَدَم از بهشت بهتر قم قبلۀ خازن بهشت است اینجا سخن از بهشت، زشت است قم شهر مقدّس قیام است قم خانۀ یازده امام است قم شهر مدینه، تو بتولش صحنین تو مسجد الرسولش قم تربت پاک پیکر توست اینجا حرم مطهّر توست گر فاطمه دفن شد شبانه نَبْوَد ز حریم او نشانه کی گفته نهان ز ماست آن قبر من یافته‌ام کجاست آن قبر آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینۀ قم مریم به برت اگر نشیند این منظره را مسیح بیند سازد به سلام سرو و قد خم اوّل به تو بعد از آن به مریم روزی که به قم قدم نهادی قم را شرف مدینه دادی آن روز قرار از ملک رفت ذکر بر فلک رفت تابید چو موکبت ز صحرا شهر از تو شنید بوی زهرا در خاک رهت ز عجز و ناله می‌ریخت سرشک همچو لاله با گریۀ شوق و شاخۀ گل بردند به ناقه‌ات توسّل دل بود که بود محفل تو غم گشت به دور محمل تو آن پیر که سیّد زمان بود رویش همه را چراغ جان بود گردید به گرد کاروانت شد، پای برهنه ساربانت بردند تو را به گریه هودج تا خانۀ موسی ابن خزرج از شوق تو ای بتول دوّم قم داد ندا به مردم قم کای مردم قم! به پای خیزید از هر در و بام گل بریزید آذین به بهشت قم ببندید ناموس خدا مرا پسندید قم شام نبود تا که در آن دشنام دهد کسی به میهمان قم شام نبود تا که از سنگ گردد رخ میهمان ز خون رنگ قم کوفه نبود تا که خواهر بیند سر نی سر برادر حاشا که قم این جفا پذیرد مهمان به خرابه‌ جای گیرد بستند به گرد میهمان صف قم با صلوات و شام با کف قم مهمان را عزیز خواند کی دخت ورا کنیز خواند؟ "میثم" همه عمر آنچه را گفت در مدح و مصیبت شما گفت ✍ 🆔@ghararenokary
در غروب گرفته‌ی پاییز... نفس روشن بهار رسید آی مردم به جاده‌اش بروید... خوش به‌حال شما نگار رسید این سکوت عبث شکستنی است آسمان زمزمه فرستاده مرتضی یک علی به ایران داد فاطمه، فاطمه فرستاده کوثر موسویِ آل الله آیه‌ی نوری خدا آمد مردها صد قدم عقب بروید بانوی ما به شهر، تا آمد چشمه می‌جوشد از مناجاتش خاک سبز است از قدم‌هایش مرد و زن! جمله چشم‌ها بسته همه کوراند از تماشایش اهل قم! این امانتِ رضوی بین شهر شما تک و تنهاست حرمتش را همه نگه دارید چادرش آبروی اهل ولاست نکند دور او شلوغ شود... نکند محملش تکان بخورد... آی زن‌ها! حواستان باشد دم افطار آب و نان بخورد خانه‌اش که شده‌ست بیت النور نَبَریداش به سمت ویرانه دور باشد ز آیه‌ی تطهیر چشم سنگین مرد بیگانه... ✍ 🆔@ghararenokary
او که آمد همه پروانه‌ی یک شمع شدند آفتاب آمد و در سایه‌ی او جمع شدند همه بهر ادب و عرض سلام آمده‌اند به زمین بوسی فرزند امام آمده‌اند مردمان شوکت او را همه در قم دیدند چقدر گل به ره مقدم او پاشیدند از زمانی که چو خورشید به ما تافته است خاک قم از قدم او برکت یافته است :: گفتم از فلسفه‌ی هجرت او باید گفت کمی از رنج ره و غربت او باید گفت تشنه‌ای آمد و بر چشمه‌ی کوثر نرسید خواهری آمد و بر وصل برادر نرسید غم هجران به همه آب و گلش بود که رفت داغ دیدار برادر به دلش بود که رفت دیدن داغ برای همگان گر سخت است داغ خواهر ولی از بهر برادر سخت است این برادر خبر از شوکت خواهر دارد کی به دل محنتی از غربت خواهر دارد گر که هر روز و شبِ خویش مرتب گِرید جای دارد که به مظلومی زینب گرید زینبی که همه جا محنت و ماتم دیده زینبی که ز طفولیت خود غم دیده خواهری که به کنار تن صدچاک افتاد آتش از آهِ دلش بر همه افلاک افتاد شامیان غربت اورا همگی می‌دیدند جای گل، سنگ به روی سر او پاشیدند خواهری کز غم هجرانِ برادر جان داد عمر خود را به غم و درد و الم پایان داد بس کن از این غم جان‌سوز «وفایی» خاموش با ولی‌نعمت خود باش به غم، هم‌آغوش ✍ 🆔@ghararenokary
جود و کرامت از کرمش جاودان شده هر چه دخیل هست، به سویش روان شده جبریل هم اگر برسد در حریم او حس می‌کند که وارد صحن جنان شده او ظاهرش بتول، ولی باطنش علی است در پشت آن جمال، جلالی نهان شده از چه تمام فاطمه‌ها عمرشان کم است؟! دنیا چرا به "فاطمه " نا مهربان شده خواهر حریف هجر برادر نمی‌شود بیهوده نیست این‌همه قدش کمان شده با احترام آمد و با احترام رفت هر آنچه شأن اوست در اینجا همان شده دور و برش فرشته نگهبان معجرش پس ما فدای زینب بی‌پاسبان‌شده گاهی میان محمل نامحرمان شهر گاهی میان محمل بی سایبان شده شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد شکر خدا برادر تو خیزران نخورد ✍ 🆔@ghararenokary
چشم‌هایش نشر دین، تبلیغ آیین می‌کند عطر او فیضیه‌ها را عطراگین می‌کند نامسلمان را مسلمان می‌کند با هرنفس برکتش همواره کافر را خدابین می‌کند دختر معصوم یعنی حضرت معصومه که دست اعجازش کتاب الله تدوین می‌کند می‌درخشد از دل چادر نمازش آفتاب نور عالم را خدا اینگونه تامین می‌کند آبرو و اعتباری می‌دهد پابوسی‌اش "مرعشی" را خاک کویش عالِم دین می‌کند از کریمه جز کرم چیزی ندیده سائلش هرچه را در خانه دارد، نذر مسکین می‌کند :: صورت و سیرت اگر زیباست کار چشم هاست صورتم را گریه‌ی در روضه تزئین می‌کند مطمئن هستم که آقای خراسان تک تک گریه‌کن‌ها را برای روضه گلچین می‌کند محض دیدار برادر، از مدینه خواهری مرکبش را با دو دست خسته‌اش زین می‌کند حاجتش تنها زیارت کردن روی رضاست هرشب از شوق اجابت ختم یاسین می‌کند باز هم عشق و علاقه به حسین دیگری زینبی را از فراق یار غمگین می‌کند روضه‌اش یعنی گریزی سوی دشت کربلا پس مسیر روضه را اینگونه تعیین می‌کند جای شکرش باقی است این خواهر محزون ندید سینه‌ی آزرده‌ای را چکمه سنگین می‌کند ✍ 🆔@ghararenokary
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی ✍ 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرود ورود حضرت معصومه (س) به قم ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ مرحبا یا اهل قم بر شور و ایمان شما دختر موسی بن جعفر گشته مهمان شما شهر قم شد خانه ی زهرا آمده ریحانه ی زهرا 2 ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ موکب فرخنده ی دردانه ی آل رسول با جـلال زینبی بنموده اجــلال نزول در قدومش گُل بیفشانید قُل هُوَاللهُ اَحَـد خوانید 2 ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ یادگار آل طاها با شکوه ذوالمنن در میان مردم قم گشته شمع انجمن این بُوَد دخت رسوال الله جلــوه ای از نور آل الله 2 ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ آسمانیها به راهش دُرّ و گوهر سُفته اند اشعریّون بر ورودش خیر مقدم گفته اند قُـم شده بیت الولای او دسته گُل ریزد به پای او ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ در فضای قم وزیده عِطری از بوی بهشت با ورود او ز قـم وا شد دری سوی بهشت شـافـع روز معاد ماست تُربتش بابُ المُراد ماست 2 ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ قم به یُمن مقدمش حِصن ولایت می شود با وجودش مرکـز عِلم و فقاهت می شود روح عالِم پروری دارد شیـوۀ روشنگری دارد 2 ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ شامل ایرانیان باشد زالطاف خدا رأفت و لطف رضا و رحمت اُختُ الرّضا هر دو از نسل نبی باشند یــادگاران علی باشند 2 ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ کشور ما در پناه دو ولیّ نعمت است بر سر ما سایۀ لطف دو نور رحمت است آن به مردم حُجّت هشتم این بُوَد چشم و چراغ قم 2 ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اثر از: نعیمی (قم) التماس دعا ــ وطنی 🆔@ghararenokary
مردم قم از قدوم فاطمه غرق سرور شهر قم از مقدمش گشته پر از شادی و شور آمده شمس الضحی آمده اخت الرضا فاطمه خوش آمدی آمده در شهر قم آیینه ی زهرا نما گل بریزند زیر پای فاطمه اخت الرضا قم شده وادی طور از قدومش در سرور فاطمه خوش آمدی تا که آمد شهر قم روشن شده چشم همه گشته گلباران سر و روی عزیز فاطمه آمده یار و حبیب درد ما را او طبیب فاطمه خوش آمدی در سپهر دین و آیین محمد کوکب است تالی زهرا بود در خلق و خو چون زینب است هر دلی شادان شده شهر قم رضوان شده فاطمه خوش آمدی دردمندان را بگو دارو و درمان آمده خواهر مظلومه ی شاه خراسان آمده کوی او دارالشفاست دردها امشب دواست فاطمه خوش آمدی او گل باغ ولا و کعبه ی دل ها بود زائر معصومه همچون زائر زهرا بود او سراپا رحمت است مرقد او جنت است فاطمه خوش آمدی 🆔@ghararenokary