eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
816 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
غروب غریب ـــــــــــــــــــــــــــــــ آن روز کربلا چه غروبــی غریــب داشــت بغضی به رنـگ خون و ســکوتی عجیــب داشــت صحرا و آسمــان بــه یــم خــون نشســته بــود خورشیـد هـم نظـاره بـه شـیب الخضیـب داشـت هفتــا دو دو کبوتــر بــی ســر بــه روی خــاک بــر نیــزه، نیــزه دار ســر عندلیــب داشــت یــک آســمان چــکاوک عاشــق بــه شــوق وصل برلب نوای آیــۀ امن یجیــب داشــت ساقی کنــار علقمــه بــا چشــم خــون فشــان دل واپســی ز واقعــه ای عنقریــب داشــت از عطــر خــون ســرخ شــهیدان در آن غــروب حــال و هــوای کــرب بـلـا عطــر ســیب داشــت زینــب در آن مصیبــت عظمــای کربلــا چــون بانــوی مدینــه دلــی پــر شــکیب داشــت زینــب اســیر نیســت ســفیر رســالت اســت یــک کربلــا فــراز بــدون نشــیب داشــت آهــی کشــید شــاعر و همــراه گریــه گفــت آن روز کربـلـا چــه غروبــی غریــب داشــت @golchine_sher
حالا که شهپرهای فطرس جان گرفتند تا درد دردائیل ها درمان گرفتند آرام شد در آبیِ چشم تو دریا قوهای سرگردان همه سامان گرفتند طوفان به نامت کرد تعظیم و تمامِ دلشوره ها پیش تو اطمینان گرفتند وقت گل نی شد و آهوهای تشنه از چشم های ابریت باران گرفتند والفجرِ پیشانیت، را تا ظهر خواندند سرنیزه ها بر دوش خود قرآن گرفتند قفل خموشی خورد بر لبهای آتش وقت شفاعت از شما فرمان گرفتند السلام علیک یا ابا عبدالله @golchine_sher
محبوبم ! جهانم آشفته است جهانم میزان نیست جهانم پر از اضطراب است لحظات چموشند تنها هنگامی که به شما می‌رسم -روبه‌روی تواَم و به تو سلام می‌کنم- آن زمان جهان به تعادل می‌رسد! جواب بدهی یا نه ، تو جهانِ مرا متعادل می‌کنی ...! @golchine_sher
با صدای بلند نمی‌خندم با صدای بلند حرف نمی‌زنم دیگر گوش نمی‌دهم به صدای باد، دریا، پرنده پاورچین پاورچین می آیم و می‌روم بی سروصدا زندگی می‌کنم تو در من به خواب رفته‌ای ...! @golchine_sher
نمی‌دانم چرا؟ اما تو را هرجا که می‌بینم کسی انگار می‌خواهد ز من، تا با تو بنشینم تن یخ کرده، آتش را که می‌بیند چه می‌خواهد؟ همانی را که می‌خواهم، تو را وقتی که می‌بینم تو تنها می‌توانی آخرین درمان من باشی و بی شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم تو آن شعری که من جایی نمی‌خوانم، که می‌ترسم به جانت چشم زخم آید چو می‌گویند تحسینم زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟ چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟ نباشی تو اگر، ناباوران عشق می‌بینند که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم @golchine_sher
امام_زمان_عج_مناجات_محرمی حضرت_زینب_س_اسارت تنور_خولی يا اين دل شكستۀ ما را صبور كن يا که به خاطر دل زينب ظهور كن ای ماه پرفروغ بنی‌هاشمی، بتاب! اين جاده‌های شب‌زده را غرق نور كن مانده‌ست چند کوچه به پایان انتظار؟ ما را برای همرهی خود غیور کن با كوله‌بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه‌های سينه‌زنی‌مان عبور كن امشب بيا كه روضه‌بخوانی برايمان دل را پر از تلاطم و لبریز شور کن يا چند صفحه مقتل كرب‌وبلا بخوان يا روضه‌های شام بلا را مرور كن هم از طلوع ماه روی نیزه‌ها بگو هم يادی از مصيبت و داغ تنور كن @golchine_sher
شاخه ای بی طاقتم در ازدحام لانه ها کوچه ای غمگین که عمری خفته بین خانه ها عنکبوتی پیر روی استخوان سینه ام تار می بافد که شاید باز هم پروانه ها نیمه شب دیوانه ام می خواستی، یادت نبود روزگارت بر حذر می دارد از دیوانه ها عاشقی در شهر ممکن نیست، باید کوچ کرد عشق را باید برافرازیم بر ویرانه ها دوست دارم بعد مرگم باد تشییع ام کند تا نباشم بیش از این باری به روی شانه ها @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در پنچه ی گرگ اسیر ای غزه ی من در وحشت بمب و تیر ای غزه ی من حق است که می ماند و باطل برود دندان به جگر بگیر ای غزه ی من @robaiiyat_takbait
مثل شهیدان شهرتش در مهربانی بود مثل ابومهدی نگاهش آسمانی بود با فاطمیون هم نگهبان حرم بوده اندیشه اش مثل سلیمانی جهانی بود 🌻صبح بخیر شهید: 🌹صبح بخیر امروز را متبرک میکنیم به روح شهید🌷جواد جهانی . چنین عطری روزی همه دوستان شهدایی @golchine_sher
در علقمه، عشقِ ناب ، جاری کردند گُل ، غنچه‌ ی تشنه ، آبیاری کردند هفتاد و دو سربازِ دلاور با خون آئینِ زُلالِ عشق ،یاری کردند ________________________________ چون کوه، نبرد و پایداری کردند از چشمه‌ ی نور، پاسداری کردند هفتاد و دوگُل به نام و فرمانِ خدا سرتاسرِ باغ را ،بهاری کردند @golchine_sher
وقتی خدا بهشت معطر درست کرد از برگ گل برای تـو پیکر درست کرد می شد که مهربان و پر ازعشق و با وفا اما تو را بـه شیوه ی دیگر درست کرد یعنی برای عشوه ی خونریزت ای عزیز ابرو نساخت ، تیغه ی خنجر درست کرد او قصد خیر داشت که زیبایت آفرید اما قشنگ بودن تو شر درست کرد بالا بلند من تو کجایی و من کجا ؟ ما را مگر نه اینکه برابر درست کرد ؟ دانست که تا ابد به تو هرگز نمی رسم روز ازل دو چشم مرا تر درست کرد با چند استخوان قفس سینه ی مرا زندان بی دریچه و بی در درست کرد تا خویش را همیشه بکوبد به سینه ام قلب مرا شبیه کبوتر درست کرد این شعر هم که مملو از اشک و آه شد باید دوباره خط زد و از سر درست کرد @golchine_sher
نیستی دیگر کنارم یا کنارت نیستم بی قرام نیستی یا بی قرارت نیستم شرط می بندم گرفتار زمستانی هنوز فکر فردا باش چون دیگر بهارت نیستم ساعتت را با همان جایی که هستی کوک کن آن قدر دوری که در نصف النهارت نیستم من که باری کج برایت بوده ام افتاده ام مقصدت را گم نکن دیگر سوارت نیستم رفته ای با کوله باری از من و انکار من کوپه ها را سر نزن توی قطارت نیستم می نشینی روی من با هر که می خواهی خوشی پاشو ! من که صندلیِ دسته دارت نیستم ناگهان چرخیدی اما من نمی چرخم به زور خوب می تازم ولی اسب بخارت نیستم بربگردی یا نگردی عابدی در کار نیست چون که بعد از این غزل چشم انتظارت نیستم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خنجر بیاور سینه ام را زیر و رو کن تاول به تاول داغها را جستجو کن سوزن بیاور با نخی از خون آهو تا چاک چاک زخم هایم را رفو کن انگور چشمم را بجوشان درخُمِ اشک حالا شراب هفت ساله در سبو کن رسوای رسوای جنونم کن به مستی این عاشق دیوانه را بی آبرو کن خون پنجه ایی از تار رگهایم بساز و با زخمه هایت شرحه شرحه مو به مو کن از پیکر من دسته دسته نیزه بر چین از سیب های دامنم آلاله بو کن طوفان سرخ واژه ها را در تنم ریز از محتشم یک بند روضه باز گو کن شش گوشه شد شهر دل من با عروجت با شهریاران شهریارا گفتگو کن وقت نمازعشق از سرچشمه ی نور محراب و ماه و مه‍ر را غرق وضو کن @golchine_sher
السلام علیک یا اهل بیت النبوه تن جدا افتاده از انگشت و انگشتر جدا قامت قاسم جدا ،اکبر جدا ،اصغر  جدا یا حسین زینب وآن شیهه های ذوالجناح روز عاشورا شده هر ساله چون محشر جدا مشک پاره یک طرف دستان عباسم جدا خجلت از رو عزیزان با تن بی سر جدا ضجه‌ ی زینب جداو درد زین العابدین اشک چشم جبرییل و چشم پیغمبر جدا خیل غمبار ملائک یا حسین درآسمان چاه و نخلستان جدا محراب با حیدر جدا زاریِ ام البنین و شیون واشک رباب شعله ی آتش جدا و دامن دختر جدا مَهر زهرا آب بودو چشم شیعه چشمه سار تشنه لب دُر دانه های ساقی کوثر جدا کاروانی می رود باقلب های بی قرار روی نی قرآن جدا سرهای بی پیکر جدا @golchine_sher
ای یار جفا کرده پیوند بریده این بود وفاداری و عهد تو ندیده ؟ ‌‌ در کویِ تو معروفم و از رویِ تو محروم گرگِ دهن‌آلوده یوسف ندریده ‌ ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند افسانه مجنونِ به لیلی نرسیده ‌ در خواب گزیده لب شیرین گل اندام از خواب نباشد مگر انگشتِ گزیده ‌ بس در طلبت کوشش بی‌فایده کردیم چون طفلِ دوان در پی گنجشکِ پریده .. ‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌@golchine_sher
آنجا یک قهوه خانه بود، اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای. چرا؟ دنیا خراب می‌شد اگر دقایقی آنجا می‌نشستیم و نفری یک استکان چای می‌خوردیم ؟ عجله... همیشه عجله! کدام گوری می‌خواستم بروم؟ «من به بهانه‌ی رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته‌ام» @golchine_sher
《پروانه در آتش 》 غمِ تو عاقل و دیوانه را به آتش زد مثالِ شمع ، که پروانه را به آتش زد کشید، شعله ی آتش‌ به خانه ها، غزه خزان شد و گل و گلخانه را به آتش زد صدايِ شیونِ مادر به سوگِ دخترکی که نيمه شب، دل دیوانه را به آتش زد ببین پدر که چه لرزان میانِ آتش و دود غمش صلابتِ مردانه را به آتش زد ببین که‌ جامه‌ دریده جماعتی گریان شرارِ کین ،دلِ بيگانه را به آتش زد ببین چگونه زمین و زمان دلش‌ خون است! صداي آهِ جهان، جامه را به آتش زد پرنده نقش زمین،با پَرِ شکسته به خون چگونه ظلم و ستم لانه را به آتش زد!!! (سایه)_S.s.h @golchine_sher ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در این محاکمه تفهیم اتهامم کن سپس به بوسه‌ی کارآمدی تمامم کن اگرچه تیغ زمانه نکرد آرامم، تو با سیاست ابروی خویش رامم کن به اشتیاق تو جمعیتی‌ست در دل من بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن شهید نیستم اما تو کوچه‌ی خود را به پاس این همه سرگشتگی به نامم کن شراب کهنه چرا؟ خون تازه آوردم... اگر که باب دلت نیستم حرامم کن لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم تو مرحمت کن و با بوسه‌ای تمامم کن... @golchine_sher
چه رفته است که صبحی دگر نمی آید “شب فراق به پایان مگر نمی آید؟” کجاست اهل دلی تا دعا کند، قدری که از دعای چو من هیچ اثر نمی آید هزار مرتبه در را زدم ولی افسوس کسی به دیدن من پشت در نمی آید نسیم های فراوان رسیده تا کنعان ولی ز یوسف من یک خبر نمی آید ز غربتم چه بگویم؟که سایه ام حتی گذشته از من و از پشت سر نمی آید هنوز می طلبد قلب من تو را ای عشق اگر چه از تو به جز دردسر نمی آید درخت خشکم و می دانم اینکه در آخر برای دیدن من جز تبر نمی آید   @golchine_sher
ناسزا از آشنایانم شنیدم از تو هم از تمام دوستانم دل بریدم از تو هم ناامید از دوستی با خلق رو کردم به تو جز پریشانی ولی خیری ندیدم از تو هم کوه را هم می‌تراشیدم اگر می‌خواستی دست کم اسطوره‌ای می‌آفریدم از تو هم پایمال حرف مردم بودم و زخم‌زبان بار دیگر با دل و جان می‌خریدم از تو هم بعد از این ای مرگ! حرف صبر را کمتر بزن رنج دوری را مگر من کم کشیدم؟ از تو هم @golchine_sher
چه فرزندی عزیز والدین است پیمبر گفته بود او نور عین است به قول محتشم وین صید در خون حسین است و حسین است و حسین است @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080