🌷 #بسم_الرب_الحسین_ 🌷
یک روز تا شهادت به تاریخ هجری قمری شب قدر .. ۲۲ ماه رمضان 1394
📒 #خاطره ای از #شهید مدافع حرم فرمانده بی ریا. #قاسم_ {مهدی} #غریب_
🔸 #سری اول وقتی با #شهید 🕊قاسم غریب به #سوریه رفتیم ،
🕊شهید قاسم به عنوان #فرمانده مستشاری انتخاب شد و به نیروهای #ارتش سوریه #نیروهای مردمی سوریه و #بچه های فاطمیون آموزش میدادند.
🔸بعد از پایان ماموریت به شهر تاریخی تدمر در سوریه برای بازدید رفتیم
و از آنجا به #حرم حضرت زینب س رفتیم و قصد برگشت به ایران را داشتیم.
#شهید 🕊قاسم به من گفت : من به ایران برنمیگردم. خیلی به ایشون اصرار کردم که این ماموریت ما به اتمام رسیده و باید برگردیم.
🔸گفت : به یک شرط قبول میکنم. در ماموریت بعدی من نه تنها آموزش میدم بلکه خودم دخالت مستقیم میکنم در جنگ چون طاقت ندارم این حرامیان داعشی یکی یکی نیروهام و پرپر کنند.
🔸قبول کردم و آماده برگشت به ایران شدیم.
🕊ولی این #شهید عزیز آرام و قرار نداشت
با مشت به زانوهای خودش میکوبید و افسوس میخورد.
☘گویا در #حرم عمه سادات #قراری گذاشت.
🔸بچه های ارتش و نیروهای مردمی سوریه و بچه های فاطمیون از #برگشت #فرمانده دلیر و بی ریای خودشون
یعنی #شهید 🕊قاسم غریب خیلی ناراحت بودند و دل کندن از این شهید عزیز براشون سخت بود.
ولی #شهید قاسم به بچه ها #قول برگشت حتمی به سوریه را به بچه ها داد و به قولش #وفا کرد ...
❣✍راوی همرزم شهید در سوریه
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instag
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
قسمت پانزدهم 👉
ادامه #زندگی نامه و #خاطرات
شهید مدافع حرم
قاسم {مهدی} غریب
#سفرمکه
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#آقا مهدی {قاسم} خیلی به #پدر و #مادرش #احترام می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام
می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند.
🔰 سال 86 وقتی نوبت #حج عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه #بچه ها هردو #کوچیک بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا #مهدی{قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما #مکه بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛
❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛
❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن
#دلم راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر #مکه برم.
#سفرمشهد
💜💜 #آخرین سفری که #مشهد رفتیم چند ماه #قبل از شهادت آقا مهدی بود.
#آقا مهدی تو حیات حرم #امام رضا "علیه السلام" به #بچه ها گفت:
برای #شهادت #بابا دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و #حضرت معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند.
💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛
به #همسرم گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه
بچه ها خراب میشه.
🔸آقا #مهدی {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم.
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان قسمت پانزدهم ...👉
ادامه دارد ... 👉
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
قسمت پانزدهم 👉
ادامه #زندگی نامه و #خاطرات
شهید مدافع حرم
قاسم {مهدی} غریب
#سفرمکه
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#آقا مهدی {قاسم} خیلی به #پدر و #مادرش #احترام می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام
می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند.
🔰 سال 86 وقتی نوبت #حج عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه #بچه ها هردو #کوچیک بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا #مهدی{قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما #مکه بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛
❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛
❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن
#دلم راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر #مکه برم.
#سفرمشهد
💜💜 #آخرین سفری که #مشهد رفتیم چند ماه #قبل از شهادت آقا مهدی بود.
#آقا مهدی تو حیات حرم #امام رضا "علیه السلام" به #بچه ها گفت:
برای #شهادت #بابا دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و #حضرت معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند.
💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛
به #همسرم گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه
بچه ها خراب میشه.
🔸آقا #مهدی {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم.
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان قسمت پانزدهم ...👉
ادامه دارد ... 👉
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
وات ساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/JLhGgNjfT4uC7GxYrsWn8a
توییتر👇
javad gharib (@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
قسمت پانزدهم 👉
ادامه #زندگی نامه و #خاطرات
شهید مدافع حرم
قاسم {مهدی} غریب
#سفرمکه
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#آقا مهدی {قاسم} خیلی به #پدر و #مادرش #احترام می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام
می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند.
🔰 سال 86 وقتی نوبت #حج عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه #بچه ها هردو #کوچیک بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا #مهدی{قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما #مکه بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛
❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛
❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن
#دلم راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر #مکه برم.
#سفرمشهد
💜💜 #آخرین سفری که #مشهد رفتیم چند ماه #قبل از شهادت آقا مهدی بود.
#آقا مهدی تو حیات حرم #امام رضا "علیه السلام" به #بچه ها گفت:
برای #شهادت #بابا دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و #حضرت معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند.
💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛
به #همسرم گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه
بچه ها خراب میشه.
🔸آقا #مهدی {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم.
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان قسمت پانزدهم ...👉
ادامه دارد ... 👉
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر👇
javad gharib (@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم.
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو .
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود.
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد.
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خاني_
((فرمانده ارشد شهيد غريب))
يادشان گرامي 🥀
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خانی
فرمانده ارشد شهيد غريب
يادشان گرامي 🥀
و سالروز شهادت ۱۳ تن از شهدای مدافع امنیت
گروه پژاک
کردستان
🕊شهید قاسم به عنوان #فرمانده مستشاری انتخاب شد و به نیروهای #ارتش سوریه #نیروهای مردمی سوریه و #بچه های فاطمیون آموزش میدادند.
🔸بعد از پایان ماموریت به شهر تاریخی تدمر در سوریه برای بازدید رفتیم
و از آنجا به #حرم حضرت زینب س رفتیم و قصد برگشت به ایران را داشتیم.
#شهید 🕊قاسم به من گفت : من به ایران برنمیگردم خیلی به ایشون اصرار کردم که این ماموریت ما به اتمام رسیده و باید برگردیم
🔸گفت : به یک شرط قبول میکنم. در ماموریت بعدی من نه تنها آموزش میدم بلکه خودم دخالت مستقیم میکنم در جنگ چون طاقت ندارم این حرامیان داعشی یکی یکی نیروهام و پرپر کنند
🔸قبول کردم و آماده برگشت به ایران شدیم.
🕊ولی این #شهید عزیز آرام و قرار نداشت
با مشت به زانوهای خودش میکوبید و افسوس میخورد.
☘گویا در #حرم عمه سادات #قراری گذاشت.
🔸بچه های ارتش و نیروهای مردمی سوریه و بچه های فاطمیون از #برگشت #فرمانده دلیر و بی ریای خودشون
یعنی #شهید 🕊قاسم غریب خیلی ناراحت بودند و دل کندن از این شهید عزیز براشون سخت بود.
ولی #شهید قاسم به بچه ها #قول برگشت حتمی به سوریه را به بچه ها داد و به قولش #وفا کرد ....
❣پایان
❣✍راوی همرزم شهید در سوریه
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
قسمت پانزدهم 👉
ادامه #زندگی نامه و #خاطرات
شهید مدافع حرم
قاسم {مهدی} غریب
#سفرمکه
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#آقا مهدی {قاسم} خیلی به #پدر و #مادرش #احترام می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام
می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند.
🔰 سال 86 وقتی نوبت #حج عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه #بچه ها هردو #کوچیک بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا #مهدی{قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما #مکه بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛
❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛
❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن
#دلم راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر #مکه برم.
#سفرمشهد
💜💜 #آخرین سفری که #مشهد رفتیم چند ماه #قبل از شهادت آقا مهدی بود.
#آقا مهدی تو حیات حرم #امام رضا "علیه السلام" به #بچه ها گفت:
برای #شهادت #بابا دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و #حضرت معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند.
💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛
به #همسرم گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه
بچه ها خراب میشه.
🔸آقا #مهدی {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم.
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان قسمت پانزدهم ...👉
ادامه دارد ... 👉
@gharibshahid
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم.
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو .
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود.
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد.
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خاني_
((فرمانده ارشد شهيد غريب))
يادشان گرامي 🥀
❤️❤️روز پاسدار مبارکتون داداشی من❤️❤️❤️❤️
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
#بچه ها
باز بر این #نقطہ
گذارید #انگشت
#عشق، پر
#عاطفہ، پر
هر ڪہ
#بسیجے تر، پر...
این روزها بیشتر میخواهمت ؛
بیشتر از هرروزی ؛
به بودنت کنارم دلم عادت کرده ؛
بهانه ات را میگیرد ...!!!
مزار شهید غریب🌷
#فرمانده_غریب_
#سوریه_تدمر_کوه_پالمیرا_
#شهادت_شب_قدر_
#عمه_سادات_
#ذاکر_اهل_بیت_ع_
#خلبان_غریب_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
نه روز تا نهمين سالروز شهادت شهید مدافع حرم قاسم(مهدی) غریب
قسمت پانزدهم 👉
ادامه #زندگی نامه و #خاطرات
شهید مدافع حرم
قاسم {مهدی} غریب
#سفرمکه
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#آقا مهدی {قاسم} خیلی به #پدر و #مادرش #احترام می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام
می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند.
🔰 سال 86 وقتی نوبت #حج عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه #بچه ها هردو #کوچیک بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا #مهدی{قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما #مکه بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛
❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛
❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن
#دلم راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر #مکه برم.
#سفرمشهد
💜💜 #آخرین سفری که #مشهد رفتیم چند ماه #قبل از شهادت آقا مهدی بود.
#آقا مهدی تو حیات حرم #امام رضا "علیه السلام" به #بچه ها گفت:
برای #شهادت #بابا دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و #حضرت معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند.
💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛
به #همسرم گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه
بچه ها خراب میشه.
🔸آقا #مهدی {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم.
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان قسمت پانزدهم ...👉
ادامه دارد ... 👉
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_ 👇
#مهدی
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
#فرمانده_غریب_
#سوریه_تدمر_کوه_پالمیرا_
#شهادت_شب_قدر_
#عمه_سادات_
#ذاکر_اهل_بیت_ع_
#خلبان_غریب_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
قسمت پانزدهم 👉
ادامه #زندگی نامه و #خاطرات
شهید مدافع حرم
قاسم {مهدی} غریب
#سفرمکه
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#آقا مهدی {قاسم} خیلی به #پدر و #مادرش #احترام می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام
می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند.
🔰 سال 86 وقتی نوبت #حج عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه #بچه ها هردو #کوچیک بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا #مهدی{قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما #مکه بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛
❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛
❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن
#دلم راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر #مکه برم.
#سفرمشهد
💜💜 #آخرین سفری که #مشهد رفتیم چند ماه #قبل از شهادت آقا مهدی بود.
#آقا مهدی تو حیات حرم #امام رضا "علیه السلام" به #بچه ها گفت:
برای #شهادت #بابا دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و #حضرت معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند.
💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛
به #همسرم گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه
بچه ها خراب میشه.
🔸آقا #مهدی {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم.
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان قسمت پانزدهم ...👉
ادامه دارد ... 👉
امشب چه بر سرت گذشت و شب قدر چه از حضرت علی ع خواستی و چخ معامله ای با خدا نمودی ؟؟