eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
904 عکس
310 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
هم یک دل ِگرم و آفتابی دارد هم سایه ی بی حد و حسابی دارد هر ماه که دیده ام به رقص آورده خورشید چه موسیقی نابی دارد @golchine_sher
من چنان غرق شدم در تو که پیدا شدنم ممکن نیست ...! @golchine_sher
محبوبم! اسم شما را که می‌برم، بوی جان از نفسم می‌آید @golchine_sher
من در پی ردّ تو کجا و تو کجایی‌ دنبال تو دستم نرسید‌ه‌ست به جایی‌ ای «بوده‌» که مثل تو نبوده‌ست‌، نگو هست‌ ای «رفته‌» که در قلب منی گر چه نیایی‌ این عشق زمینی‌ست که آغاز صعود است‌ پابند «هوس‌» نیستم ای عشق «هوایی‌» قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم‌ وای از تو چه سخت است همین قدر جدایی‌ ای قطب کشاننده‌ٔ پرجاذبه‌، دیگر وقت است دل آهنی‌ام را بِرُبایى‌ گفتی و ندیدی و شنیدی و ندیدم‌ دشنام و جفایی و دعایی و وفایی‌ یک عالمه راه آمده‌ام با تو و یک بار بد نیست تو هم با من اگر راه بیایی @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من روزگار غربتم را دوست دارم اين حس و حال و حالتم را دوست دارم يك عكس كوچك توى جيبِ كيفِ پولم تنها ترين هم صحبتم را دوست دارم بر عكس آدم هاى دل بسته به دنيا هر تيك و تاکِ ساعتم را دوست دارم امشب دوباره خاطرت مهمان من بود مهمانى بى دعوتم را دوست دارم هر چند باعث مى شود هر شب ببارم اما دل كم طاقتم را دوست دارم عادت شده اين گريه هاى بى تو ، هرچند مى خندى امّا عادتم را دوست دارم @golchine_sher
بوسه هایی که بدهکاری همین جا پس بده در قیامت سخت می گیرند حق الناس را... @golchine_sher
بيدارى‌اش نصيب نشد در تمام عمر بخت مرا به ياد كه در خواب كرده‌اند؟! @golchine_sher
بس که درنقطه ی پرگار لبت حیرانم روز وشب در خَمِ این دایره سرگردانم! از کلاس لب تو بسکه سخن آموختم در دبستان تو استادِ دو صد لقمانم من که از خال لب لعل تو( می) نوشیدم چشمه ی خضر نبی را به نَمی نستانم! من که در میکده ات، مست و خرابم امّا چه کسی می شود آگه ز دل ویرانم؟ آنچنان محو رخ ماه شبت گردیدم! نیست مقدور رخ از روی تو برگردانم همچو لاله شده ام خون به جگر از دوری تا سحر شمع صفت در دل شب سوزانم می زنم باده چو( شایق) ز لب گلگونت تا بدانی که من از سلسله ی رندانم @golchine_sher
اگر نتوانم با تو قهوه بنوشم قهوه‌خانه‌ها به چه کار می‌آیند؟ اگر نتوانم بی هدف با تو پرسه بزنم خیابان‌ها به چه کار می‌آیند؟ اگر نتوانم بی هراس نامت را در گلو بگردانم کلمات به چه کار می‌آیند؟ و اگر نتوانم فریاد بزنم «دوستت دارم» دهانم به چه کار می‌آید؟ @golchine_sher
من و دل بریدن از تو؟ چه محال خنده داری... @golchine_sher
رازداری کن و از من گِله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... @golchine_sher