هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰 آنها كه به نظم هستى و نظام عليتى آن پى بردهاند و هماهنگى و ارتباط آن را يافتهاند، از هيچ حادثهاى، از هيچ تصادفى سطحى نمىگذرند.
🔹️كسانى كه ذهنشان به يك مسأله مشغول است و در مسائل ديگرى مى كاوند به جايى نخواهند رسيد.
🔹فراغت و خلوت به وسعت برداشت ها كمك مى كند. ذهن خسته و مشغول و شلوغ برداشتى ندارد و اين است كه راه رفته ها در هر ماه و هفته و روز، حتى در هر ساعت و در هر لحظه، ذهن خود را و درون خود را مراقبت مى كردند و با محاسبه ها، اهميتها را در نظر مى گرفتند و با مراقبت ها از پارازيت ها جلوگيرى مى نمودند و در نتيجه ى فراغت و خلوت درون، حتى با بلبشوى بيرون برداشت ها داشتند و نتيجه گيرى ها. ...با آن فراغت و خلوت و با آن نگرش و عينك و توجه به گذشته و حال و آينده و با آن احتمال و با آن شناخت، برداشتها زياد مى شود.
🔹️آنها كه به نظم هستى و نظام عليتى آن پى برده اند و هماهنگى و ارتباط آن را يافته اند، از هيچ حادثه اى، از هيچ تصادفى سطحى نمى گذرند. بگذر از آن كه تذكرها و يادآورى ها، حادثه هاى از دست رفته و درس هاى فراموش شده را به ياد مى آورند.
❛❛ عینصاد
📚 #مسئوليت_و_سازندگی| ص ۹۶
#⃣ #بریده_کتاب #تربیت
👤: @ad_einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰خودم می سوزم!
🔥يك عدّه اى هستند كه مى گويند: بابا! خدا بزرگتر از آن است كه بنده هايش را عقاب كند. او بزرگ و عظيم و رحيم است. مادر، بچه اش را نمى سوزاند، آن وقت، خدا بسوزاند؟!
🔥خدا بچه هايش را نمى سوزاند، آنها را دوست دارد. يك وقت هم اگر بچه هايش كارى بكنند، مى گويد:خيلى بدى نكنيد؛ كه آتش دارم. مى خواهد آنها را تنبيه كرده و بترساند وگرنه در آتش كه نمى برد.
🔥اينها كسانى هستند كه عظمت خدا را دليل نفى معاد مى دانند.مى خواهند به خدا معتقد باشند، در حالى كه هيچ اعتقادى به او ندارند. مى خواهند كه با عظمت او عذرى براى آزادى خودشان داشته باشند.
🔥در جواب اينها بايد گفت: اينكه خدا بزرگتر از آن است ...، در اين بحثى نيست. بحث در اين است كه خدا هستى را منظم آفريده و كسى كه در اين هستى حركت صحيحى نداشته باشد مى سوزد.
🔥درست مثل وقتى كه من كبريت را زير پيراهنم بكشم آتش مى گيرد.حال تو بگو: خدا بزرگتر از آن است كه مرا بسوزاند! و يا اينكه من ستمگرتر از آن بوده ام كه خيال مى كرده ام و من خودم را سوزانده ام!
🔥او قانون هايى را در هستى گذاشته و به من هم گفته است كه با آنها درگير نشو! راه و روش زندگى را هم برايم توضيح داده تا درگير نشوم.
🔥ولى منى كه درگيرى با آنها را خودم خواسته ام و خودم فساد به بار آورده ام، نمى خواهم بسوزم؟! چرا نسوزم؟! كه سوختن يك امر طبيعى است.
❛❛ عینصاد
📚 #حیات_برتر | ص ۵۵
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
👤: @ad_Einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰هنگامى كه انسان سرمايه هاى عظيم خود را شناخت، ناچار به كارهاى بزرگ رو مى آورد و در بازارهاى بزرگ، تجارت راه مى اندازد.
🔹تذكرها و يادآورى ها، انسان را از درنگ ها و ركودها و قناعت ها و غرورها و وسوسه ها و تحريك ها، آزاد مى كنند و پيش مى رانند؛ چون هنگامى كه انسان سرمايه هاى عظيم خود را شناخت، ناچار به كارهاى بزرگ رو مى آورد و در بازارهاى بزرگ، تجارت راه مى اندازد.
🔹كسى كه سرمايه ى خودش را پنجاه تومان مى داند، ناچار به شلغم فروشى تن مى دهد. اما هنگامى كه دو ميليارد تومان سرمايه سراغ داشتهباشد، ديگر نه شلغم فروشى، كه به صادرات شلغم هم قانع نمى شود و از كارخانه هاى عظيم سر درمى آورد.
🔹هنگامى كه انسان وسعت هستى را شناخت، در تنگناى يك مرحله نمى ماند و به بهره هاى محدود چشم نمى اندازد.
❛❛ عینصاد
📚 #مسئولیت_سازندگی | ص ۱۰۰
#⃣ #بریده_کتاب #تربیت
👤: @ad_einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰می دیدم که...
🌱اوائل بلوغم بود كه كارهايم را حساب مى كردم و قلّه هايم را تخمين مى زدم و راهم را ارزيابى مى كردم و پس از اين همه به خودم رو مى آوردم كه چه دارم.
🌱 در اين هنگام به امكانات و وابستگى ها از قدرت و ثروت و دوستها و خويشها و حتى دست و پا و مغز و شعور و استعدادهاى خودم فكر مى كردم و مى ديدم كه اينها چقدر فاصله دارند و چقدر هنگام احتياج، از من دور مى شوند. هنگامى كه صداشان مى زنى جوابت را نمى دهند.مى ديدم ثروتمندهايى كه در كنار صندوقهايى از ثروت و جواهرات تشنه و گرسنه مُردند.
🌱 مى ديدم قدرتهايى كه به ضعف رسيدند و بهارهايى كه پاييزشان رسيد. مى ديدم كه چگونه دوستها دشمن مى شوند و چگونه خويشان بيگانه مى گردند.
🌱با اين ديدارها از قلّه ها و راه هاى دشوار و از اين نيروها و همراه هاى بى خيال، سرم گيج مى رفت و وحشت، توانم را مى گرفت كه چگونه با اين مرده ها و يا ميرنده ها- دوستها و خويشها و...- كارم را و راهم را شروع كنم؟
🌱پس از اين ديدارها و وحشتها و تنهايى ها، گويا اين آيه دوباره و تازه نازل شده باشد، در من بزرگ مى شد. گويا از تمام هستى مى شنيدى كه اگر ضعيفى و تكيه گاه مى خواهى؛
«تَوَكَّل عَلَى الْحَىِّ الَّذى لايَمُوت.»
🌱 بر زنده ى كه نمى ميرد، بر او كه هر تكيه گاهى بر او تكيه دارد، تكيه كن.راستى كه قدرت و نيروى اين تكيه گاه ديگر حتى در برابر شكست ها از پا نمى نشيند.
🌱 چون (براى تو) مهم درست رفتن و با او رفتن است. و آنها كه اين گونه شروع مى كنند با شروع شان رسيده اند.
❛❛ عینصاد
📚 #بشنو_از_نی | ص ۱۵
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
👤: @ad_Einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰رزق رمضان
🎁ماه رمضان؛ شهر انابه، شهر توبه، شهر مغفرت و رحمت، شهر آزادى از آتش و شهر دستيابى به بهشت است.
🎁تجمع و تحمل گفت و گوها از عنايت هاى اين ماه و از هدايت هاى اولياى خداست كه ما را به هم گره مى زنند و با هم مى سازند و حتى با درگيرى ها و برخوردها، فتنه ها و ابتلاها را آسان مى نمايند.
🎁در اين شبها به خود، سركشى كنيم و از سستى ها و تخاذل هاى خودمان بازرسى نماييم.
🎁راستى كه با اين همه سياهى و سستى و با اين همه غفلت و غرور، بر عنايت خدا كه فرصت مى دهد و راه مى گشايد و آغوش باز مى كند و بر رعايت اولياى او و بر محبت ولى عصر تكيه داريم.
🎁اى دل از دست رفته چه مى خواهى؟ اين فرصت و اين هم آغوش باز و اين هم انتظار بازگشت.
🎁در تمام لحظات، دعوتى هست و فريادهايى هست. اين صداى اوست و اين ماييم كه بايد لبيك بگوييم. ما اين فريادها را نمى شنويم.
🎁چشم ها و گوش هاى ما تربيت نشده اند. ما احساس تربيتى و نياز به تحولى در اين حواس و جوارح نداريم.
🎁خدايى كه تمامى نيازهاى انسان را مى شناسد و تمامى ابعاد او را مى داند و اين كرامت و قدرت هم در او هست، اين ضيافت را به پا داشته تا به تمامى ابعاد ما در اين ماه رزق بدهد.
🎁همين است كه فكر و تخيل و عقل و روح و تمامى بدن ما بايد در اين ماه رمضان رزق بگيرد و از اين ضيافت سرشار شود.
❛❛ عینصاد
📚 #بهار_رویش | ص ۱۷
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
👤: @ad_Einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰من، راه، مقصد
🛤من وقتى مى خواهم براى دوستم به خاطر خدا قدم بردارم، خيلى كه زور بزنم و تلاش كنم، كار كوچكى انجام مى دهم.
🛤 ولى وقتى براى فرزندم و يا بستگانم مى خواهم كارى بكنم، زور نزده و تلاش نكرده، صد تا صد تا مايه مى گذارم و هستى ام را فدا مى كنم.
🛤وقتى مى خواهم براى مؤمنى اقدامى كنم، مى گويم حالا دير شده است، باشد تا فرصت ديگرى پيش بيايد و هزار بهانه مى آورم.
🛤در حالى كه براى خودم ايجاد فرصت مى كنم، براى دوستم حتى از فرصت هاى بدست آمده هم به خوبى استفاده نمى كنم.
🛤اينكه بايد انسان خود را با اولياى خدا مقايسه كند؛ يعنى اينكه انسان كسانى را كه ميزان و حجتى بر او هستند، خود را با آنها بسنجند و ببيند كه آنها چه كردند!
🛤براى سبك و سنگين كردن، همانها نشان مى دهند كه بايد چقدر پرواز مى كرديم. آنها چه كردند و تا كجا پريدند! در حالى كه ما زمينگير و از پا افتاده ايم.
🛤اينكه تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من!
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۸۰
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
👤: @ad_Einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰بهار یا پاییز؟!
🪴در دنيايى كه شب و روز و بهار و پاييز و زمستان و تابستان با هم است، نمى توان از شب رنجيد، كه روز در راه است.
🪴نمى توان به روز دلخوش بود، كه گرفتار شب است.
نمى توان در بهار غزل خوان شد، كه پاييز در راه است.
نمى توان در پاييز غصه دار ماند، كه بهار مى آيد.
🪴پس در اين دنياى بى آرام، نمى توان نشست. نمى توان مغرور و مأيوس بود.
🪴آنها كه شب و روز را و بهار و پاييز را مقصد گرفته اند، هر دو به پوچى مى رسند.
🪴 آنها كه حركت را و كوچ را و رحيل را فهيمده اند و بانگ رحيل را شنيده اند، آماده اند و بهره بردار.
🪴اينها در رنج، راحت هستند و ديگر به انتظار موقعيت هاى خوب نيستند؛ كه فهميده اند بايد در هر موقعيت، كارى كرد و بهره اى برداشت. به جاى موقعيت و امكانات، به موضع گيرى هاى مناسب روى آوردند.
❛❛ عینصاد
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۸۰
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
👤: @ad_Einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰هنوز چوبیم !
🪵انسان در يك نگاه مى تواند عظمت و قدر خويش را بشناسد و از قناعت ها و سستى هايش آزاد گردد.
🪵او مى بيند تمام هستى به او منتهى شده و مسخّر او هستند.همه به او رسيده اند... او مى بيند از سنگ، از خاك، از خورشيد، از شاخه ها و درخت ها، جلوتر است ... اما نه جوشش دارد و نه رويش و نه جنبش و نه شكوفه و نه كوششى.
🪵 سنگها فجر داشته اند و شكافته شده اند، اما من فجرى نداشته ام و نجوشيده ام ... خاكها اين همه رويانده اند، اما من رويشى نداشته ام . خورشيدها، اين همه حركت و جنبش، اين همه بخشش و دهش داشته اند، اما من هيچ نورى و حرارتى و هيچ شورى و جنبشى، نيافريده ام!
🪵وقتى هنگام بهار، به باغ مى رفتم و شاخه ها را غرق در شكوفه مى ديدم، راستى شرمم مى آمد كه چندين بهار بر ما گذشته و هنوز چوبيم ... ولى چوب هاى مرده شكفته اند و در گل، غرقند ...
🪵اين ديدارها و مقايسه ها انسان را، از قناعت ها، جدا مى كنند و او را پيش مى آورند.
🪵 همين كه همت ها، عالى شدند و خواسته ها فراتر رفتند، جوشش ما زيادتر مى شود و نهفته ها و پنهان ها رو مى آيند.
🪵 كسى كه خواسته اش دم دستش، هست، حتى از پاهايش استفاده نمى برد. ولى اگر خواسته هايش دورتر شد، مى رود و راه مى افتد. و همين طور، مركب ها را استخدام مى كند و همين طور مركب مى سازد و حتى سفينه ها را به ماه مى فرستد.
🪵 توجه به ارزش ها و عظمت ها به انسان همت مى دهد. و همت ها او را به جريان مى اندازند و استعدادهاى مدفون او را بيرون مى ريزند .
❛❛ عینصاد
📚 #روش_نقد جلد اول| ص ۴۷
#⃣ #بریده_کتاب #دین_شناسی
👤: @ad_Einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰برای چه آمده ام؟
⁉️آيا انسان مى تواند با اين امكانات امن، رفاه، رهايى، دل خوش باشد؟
⁉️اين سؤالى است كه گريبان انسان معاصر را رها نمى كند.
⁉️اگر بگويى من براى اينها آمده ام، بايد منتظر اين پاسخ باشى كه امن، با حضور و وقوف و خود آگاهى انسان سازگار نيست.
⁉️انسان در بهار يقين دارد كه پاييز در راه است.
⁉️ او حركت زمان را درك مى كند. او در امكانات و شرايط كامل و مطلوبش باز هم دغدغه دارد. دلهره دارد. اضطراب دارد، پس چطور
مى تواند امنى داشته باشد؟!
⁉️رفاه هم با تحول نعمت ها مطابق و هماهنگ نيست، كه آدمى مدام تحول نعمتها را مى بيند.
⁉️ رهايى هم با نظام و قانونمندى هستى هماهنگ نيست، كه نمى توان در اين معده همه چيز ريخت. نمى شود اين تن را به همه چيز بست، كه قندش بالا مى رود. اوره مى گيرد.
⁉️ تو در هر حركتى، همراه هزار سنت هستى. مگر مى توانى همين طور قدم بردارى؟! تو در يك ميدان مين حركت مى كنى، با هر گامى كه بر مى دارى، ممكن است انفجارى را ايجاد كنى.
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۲۱
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
👤: @ad_Einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰نقش خدیجه سلام الله علیها
رسول، بار فكرى خود را پخش كرده و كارش را با كسانى شروع كرده كه جمع اسلامى را تشكيل مى دهند.
اين جمع، جامعه را شكل مى دهد و در جامعۀ اسلامى است كه حكومت اسلامى مى تواند به راحتى تحقق پيدا كند.
كسانى كه شروع مى كنند، رسالت سنگينى خواهند داشت. اينها به پيوندى در شب احتياج دارند و نماز پيوند اينهاست. به انسى احتياج دارند و قرآن، انس و ثبات اينهاست.اين طبيعى است كه به زودى گرفتار مىشوند و رنج مى برند. ممكن است مبتلا بشوند و ضربه بخورند.
دستۀ ديگرى هم هستند كه توليد و تجارت را به عهدهدارند؛ چون هر حركت و نهضتى احتياج به پول هم دارد.
همان طور كه بارِ رسالتِ رسول بر دوش ابوطالب و جعفر و مصعب و جمعى ديگر بود و به وسيلۀ آنها رسالت رسول گسترده و پخش شد، با مال خديجه و ثروت او نيز پيوند خورد و هنگامى هم كه آن ثروت تمام شد، نوبت ديگران است تا شروع كنند و در زمين بگردند و منبعى براى توليد و برداشت، داشته باشند.
رسول، جمعى را مى سازد كه اين جمع، تقسيمِ كارشان بر اساس تخصص ها و در رابطه با نقشى است كه دارند.
با اين بينش، شغلها اهميتى ندارند؛ چون بين پول درآوردن و جهاد كردن و نماز خواندن و ارشاد، تفاوتى نيست، مهم اين است كه شغلها در رابطه با نقش آدمى شكل گرفته باشد.
❛❛ عینصاد
📚 #حرکت | ص ۲۰۴
#⃣ #بریده_کتاب #تربیت
👤: @ad_Einsad
📜 #متن |🔰دل های شکسته
❤️🩹 اگر بچۀ شما هنگام شستن قورى، آن را بشكند و در جواب شما كه مى پرسى: قورى كو؟ با قدرت جواب دهد كه شكستم!
❤️🩹 هنگامى كه مى گويى چرا شكستى؟ مى گويد: خب، ديگر شكست! در اين صورت او را رها نمىكنى و بر او سخت مىگيرى.
❤️🩹 ولى اگر ببينى كه با شكستن قورى، همۀ وجود او شكسته است و نمى تواند سرش را بلند كند؛ يعنى تفريط كرده، ولى احساس شكستگى و شرمندگى مى كند، تو با او چه مى كنى؟
❤️🩹 تنبيه براى اين است كه او بشكند. تندى براى اين است كه بفهمد بدى كرده است، ولى وقتى كه او خود شكسته است، حتى به او پاداش هم مى دهى و از او دلجويى هم مىكنى و به او مىگويى عيبى ندارد.
❤️🩹 ما با مكتبى روبرو هستيم كه از تفريط، اميد مزد و پاداش دارد و از طاعت هاى چند هزار ساله، انتظار هبوط و رجم.
❤️🩹 با اين تحليل، خيلى از چيزها به هم مىخورد.مسائل شكل جديدى مىگيرد و وضعيت ديگرى مىطلبد؛ كه از تو، نه طاعت و نه عصيان، كه انكسار و شكستگى مىخرند.
❤️🩹 ...و خدا در دلهاى شكسته جاى دارد!
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۴۷
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻
📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻
📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻
👤: @ad_Einsad
📜 #متن |🔰بلاء، غرور، غربت
🔸بچه كه بوديم بعد از اينكه چندين بار دستمان را حركت مى داديم و ورزش مىكرديم، به ماهيچه هامان دست مى زديم تا ببينيم چقدر قوى شده است!
🔸سالكى كه ده مرتبه ذكرى را مى گويد، ده مرتبه عملى را مرتكب مى شود، خيال مى كند كه كارى كرده است و در برابر كارش بايد حاصلى داشته باشد.
🔸 لذا متوقع مى شود، ولى بلاء، شكننده و منكسر است و همۀ بساط او را بر باد مى دهد.
🔸وقتى چشمت را گرفتند، عمرت را گرفتند، دستت را گرفتند، آبرويت را گرفتند، ديگر با اين دل شكسته چه چيزى باقى مى ماند؟
🔸 خيلى سخت است! اين ابتلاء است كه دل ها را نگه مى دارد و متواضع مى كند. غرور را مى ريزد و عظمت ها كنار مى رود.
🔸در اين موقع، غربتى را احساس مى كنى و ذلّت و توجه باطنىِ بيشترى برايت مى آيد.
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۵۵
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻
📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻
📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻
👤: @ad_Einsad