eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
874 عکس
303 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل قلم که جذب کند خون لیقه را یا زخم کوچکی که ببوسد شقیقه را در خاطرم خیال تو را حمل میکنم با آن ظرافتی که کسی یک عتیقه را انگشت های من همه با هم برابرند تا دکمه های ناتنی این جلیقه را شاید خطوط چهره و لب های نازکم روزی مجاب کرد توی خوش سلیقه را دور از تو سخت میگذرد، این عجیب نیست یک سال اگر حساب کنی هر دقیقه را https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
بدون چون و بدون چرا... نمی‌ماندند شبيه رود، شبيه صبا، نمی‌ماندند چه کربلاست که عالم به‌ هوش می‌آيد پس از شنيدن چاووش‌ها نمی‌ماندند به التماس... به خواهش... به هر چه که می‌شد خلاصه قافله می‌رفت جا نمی‌ماندند چقدر با سَرِ زانو به کربلا رفتند از اشتياق حرم روى پا نمی‌ماندند فروختند النگوى نوعروسان را قديم معطل اين چيزها نمی‌ماندند شبِ زيارتى اربعين، دهاتى‌ها به احترام تو در روستا نمی‌ماندند فقط دو مرتبه بايد به کربلا بروى بدين طريق بفهمى چرا نمی‌ماندند خدا نبود اگر اين "حسين، حسين" نبود و بندگان خدا باخدا نمی‌ماندند علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
خیزرانِ شامی... ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد دنبالِ او شبِ تار صیاد رفته باشد فهمیده‌ام در این شهر معنایِ سیری ام را از ضربِ دست خوردم دندانِ شیری ام را نامحرمی که با خود دیشب سرِ تو را داشت وقتی به گوشِ من زد انگشتر تو را داشت طفلی که خنده می‌زد بر این لباسِ پاره او گوشوارِ من داشت، من زخم گوشواره من خار می‌کشیدم با ناخُنی شکسته او با گُلِ‌سر من گیسوی خویش بسته وقتی که شعله اُفتاد از بام رویِ معجر نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر من باز ماندم از درد، از فرطِ ناتوانی او رفت و پیشِ پایم انداخت تکه نانی من سخت باز کردم، انگشتِ کوچکم را او رفت و بینِ دستش دیدم عروسکم را دیشب که خواب رفتم، یک‌بار بی عمویم زنجیرِ دست و پایم پیچید بر گلویم از کوفه آمدی و سنگِ صبور داری رنگِ محاسنت زرد، بویِ تنور داری ای سر بیا که مُردم از دخترانِ شامی از خنده‌های کوفی از خیزرانِ شامی ای کاش پای حلقت می‌مُرد دخترِ تو آری هنوز گرم است رگ‌های حنجر تو... https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
یک شب دلت را جای من بی"تو" تصور کن دیدی چه ساده مثل سیر و سرکه می جوشی   لطفا شبت را روی بازوهای من سر کن ای چشم هایت بهترین دارویِ بی هوشی   https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
تا در سر من نشئه‌ ی دیوانه شدن بود هر روزِ من از خانه به میخانه شدن بود یا سرخی سیبِ تو از آن جاذبه افتاد؟ یا در سر من پرسش فرزانه شدن بود یک بار نهان از همگان دل به تو بستیم این عشق نه شایسته‌ ی افسانه شدن بود ای کلبه ی متروک فرو ریخته بر خویش ویرانه شدن چاره ی بیگانه شدن بود؟! مگذار از ابریشم من حلّه ببافند در پیله من حسرت پروانه شدن بود https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته آسمان‌ها را در این ایوان، مجاور ساخته از قدم‌هایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟ کاین‌چنین از عالم و آدم، مسافر ساخته نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته آن که می‌خوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین» هر نگاهش، یک حبیب‌ابن‌مظاهر ساخته هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته.. کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از، فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته کاش می‌دید، آن که رگ‌های گلویش را برید، خون جوشانش، چه دل‌ها را که طاهر ساخته آه! دیدن‌ها چه کرده با دل زینب؟ اگر این شنیدن‌ها، تو را آشفته‌خاطر ساخته.. https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
گرچه میگویند این دنیا به غیر از خواب نیست ای اجل! مهمان نوازی کن که دیگر تاب نیست بین ماهی های اقیانوس و ماهیهای تنگ هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیست! ما رعیتها کجا! محصول باغستان کجا؟! روستای سیب های سرخ ، بی ارباب نیست ای پلنگ از کوه بالا رفتنت بیهوده است از کمین بیرون مزن، امشب شب مهتاب نیست در نمازت شعر میخوانی و میرقصی، دریغ! جای این دیوانگی ها گوشه محراب نیست گردبادی مثل تو یک عمر سرگردان چیست؟ گوهری مانند مرگ این قدر هم نایاب نیست! https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت حافظا روز اجل گر به کف آری جامی یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت «حافظ»   https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت آن طفل که چون پیر ازین قافله درماند وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت از پیش و پس قافله‌ی عمر میندیش گه پیشروی پی شد و گه بازپسی رفت ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت رفتی و فراموش شدی از دل دنیا چون ناله‌ی مرغی که ز یاد قفسی رفت رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد بیدادگری آمد و فریادرسی رفت این عمر سبک سایه‌ی ما بسته به آهی‌ست دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت زنده‌یاد https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد آه! تصویر تو هرگز به تو مانند نشد گفتم از قصه زلفت گره‌ای باز کنم به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند بلکه چون برده مرا هم بفروشند نشد https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام به سلیمان برسد از طرف مور سلام کاش سمت حرمت باز شود پنجره‌ها باز از دوریت افتاده به کارم گره‌ها   ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم برسد خواهش این ناله‌ی ممتد به حرم زود ما را برسانید به مشهد، به حرم مست از آنیم که از باده به خُم آمده‌ایم ما سفارش شده‌ایم، از ره قم آمده‌ایم یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست پس، از این فاصله تا طوس دویدن زیباست پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست پیچش قافله‌ی ما که به سوی نور است رگه‌ای در دل فیروزه‌ی نیشابور است چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟ صحن‌ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است طرف پنجره فولاد هیاهو شده است باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است مادری گریه‌کنان ذکر رضا می‌گیرد دست و پای فلجی باز شفا می‌گیرد با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن کار من هست فقط گرمی بازار شدن گرچه در باور من نیست خریدار شدن... یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟ من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم تو خودت خواسته‌ای دار و ندارم باشی کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی لحظه‌ی مرگ بیایی و کنارم باشی قول دادی به همه، پس به خدا می‌آیی هر که یک بار بیاید تو سه جا می‌آیی https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
از حج ناتمام به سعی و صفا رسید مداح گریه کرد، حسین (ع) از منا رسید در پیشواز مقدمش از لطف کوفیان تیر از مقابل آمد و تیغ از قفا رسید بستند آب را و به گوش کر جهان فریاد «هل من» از عطش کربلا رسید «امن یجیب» خاک بلا ریخت بر سرش وقتی به استغاثه ی آل عبا رسید جن و ملک به زانوی غم سر گذاشتند وقتی که کار روضه به این بیت ها رسید: از غم بسوز ای دل و ای چشم خون ببار دیگر حسین فاطمه به کربلا رسید هرقدر هم که اشک بریزم بر آن کم است این تازه روز اول ماه محرم است... https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0