هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰من، راه، مقصد
🛤من وقتى مى خواهم براى دوستم به خاطر خدا قدم بردارم، خيلى كه زور بزنم و تلاش كنم، كار كوچكى انجام مى دهم.
🛤 ولى وقتى براى فرزندم و يا بستگانم مى خواهم كارى بكنم، زور نزده و تلاش نكرده، صد تا صد تا مايه مى گذارم و هستى ام را فدا مى كنم.
🛤وقتى مى خواهم براى مؤمنى اقدامى كنم، مى گويم حالا دير شده است، باشد تا فرصت ديگرى پيش بيايد و هزار بهانه مى آورم.
🛤در حالى كه براى خودم ايجاد فرصت مى كنم، براى دوستم حتى از فرصت هاى بدست آمده هم به خوبى استفاده نمى كنم.
🛤اينكه بايد انسان خود را با اولياى خدا مقايسه كند؛ يعنى اينكه انسان كسانى را كه ميزان و حجتى بر او هستند، خود را با آنها بسنجند و ببيند كه آنها چه كردند!
🛤براى سبك و سنگين كردن، همانها نشان مى دهند كه بايد چقدر پرواز مى كرديم. آنها چه كردند و تا كجا پريدند! در حالى كه ما زمينگير و از پا افتاده ايم.
🛤اينكه تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من!
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۸۰
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
👤: @ad_Einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰برای چه آمده ام؟
⁉️آيا انسان مى تواند با اين امكانات امن، رفاه، رهايى، دل خوش باشد؟
⁉️اين سؤالى است كه گريبان انسان معاصر را رها نمى كند.
⁉️اگر بگويى من براى اينها آمده ام، بايد منتظر اين پاسخ باشى كه امن، با حضور و وقوف و خود آگاهى انسان سازگار نيست.
⁉️انسان در بهار يقين دارد كه پاييز در راه است.
⁉️ او حركت زمان را درك مى كند. او در امكانات و شرايط كامل و مطلوبش باز هم دغدغه دارد. دلهره دارد. اضطراب دارد، پس چطور
مى تواند امنى داشته باشد؟!
⁉️رفاه هم با تحول نعمت ها مطابق و هماهنگ نيست، كه آدمى مدام تحول نعمتها را مى بيند.
⁉️ رهايى هم با نظام و قانونمندى هستى هماهنگ نيست، كه نمى توان در اين معده همه چيز ريخت. نمى شود اين تن را به همه چيز بست، كه قندش بالا مى رود. اوره مى گيرد.
⁉️ تو در هر حركتى، همراه هزار سنت هستى. مگر مى توانى همين طور قدم بردارى؟! تو در يك ميدان مين حركت مى كنى، با هر گامى كه بر مى دارى، ممكن است انفجارى را ايجاد كنى.
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۲۱
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
👤: @ad_Einsad
📜 #متن |🔰دل های شکسته
❤️🩹 اگر بچۀ شما هنگام شستن قورى، آن را بشكند و در جواب شما كه مى پرسى: قورى كو؟ با قدرت جواب دهد كه شكستم!
❤️🩹 هنگامى كه مى گويى چرا شكستى؟ مى گويد: خب، ديگر شكست! در اين صورت او را رها نمىكنى و بر او سخت مىگيرى.
❤️🩹 ولى اگر ببينى كه با شكستن قورى، همۀ وجود او شكسته است و نمى تواند سرش را بلند كند؛ يعنى تفريط كرده، ولى احساس شكستگى و شرمندگى مى كند، تو با او چه مى كنى؟
❤️🩹 تنبيه براى اين است كه او بشكند. تندى براى اين است كه بفهمد بدى كرده است، ولى وقتى كه او خود شكسته است، حتى به او پاداش هم مى دهى و از او دلجويى هم مىكنى و به او مىگويى عيبى ندارد.
❤️🩹 ما با مكتبى روبرو هستيم كه از تفريط، اميد مزد و پاداش دارد و از طاعت هاى چند هزار ساله، انتظار هبوط و رجم.
❤️🩹 با اين تحليل، خيلى از چيزها به هم مىخورد.مسائل شكل جديدى مىگيرد و وضعيت ديگرى مىطلبد؛ كه از تو، نه طاعت و نه عصيان، كه انكسار و شكستگى مىخرند.
❤️🩹 ...و خدا در دلهاى شكسته جاى دارد!
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۴۷
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻
📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻
📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻
👤: @ad_Einsad
📜 #متن |🔰بلاء، غرور، غربت
🔸بچه كه بوديم بعد از اينكه چندين بار دستمان را حركت مى داديم و ورزش مىكرديم، به ماهيچه هامان دست مى زديم تا ببينيم چقدر قوى شده است!
🔸سالكى كه ده مرتبه ذكرى را مى گويد، ده مرتبه عملى را مرتكب مى شود، خيال مى كند كه كارى كرده است و در برابر كارش بايد حاصلى داشته باشد.
🔸 لذا متوقع مى شود، ولى بلاء، شكننده و منكسر است و همۀ بساط او را بر باد مى دهد.
🔸وقتى چشمت را گرفتند، عمرت را گرفتند، دستت را گرفتند، آبرويت را گرفتند، ديگر با اين دل شكسته چه چيزى باقى مى ماند؟
🔸 خيلى سخت است! اين ابتلاء است كه دل ها را نگه مى دارد و متواضع مى كند. غرور را مى ريزد و عظمت ها كنار مى رود.
🔸در اين موقع، غربتى را احساس مى كنى و ذلّت و توجه باطنىِ بيشترى برايت مى آيد.
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۵۵
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻
📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻
📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻
👤: @ad_Einsad