بي اعتنا به اينكه برايت دلم گرفت
خنديدي و دوباره به جايت دلم گرفت
از اينكه دست من به تو هرگز نميرسد
از بخت بد -كه كرده جدايت- دلم گرفت
از فكر لحظه اي كه بمن طعنه ميزدي
از لحن نيش دار "شُما"يت،دلم گرفت
ميخواستم براي كسي درد دل كنم
اما به جاي عرض شكايت، دلم گرفت
گفتي "خدا مرا ببرد رو به راهِ راست"
بي اختيار بعد دعايت دلم گرفت
#نفیسه_سادات_موسوی
@golchine_sher
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
تو باشی ؛ رازقی باشد ؛ غزل باشد ؛ خدا باشد
بگو این دل اگر آنجا نباشد ؛ پس کجا باشد
خدا میخواست همعصرِ تو باشم ؛ همکلامِ تو
خدا میخواست چشمانت برایم آشنا باشد
خودش میخواست لبخندت سلامم را بلرزاند
خودش میخواست قلبِ سادهی من مبتلا باشد
بگو وقتی دو دل با هم یکی باشد ؛ چرا باید
هزاران سالِ نوری دستِشان از هم جدا باشد ؟!
نمیخواهم که پابندِ دلِ بیطاقتم باشی
تو باید شاد باشی تا جهان بودهست و تا باشد
خداحافظ نگفتم تا نگویی”زود برگردی”
خدا میخواست لبخندِ تو ختمِ ماجرا باشد
اگر زن باشی و شاعر؛ خودت هم خوب میدانی
که رفتن از کنارِ دوست ؛ باید بیصدا باشد...
#نغمه_مستشارنظامی
@golchine_sher
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم
بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم
هرکس وسیله داشت برای هدایتش
ما با نســیم روضـهی تو با خــدا شدیم
وقتی که جاه و مال و هوس راهمان گرفت
با رمز یاحسین ز شیطان جدا شدیم
ذکر حسین اشرف اذکار عالم است
گفتیــم و همـدم همهی انبیــا شدیم
مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد
با کیمیـای مهر شمــا پر بها شدیم
اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست
تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم
ما را خدا برای غمت برگزیده است
با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم
شبهای جمعه مادرتان روضهخوان ماست
با نالههای دل شکنش هم نوا شدیم
شبهای جمعه هیئت ما مثل کربلاست
با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم
#مصطفی_هاشمی_نسب
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
@golchine_sher
تیر آمده، فصلِ داغِ تابستان است
شادی به تنِ باغچه آویزان است
آغوش در و پنجره را باز کنید
خورشید درونِ خانه ها مهمان است
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
حرف از تو زیاد است، ولی باور نه
داریم به دل هوای تو ، در سر نه
عمریست که سربار توایم آقا جان
سرباز و مدافعین در سنگـر، نه
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
گر سراغ از عالمی دیگر بگیری بهتر است
مرگ را با شوق اگر در بر بگیری بهتر است
تن، دو روزی بیشتر پیراهنِ روحِ تو نیست
هرچه کمتر خو به این پیکر بگیری بهتر است
آفرینش، جایی از دنیا ندارد پستتر
گر به هر جا غیر از اینجا پر بگیری بهتر است
من که میگویم در این بازارِ از هر سو زیان
هرچه را بفروشی و ساغر بگیری بهتر است
نخ به پای بادبادکهای کمطاقت مبند!
زندگی را هرچه آسانتر بگیری بهتر است
#فاضل_نظری
@golchine_sher
گهگاه غزل می رود آن ور که نباید
گهگاه شود آن کَسِ دیگر که نباید
در مزمزه یِ شیطنتِ بچگی اش باز
گهگاه زند سنگ به آن در که نباید
از آب گرفته ست تنش را کسی و گفت:
بوده ست در آن برکه شناور که نباید
هی می زدی اش بر سر هرقصه و می گفت
آرام، غزل با تو، که مادر که نباید!
آهسته سر کوله ی او سر زدی آخر...
یک روز به آن صفحه ی دفتر که نباید
چندیست مخالف شده با هر که توگفتی
چندیست موافق شده با هرکه نباید
آخر غزل آنگونه که باید نشد انگار
با آنهمه تاکید که: دختر که نباید!!!
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@golchine_sher
سَرَم گرم است در دوریِ تو اما بگو بیتو
چگونه گرم سازم این دلِ ویرانهیِ خود را؟
#آمنه_الاسحاق
@golchine_sher
محبوب جان و جانِ جهانم، حسین جان
روح و روان و راحتِ جانم، حسین جان
آرامش خیال نفسهای زندگی
ذکر همیشه روی زبانم، حسین جان
من از دعای مادر تو نوکرت شدم
ای کاش نوکر تو بمانم، حسین جان
پیچیده روزگارِ مرا زخم و داغ و درد
از دردِ این جهان بِرَهانم، حسین جان
در کورهراه زندگیام، عطر روضهات
راه حیات داده نشانم، حسین جان
وابستهام به روضهی تو همچنان نَفَس
من بی تو یک نفس نتوانم، حسین جان
این روزها غمِ حرم و غربت و فراق
افتاده مثل زخم به جانم، حسین جان
#حسن_کردی
@golchine_sher
عاشقی از سرِ اجبار میسّر نشود
عشق آنست که با فاصله کمتر نشود
باید از رود به دریا برسی، می فهمی!
غیر از این راه، لبِ تشنگیَت تر نشود
لعل در زیر زمین حاصل صد سوختن است
سنگ، بی حادثه تبدیل به گوهر نشود
آسمان باش که پروانگیَم می میرد
قفس اندازه ی احساسِ کبوتر نشود
ای که بر برکه ی تاریکیِ من می خندی
آب از صورتِ مهتاب مکدّر نشود
گرچه دیوانگیم را همه مدیون ِتوام
بی جنون روز و شبِ زندگیَم سر نشود
کوه کندم که بدانی تنم از تیشه پر است
تا ابد خستگی از کوهِ تنم در نشود ...
#مریم_شریفی
@golchine_sher
بالابلندی، شانههای مهربان داری
بر طاق چشمانت دو ابروی کمان داری
بر لب طنین دلنشین نور و الرحمن
روی عبایت آیههایی از دُخان داری
بارانی و با ابرهای جمعه میباری
بارانی و در مُشت خود هفت آسمان داری
در دست، گرچه ذوالفقار انتقام اما
بر روی دوشت بقچههای آب و نان داری
ما عاشقان مدعی هرگز نفهمیدیم
حسی که تو، به هر کدام از شیعیان داری!
گفتیم دوری، بی نشانی، غافل از اینکه
هر جا که دلتنگ توأیم، از خود نشان داری
هر جا که نامت را بخوانم میرسی از راه
هرجای دنیا باشم آنجا جمکران داری
#میتراسادات_دهقانی
#امام_زمان
@golchine_sher
ای مرگ بگو عقربه تا چند بیاید؟!
انگار محال است تبم بند بيايد
بالایِ سرم باش که کابوس نبینم
عطر نفس و آتش و اسفند بيايد
ارباب،مرا بست به تقديرِ طويله
تا بر بدنم رقصِ كمربند بيايد
من مثلِ زنی رنج کشیدم که برايش
يك شب خبرِ مردنِ فرزند بیاید
مرداب تر از این شده ام تا تو بخواهی
از دور و برم بویِ خوشایند بیاید
هرراه که رفتم به رهایی نرسیدم
فریاد کشیدم که خداوند بیاید
ای کاش نفهمی چه غمی در دل من هست
ای کاش! به لبهایِ تو لبخند بیاید...
#صنم_نافع
@golchine_sher
رفت و باز آمدنش شد همه ی خواهش ما
چه غریبانه به هم ریخته آرامش ما
خواب آسوده نداریم از این پس، آخر
شب به شب شانه ی او بود فقط بالش ما
چشممان روی خوش از آینه ی بخت ندید
غصه شد پیرهن و اشک شد آرایش ما
تا به کی ساز دل ما بزند شور فقط
تا به کی سرکشی زندگی و سازش ما
آه افسوس که خودسر تر از آن است جهان
که بخواهد بدهد گوش به فرمایش ما
#مه_زاد_رازی
@golchine_sher
گفتم ببینمت مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم...
#سعدی
@golchine_sher
در خاطرم روانه شد و شب بخیر گفت!
گفتم که در نبودِ تو
شبها بخیر نیست...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
جانِ دل !
باور كن من هم دوست دارم جمعه ها آرامتر نفس بكشم ؛
چاي زعفران دم كنم با چند دانه هِل وبا خيالي آسوده تكيه كنم به ديوارِ خيالت !
فكر كنم ،
فكر كنم ،
فكر كنم ....
و لا به لايِ دريايِ دلتنگي هايم ؛
ناگهان بيايي و بگويي :
هفته بدونِ منِ سختي بود جانم ،
"جمعه مان"بخير ....!
#سيد_طه_صداقت
@golchine_sher
صبح
در کوچه ی ما
منتظر خنده ی توست
وقت آن است که
خورشید مجدد باشی...
#ابراهیم_فراهانی
@golchine_sher