eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
«شِمر» آمده دوباره به مقتل، سراغ تان تا از قفا بُرَد سر شاه چراغ تان امّا مدافعان حرم ایستاده اند تا یک چکیده خون، نچکد از دماغ تان یارب مباد آتش غم شعله ور شود بادا به دور شعله ی آتش ز باغ تان این اشک های ریخته ی چشم «کابل» است یعنی که سوخته دل ما هم به داغ تان @golchine_sher
آهسته، رفته رفته زمین، تار می شود دنیای ما ز تیرگی، سرشار می شود امواج سرخ جنگ، خروشان و نعش نعش غم در سکوت شهر، تلنبار می شود ساعت به وقت غمزدگی بازگشته است هر لحظه بوی مرگ، پدیدار می شود نفرین بر این قساوت بی حد، که این چنین تازه به تازه، فاجعه تکرار می شود تا آخر کدام خبر، مادران شهر در ماتم شهیدی عزادار می شود؟ ای مرگ بر ستم، که چنین موج می زند اینگونه سقف زندگی، آوار می شود وجدان خفته ی بشریت کجاست؟ کی؟ با چند طفل سوخته، بیدار می شود؟ این شرمساریّ همه ی آدمیّت است وقتی که «بمب»، هدیه به بیمار می شود این قاتلان تشنه به خون بشر، دیگر یک یک، بدل به گلّه ی کفتار می شود تصویر کودکان به خون خفته را ببین آدم ز هر چه داشته، بیزار می شود سردادن شعار حقوق بشر دیگر با این همه جنایت و خون عار می شود این رنج ها هزینه ی بیدار ماندن است در این شبی که مرز وطن، دار می شود در گردباد حادثه، باید صبور بود یک قطره اشک، گاهی پرستار می شود @golchine_sher
شر و بشر! کی گفته است که این قلّه ها پلنگ ندارد؟ کی گفته است ره سوی قلّه، سنگ ندارد؟ کی گفته است که انسان، نماد عاطفه باشد همیشه در پی صلح است و میل جنگ ندارد؟ هجوم این همه ماتم، نشان دهند که آدم همان پلنگ بود، لیک نیش و چنگ ندارد چه بی حیا شده این دار و دسته های جنایت به رغم این همه کشتار، هیچ ننگ ندارد خبر، نمایش تصویر سرخ فاجعه باشد جهان برای خبر، صحنه ی قشنگ ندارد کنون که مرحله ی «یسفک الدماء» رسیده حنای علم برای زمانه، رنگ ندارد ولی گذشتن از این راه، تا صعود به قلّه رهی به جز گذر از این مسیر تنگ ندارد بشر برای رهایی از این تداوم ظلمت نیاز هیچ، به این موشک و تفنگ ندارد دعا کنید که موعود عقل و عدل بیاید جهان تحمل این آتش و فشنگ ندارد @golchine_sher
خون این قوم به آزادگی، جان خواهد داد راه را این قدم سرخ، نشان خواهد داد صبرکن، مادر ماتم زده ی آزادی! دل ماتم زده را صبر، توان خواهد داد آخر از دامن این حادثه، توفان خیزد ظلم را صاعقه، از ریشه تکان خواهد داد کودکی مانده از این فاجعه ی ویرانی روزی از مأذنه ی «قدس» اذان خواهد داد صبح خواهد شد و خورشید به این مظلومان در همان لحظه ی موعود، امان خواهد داد مرگ را دانه به دانه، ز زمین برچیده رونق زندگی را پس، به جهان خواهد داد جمع خواهد شد از این شهر، صف تاریکی اندکی صبح به شب، گرچه زمان خواهد داد...! @golchine_sher
شهر یک جاده پر از نعش، به دامان دارد ساعت انگار سوی فاجعه، فرمان دارد آسمان، واقعه در واقعه غم می بارد و زمین اشک از این داغ، به چشمان دارد باز گلزار شهیدان بگشاید آغوش که چنین حادثه در حادثه، مهمان دارد زخم اگر چند عمیق است، ولی می دانم زخم دلتنگی این طایفه، درمان دارد صبح خواهد شود و صاحب خون می آید دل به باز آمدن روشنی ایمان دارد این غزل، بابت همدردی «کابل» باشد که به دل، داغ به خون خفتن «کرمان» دارد @golchine_sher
به رسم همدلی...! خبر ز رفتن ماه حرم، حکایت داشت خبر ز آمدن ابر غم، روایت داشت خبر ز شیرینیّ راه آسمان می گفت ولی ز تلخیّ کام زمین شکایت داشت به رسم همدلی این داغ های «ایران» تا... به قلب مردم «افغان ستان» سرایت داشت در این میانه، ولی خوش به حال آن پرواز که عزم بال زدن سوی بی نهایت داشت چنان دراوج رسیدن دلیل می خواهد چنین عزیز شدن ریشه در ولایت داشت برای مردم خود مردن، اتفاقی نیست به انتخاب شهیدان، خدا رضایت داشت فقط به خاطر خدمت به خلق، جان دادن خداچقدر به این خادمان، عنایت داشت...! @golchine_sher
غزل_همدردی ...! به دست حادثه، گُل شاخه شاخه پرپرشد فضا به رایحه ی لاله ها معطّر شد چنان گریست در این داغ، ابر همدردی که جاده جاده جماعت، به غم شناور شد دوباره مسئله ی همزبانی اوج گرفت دری و فارسی باهمدیگر برابرشد فقط نه غمزده زین ماجرا دل «تهران» که دیدگان پریشان «بلخ» هم ترشد در این عزا دل تاریخ ما به درد آمد از این عزا همه احساس ها مکدّر شد نشست خاک «خراسان» به سوگ فرزندش برای مردم این مرز کهنه، مادر شد گِره گِره همه پیوندها به هم آمیخت درخت همدلی در بین ما تناور شد کتاب قصه ی همسایگی به حرف آمد مرور صفحه ی همبستگی میسّر شد شکوفه داد هم آوائی، زیر این باران نشای نوشده ی دوستی صنوبر شد فراق «مشهد» و شهر «مزار» ممکن نیست چرا که این دو حرم، تا ابد برادر شد @golchine_sher
ای سیّد اِلی الاَبد ایستادگی! راه تو بهترین سند ایستادگی! نام تو در تسلسل سرخ مقاومت این بار، اوّلین عدد ایستادگی «عبّاسِ» عصر تشنگیّ این دقیقه ها تا رود فتح، ره بلد ایستادگی یادت بخیر باد که بر ضدّ هرچه ظلم بودی همیشه در صدد ایستادگی ای آیه آیه سوره ی زلزال و عصر و نصر... ای غیرت بلند قد ایستادگی! از چشم تو قبیله ی ذلّت هراس داشت وقتی که بودی در رصد ایستادگی «موسی» توئی که قوم ستم غرق می شود در نیل خونت ای ولد ایستادگی سرو سری تو رفت به آزادگی، بلند پای تو ماند تا لحد ایستادگی خیلی زمین به پای تو باید بایستد... «کُفوًا» شود اگر «اَحَدِ» ایستادگی ...! ای سیّد شهید، که روحت دمیده است در جبهه جبهه کالبَد ایستادگی مثل «حسین»، خطّ تو الهام می دهد ... خون تو می شود مَدد ایستادگی .... @golchine_sher
به زودی زخم زمین، التیام خواهد شد و این شرارت شیطان، تمام خواهد شد غروب نیلگون آفتاب «ضاحیه» .... چو «کربلا» ره سرخ قیام خواهد شد به دست لشکر پیروز فاتح خیبر... سگ گزنده ی «صهیون»، لجام خواهد شد قسم به تین، به زیتون، که خون «نصرالله» بدل به صاعقه ی انتقام خواهد شد به فرق ابرهه ی ظلم، می خورد «سجّیل» جهان، بدون «الدّ الخصام» خواهد شد بلند می رود از کوه، راه آزادی به سوی روشنی، حُسن ختام خواهد شد غزل رسیده به آغاز بیت پیروزی ظهور صبح، علیه السلام خواهد شد! خبر به نقطه ی پایان داغ ها برسد خبر به شادیّ ما مستدام خواهد شد @golchine_sher