eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
875 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم پُرَم از حسِ دلگیری که نامش را نمی‌دانم تو اقیانوسِ سرشار از تلاطم‌های آرامی؛ و من دریاچه‌ی اشکی، که دائم رو به طغیانم بزن نِی، باز غوغا کن، بزن دَف، شور برپا کن به هر سوزی بگریانم، به هر سازی برقصانم ببین آیینه‌وار از حس تصویر تو لبریزم تو آرامی من آرامم، پریشانی پریشانم اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهِ توست که این دیوانگی‌ها را من از چشم تو می‌خوانم @golchine_sher
گوش کن حکم لَبِالمرصاد را خواهی شنید خشم فریاد رها در باد را خواهی شنید گوش کن در غیرت توفانِ الاقصای ما نعره ی مردان توفان زاد را خواهی شنید سال ها غمناله ها افسرد در زندان بغض بعد از این ها غرّش فریاد را خواهی شنید یا رهایی یا شهادت ؛ دل به دریا می زنیم از لب ما "هر چه باداباد" را خواهی شنید می شود آغاز عصر داد با اعجاز ما مژده ی پایان استبداد را خواهی شنید وعده گاه حضرت موعود می خواند تو را کم کَمَک عطر خوش میعاد را خواهی شنید جای خود را فعلِ مستقبل به ماضی می دهد در خبرها " قدس شد آزاد " را خواهی شنید @golchine_sher
نگاهم را به دنبالت روانه می‌کنم شکسته و خسته مادرم برگرد @golchine_sher
نشانِ حُسنِ تو دارد ، تمامِ هستی ما زِ نوشِ جامِ تو باشد حدیثِ مستی ما چه شکوه ای زِسیَه بختی ام کنم ایدوست فدای چشمِ سیاهِ تو است هستی ما نه زاهدیم و نه عابد ، چنان که پندارند کز عشقِ روی تو باشد خدا پرستی ما زِ حُسنِ تو نشود کم ، اگر کنی نگهی بلند قامتِ رعنا ، دمی به پستی ما در این خزانِ غم آلوده ای نسیمِ بهار بیا زِ روی کرامت به سرپرستی ما ندانم از چه بُوَد که در قنوتِ نماز نمی دهد ثمر ای دوست دراز دستی ما پرستش تو کنون گر حدیث (مهدی) شد نظر مکن به گناه و به خودپرستی ما @golchine_sher
هر کسی از یار چیزی خواست هنگام وصال من به محض دیدن او خاطرش را خواستم @golchine_sher
دریای بزرگ دور یا گودال کوچک آب فرقی نمی کند زلال که باشی آسمان در توست @golchine_sher
این اشکِ چشمِ مرثیه‌ بارانِ ابرهاست باران، چکیده‌ی غم پنهان ابرهاست این ناگهان شکستن بغض گلوی رعد برقی از آتشی است که در جان ابرهاست بر تنگدل تمام جهان تنگ می‌ شود سرتاسر آسمان، همه زندان ابرهاست هرکه آسمان‌ تر است، غمش بی‌ کران‌ تر است دریا، گواه اشک فراوان ابرهاست ای زیستن! مساوی خود را گریستن این اشک‌ ها به پای تو تاوان ابرهاست درد آن زمان که هستی بر باد رفته است جز گریه چیست آنچه که درمان ابرهاست؟ گاهی سیاه و غمزده، گاهی سپید و شاد حالم شبیه حال پریشان ابرهاست این خود شروعِ راهِ به دریا رسیدن است باران گمان مدار که پایان ابرهاست… @golchine_sher
دیگر بس است هر چه غریبانه زیستید از این به بعد سرو شوید و بایستید دیگر بس است هر چه که بر شانه‌های هم مانند ابرهای بهاری گریستید از این به بعد سبزتر و استوارتر سر برکشید تا که بگویید کیستید سر برکشید سبز و به دنیا نشان دهید جز سرو سرفراز و سپیدار نیستید ای کوه‌های محکم و مظلوم و مقتدر تا پای جان برای رهایی بایستید! @golchine_sher
پرواز را طاووس‌ها هرگز نمی فهمند سرگرم خود باشی اسارت شکل می‌گیرد @golchine_sher
اندازه ی آغوشت از کل زمین کافی است بعد از خدا تنها تو ماندی و...همین کافی است تنها دلیل واضح زیبایی هر عکس! گلخنده ات در قاب تنگ دوربین کافی است از قهرهایت رد شدم، اما جدایی نه! انبوه ترکش هایم از میدان مین کافی است با کشتنم تاریخ را کمتر پشیمان کن! خونی که جاری شد کف حمام فین، کافی است. امواج گیسویت تمام شهر را پر کرد سونامی ات را کم کن ای زیباترین! کافی است تا سیب سرخ صورت و چشمان سبزت هست بر سفره ی عیدی که دارم، پنج سین کافی است ! تا نیمه گفتی : " دوستت...:" پر پر زدم از شوق! من طاقت مردن ندارم، نقطه چین کافی است @golchine_sher
اوقات خوش آن بودکه با دوست بِسر شد باقی همه بی‌ حاصلی و بی‌ خبری بود @golchine_sher
گاهی خیال میکنم از من بُریده ای! بهتر ز من برای دلت برگزیده ای؟ از خود سوال می کنم آیا چه کرده ام؟ در فکر فرو می روم از من چه دیده ای؟ فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم گویا از این نمونه مکرر شنیده ای از من عبور می کنی و دم نمیزنی تنها دلم خوشست که شاید ندیده ای @golchine_sher