#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمدجواد_مطیع_ها
▶️
پر از دردی و پیش من صدایت در نمی آید
دلم میسوزدو کاری زدستم بر نمی آید
به شب آهسته گریانی گمانت من نمیدانم
شبیه شمع میسوزی ولی شب سر نمی آید
@ghararenokary
به قلبم میزند آتش به چشم خود که میبینم
چنان گردیده جسمت آب در باور نمی آید
قنوتت را که میبینم به یاد کوچه می افتم
زتو شرمنده ام دست تو بالاتر نمی اید
چرا اصرار داری تا که برخیزی زجاپیشم
چرا پا میشوی وقتی به همره سر نمی آید
کنارسفره ایم و تو میان بستری زهرا
نگاه زینبت گوید چرا مادر نمی اید
@ghararenokary
نفس بادرد میگیری ولی ارام میخندی
واین لبخند آرامت به این بستر نمی اید
نمیدانم حسن جانت چه زخمی بر جگر دارد
از آن روزی که افتادی، پشت در نمی اید
⏹
@ghararenokary
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد
خیلی برای خواهر تو گریه کردم
درازدحام کوچه های کوفه ، یادِ
اهل وعیالِ مضطر تو گریه کردم
@hosenih
تا مادران را در بر اطفال دیدم
یاد رباب و اصغر تو گریه کردم
وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم
یاد اذان اکبر تو گریه کردم
گفتم به طوعه که نرو در پشت آن در
با روضه های مادر تو گریه کردم
تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند
مردانه پای دختر تو گریه کردم
در زیر لب گفتم به قربان سر تو
از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم
@hosenih
اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست
لب تشنه یاد حنجر تو گریه کردم
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_شهادت
گل باغ پدرت بودی و پر پر نشدی
سوخته در وسط شعله، پسِ در،نشدی
@hosenih
فاطمه بوده ای اما جگری از تو نسوخت
وسط شعله ی آتش پسری از تو نسوخت
گل رویت به خدا لطمه ای از خار ندید
پهلویت از نوک مسمارِ در، آزار ندید
تو گل یاس پدر بوده ای اما نه کبود
روی گلبرگ تنت جای غلافی که نبود
در دل حادثه ها زخم به روی تو نخورد
دست نامحرم بی رحم به روی تو نخورد
@hosenih
هیفده روز قم از داغ تو سرتاسر سوخت
او نود روز غریبانه در آن بستر سوخت
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
@ghararenokary
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد
خیلی برای خواهر تو گریه کردم
در ازدحام کوچههای کوفه یادِ
اهل و عیالِ مضطر تو گریه کردم
تا مادران را در برِ اطفال دیدم
یاد رباب و اصغر تو گریه کردم
وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم
یاد اذان اکبر تو گریه کردم
گفتم به طوعه که نرو در پشت آن دَر
با روضههای مادر تو گریه کردم
تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند
مردانه پای دختر تو گریه کردم
در زیر لب گفتم به قربان سر تو
از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم
اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست
لبتشنه یاد حنجر تو گریه کردم
✍ #محمدجواد_مطیع_ها
@ghararenokary
#حضرت_رقیه_س_شهادت
اگه بازم اومدی سرای من
یه عصا هدیه بیار برای من
میدونی چرا نمیتونم پاشم
آخه پا خورده به دست وپای من
ممنونم که اومدی حالا دیگه
به همه میگم اینم بابای من
اِنقدر صدات زدم صدام گرفت
پس ببخش در نمیاد صدای من
یادته که میگرفتی دستمو
حالا توو دست توئه شِفای من
خیلی خستم من میبندم چشامو
تو یکم لالا بگو برای من
من فقط تورو میخواستم از خدا
حالا مستجاب شده دعای من
میبینم عمه رو گریَم میگیره
خیلی تازیونه خورد به جای من
یه جاهایی بی تو بردن ماهارو
که نه جای عمه بود، نه جای من
مجلس یزیدو یادم نمیره
کاش میزد اون چوبُ رو لبای من
✍ #محمدجواد_مطیع_ها
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
هرآنکس حُبِّ حیدر را تمنا میکند هر دم
دلش را جایگاه عشق مولا میکند هر دم
کسی کز اشیاقِ دل نظر بر دُرّ میاندازد
ثواب رؤیت روی علی را میکند هر دم
نجف عاشقترینها را به سوی خویش میخواند
نجفرفته، هوای کوی مولا میکند هر دم
علیٌ حُبّهُ جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَّنَه
ولایش جنت و دوزخ مُجزّا میکند هر دم
رسول الله، افلاک است تحت منظرش اما
خدا را در جمال "او" تماشا میکند هر دم
مگر میشد به یک شب در چهل منزل یکی باشد
علی هست آنکه حل این معما میکند هر دم
شگفتیآفرین باشد، ولی المؤمنین باشد
خداوند تعالی را هویدا میکند هر دم
به ایوانش اگر رفتی، مباشی کمتر از خورشید
که خورشید ارتزاقِ نور از اینجا میکند هر دم
تمام آفرینش چشم بر دست علی دارد
ولی مولا نظر بر دستِ زهرا میکند هر دم
✍ #محمدجواد_مطیع_ها
📝 #امام_علی_ع_مدح
@ghararenokary