eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
‏هر چه گشتیم در این شهر نبود اهل دلی که بداند غم دلتنگی و تنهایی ما... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من آمده ام از لب تو قند بسازم از قصه ی دلدادگی ام ، پند بسازم دارم نگران می شوم از طول جدایی با غصه ی دوریّ تو تا چند بسازم ؟ باور کن عزیزم ! دلم آنقدر که تنگ است میخواهم از این سینه،کمربند بسازم من زیر فشار غم تو صخره ام ، اما باید که از این صخره ، دماوند بسازم من آمده ام جان بدهم،عشق بگیرم از این همه انکار تو سوگند بسازم من آمده ام  تا که به امید خـداوند از گریه ی شب های تو لبخند بسازم @golchine_sher
فغان و درد که به کامم زمان نمی آید هم این زمان نرود نه ، هم آن نمی آید زمانِ عمرِ من ای دوست تمام گشت و وَلی ختامِ بختِ سیاهم زمان نمی آید برفته دل زِ برِ ما ، نمیرسددلبر رسیده جان به لبِ ما و جان نمی آید صفای اردیبهشت به جای نخوتِ دی بهار هم نه به جای خزان نمی آید چرا به گوشه ی حاجت نمیرسد آن یار چرا به گوشِ عبادت اذان نمی آید از آن زمان که تو رفتی ز دیده ام ای دوست سروده ای به زبانِ بیان نمی آید اگرچه گشته روان از دو دیده سیلِ سرشک غزل سروده ی " مهدی" روان نمی آید @golchine_sher
گفتيم عشق و طاقت آن را نداشتيم چيزی كه ما لياقت آن را نداشتيم گفتيم در كشاكش تقدير با هميم حرفی زديم و قدرت آن را نداشتيم بعداز هزار مرتبه تكرار دوستی يكبار هم صداقت آن را نداشتيم بسيار ساده بود سخن گفتن از گذشت اما دريغ! جرأت آن را نداشتيم حالا بيا كمی سخن از عاشقی بگو كاری كه هيچ فرصت آن را نداشتيم @golchine_sher
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می سپارد جان... @golchine_sher
در خاطره‌ی کوچه‌ی بن‌بست کسی نیست بیهوده به این پنجره دل بسته‌ای، ای دوست @golchine_sher
دیدار من و او، چه‌ سرانجام قشنگی هم‌صحبتی شعله‌ و باد، آتش و اسفند... @golchine_sher
قلب من با پرسشی شب تا سحر سر میکند ” کی خدا ما را برای هم مقدَّر میکند؟ ” خیره ماندن های تو در عکس هم سکر آور است هرکسی یادت میفتد روسری سر میکند قبله را گم میکنم ، کمتر بخند ، این خنده ها آن چه را شیطان نکرد- الله اکبر-  می کند ! تا نگاهم میکنی” ایاک نعبد” بعد این دین من کم کم خدا را در تو باور میکند در تمام پیرهن ها ماه کامل می شوی سرمه ای اما تو را یکجور دیگر میکند امتحان پس داده ها با من تفاوت می کنند بی محلی هایت آدم را جری تر می کند حرف بر ضد تو بسیار است اما گوش من از یکی میگیرد و از دیگری در می کند گرچه در چشم تمام شهر ، “آدم ” بوده ام “دوست دارم” های تو، آخر مرا خر میکند @golchine_sher
من یک زنم آزادی ام را دوست دارم ایرانی ام، آبادی ام را دوست دارم در سایه ای مردانه دلگرمم به فردا من همسر مردادی ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه دارند این شغل مادرزادی ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی ام را دوست دارم می گیرمت ای بچّه آهوی گریزان آهویی و صیّادی ام را دوست دارم دور اتاقش عکس های حاج قاسم طفل دهه هشتادی ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه ام آزادی ام را دوست دارم @golchine_sher
می خواهم از تو عشق جهان، یک نگاه را اما نکرده ترک ،دو چشمم گناه را... آقا میان این همه چشم انتظارهات داری کسی شبیه من رو سیاه را!؟ عمری برای بازی دنیا دویده ام حالا نفس بریده ،دل آورده آه را عبرت نشد بریدن از تو تباهی است شرمنده، بس که کرده ام این اشتباه را هرچند بد نبودم از اول،عوض شدم دنیا گذاشت بر سر من این کلاه را غیر از تو نیست هیچ پناهی ،نشان بده راه هدایتی من گم کرده راه را آقا نگاه کن به من و با کرم بساز از من همان همیشگی دلبخواه را @golchine_sher
ما را تو با گرفتن جان امتحان نکن! از جانِ خود عزیزتری داشتیم؛ رفت!!! @golchine_sher
می سرایم به امیدی که تو خوانی ورنه آخـرین مصـرع مـن قـافیه اش مُـردن بـود @golchine_sher
‌‌من می‌روم ز کوی تو و دل نمی‌رود این زورق شکسته ز ساحل نمی‌رود گویند دل ز عشقِ تو برگیرم ای دریغ کاری که خود ز دستِ من و دل نمی‌رود! گر بی تو سوی کعبه رود کاروانِ ما پیداست آن که جز رهِ باطل نمی‌رود در جست و جوی روی تو هرگز نگاهِ من بی کاروانِ اشک ز منزل نمی‌رود خاموش نیستم که چو طوطی و آینه آن روی روشنم ز مقابل نمی‌رود @golchine_sher
هم رود، خراب و مست راه افتاده هم کوه، عصا به دست راه افتاده یک لحظه گذشتی از کنار دریا دنبال تو هر چه هست، راه افتاده @golchine_sher
بانو ! نمیخواهی که قلبت مال من باشد؟ چشمت برای لحظه ای دنبال من باشد؟ تو مثل خورشیدی و من دور تو می گردم آری ! خدا میخواست ، این اقبال من باشد دنیا پر از شاعر شد از فردای میلادت حق می دهم دنیا پر از امثال من باشد با خواجه حافظ فال می گیرم ، پر از بغضم یعنی نباید اسم تو در فال من باشد؟ آهوی تک خالی که هر کس عاشقش می شد شاید مقدر نیست در چنگال من باشد این بار،دیگر دام در راهت می انداز عشق تو باید طالع امسال من باشد @golchine_sher
من‌کیستم بدون تو ازمن به من‌بگو ای آن ِخفته در غزل ِ ناگهانی‌ام . . @golchine_sher
کعبه ی چشمت زیارتگاه چشمانم شده هفت روز هفته هستم در طواف چشم تو @golchine_sher
سپیده سرزد و خورشیدِ ما رسید بیا شب سیَه سپری شد، سحر دمید بیا گذشت روز و شب ما وُ مثالِ یلدایی شبانه های سیاهی به روز رسید بیا تمامِ شب به امیدِ وصال تو بگذشت خجل شدم زِ وصال و شب وامید بیا شبم بِرفت و نباشد مرا دگر اثری زِ روی ماه و ستاره ، رسید شید بیا بیاکه خونِ دلِ من به دیده ام برسید بیاکه خونِ دلِ من به روی° دوید بیا رسیده سال نو و سحر دمید و وَلی مرا دگر نه بهارست و روزِ عید بیا گذشت عمر و وَلیکن تو را خبر نَبُوَد که در فراق تو ( مهدی ) چِها بدید بیا @golchine_sher
آهو ندیده ای که بدانی فرار چیست صحرا نبوده ای که بفهمی شکار چیست باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد دریا نرفته ای بچشی آبشار چیست پیش من از مزاحمت بادها نگو طوفان نخورده ای که بفهمی قرار چیست هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد یک بار هم سوال نکردی بهار چیست در خلوتت به عاقبتم فکر کرده ای؟ خُب…کیفر صنوبرِ بی برگ و بار چیست؟ روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟ @golchine_sher
هرچند نمی خواست دلم ، آورمت یاد افتاد فشارم که نگاهم به تو افتاد تو محو تماشایی و لبخند به لب،من از دیدن رویت نشدم بار دگر شاد! برگشته ای انگار حلالت بکنم...نه! جلد من و بام دگری دست مریزاد! حرفی سخنی موعظه ای ،زنگ صدایت از خاطر آشفته ی من رفته پریزاد ویرانه ترین خانه ی شهرم که تب عشق غم ریخت به شالوده ی من خانه ات آباد یعقوب دلم کور شد و بوی عزیزش یکبار نیاورد به همراه خودش باد قرآن پر از خاک لب طاقچه ام که یکباره شب قدر نگاهت به من افتاد @golchine_sher
با من بگو تا کیستی, مهری؟ بگو, ماهی؟ بگو  خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو  @golchine_sher
سحرگه به راهی یکی پیر دیدم سوی خاک خم گشته از ناتوانی  بگفتم چه گم کرده‌ای اندرین ره‌؟ بگفتا: جوانی‌، جوانی‌، جوانی @golchine_sher
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که گر روزی برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را @golchine_sher
بعد از تو گمان مبر که حالم خوب است در کاسه ی چشمهای من آشوب است در کلبه ی احزان دلم تنهایم بعد از تو تمام قصه ام یعقوب است @golchine_sher