eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
871 عکس
302 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ای آنکه دوست دارمت؛ اما ندارمت بر سینه می فشارمت؛ اما ندارمت ای آسمان من که سراسر ستاره ای تا صبح می شمارمت؛ اما ندارمت در عالم خیال خودم چون چراغ اشک بر دیده می گذارمت؛ اما ندارمت می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان در باغ دل بکارمت؛ اما ندارمت می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل بر سر نگاه دارمت؛ اما ندارمت @golchine_sher
بیا که جلوه ندارد بهار، دور از تو و حرف تازه ندارد هَزار، دور از تو شب است و روح جهان در غبار تاریکی شکسته آینۀ روزگار، دور از تو دلم گرفته از این روزگار انسان‌کٌش شدم به فتنۀ دیوان دچار، دور از تو به باغ می‌روم و غنچه غنچه می‌گریم مرا به بزم شکفتن چه کار؟ دور از تو نشسته مردم چشمم به خون ز تنهایی و ایستاده دلم در غبار، دور از تو در این زمانه ولی ایستاده‌ام عاشق به شوق صبح ظهور، استوار؛ دور از تو @golchine_sher
بـاز هـم صبـح شـــد،         از پنجــره‌ ی احسـاســـــم             نــورِ عِشـــقِ تُــــو،     بر این سینه ی مـن می تـابَد ... @golchine_sher
تو آن آتشفشانی که به دریا می کنی ماوا به آتش می کشی اندیشه ی دریایی ما را دگر از دشت های چشم تو چیزی نمی گویم که بستر می شود این رود را تا مقصد دریا یقین دارم فنون دلبری را خوب می دانی اگر باقی بماند شیوی لبخند تو با ما مرا با شوق با آواز با لبخند مهمان کن زمانی که به رقص افتاده ام در جشن کولی ها درخت آرزو باری نخواهد داد می دانم بهارت را اگر لطفی نباشد با من تنها خروش چشم هایت دشت را در خویش می بلعد بیا ای سیل ویرانگر ببر آبادی ما را @golchine_sher
بخند... آنقدر جانانه که دل تمام ثانیه‌ها شاد شود این نهایت مهربانی توست در حق دنیایی که در برابر حجم غم‌هایمان کم آورده ...!! @golchine_sher
سلام بر دل پر خون مسجدالاقصی به مسجدی که خداوند گفت: «بارَکنا» سلام ما به تو و دست‌های بسته‌شده سلام ما به تو، ای حُرمتِ شکسته‌شده اگرچه شعله به‌پا کرده فتنه هر طرفی اگرچه سفسطه در هر کنار بسته صفی اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر اگرچه تکفیر از پشت می‌زند خنجر نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را، ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما، ای قدس! بگو به دشمنمان انتقام سنگین است و فتح آخر ما قبلۀ نخستین است بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است بگو که دورۀ کودک‌کشی سر آمده است قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست که نیست حاصل صهیونیان به غیر شکست دگر به محکمه‌های جهان امیدی نیست بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی‌ست دمی که تیغ قیام از نیام برخیزد به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد زمانه فتنۀ شام است و ما سحرزادیم زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم به رغم توطئۀ نابرادران، هستیم و در کنار تو ای قدس، همچنان هستیم مباد آن‌که رفیقان نیمه‌راه شویم شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم ببین که در غم تو لحظه‌ای نیاسودیم هنوز چشم به راهان صبح موعودیم نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را، ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما، ای قدس! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می نویسم باران ...           دیگر پروانه و باد خود می دانند،           پاییز است یا بهار ... @golchine_sher
ستاره دیده فروبست و آرمید، بیا شراب نور به رگ‌های شب دوید، بیا ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت گل سپیده شگفت و سحر دمید، بیا شهاب یاد تو در آسمان خاطر من پیاپی از همه سو خطّ زر كشید، بیا ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا به وقت مرگم اگر تازه می‌كنی دیدار بهوش باش كه هنگام آن رسید، بیا به گام‌های كسان می‌برم گمان كه تویی دلم ز سینه برون شد ز بس تپید، بیا نیامدی كه فلک خوشه خوشه پروین داشت كنون كه دست سحر دانه دانه چید، بیا امید خاطر سیمین دل شكسته تویی مرا مخواه از این بیش ناامید، بیا @golchine_sher
تـــــو را صدا می‌زنم عشق در دلم غریبی نمی‌کند..... @golchine_sher
ای عشق ! باش و بیشتر کن احتیاجم را! هر سال بالاتر ببر نرخ خراجم را! من سکه ی ساسانی دست خودت بودم تمدید کن یک دوره ی دیگر رواجم را وقتی که خاک کشورم را فتح می کردی تقدیم کردم با دو دست خویش تاجم را پیوند قلبم با عروس غصه ات زیباست! پر شور کن با اشک ، جشن ازدواجم را! ای عشق ! از روزی که دردت را بغل کردم از هیچ کس دیگر نپرسیدم علاجم را سنجاقکت هر روز می گیرد در این برکه مثل پزشک دهکده نبض مزاجم را! نگذار بعد ازاین بگیرد تیربرقی خشک در کوچه جای قامت سرسبز کاجم را! من" شهر بارانم" که بعد از عمری آوردند جای قدم هایش ، مزار " ابتهاجم" را! @golchine_sher
دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست این چندمین شب است که خوابم نبرده است ؟ رویای تو ، مقابل من ؛ گیج و خط خطی در جیغ جیغ گردش خفاش های پست رویای «من» مقابل «تو» ، تو که نیستی دکتر بلند شد و مرا روی تخت بست دارم یواش یواش که از هوش می روم پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست هی دست دست می کنی و من که مُرده ام آن کس که نیست ، خسته شده از هر آنچه هست من از …کمک! همیشه …کمک ! …. خسته تر …. کمک مادر یواش آمد و پهلوی من نشست « با احتیاط حمل شود چون شکستنی است » یک هو جیرینگ بغض کسی در گلو شکست @golchine_sher