eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
828 عکس
284 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
همصحبت من پس از تو آیینه شود انبار تمام دردها سینه شود تنهایی من پس از تو بغضش ترکید باید که درونِ من قرنطینه شود https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشه ی مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یکدل ما را ، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می داد بر پیکر سری دارم که آن را می سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می داند تفاوت می کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته ایم آری به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران: نه کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه! ملکیان https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
نازپرورده ای و درد نمی دانی چیست گریه ی ممتد یک مرد نمی دانی چیست روی پوشاندی و پوشاندن این ماه تمام آنچه با اهل زمین کرد نمی دانی چیست در کجا علم سخن یاد گرفتی که هنوز ظاهرا معنی «برگرد» نمی دانی چیست شادمان باش ولی حال مرا هیچ مپرس آنچه غم بر سرم آورد نمی دانی چیست گفتم از عشق تو دلخون شده ام، خندیدی نازپرورده ای و درد نمی دانی چیست سجاد سامانی https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد من و تو پنجره‌های قطار در سفریم سفر مرا به تو نزدیک‌تر نخواهد کرد ببر به بی‌هدفی دست بر کمان و ببین کجاست آنکه دلش را سپر نخواهد کرد خبرترین خبر روزگار بی‌خبری‌ست خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد مرا به لفظ کهن عیب می‌کنند و رواست که سینه‌سوخته از «می» حذر نخواهد کرد https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی ردپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت ... چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی ای نسیم بی‌قرار روزهای عاشقی هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی سایه زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی باد پیراهن کشید از دست گل‌ها ناگهان عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت غنچه‌ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی کشته‌ای در پای خود دیدی یقین کردی منم سایه‌ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
خـبر دارے چـرا وقتے دل بے تاب میگیرد سراغ از خاطرات دور اما ناب میگیرد خبر دارے چرا تا نیستے در خشڪے محضم ولے تا میرسے دور مرا گرداب میگیرد تو ڪه از وسعت دیوانگے هایم خبر داری تو بیش از هر ڪسے روے دل عاشق اثر داری مخاطب هاے شعرم در پے ڪشف تواند آری ببین هر ڪس براے دیگرے قلاب میگیرد همین ڪه پشت قاب پنجره مے ایستے با من جهان زیباترین تصویر خود را قاب میگیرد نو https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
وقتی که عکس ِ ماه ِ تو در برکه قاب شد هی شعر روی شعر نشست و کتاب شد مردان شهر، مثل خودم شاعرت شدند از آن به بعد، انجمن شعر باب شد حسین نصیری https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
سعدیا گفتی که مهرش می‌رود از دل ولی مهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد.. جعفری https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم که عشق هر چه ز ما بُرد، ناگهانی بُرد... https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
در سينه دلم گم شده تهمت به كه بندم؟! غير تو دراين خانه كسى راه ندارد https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
دل در پیِ عشق دلبران است هنوز وز عمرِ گذشته در گمان است هنوز... گفتیم که ما و او به هم پیر شویم؛ ما پیر شدیم و دل جوان است هنوز...! https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
عشق قابیل است! قابیلی که سرگردان هنوز کُشته‌ء خود را نمیداند کجا پنهان کند https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
همه را غیرِ تو ای‌ کاش رها میکردم کاش یکبار فقط کارِ بجا میکردم ‌ پیشِ من بودی و من بودم و تو، می‌بایست حقِ لبهای تو را خوب ادا میکردم ‌ در من انگار کسی میل به آغوشت داشت عقل میگفت حرام است و حیا میکردم ‌ https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
راستی کردند و فرمودند مردانِ خدای ای فقیه اول نصیحت گوی نفس خویش را https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
زندگی خالی نیست مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست، آری.. تا شقایق هست، زندگی باید کرد... سپهری https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان‌ها باز، خيالم چون كبوترهای وحشی می‌كند پرواز ... https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
پیش بیا، پیش بیا، پیشتر تا که بگویم غم دل بیشتر دوست‌ترت دارم از هر چه دوست ای تو به من از خود من خویشتر دوست‌تر از آنکه بگویم چقدر بیشتر از بیشتر از بیشتر داغ تو را از همه داراترم درد تو را از همه درویش‌تر هیچ نریزد به جز از نام تو بر رگ من گر بزنی نیشتر فوت و فن عشق به شعرم ببخش تا نشود قافیه اندیش‌تر https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
تهديد مڪن          سينه‌ے ما را به جهنّم دريا زده از خيسى باران نهراسد ... رمضانیان https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
ای آنکه مـــرا بــرده ای از یاد ، کجایی ؟ بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟ در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریـزی من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟ محبوس شدم گوشه ی ویـرانه ی عشقت آوار غمت بـر ســـرم افتـــاد ، کجایی ؟ آســودگی ام ، زنــدگی ام ، دار و نـدارم در راه تــو دادم همه بـر باد ، کجایی ؟ اینجا چه کنم ؟ ازکه بگیرم خبرت را ؟ از دست تــو و ناز تو فریاد ، کجایی ؟ دانم که مــرا بی خبـــری می کشد آخر دیــــوانه شــدم خانه ات آباد ، کجایی؟ https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر هر کسی خیل گدایش بیش، جایش بیشتر کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم بینِ اولادِ کریمش، مجتبایش بیشتر رزق دنیا درمی‌آید از تنور خانه‌اش هر که نانش بیش، خیلِ بی‌نوایش بیشتر هر چه پنهان‌تر بگیرد دست او دست مرا پیش چشم خلق، می‌افتم به پایش بیشتر تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید بعدِ مرگم نیز، می‌میرم برایش بیشتر کیمیای عشقِ او از خاک می‌سازد طلا خاکسارش می‌شود سهمِ طلایش بیشتر هر چه دل‌ها بیشتر از داغِ قبرش بشکند می‌شود اندازه‌ی صحن و سرایش بیشتر گریه‌کن‌هایش سزاوار قنوت مادرند هر که اشکش بیشتر، رزق دعایش بیشتر روضه‌ی موی سپیدش داغ ناموس خداست از مدینه زخم خورد، از کوچه‌هایش بیشتر هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود می‌شود فردای آن شب، های‌هایش بیشتر امام حسن مجتبی ع https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست اما همیشه کار به طومار می‌کشد  https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی ردپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت ... چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی ای نسیم بی‌قرار روزهای عاشقی هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی سایه زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی باد پیراهن کشید از دست گل‌ها ناگهان عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت غنچه‌ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی کشته‌ای در پای خود دیدی یقین کردی منم سایه‌ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
چشم من چشم تو را دید ولی دیده نشد من همانم که پسندید و پسندیده نشد https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
دریا صدا که می‌زندم وقتِ کار نیست دیگر مرا به مشغله‌ای اختیار نیست پر می‌کشم به جانبِ هم بغضِ هر شبم آیینه‌ای که هیچ زمانش غبار نیست دریا و من چقدر شبیهیم گر چه باز من سخت بی‌قرارم و او بی‌قرار نیست با او چه خوب می‌شود از حالِ خویش گفت دریا که از اهالیِ این روزگار نیست امشب ولی هوای جنون موج می‌زند دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست ای کاش از تو هیچ نمی‌گفتمَش ببین! دریا هم این‌چنین که منم بردبار نیست. بهمنی https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
مرگ در قاموس ما از بی‌وفایی  بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصۀ فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است  تشنگانِ مِهر محتاجِ ترحم نیستند کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است  باشد ای عقلِ معاش‌اندیش، با معنای عشق آشنایم کن، ولی ناآشنایی بهتر است  فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست اینکه در آیینه گیسو می‌گشایی بهتر است  کاش دست دوستی هرگز نمی‌دادی به من «آرزوی وصل» از «بیم جدایی» بهتر است  فاضل نظری https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
دو دستم هردو در بند است در زلف و لبِ ساقی ندانم گر بگیرم جام، بُگْذارم کدامین را...؟!                      @golchine_sher
‌‌ به دردت خو گرفتم نیستم دربندِ درمانت.... @golchine_sher
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو @golchine_sher
میدونم فرصتو از دست دادم برای گریه کردن دیگه دیره شبیه غده ی بدخیمه دوریت که داره جونمو کم کم میگیره مصطفی موزانی @golchine_sher