#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
پایین قتلگاه اگر شمر آب خورد
بالای قتلگاه سنان هم شراب خورد
بودند دیو و دد همه سیراب و یک غریب
از فرط تشنگی چقدر پیچ و تاب خورد
@hosenih
آبی نخورد بر لب خشکش چهار روز
اما سه روز بر بدنش آفتاب خورد
گرچه به جان حنجرش افتاد خنجری
قتلش ولی ز قتل علی اکبر آب خورد
تکیه به نیزه ای زد و هل من معین که گفت
یک سنگ بی هوا به سرش در جواب خورد
بیرون کشید از کمر خود سه شعبه را
از بس به روی سینه ی او با شتاب خورد
اسلام را شیوخ مسلمان نما زدند
از پیر ها عصا سرِ کسب ثواب خورد
@hosenih
غیر از هزار و نه صد و پنجاه زخم تیغ
زخم زبان ز کوفی خانه خراب خورد
خون گریه کرد بر سر نیزه سر حسین
هر جا که سنگ بر سر و روی رباب خورد
شعر از گروه #یا_مظلوم
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
آن قدَر زير نعلها پا خورد
مثل پيراهنش تنش "تا" خورد
روزه اش را سنان شکست آخر
نیزه ای را به جای خرما خورد
@hosenih
تشنه بود آب خواست، اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد
یاد پهلوی مادرش افتاد
پهلویش ضربه بی هوا تا خورد
این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خُرد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
چقَدَر هتک حرمتش کردند
غارت پیکرش بفرما خورد
در نمی آمد از تنش، بسکه
پنجه بر دستباف زهرا خورد
@hosenih
پیش چشمان نیمه بازش آه
چشم نامحرمی به زن ها خورد
چشمهای حسین درد گرفت
تیر وقتی به چشم سقا خورد
شعر از گروه #یا_مظلوم
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
@hosenih
برادر، دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین ششماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
@hosenih
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
شاعر: #میلاد_عرفانپور
@ghararenokary
#شب_عاشورا
#اصحاب_امام_حسین_ع
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
پاسخدهنده اوّل آنان «زُهیر» بود
كاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
@hosenih
كای زادهٔ رسول! «سَمِعْنا مَقالكَ»
مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد
دنیا اگر همیشگی و مرگ آخرش
ما عزممان همین و نه جز این قیام شد
وآنگه «بُریر» دادِ سخن داد آنچنان
ظاهر، خلوصِ نیّت او از كلام شد
منّت به ما نهاده خدا با وجود تو
ما را ز لطف، شهد شهادت به جام شد
فخر است قطعهقطعه شدن پیش روی تو
طوبی بر آن بدن كه چنینش ختام شد!
پس بهر دلنوازیِ فرزند فاطمه
گاهِ سخن ز «نافع» شیرینكلام شد
گفتا كنون كه گشته گهِ امتحان ما
با رهبریت، محنت ما بیدوام شد
@hosenih
ما دوستیم با تو و با دوستان تو
دشمن به آنكه دشمنیات را مرام شد
ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب
حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِصام» شد...
شاعر: #مهدی_خطاط
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
شب آخر است امشب، شب آخر من و تو
چه قیامتی ست اینجا، شده محشر من و تو
@hosenih
برویم دربیابان، بکَنیم هرچه خار است
نگران بچه ها شد دل مضطر من و تو
تو ببین رباب و لیلا، همه عزم جنگ کردند
صف این زنان بی کس، شده لشکر من و تو
علی اکبر امشب آمد، پی دستبوسی من
به عبا رسیده فردا، تن اکبر من و تو
تو نگو ز غارت من! که ز غارتت نگویم
بخدا که قلب زهرا، زده پرپر من و تو
@hosenih
طرفی به تازیانه طرفی به تیغ و نیزه
همه میزنند زخمی روی پیکر من و تو
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
غلامم غلام ابوفاضلم
اسیر مرام ابوفاضلم
نمک گیر نام ابوفاضلم
فقیر مقام ابوفاضلم
به هر گوشه این حرف رایج شده
ابالفضل باب الحوائج شده
بخوانش خداوند فضل و ادب
به ام البنین می رسد در نسب
فدای مرامش حبیب و وهب
ندیده کسی ساقیِ تشنه لب؟!
شد از کودکی عاشق پنج تن
فدایی راه حسین و حسن
@hosenih
چنین یار ناصح کجا دیده ای؟
به هر جنگ، فاتح کجا دیده ای؟
چنین نور واضح کجا دیده ای؟
چو او عبد صالح کجا دیده ای؟
نشد عبد هر پستِ خودکامه ای
غمش بوده داغ امان نامه ای
امان از زمان بلای عظیم
شد از تشنگی وضع خیمه وخیم
کنار شریعه، به دور از حریم
چه شد حال سقا؟! بیا بگذریم
دلش یاد یعسوب دین کرده بود
به راهش سپاهی کمین کرده بود
فدایش که بی دست و حیران شد و
دم علقمه تیرباران شد و
خجالت کشیده ز طفلان شد و
ز یک مشک پاره پریشان شد و...
به ضرب عمودی سرش باز شد
به بالین زهرا سرافراز شد
@hosenih
دلش سوخت از داغ بی حد، حسین
به دستان او بوسه می زد حسین
خمیده به بالینش آمد حسین
نشد چشم او را گشاید حسین
عقیله ندارد کفیلی دگر
شده آسمان حرم بی قمر
قسم بر ابالفضل، روح صلاة
که آن سرو خوش قامت کائنات
کنار شریعه، کنار فرات
تنش خُرد شد از جمیع جهات
مگر قبر او قبر یک کودک است؟!
چرا اینهمه مدفنش کوچک است؟!
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
من از آتشزدن بال و پرت میترسم
شب به پایان برسد از سحرت میترسم
@hosenih
این جماعت همه در فکر عذابت هستند
آه از آتش روی جگرت میترسم
غم چشمان تو با قبل تفاوت دارد
بی من زار نرو از سفرت میترسم
اصلا امشب چقدر توصیه داری آقا
دارم از اینهمه اما اگرت میترسم
چشم من خورد به اکبر جگرم سوخت حسین
من ز پاشیدن جسم پسرت میترسم
تیرهایی که سهشعبهست مهیا کردند
از تهاجم سوی چشم قمرت میترسم
رحم بر طفل صغیر تو ندارند اینها
خیلی از تیر و گلوی ثمرت میترسم
@hosenih
زندهای و بسوی خیمهی تو میآیند
ته گودال ز چشمان ترت میترسم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
ای وای من که دلبرم از دست می رود
این دلخوشی آخرم از دست می رود
@hosenih
پیراهنش عجیب بوی سیب می دهد
این یادگار مادرم از دست می رود
امشب میان خیمه سرم روی پای اوست
فردا ولی برابرم از دست می رود
زیر گلوش سرخ شده، گل درآمده
این غنچه های پرپرم از دست می رود
عصری که صحبت از سر و تیغ و سنان نمود
گفتم مگو که حنجرم از دست می رود
با من مگو ز صبر که بی تاب می شوم
وقتی که روح پیکرم از دست می رود
همراه خود قبیله به گودال می بری
مادر، پدر، برادرم از دست می رود
@hosenih
باید از این به بعد به آفتاب خو کنم
انگار سایهء سرم از دست می رود
شاعر: #مصطفي_هاشمي_نسب
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_شهادت
بر نیزه چو بیند سر پیغامبرش را
جبریل بسوزد همه ی بال و پرش را
@hosenih
نام تو بلند است، بلند است چناه آه
آن آه که بر سنگ گذارد اثرش را
اشک من و ما محضرت ای رحمت جاری!
حریست که انداخته باشد سپرش را
داغ تو گران، خون تو سنگین تر از آن بود
ده اسب برد جانب کوفه خبرش را
نفرین خدا تا ابدالدهر به آن قوم
قومی که به قتل تو ببندد کمرش را
نفرین به سنان و عمر سعد...ولیکن
این رشته، ابوبکر گرفته ست سرش را
@hosenih
هر خصم تو در اصل، زیاد ابن ابیه است
کافیست بگیرند سراغ پدرش را!
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
#زمزمه #محاوره
عمریه توی خیمه تیم
از سایه سارت نمیریم
خیمه رو تاریکم کنی
ما از کنارت نمیریم
یه ساله که منتظریم
تا شب عاشورا بشه
بیایم و نوکری کنیم
تا زندگی معنا بشه
هرجای دنیا که باشیم
دلامون امشب کربلاس
که هرکی تو دل خودش
غرق مناجات با خداس
@hosenih
امشب خودت مواظبی
کسی پریشان نباشه
مراقبی که دور و بر
خار مغیلان نباشه
گاهی پیش رقیه ای
گاهی کنار زینبی
خیمه ها امنیت داره
خودت قرار زینبی
دل رباب گرمه بهت
میری کنار اصغرت
گاهی نگاه می کنی به
قد و بالای اکبرت
قاسم جلوی چشمته
خیمه عباس سر پاس
دوش ابالفضلته که
جای قرار بچه هاس
ای روزگار نا مراد
دشمنیو شروع نکن
مثل قدیمیا میگم
خورشید صبح طلوع نکن
صبح که بشه یکی یکی
سپاهتو از دس میدی
بعد ابالفضلت دیگه
پناهتو از دس میدی
پرپر میشن دسته گلات
وقتی بنی هاشم بره
داغ حسن تازه میشه
موقعی که قاسم بره
داغ جوونت بی حساب
قامتتو خم میکنه
عبا میاد و از زمین
اکبرتو جم میکنه
اینقد غریبی اشکتو
با آستینت پاک میکنی
با دست خونی خودت
اصغرتو خاک میکنی
هیشکی نمیمونه برات
تو ساعتای آخرت
از هر طرف زخم میخوری
جلوی چشم خواهرت
میون قتلگاه تو
خولی و حرمله میان
شمر با یه خنجر توی دست
با نیزه میرسه سنان
@hosenih
پیراهنت رو یه نفر
یکی سرت رو میبَره
نگم که نامردی چه طور
انگشترت رو میبره
نگم که صحرا پر میشه
از گریه های مادرت
نگم چطور غارت میشه
گوشواره های دخترت
یه عده با سنگ و عصا
جمع میشن دور و برت
ده تا سوار نانجیب
میان به سمت پیکرت
شاعر: #سعیده_کرمانی
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
علیه السلام
#اطلاع_جلسات
#دهه_اول_محرم
#حرم_حضرت_معصومه
#امام_حسین #امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
حق شور تو را روز ازل در سرم انداخت
بر گردن من شال عزا مادرم انداخت
روح پدرم شاد که با پاکی نیت
بگرفت سر دوشم و آورد به هیئت
@ghararenokary
مادر به خدا هیئتی از کودکی ام کرد
بر تکیه و بر گریه به تو متکی ام کرد
پیراهن مشکی به محرم به تنم بود
عشقم همه بر نوحه و سینه زدنم بود
هر چند که من رو سیَه و موی سپیدم
یک دَم ز شما قطع نگردیده امیدم
@ghararenokary
غسال! مریز آب، غمش شستشویم داد
هر قطرهء اشک از غم او آبرویم داد
وقتی که نَهم سر به لحد، چشم به راهم
تا آن که بیایی کنی از لطف نگاهم
شاعر: استاد #علی_انسانی
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
سلام علی قلب الزينب الصبور
#اطلاع_رسانی
#دهه_دوم_محرم
#امام_حسین
#حضرت_زینب_س_اسارت
ای کاش شهیدان خدا زنده نبودند
عباس نمیدید که زینب تک و تنهاست
شاعر: #زهرا_آراسته_نیا
@dobeity_robaey
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#اطلاع_جلسات
#دهه_دوم_محرم
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#تنور_خولی
با سنگ های تیز بهم خورده روی تو
جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو
تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم
پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو
@ghararenokary
من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم
حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو
یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت
از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو
خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت
هربار محملم برِسَد روبروی تو
هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت
از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو
@ghararenokary
قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن
بازی نموده شایعه با آبروی تو
رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند
برپرده های محمل ما چنگ می زدند
شاعر: #قاسم_نعمتی
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#اطلاع_جلسات
#دهه_دوم_محرم
#حرم_حضرت_معصومه
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری
آه، آقای غریبم چقدر غم داری
تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات
باز هم روضه نا خوانده به عالم داری
@ghararenokary
این همه زائر دلسوخته خاکت را
از ازل داشته ای تا به ابد هم داری
روضه خوان هات زیادند، یکی شان قرآن
مطلع فجر خدا سوره مریم داری
درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت
خواهرت هست کنارت، تو که محرم داری
@ghararenokary
بهترین نوحه ما هست «غریب مادر»
صاحب روضه بگو -بهتر از این دم داری-؟
تا که نومید نگردد ز درت محتاجی
تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری
وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت
دید در وزن تنت چند هجا کم داری
شاعر: #محسن_عرب_خالقی
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
علیه السلام
#اطلاع_رسانی
#دهه_سوم_محرم
#امام_سجاد_ع_مصائب
باید که از زندان غم ها پر بگیرم
یکبار دیگر روضه را از سر بگیرم
وقتی که گرفتارند خواهرها چگونه..
راه فراری از دل لشگر بگیرم؟؟
@ghararenokary
من که نخ عمامه ام حبل المتین است
سخت است از عمامه خاکستر بگیرم
از سهل، کهنه پارچه درخواست کردم
تا مرهمی بر زخم این پیکر بگیرم
اصلا تمام سعی من در راه اینست
گهواره را از حرمله دیگر بگیرم
حالا که ناموسم معذب در گذرهاست
هرچیز دارم میدهم معجر بگیرم
شلاق هی خورده به پهلویم چه بهتر
دراین میانه روضه مادر بگیرم
@ghararenokary
شرمنده از بابا شدم بیمار بودم
آخر نشد از قاتلش خنجر بگیرم
بین قنوتم آرزوی مرگ کردم
شاید که مرگ خویش را آخر بگیرم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی و #حسین_قربانچه
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#اطلاع_رسانی_جلسات
#دهه_سوم_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#روضه
دل بیقرار، دیده ز دل بیقرارتر
جز تو ندیده ایم در عالم نگارتر
@ghararenokary
دل دل نمی کنیم که دلداده ات شویم
چون بوده بر غمت ز ازل دل، دچارتر
مجبورمان نکرده کسی عاشقت شویم
ما خود شدیم نزد تو بی اختیارتر
داراترین دخیل گداخانه ات شدند
آن دست های خالیِ با تو ندارتر
شد سینه ام ز آتشِ آهِ تو شعله ور
پیشانی ام ز خاک تو شد پرغبارتر
حتماً رسانده پای دلش را به کربلا
هرکس که شد به روضهء تو پابکارتر
@ghararenokary
هم مادرت ز بار غمت قدخمیده است
هم خواهرت ز داغ سرت، داغدارتر
شاعر: #رضا_دین_پرور
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
علیه السلام
#اطلاع_رسانی_جلسات
#دهه_سوم_محرم
#روضه
#ماه_صفر
#امام_حسین_ع_
#امام_مجتبی
#زیارت_اربعین
ذات حق است فقط قدر و بهای حَسنین
راه قربِ به خدا چیست؟ لقای حَسنین
در حسینیه موحد شدنم کامل شد
بنده ام، سجده کنم رو به خدای حسنین
@ghararenokary
آبرودار شدن، ماحصل نوکری است
هست، عزت همه اش تحت لوای حسنین
فاطمه بی برو برگرد تلافی بکند
هر کسی کارِ کمی کرد برای حسنین
کیمیا می شود از خیرِ مجاور شدنش
گردِ خاکی که نشیند به سرای حسنین
اینکه در سلسله ی سینه زنان، سینه زدیم
بوده تأثیر مناجات و دعای حسنین
ذکر مادر پدرم نام حسین است و حسن
جان مادر پدرم هم به فدای حسنین
نذر کردم بروم ماه صفر، صحن نجف
تا کنم طوف علی بهر رضای حسنین
اربعین پای پیاده، حرم ثارالله
کاش دستم برسد تذکره های حسنین
دل من لک زده تا زائر شش گوشه شود
دست خالی من و لطف و عطای حسنین
@ghararenokary
بارها گفت نبی این دو پسر جان منند
این همه ظلم نبوده است سزای حسنین
هر دو آقای مرا تشنه به مقتل بردند
کاش امسال بمیرم به عزای حسنین
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
بار گزاری اشعار
ورود به شام
مناجات با امام حسین علیه السلام
حضرت زینب سلام الله علیها
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
یکی آورده با خود گریههای گاهگاهش را
یکی در کولهبار کهنهاش بار گناهش را
یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده
یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را
@hosenih
یکی در هر قدم هُرم نفسها را بغل کرده
یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را
یکی نذر شما کردهست چندین گوسفندش را
یکی وقف شما کردهست تنها سرپناهش را
بسوزان چهرهام را آفتاب داغ! اربابم...
خبر دارم که میبخشد غلام روسیاهش را
ببین موکب به موکب میشود تسخیر او قلبم
چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را
به هم میریزد آری نظم نفرتآور دنیا
امیر عشق تا آماده میسازد سپاهش را
@hosenih
قدمها محکماند و عزمها راسخ، چه غوغایی
نمیبندد شهادت تا قیامت شاهراهش را
و در دیدار آخر مادرم با گریه میخندید
و من آوردهام تا کربلا با خود نگاهش را
شاعر: #علی_سلیمیان
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_کربلا
تا هست کربلا دل ما بی پناه نیست
عمري که خرج سینه زنی شد تباه نیست
@hosenih
مستیِ ما اگر که گناه است، غم مخور
در شهر عشق، هیچ دلی بی گناه نیست
پایِ رفاقتِ منِ بیچاره مانده است
یعنی حسین چون دگران نیمه راه نیست
ميعاد گاهِ هر چه فرشته ست کربلا
افسوس جا برایِ منِ روسیاه نیست
امسال نیز کرب و بلا سهم ما نبود..
با این حساب روی لبم غير آه نیست
**
با سنگ می زنند تو را خیلِ کوفیان
این سرو ایستاده مگر پادشاه نیست؟
@hosenih
شمر و سنان و حرمله از راه آمدند
برخیز! جای خواهر تو قتلگاه نیست
شاعر: #احسان_نرگسی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_شام
شِکوِه دارم ای برادر از تمام مردمان
بر مصیبت های من خون گریه کرده آسمان
امنیت دارند اینجا هم مسلمان هم یهود
دختر حیدر چرا اینجا نبوده در امان؟!
@hosenih
کار دنیا را ببین! من سفره دار عالمم...
پیش من انداخته پیرزنی یک تکه نان
در مدینه سایه ام را هم ندیده هیچکس
می روم حالا میان خولی و شمر و سنان
وضع ما را دیده ای از روی نیزه تا به حال؟!
مسخره کردند ما را یک به یک، پیر و جوان
به اسیران، "خارجی" گفتند؛ "بَر خورده" به من
خواهشاً با صوت داوودی خود قرآن بخوان
بچه ها اینجا همیشه "سنگ بازی" می کنند
من که دیدم دستشان بوده فقط تیر و کمان...
...پس مراقب باش از نیزه نیفتی بر زمین
کاش با تو مهربان تر " تا کند " این ساربان
@hosenih
وضع لبهای تو بدجوری به هم خورده حسین
بس که بوسیده لبانت را، لبان خیزران
قدر یکصد سال غم دیدم در این شهر بلا
شد بهار عمر من در شام یکباره خزان
شاعر: #علی_میرحیدری
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات
قلب رو به قبلهام را کرد احیا پرچمت
ای نفسهایم بقربان مسیحا پرچمت
هر محرم با هزاران شوق بر تن کردهام
رخت مشکی ظاهراً، در باطن امّا پرچمت
@hosenih
قامت گردن کشان خم میشود بی اختیار
هر کجا که میشود از دور پیدا پرچمت
بس که مواج است از چندین خیابان دورتر
ماندهام دریا به چشمم میخورد یا پرچمت!؟
بر سر خورشیدِ گنبد تا میافتد سایهاش
میشود زیباترین تصویر دنیا پرچمت
غبطه خوردن کار خاک و آب و آتش میشود
باد وقتی عشق بازی میکند با پرچمت
@hosenih
هر فرازی دیدهام با خود فرودی داشتهاست
«هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت»
با تو هر کس بود ماند و بی تو هر کس بود رفت
هست از روز ازل تا حشر، بالا پرچمت
شاعر: #میثم_کاوسی
@ghararenokary
#مجلس_یزید_ملعون
علویات گرفتار یزیدند حسین!
با چه زجری دم این کاخ رسیدند حسین!
@hosenih
صندلی بود ولی یکسره سرپا بودند
ایستادند و زپا درد بریدند حسین
دخترانت همگی برلبشان مشت زدند
آه اینها مگر از دور چه دیدند حسین؟!
یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند
حرفهای بدی انگار شنیدند حسین
پیش چشمه همه شلاق به زینب میخورد
تکیه گاه حرم افتاد و خمیدند حسین
منبری رفت به منبر و علی را سَب کرد
نیمه جان پای همین دردِ شدیدند حسین
@hosenih
خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت
آبروی همه را خوب خریدند حسین
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#مجلس_یزید_ملعون
سرت در طشت، پا به پای من سوخت
چو گیسویت، به این یلدای من سوخت
به قربان لبت، این رسم عشق است
تو خوردی خیزران، لبهای من سوخت
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
@dobeity_robaey
@ghararenokary
#کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
#مجلس_یزید_ملعون
چوب ستم و سر بریده
والله قسم نـدیده دیـده
این لعل لبی که میزنی چوب
پیغمبــر اکـرمش مکیده
@hosenih
هر کس سر نی زده است سنگش
قرآن ز دهان وی شنیده
آهسته بزن که پای این طشت
رنگ از رخ فاطمه پریده
آهسته بزن که دور این سر
سروِ قد مصطفی خمیده
آهسته بزن که ایستادند
یک مشت اسیر داغدیده
آهسته بزن که سینهاش را
از ضرب سنان «سنان» دریده
هم دشمنش از جفا زده سنگ
هم قـاتلش از قفـا بریده
والله قسم گـریسته خـون
تیغی که بر این گلو رسیده
هم لب ز عطش دو چوبه خشک
هم خون دل از دیده چکیده
کی دیده کنار مجلس می
قرآنِ به خاک و خون کشیده
@hosenih
از زخم، سرش گرفته بوسه
بادی که به صورتش وزیده
«میثم» شررِ غمِ حسین است
روحی که به پیکرت دمیده
شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار
@ghararenokary
#کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
#مجلس_یزید_ملعون
دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند
چوبِ حراج بر غمِ ایوب می زند
پایِ سربریده ی خورشید مُلک ری
پیوسته حرفِ گندم مرغوب می زند
رویش سیاه! کاسه صبرم لبالب است
در کاخ شام،معجر زینب معذب است
بیهوده خسته می کند این چوب را یزید
این سر همیشه روی لبش ذکر یارب است
@hosenih
تکلیفِ طشت واین همه باران چه می شود؟
پایانِ ماجرایِ اسیران چه می شود؟
گیرم حسین پاره ی قلبِ نبی نبود!
پس احترام قاری قرآن چه می شود؟
ای خیزران! عجول تر از خنجری چرا !؟
مانند تیر حرمله ناباوری چرا !؟
قرآن که خواند، شک به مسلمانیش نکن!
در انتظار معجزه ای دیگری چرا !؟
آهسته تر بزن! به پیمبر گناه نیست!
لب های سنگ خورده ی او روبراه نیست
داری درست جایِ همان نیزه می زنی!
این مجلس شراب کم از قتلگاه نیست
@hosenih
آتش به باغِ سوخته ی خواهرش نزن
طعنه به مویِ مملؤ خاکسترش نزن
باشد، به گریه هایِ حرم اعتنا نکن
باشد بزن، ولی جلویِ مادرش نزن
این سر به جبر نیزه ی اشرار آمده
با داغ دست های علمدار آمده
زخم زبان به پیری او می زنی چرا!؟
همراه زینب از سر بازار آمده
شاعر: #وحید_قاسمی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_شام
دختر شیر خدا در شام محشر کرده است
گوییا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است
اوکه منبر رفته جدش بر جهاز ناقه ها
ناقهای را بیجهاز اینبار منبر کرده است
@hosenih
چون خدابین است چشمش، غیر زیبایی ندید
گرچه چشمش با سری نیزهنشین سر کرده است
بر فراز نیزه ها رأس حسین بن علی
محض همراهی زینب ترک پیکر کرده است
آستین یا چادر پاره، به هر صورت که هست
عصمت الله است و قطعا فکر معجر کرده است
@hosenih
مرتضای نطق هایش کفر را بیچاره کرد
مکرِ کافر را به اذن الله ابتر کرده است
بین خطبه مکث کرده ناگهان، گویا یزید
چوب را نزدیک لبهای برادر کرده است
شاعر: #مرضیه_نعیم_امینی
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#اطلاع_رسانی
#دهه_اول_صفر
#روضه_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
«سری به نیزه بلند است در برابر زینب»
خدا کند که نبیند رقیه زخم سِنان را
شاعر: #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#اطلاع_رسانی_جلسات
#دهه_اول_صفر
#روضه
#حضرت_زینب_س_شام
ای کاش شهیدان خدا زنده نبودند
عباس نمیدید که زینب تک و تنهاست
شاعر: #زهرا_آراسته_نیا
@dobeity_robaey
@ghararenokary