ای غم! رفیق دم به دم روزگار من!
حق با تو بود نیست کسی بیقرار من!
چیزی نمانده است به جز آه، در بساط
یعنی که غصهها شده دار و ندار من!
مانند بادبادکیام دست سرنوشت
بر باد رفته است نخ اختیار من
جز اینکه با تلاطم هجر آشنا شدم
لطفی نداشت عاشقی بیگدار من!
در من هزار عاشق دیوانه مرده است
اما نبوده هیچکسی سوگوار من
دیگر لبم به خنده شکوفا نمیشود
انگار رخت بسته بهار از دیار من
چشمم به در که مرگ کی از راه میرسد؟
شاید به سر رسید شبی انتظار من...
#امیرحسین_پورعزیز
@golchine_sher
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش
دوباره زنده کن این خستهی خزان زده را
حلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش
کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش
دوباره سبز کن این شاخهی خزان زده را
دوباره در تن من روح نوبهاران باش
بدین صدای حزین، وین نوای آهنگین
به باغ خستهی عشقم، هزاردستان باش
#حسین_منزوی
@golchine_sher
اندیشه ای از عالم معنا است حزب الله
عطرش شبیه شاخه طوبی است حزب الله
دنیا بدون نام اسراییل آرام است
دنبال صلحی در همه دنیا است حزب الله
حامی مظلوم است و رسم او خدایی است
هرجا که مظلومی است او آنجا است حزب الله
صدها فواد و مغنیه، سید حسن دارد
گنجینه دُرُّ وگُهر، دریا است حزب الله
او یادگار دست چمران است و موسی صدر
در راه قرآن پرچمش بالا است حزب الله
از نسل پاک حیدر و زهراست یعنی که
در امتداد راهِ عاشورا است حزب الله
در خاک ایران و عراق و سوریه، لبنان
توی یمن یا مسجدالاقصی است حزب الله
شان نزول آیهٔ والتّین و والزّیتون
تفسیری از فتح است و اعطینا است حزب الله
مثل حواریّون مُرید حضرت عیسی
امثال هارون پیرو موسی است حزب الله
آن جمعه ای که از سفر دلدار برگردد
پشت سر ذرّیهٔ طاها است حزب الله
#روحالله_راوینیا
#عضوکانال
#حزبالله
@golchine_sher
خنده میآید به من با گریه اما راحتم
بس که من این روزها، ناراحتم، ناراحتم
حال من مانند حال آسمانی ابری است
گاه با رگبار و گاهی با تماشا راحتم
من شبیه قایقی سرسخت و طوفان دیدهام
اینکه میبینید با امواج دریا راحتم
هر کدام از دردهايم دشمن جان من اند
فکر درمان نیستم، چون با مدارا راحتم
هر چه غمگینتر شدم، اطرافیانم شادتر
هر چه شاعرتر شدم، دیدم که تنها راحتم
میروم گاهی فقط با مرگ چایی میخورم
بیشتر حس میکنم این طور جاها راحتم
مرگ تضمین کرده و گفتهست بعد از زندگی
میروم جایی که صد در صد در آنجا راحتم
زندگی هرگز مرا از رو نخواهد برد و من
با همین باور فقط از دست دنیا راحتم
#مریم_کرباسی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
دست بر پیشانیام بگذار! تب دارم هنوز
صبح دارد میرسد از راه و بیدارم هنوز
خشکسالی آمده اینجا ولی من بعد تو
تکه ابر کوچکی هستم که میبارم هنوز
شیشهی عطر دلم با رفتنت خالی نشد
اینهمه سال است از بوی تو سرشارم هنوز
هیچکس از شانههایم جز تو باری برنداشت
نیستی من روی دوش شهر سربارم هنوز
نام تو پیچیده دور تارهای صوتیام
مثل آهنگی قدیمی روی تکرارم هنوز
آخ اگر وا میشد از روی دهانم قفل شرم
میزدم فریاد هر شب: دوستت دارم هنوز
#حسنا_محمدزاده
@golchine_sher
یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور
ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن
وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن
چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور
دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور
هان مَشو نومید چون واقِف نِهای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور
ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور
حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب
جمله میداند خدایِ حالْگردان غم مخور
حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شبهایِ تار
تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور
#حافظ
@golchine_sher
غنچههای سرخ پژمردند بر پیراهنت
بویِ رفتن میدهد این روزها خندیدنت
از نگاهت میتوان فهمید حرفت را ولی
لهجهی باران گرفته چشمهای روشنت
من نمیدانم چرا تا حرف رفتن میزنی
ناگهان سرمیگذارد اشکِ من بر دامنت
قلعهای در دوردستِ آرزوهای منی
کاش روزی صلح میکردی تو هم با دشمنت
با دلِ من دشمنی کردی ولی بخشیدمت
بازگرد ای بیوفا روزی به خاکِ میهنت
#عطیهسادات_حجتی
@golchine_sher
در هجرِ تو چشمان تَرَم مبهوت است
در قلب ، به جای خون، کنون باروت است
در آتش انفجار غم می سوزم
گویا که دلم ضاحیه ی بیروت است
#یاد_شهدا
#سید_حسن_نصرالله
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها، تنها به جرم اینکه
او سرسپرده میخواست، من دلسپرده بودم
یک عمر میشد آری در ذرهای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب میشد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب میشد وقتی غروب میشد
کاش آن غروبها را از یاد برده بودم
#محمد_علی_بهمنی
@golchine_sher