#امیرالمومنین_مدح
تمام عالم امکان در اختیار علیست
کُرات و حرکتشان نیز در مدار علیست
به تیر غمزه کند گبر را ز اهل بهشت
خوشا به حال هرآنکه دلش شکار علیست
نماز خوانم اگر من به عشق جنت نیست
اگر که عاشق حق گشته ام ز کار علیست
به «مَنْ یَمُتْ یَرَنی» میخورم قسم قلبم
برای لحظه دیدار بیقرار علیست
حقیقتاً که «خدا» نام اصلی اش باشد
وَ نامهای دگر اسم مستعار علیست
در این زمانه کسی گر بپای او مانَد
به روز حشر یقین دان که همجوار علیست
قلم گر از تو نویسد مذاب خواهد شد
فضائل تو هزاران کتاب خواهد شد
شراب خواری ما اینچنین رقم خورده است
پیاله گوش و کلامت شراب خواهد شد
به روز حشر که رد میشود همه اعمال
فقط محبت حیدر ثواب خواهد شد
ستون عرش خدا هم به لرزه در آید
به وقت رزم چو پا در رکاب خواهد شد
اگر دوباره بیاید کسی چو پیغمبر
مگر دوباره کسی بوتراب خواهد شد؟
اگر که خادم این در شدم یقین دارم
غلام کوی تو عالیجناب خواهد شد
"به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و" آفتاب خواهد شد
#مهدی_ستارزاده
#امیرالمومنین_مدح
#دوبیتی
ای دل به هوای حضرت صاحب باش
دلداده ی یار از نظر غایب باش
هر وقت دلت گرفت رو کن به نجف
دلخوش به علی ابن ابی طالب باش
****
توحید، ولایت علی می باشد
اسلام، محبت علی می باشد
سرمایه ی عاقبت بخیری خواهی
در سایه ی خدمت علی می باشد
#سیدمحمد_ميرهاشمی
#امیرالمومنین_ولادت
#امیرالمومنین_مدح
ای قطره در حوالی دریا قدم مزن
ای ذره از ستایش خورشید دم مزن
حرف وجود را به زبان عدم مزن
کار تو نیست؛ مدح علی را قلم مزن
هرچند آرزوی من از او سرودن است
کی در توان بنده خدا را ستودن است
روزی اگر که خلق به وصفت زنند دم
یا شاعران شوند به مدح تو هم قسم
دریا شود مرکب و اشجار هم قلم
صدها هزار حافظ و سعدی و محتشم
لالند در بیان تو یا مرتضی علی
وقتی که هست وصف تو کار خدا علی
باید غزل نوشت گدای در تو را
باید سرود هر نفس قنبر تو را
من کیستم که وصف کنم بوذر تو را
باید که واژه واژه ی هر منبر تو را
دریایی از بحار، و یا الغدیر کرد
خود را چنان سخن، به کمندت اسیر کرد
پر کرد تا صدای خدا گوش کعبه را
روشن نمود خانه ی خاموش کعبه را
دیدار تو ربود ز سر هوش کعبه را
دیدند باز بودن آغوش کعبه را
یعنی که باده ریخت ز پیمانه ی خدا
دیدند حق درآمده از خانه ی خدا
راهی اگر به سمت خدا هست راه توست
غیر از خدا زمین و زمان در پناه توست
خوشبخت کیست؟! انکه هلاک نگاه توست
کعبه کجاست؟! کعبه همان زادگاه توست
کعبه همانکه در طلبت سینه میدرد
هر شب بر آستان نجف سجده می برد
گفتم نجف دوباره به غم مبتلا شدم
بی اختیار راهی ایوان طلا شدم
هر بار که مسافر کرب و بلا شدم
در آسمان شهر تو اول رها شدم
ای کوه! باز اذن به این کاه می دهی؟
ما را به خانه ی پدری راه می دهی؟
ای خانه ی تو خانه ی ما از قدیم ها
بابای مهربان تمام یتیم ها
هستند در پناه تو حتی رجیم ها
محشر نجاتمان بده از چنگ بیم ها
ای کاش روز حشر من اهل رجب شوم
با دست های فاطمه ات منتخب شوم
#محمد_علی_بيابانی
#امیرالمومنین_مدح
قصه ی این عشق را میثم روایت می کند
قصه ها را بیشتر عاشق حکایت می کند
گر چه زهرا بر امامان هم امامت داشته
شأن حیدر را ببین، بر او امامت می کند
رد پا لازم ندارد، هر دو عالم را فقط
نور یک تا عبای او هدایت می کند
نسل در نسلیم بیمار علی و فاطمه
عشق حیدر سینه بر سینه سرایت می کند
دشمنی یا مشرکی یا بی خدا، لیس المفر!
بردن نام علی هم مبتلایت می کند
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
وصف حیدر را همین جمله کفایت می کند
بر در این خانه شاهی هست که بابای ماست
نوکر این خانه هم احساس عزت می کند
وصله ی نعلین هایش آبروی عالم است
گرد نعلین علی کار طبابت می کند
فرق دارد نوکر دربار این آقا شدن
یا علی می گویی و زهرا دعایت می کند
روز محشر قصه ی ما فرق دارد با همه
نوکرانش را خود بی بی شفاعت می کند
کیست این آقای بی همتا که در اوج خلوص
تا طلوع فجر هر شب را عبادت می کند
کیست این آقا که جبرائیل شاگرش بُوَد
در پناهش آسمان قصد اقامت می کند
کیست این آقا که حتی دست خالی هم شود
باز هم بر سائل و مسکین عنایت می کند
کیست این آقا که رزق و روزی هر سال را
با کرامت بین خلق الله قسمت می کند
کیست این آقا که حتی در میان کارزار
وقت قتل عبدود هم قصد قربت می کند
کیست این آقا که وقت رزم در میدان جنگ
مالک اشتر هم از نیروش وحشت می کند
کیست این آقا که آیات خدا را در برش
مصطفی می خواند و او هم کتابت می کند
کیست این آقا که حتی آدم و نوح و خلیل
روز و شب بر محضرش عرض ارادت می کند
شکر که دامان پاک مادرم تایید شد
هر که ناپاک است با حیدر عداوت می کند
شعر در وصفش سرودن، کار هر شاعر نبود
شهریاری هم اگر باشد جسارت می کند
#وحید_محمدی
#امیرالمومنین_مدح
.
ای به من غمزده همدم شده
آمدی و دل تهی از غم شده
آمدی و شکر که در سایه ات
سایه ی غم از سر من کم شده
شاه به دیدار فقیر آمده
یَم بنگر همدم شبنم شده
هر که نمی از یَم عِلمت گرفت
عالِم عِلم همه عالَم شده
هرکه شده ریزه خور خوان تو
یک تنه یک طایفه حاتم شده
در گِل او عطر گُلی چون تو بود
گر ز مَلَک سجده به آدم شده
پاک شود هر که شود مُحرمت
مُجرم اگر آمده مَحرم شده
خورده گره رشته ی دل باعلی
دست من و دامن تو یاعلی
با گَنه بی عددم یاعلی
با دل ناپاک و بَدَم یاعلی
آمده ام تا تو قبولم کنی
جز تو کند هر که رَدم یاعلی
دست خودم نیست به عالم فقط
کوی شما را بلدم یاعلی
هر نفس از کودکی ام تاکنون
ذکر تو کرده مددم یاعلی
شکر خدا پیش تر از خلقتم
خورده به نامت سَنَدم یاعلی
بیشتر از هرچه و هر کس فقط
سنگ تو بر سینه زدم یاعلی
تو صنمم هستی و دانم بَرَد
عشق صَنم تا صَمدم یاعلی
هست امیدم که به روز جزا
لطف تو شامل شودم یاعلی
خرده گره رشته ی دل باعلی
دست من و دامن تو یاعلی
بوده چه نخل از تو ثمر دارتر
یا صدفی از تو گهر دارتر
بعد پیمبر ز رموز خدا
نیست کسی از تو خبر دارتر
بام تو را مرغ خیالی ندید
گر چه ز مرغان شده پر دارتر
هم تو اَب الاُمت و هم بوتراب
کو پدری از تو پسر دارتر ؟
نسل تو سادات جهان را گرفت
شمس که شد از تو قمر دارتر
در همه تاریخ ز جنگاوران
کیست که باشد ز تو سردارتر ؟
بین شجاعان عرب یا عجم
از تو ندیدند جگر دارتر
عشق تو کمتر ثمرش آبروست
روز جزا هست اثر دارتر
خورده گره رشته ی دل باعلی
دست من و دامن تو یاعلی
#حیدر_توکلی
#امیرالمومنین_مدح
جایی که حُسن مَطلع قرآن ما علی ست
در شرع من شروع سخن ذکر یاعلیست
هر چند ذات عزّ و جل نیست دیدنی
وقتی بنا شود به تجسّم ؛ خدا علیست
طبق روایتی که خودش نقل کردهاست
پُشت و پناه سلسلهی انبیا علیست
آنکس که بعد خلقت او بارها به خویش
فرمودهاست ذات خدا مرحبا ؛علیست
ذکری که باز میکند از کار ما گِرِه
((یامصطفیمحمّد و یامرتضیعلیست))
-------------------------------------------------
دل را علی به تیر نگاهی شکار کرد
مارا همان نگاه بهعشقش دچار کرد
خُمسو نماز و روزهو حجّو زَکات؛نَه
ما را فقط ولایت او رستگار کرد
مارا پس از زیارت بالا سر؛ از کرم
در کشتی نجات حسینش سوار کرد
باید به شُکر بندگی شاه لافتی
تا وقت هست سجده به پروردگار کرد
شاگرد قنبرم که به من یاد داده است
باید فقط به عشق علی افتخار کرد
---------------------------------------------
از راه او ندیده کسی مستقیم تر
از او کسی نداشته خُلقی عظیم تر
وقت رکوع بخشش انگشتری کُنَد
یعنی نیامده کسی از او کریم تر
بادستخود بهقاتلخود میدهد دوا
باللهقسم کهنیست از او دلرحیم تر
از هرکسی که فکر کنی غیر مصطفی
دانا تر و خَبیر تر است و حکیم تر
تاکیید می کنیم نه از عالم اَلَست
حیدر امیر بوده از آن هم از قدیم تر
--------------------------------------------
دستعلیبهکونومکاننظمدادهاست
اندیشهاشبهنظمِجهاننظمدادهاست
شاهدمثالعینی ما هست رَدّ شَمس
انگشتاو به چرخزماننظمدادهاست
با باز و بستهکردنمُشتش - به قلب ما
بخشیدهجانو بَر ضرباننظمدادهاست
نیل و فرات و دجله روانند اگر چنین
دستعلی به حرکتشان نظمدادهاست
ذکرش نجات داده یقیناً "اقامه"را
تکرار نام او به"اذان" نظم دادهاست
-------------------------------------------
با گفتن فضائل او عشق میکنیم
با دیدن شمایل او عشق میکنیم
فرقی نمیکند که کجا جَمعمان کند
پیوسته در محافل او عشق میکنیم
با یازده امامِ ز سر تا قَدَم علی
با جلوههای کامل او عشق میکنیم
او حاضرستدر همهجا؛پسمنوشما
در بزم او مقابل او عشق میکنی
شبهای قدر نیز پس از ختم "یاعلی"
با سَبّ و لعن قاتل او عشق میکنیم
--------------------------------------------
((مجموعهیصفاتخدا میشودعلی))
روح نماز و روح دعا میشود علی
وقتی که روبروی محمّد بایستد
آیینهی تمام نما میشود علی
وقتیکهراه چاره بر او بسته میشود
ذکر لب پیمبر ما میشود علی
اعراب طبل خاتمه جنگ میزنند
ازجا بهقصدجنگکه پا میشود علی
هرکسکهپیش روی تو گردنکشی کند
از طول یا به عرض دوتا میشود علی
-------------------------------------------
یا از حدود تیغ تو باید فرار کرد
یا مثل ما به کُشتهشدن افتخار کرد
از روی جهل زندگیاش را به باد داد
رزمندهایکه پیشتو گرد و غبار کرد
پی بُرد بر شجاعت تو عمرِ عبدوَد
روزی که سر به قبضهی تو واگذار کرد
در بدر و در حُنین و تَبوک و اُحُد ؛خدا
کفّار را به دست علی تار و مار کرد
طوری دونیمهشدکهپس از چاردهصَده
مرحبهنوزماندهکهحیدرچکار کرد!
-------------------------------------------
دور سر تو آینه ها دور میزنند
اهل زمین و اهل سما دور میزنند
تا از طواف خانهی تو بهرهور شوند
اطراف کعبه شاه و گدا دور میزنند
شبهای جمعه دور ضریح تو انبیا
تاصبحدم بهجای خدا دور میزنند
ذرّات خاک شهر نجف تا که دُر شوند
گِرد تو صبح و ظهر و عشا دور میزنند
در حولوحوشِگنبدو ایوانو ناودان
با اشتیاق خاطرهها دور میزنند
----------------------------------------------
روحو روانو جانو جهان منی علی
فرموده مصطفی تو جنان منی علی
فرموده مصطفی که میان تمام خلق
تو همتراز فاطمه جان منی علی
تضمین شدهست امنیتم در جوار تو
حصنحصینو کهف امان منی علی
من دائم العبادتم از برکت شما
تا آن زمان که ورد زبان منی علی
روز ظهور بر همگان فاش میشود
تو صاحبالزّمانِ زمان منی علی
#محمد_قاسمی
#اميرالمومنين_مدح
کسی که سورهٔ توحید در لباس بشر شد
کسی که از جبروتش جبین معرکه تر شد
هزار نافله خواندم رخش برات سحر شد
خبر گرفتم از آیات و او جواب خبر شد
بگو به منکر او زندگیت ختم به شر شد
خدا شبیه علی محرمی به راز ندارد
و کعبه جز به روی او نگاه باز ندارد
ز قبل مبعث هم روز بی نماز ندارد
علی به مدحت ما شاعران نیاز ندارد
هزار شکر که اینسان از او به شعر نظر شد
قرار بود که از کعبه پرده ای بگشاید
قراربود چو بت رفت از آن فرشته درآید
فرشته ای که جهان را خودِ بهشت نماید
شکفته شد دل کعبه بدون شاید و باید
چنان انار ترک خورده ای که عین شکر شد
کسی شبیه علی خطبهی فصیح ندارد
شراب ناب به پیمانهی ظریح ندارد
میان می زدگان اینقدر ذبیح ندارد
علی شبیه خدایش شده شبیه ندارد
خدا تجلی خود کرد و ذات «فیه ظهر» شد
اگر که سایهی شمشیر او به ماه بیفتد
میان لشگر شب جوی خون به راه بیفتد
گذار درد و دلش نیز اگر به چاه بیفتد
ز نخل ها همگی میوه های آه بیفتد
خبر ز راز علی داشت نخل اگر که نفر شد
اگرچه پیش سلونی سوال ساده نکردم
بر آستان اجابت دعا اعاده نکردم
هنوز ناد علی را که استفاده نکردم
خراب طرح ضریحم که میل باده نکردم
همین که دور علی گشت لب دومرتبه تر شد
سلام میکنم از چشم تا جواب ببینم
میان پلک تر اورا به قاب آب ببینم
قرار نیست دم قبض روح عذاب ببینم
به خاک سر بگذارم که بوتراب ببینم
که عمر پای همین لحظهی وصال به سر شد
#احمد_حیدری
#امیرالمومنین_مدح
به نجف رساندم امشب دل درد آشنا را
که به خاکبوست آرم نفس شکسته پا را
مدد از خدا گرفتم که بگویم از تو یارا
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را
جلوات اولیا را به جمال او جلی بین
و بهشت آرزو را به ولایت ولی بین
به زلال مهرش آیینه ی قلب ، صیقلی بین
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به مدیح او خدایا قلمم ز پا نماند
دل من ز عشق مولا نفسی جدا نماند
اگر آستین فشاند به جهان گدا نماند
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه ی بقا را
به مصاف او کسی که برود رود به مسلخ
ز نهاد دشمن او به فلک رسیده آوخ
چکنم بدون لطفش دم مرگ و قبر و برزخ
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
به پناه ، لنگر دل ، به کرانه ی علی زن
به امید تکیه هر لحظه به شانه ی علی زن
نفسی اگر زنی تو ، به بهانه ی علی زن
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
غم عشق جاودانش که سرشته با گل من
اگر عاشقی بفهمی که چه کرده با دل من
همه جاست مهر رویش به یقین مقابل من
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
علی است آنکه باشد بری از همه معایب
به رسول حق مشیر است و وزیر و یار و نایب
نشود دل زلالش ز حضور دوست غایب
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
علی است شاه مردان و امیر سرفرازان
علی است سر مستی و دلیل دلنوازان
علی آنکه دل سپردند به مهرش عشقبازان
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می تواند که به سر برد وفا را ?
نه فقط کلیم ذوقم به کمال مدح او ماند
که ملک به عرش هم در حرم علی پر افشاند
چو خدا به صبح خلقت علی یا علی به لب راند
نه بشر توانمش گفت نه خدا توانمش خواند
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
شده جبرییل از اول به نجف مقیم رحمت
ملکوت آرزوهاست در این حریم رحمت
به مشام جان رسید از حرمش شمیم رحمت
به دو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به خدا در اهتزاز است به بام دل لوایت
همه عمر عاشقانه زده ام دم از برایت
زده مرغ جان من پر ، شب و روز در هوایت
به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت
چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را
نفس تو خرج می شد به هوای مستمندان
که علی علی علی بود ، نوای مستمندان
چقدر به دوش بردی تو غذای مستمندان
چو تویی قضایگردان ، به دعای مسمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
من و ذکر نام مولا که جلا دهد به قلبم
من و یاد او که باشد به دل شکسته مرهم
به مسیح می دهد روح و ز نوح می برد غم
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را
من و خلوت تهجد من و سوز و اشک و آهی
به امید یک تبسم ، به اشاره ای ، نگاهی
که برای من نمانده است به غیر تو پناهی
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
به "کمیل" داده از لطف ، به نوکریش منصب
شده کوله بار عمرﻡ ز عطای او لبالب
ﮐﻪ به دل نهفته دارم ز غمش هزار مطلب
ز نوای مرغ یا حق ، بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
#شهریار
#کمیل_کاشانی
#امیرالمومنین_مدح
از ازل بر حسب ظرف توانهای همه
ریخت مهر تو خداوند به جانهای همه
جلوه ای کرد خدا نام نهادند "علی"
تا که انگشت بماند به دهانهای همه
همه ی نسل من ای دوست علی ع دوست شدند
می درخشد قمرت بین زمانهای همه
حرف جود و کرمت صحبت دیرینه شهر
نقل انگشتری ات ورد زبانهای همه
باور ما همه این است که تو حق هستی
بی خیال همه ی حدس و گمانهای همه
تو عبایت بتکاندی و در خیبر کند
شد تکانت به خدا فوق تکانهای همه
تا تو در طایفه ات اکبر واصغر داری
چه نیازیست به این خرد و کلانهای همه
گل پسرهای تو آقای جوانان بهشت
به فدای پسران تو جوان های همه
پسرت در رجزش گفت انا بن الحیدرع
به فنا رفت دگر نام و نشانهای همه
از فلانی و فلانی و فلانی بری ام
تو فقط رهبر مایی نه فلانهای همه
#اسماعیل_روستایی
#امیرالمومنین_مدح
پروانه می سوزد که خاکستر نشین باشد
خوب است حال و روز عاشق اینچنین باشد
رو به کس دیگر نخواهد زد هرآنکس که
محتاج اولاد امیرالمومنین باشد
#مصطفی_یوسفی
#امیرالمومنین_مدح
#دوبیتی
نوکر همیشه در تب عرض ارادت است
نوکر نگو که نام درستش سیادت است
شیعه به خودبناز که ارباب تو علیست
آن دلبری که بردن نامش عبادت است
#مهدی_مقیمی
#امیرالمومنین_مدح
طریق بندگی غیر از مسیر شیعه بیراه است
هر آنکس با علی باشد خدا را نیز همراه است
به کعبه از علی گویم خدا را در نجف جویم
لک لبیک یا حیدر لک لبیک الله است
بنازم پادشاهی که کشد ناز فقیران را
بنازم دولتی را که رفیق سائلان شاه است
علی حق است و با حق است آنکه با علی باشد
یقین بر قنبرش هر کس ندارد نیز گمراه است
ستون عرش را قائم یدالله فوق ایدیهم
فلک میچرخد ار دائم به انگشت یدالله است
زمانی که نجف رفتم به ایوان یک قدم مانده
عیانم شد مسیر قوس او ادنی چه کوتاه است
به دنبال شرف هستم که دل بر این سخن بستم
منم کلب در آنکه نجف را کلب درگاه است
من و وحدت به غیر از دوستان او معاذ الله
هر آن کس با عدویش میل وحدت کرد گمراه است
#موسی_علیمرادی