با نگاهش فتنه در پیر و جوان انداخته
آه از این تیری که آن ابروکمان انداخته
میگذارد سر به روی شانههای دیگری...
بار ما را روی دوش دیگران انداخته!
بوسهی پنهان من مُهر لباش را باز کرد
قصهام را بر زبان این و آن انداخته
غصهی دنیا و عُقبیٰ را ندارم؛ سالهاست
عشق ما را از زمین و آسمان انداخته
من دعا کردم بمیرم، این دعا را باز هم
دستِ غیب انگار در آب روان انداخته!
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
جادوی چشمهای تو را دختری نداشت
جادوی چشمهای تو را دیگری نداشت
میخواستم وجود تو را شاعری کنم
این کار احتیاج به خوشباوری نداشت
آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری
تقویم قبلِ آمدنات آذری نداشت
در چشمهات معجزه بیداد میکند
باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟!
یک شهر دربهدر شده است از حضورِ تو
یوسف هم اینقَدَر، به خدا مشتری نداشت
بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو
این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت
وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم
او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
گل بود ولی جای به گلزار نداشت
از حادثه ها رنگ به رخسار نداشت
می سوخت به روی ناقه در آتش تب
غیر از غل و زنجیر پرستار نداشت
#محسن_درویش
#عضوکانال
#امام_سجاد
@golchine_sher
لبت مرا به غزلهای نوجوانی برد
به عشقهای زمينی آسمانی برد
شکوفه لبِ گلگونِ تو، دوباره مرا
به خواب چیدن گلهای ارغوانی برد
کسی که آتش بیمهریاش مرا سوزاند
چه شد که باز دل از من به مهربانی برد؟
به زنده بودن من، نام زندگی مگذار
که این غریب فقط رنج زندگانی برد
چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم
که عشق هرچه ز ما برد، ناگهانی برد
#علی_مقیمی
@golchine_sher
داری حکایت می کنی از قولِ جبریل
آیاتِ اقرأ باسم ربِک را به ترتیل
چشمِ جهان پر می شود از روی ماهت
خورشید ِتکبیرت لبالب نورِ تهلیل
"قانونِ بَلِغْ مارُسُلْ " با همت تو
از کربلا تا شام شد اینگونه تکمیل
تابیده ای از مشرق چشم مدینه
ظلمت به انوارِ هدایت گشته تبدیل
جانِ نبی؛روحِ علی ؛عشقِ حسینی
پیش تو خیلِ عارفان مشغولِ تحصیل
قرآنِ احمد بی صحیفه ناتمام است
بی مُهرِنامِ تو نماز و روزه تعطیل
ای زینت سجده جبینِ ماه رویت
حتی خدا هم کرده از عشق تو تجلیل
#اکــرم_نورانی
#عضوکانال
#امام_سجاد_ع
@golchine_sher
کاش غیر از من و تو
هیچکس با خبر از ما نشود،
نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود ...!
#افشین_یداللهی
@golchine_sher
دیدی گذشت آن همه آشفتگی پری؟
دیدی خودت در آینه دیدی که بهتری
دیدی سپیده سر زد و آخر به سر رسید
شب های بی ستاره و بی ماه و مشتری
او تکیه گاه محکم تنهایی ات نبود
باید که می گذشتی از آن شانه سرسری
حالا قلم به دست بگیر و بیافرین
با واژه های تازه مضامین دیگری
جای غزل قصیده ی مردافکنی بگو
از زن.. زنی رها شده از حس دلبری
باید زنی جديد زنی بخش ناپذیر
از تکه تکه های خودت در بیاوری
حالا به جای آه خودت را صدا بزن
با تارهای زخمی این لهجه ی دری
گردآفرید باش و بپوشان لباس رزم
بر قامت نشسته به پیراهن زری
آری درون آینه خود را نگاه کن
در این لباس تازه چقدر از همه سری
حالا کمی بخند.. چرا گریه می کنی؟
غم دیو کوچکی ست.. نترس از غمت پری..
#سیده_تکتم_حسینی
@golchine_sher
امام_سجاد علیه السلام
به عمق چشمه ی جانش عطش فراوان داشت
به چشم بی رمقش روضه روضه باران داشت
هزار و نهصدو پنجاه ناله سر داده
هزار و نهصدو پنجاه زخم بر جان داشت
کشید سرو تنش را برای قربانی
کسی که بر سحر و شام گریه فرمان داشت
هزار بوسه گرفت از سرش لب هر سنگ
همو که در کف خود اختیار طوفان داشت
کلام نافذ او را اسیر می خواهند
مگر سکوت به بزم شراب امکان داشت؟
زمان ز هیبت او سر به سجده آورده
و بر امامت او هم یزید اذعان داشت
ز جهل دست زمانه نوشتخ بیمارش
زمانه ای که غم آب و غصه ی نان داشت
ز روشنای کلامش تمام ظلمت رفت
کسی که بر سخنش کوه نور، ایمان داشت
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
بیا زلال شویم و خوشی رقم بزنیم
-بساط این همه تزویر را به هم-بزنیم
اگر به حال زمانه همیشه معترضیم
بیا ز خوبیِ حالِ زمانه دم بزنیم!
بیا که بر لبِ هم،عاشقانه بوسه زنیم
بیا که توی خیالاتمان،قدم بزنیم
رسیده ایم به جایی که شعر،راحتِ ماست!
بیا قدم بزنیم و بیا قلم بزنیم!
وصال،دور و دراز و وصال،ناممکن!
بیا به قاف تمنای مان،علم بزنیم!..
#محمد_ثاقبی
#عضوکانال
@golchine_sher
در دلم شوق پریدن نیست، باید پر کشید
قلبم از این عشق روشن نیست، باید پر کشید
قهوهی سرد نگاه تو بدون قند عشق
کمتر از خونابه خوردن نیست، باید پر کشید
چشمهایت تا که شد در شعر من شأن نزول
آیهای از اشک ایمن نیست، باید پر کشید
نیست در جانم توان دیدنت در بزم او
قلب صد چاکم از آهن نیست، باید پر کشید
بعد تو میمیرم از این عشق اما چاره چیست
دیگر اینجا جای ماندن نیست ، باید پر کشید
#سمانه_گودرزی
@golchine_sher