eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
835 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی... @golchine_sher
در خود فرو رفتم فراموشت کنم اما هر شب خیالت می کشد از خویش بیرونم @golchine_sher
دیری است نیاورده کسی یک خبر از او جز خاطره ای سرخ نمانده اثر از او ای کاش بیایند به دلداری مادر کهنه کفنی، پیرهنی ، مختصر از او در خویش نگه داشته ای مثل گل یاس ای خاک معطر چه شنیدی مگر از او؟ نام چه کسی را به لبش گاه خطر داشت؟ ای وای! نپرسید چرا یک نفر از او نه خاک نه آتش نه عطش، غیر شهادت هرگز نشنیدند دعایی دگر از او از نام و نشانش چه بگویم اثری نیست کو مرد در این معرکه گمنام تر از او @golchine_sher
جانم فدای زلفِ تو آن دم که پُرسَمَت کاين چيست؟ موی بافته؟ گويی که: دام توست... @golchine_sher
آخرش یک روز من دنبال کارم می‌روم می‌روم یک‌روزی آقا می‌گذارم می‌روم با هزاران بند یعنی قدر آهو نیستم من که این‌جا این‌قَدَر بی‌اعتبارم می‌روم شب، تمام نورها را از زمین دزدیده است عشق را پیشت امانت می‌گذارم می‌روم دست‌هایت را ضریح سایه‌های من نکن اشک این همسایه‌ها را در بیارم می‌روم بی‌خیال چشم‌هایت می‌شوم، گفتم ولی دست‌کم حالا نگاهم کن که دارم می‌روم @golchine_sher
کجاست خانه من؟ هر چه هست اینجا نیست یکی به ماه بگوید که راه پیدا نیست غریب نیست به چشم من آسمان و زمین ولی نه ...شهر و دیار من این طرف­ها نیست نشسته گرد سفر روی شانه روحم رفیق راه من این جسم بی سر و پا نیست تمام شهر به تعبیر خواب سرگرمند کسی معبر بیداری من اما نیست کسی نگفت سوال جوابهایم را به جمله ها خبری از چرا و آیا نیست ز ریگ ریگ بیابان شنیده زخم زبان حریف درد دل رود غیر دریا نیست @golchine_sher
در خواب هم ای کوفه نمی بینی از این پس اللهُ احد از نفس ماه بریزد دیگر سر این کوچه کسی نیست که هر شب بارانی از الماس ته چاه بریزد یک خاطره مانده ست از آن چاه و از آن ماه از غربت شب های تو اما خبری نیست تا بوی کباب از جگر کوچه بلند است از نان و رطب های تو مولا خبری نیست شوق ملکوت از ته چشمان تو پیداست ای آینه ی حک شده بر سینه ی محراب در عرش محمد(ص) به تماشای تو برخاست ای واشده فرق تو در آیینه ی محراب بعد از تو کسی نیست که با پُشته ی نانش آرام بیاید درِ هرخانه شبانه در دست یتیمان جهان کاسه ی صبر است «ای تیر غمت را دل عشّاق نشانه » هر شعر که در وصف تو خواندیم و شنیدیم هرجرعه بنام تو شرابی ازلی بود تاهست علی هست و علی هست و علی هست تا بود علی بود و علی بود و علی بود... @golchine_sher
شمیم فُزت رب الکعبه تا اوج سما می‌رفت علی دلخسته از دنیا از این محنت سرا می رفت دلش لبریز آه و درد بود از دست این دنیا سبکبال و رها آسوده خاطر تا خدا می رفت دل چاه از صدای ضجه هایش پر شده اکنون برای مرهم دردش به امید شفا می رفت در و دیوار مسجد از فراقش در تقلا بود ولی از شوق وصل دوست آزاد و رها می رفت نمی پیچد دگر در گوش نخلستان نوای او طنین ربنایش همره حمد و ثنا می رفت نبود این آشیان خاکی و غمبار شأن او علی فارغ از این دنیا به سوی ما ورا می‌رفت دل محراب، خونین از شکاف فرق مهتاب و به آغوش حبیب خود سری بی ادعا می رفت سحرگاهی که نیزه بوسه زد بر تارک خورشید عدالت پرکشید و او به عرش کبریا می رفت @golchine_sher
تقدیر مرا به خط زیبا بنویس در مشق دو چشم من تماشا بنویس دنیا همه ارزانی دنیا طلبان دیدار من و یوسف زهرا بنویس @golchine_sher
دلم از نام او همواره مسرور به ذکرش می شوم از غصه ها دور علی آیینه‌ی ذات خداوند علی نور و علی نور و علی نور @golchine_sher
خون و باروت و هراس و انفجار آورده است شعله ی سرکش ببین با خود شرار آورده است هر نسیمی رد شده از شیون پروانه ها بوی خون از زلف های بی قرار آورده است این خزان با تو چه کرده باغبان، که در بهار جای زیتون باغ سبز تو انار آورده است آینه با چفیه رویت را بگیری بهتر است گردباد حادثه با خود غبار آورده است باز کن آغوش دشتت را فلسطین عزیز دامن مادر برایت لاله زار آورده است سنگِ غیرت تا که افتاده میان مشت ها کودکان را مرد جنگاور به بار آورده است @golchine_sher