eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
807 عکس
53 ویدیو
116 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها 🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ》🔷🔹 🔻در مقاتل آمده است که دو دختر از دختران امام حسین(ع) بعد از شهادت ایشان، هنگامی که پدرشان را مشاهده کردند، ابتدا نشناختند و از کبری(س) خواستند تا او را معرفی کند! 1⃣حضرت (سلام الله علیها) : در روز عاشورا، هنگام شهادت امام حسین(ع)، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند. در این هنگام، سکینه(س) خود راهی قتلگاه پدر شد و وقتی نگاهش به بدن مطهر امام حسین(ع) افتاد، عرضه داشت : ▪️《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 🔹عمه جان! این نعش کیست که به زمین افتاده است؟ زینب کبری(س) فرمود : ▪️《هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(ع)》 🔸اين نعش پدر بزرگوارت حسين‌(ع) است.(۱)  2⃣حضرت رقیه(سلام الله علیها) : در شام، از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : ▪️《أَین‏َ أبِی‏ الحُسَین‏ِ(ع)؟》 🔸پدرم حسین(ع) کجاست؟ ▪️《فَإنِّی‏ رَأیَتُه‏ُ السَّاعَةَ فِی‏ المَنام‏ِ مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً》 🔹من اکنون او را در خواب دیدم! وقتی زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. هنگامی که یزید از این امر مطلع شد، دستور داد سر مبارک امام حسین(ع) نزد دخترش در خرابه ببرند. سپس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و رقیه(س) تا نگاهش به سر افتاد، گفت : ▪️《عَمَّتِي! هَذَا رَاسُ مَن؟》 🔸این سر کیست؟! آنان گفتند : ▪️《هَذَا رَأس‏ُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(ع)!》 🔹این سر پدرت حسین(ع) است!(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)معالی السبطین حائری مازندرانی، ج۲، ص۵۰ ۲)کامل بهائی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ سلام الله علیها سلام الله علیها @hosenih_maghtal ➰➰➰➰ @ghararenokary
علیه السلام 🔹مؤلف گويد حضرت بر همه‌ي اين امور صبر كرد لكن گريه بر حسين (عليه‌السلام) مي‌نمود، چون آن منافي صبر نيست بلكه لازمه‌ي شفقت و رقت است، و شنيده نشده كه آنحضرت وقتي مصيبت خود را با يكي از اهل بيت خود ذكر نموده باشد و گريه كند، مگر نسبت به حسين (عليه‌السلام) كه هر وقت او را مي‌ديد يا به ياد مي‌آورد گريه بر او غالب مي‌شد، و به علي (عليه‌السلام) مي‌فرمود: او را بازدار، پس مي‌بوسيد گلوي او را و گريه مي‌كرد، عرض مي‌كردند: چرا گريه مي‌كني؟ مي‌فرمود: جاي شمشيرها را مي‌بوسم، و اگر حسين (عليه‌السلام)را خوشحال مي‌ديد گريه مي‌كرد، و اگر محزون مي‌ديد گريه مي‌كرد، و اگر لباس نو مي‌پوشيد گريه مي‌كرد ، و هم چنين اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن همه گريه مي‌كردند، و آنجناب وصيت نمود اهل بيت را در وداع آخرين كه صبر كنيد و صورت مخراشيد و گريبان مدريد و واويلا مگوئيد ، لكن شما را از گريه منع نمي‌كنم بلي دخترش را از گريه منع نمود در حال حياتش چنانكه فرمود: لا تحرقي قلبي بدمعك حسرة مادام مني الروح في جثماني‌فاذا قتلت فانت أولي بالذي تأتينه ياخيرة النسوان . يعني: با اشكهاي جانكاه خود دلم را نسوزان، تا هنگامي كه روح در بدن دارم. آنگاه كه من كشته شدم تو به اين اشك ريختن شايسته‌تري، اي برگزيده‌ي بانوان! و ملاحظه نما صبر آن حضرت را كه ملائكه از آن تعجب نمودند، در آن وقتي كه برخاك گرم افتاده، تمام اعضايش از صدمه‌ي تير و سنان و شمشير مجروح، و پاره پاره، سرش شكافته، پيشانيش شكسته، سينه‌اش از تير سوراخ سوراخ، قلبش ازنيزه‌ي سه پهلو چاك، يك تير در حلقومش نشسته، و تير ديگر حنكش را خسته، تير ديگر پهلويش را شكافته، زبانش از خشكي به كام چسبيده، جگرش از تشنگي تفتيده، لبهايش از عطش خشك شده، قلبش از براي اصحاب كشته شده و عيال بي‌كسش تافته، دستش از ضربت زرعة بن شريك قطع شده، نيزه به پهلويش جا گرفته، سر و رويش از خون خضاب شده، صداي استغاثه‌ي عيال و اطفالش از يك طرف، و شماتت و شتم دشمنان از طرف ديگر، و كشته‌هاي اصحابش از يك طرف ، با وجود همه‌ي اينها آهي نكشيد، و قطره‌ي اشكي نريخت و همي گفت: «صبرا علي قضائك، لا معبود سواك، يا غياث المستغيثين» : [بر قضاي تو شكيبايم، معبودي جز تو نيست، اي پناه پناهجويان!] اين است كه در زيارت او وارد شده است: «و لقد عجبت من صبرك ملائكة السموات»:  [به راستي فرشتگان آسمانها از شكيبائي تو به شگفت آمدند]. و از حضرت سجاد (عليه‌السلام) مرويست كه هر چند امر بر او شدت مي‌كرد رخساره‌اش مي‌درخشيد، و اطمينانش بيشتر مي‌شد تا اينكه بعضي از دشمنان به بعضي مي‌گفتند: ببينيد حسين (عليه‌السلام) را كه چگونه از مرگ باك ندارد . -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary