eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
خود را ز صف نفس رها باید کرد دل را حرم امن خدا باید کرد خواهی اگرت نماز مقبول افتد ای دوست به عشق اقتدا باید کرد «درود» @golchine_sher
شب چون میان بستر دل ناز می کنی آخر به بوسه ای، گره ای باز می کنی با عشوه های سرزده از ذوق دلبری در کوی دل حماسه ای آغاز می کنی حسی لطیف بین من و توست لیک من لب بسته ام به شرم و تو ابراز می کنی ذکر عظیم توست به قلب حقیر من چون روز روشن است که اعجاز می کنی نامحرمیم گرچه ولی خسته رهیم مهمانمان به جرعه ای از راز می کنی؟ در وصف آیه های لطیف و بدیع صنع بسیار گفته اند و تو ایجاز می کنی بیدار تا شوم ز سکوت شبانه ام بی پرده نغمه های سحر ساز می کنی «درود» @golchine_sher
تو به ترنم سبز بهار می مانی به لحظه ی خنک سایه سار می مانی لطافتی که تو داری در ابر بارانی است به خواب مخمل زیباکنار می مانی تو بی نهایت سبزی که در هجوم خزان به استقامت سبز چنار می مانی برای شب زدگان نشسته در سرما شبیه چشمه نوری، به نار می مانی در این سکوت که دل لَک زده برای صدا چو نغمه های دل انگیز سار می مانی هنوز می شود از گونه تو بوسه درود به سرخی سحر مرغزار می مانی @golchine_sher
با تو اَم ای کودک آشفته مو خواب شیرین را کجا گم کرده ای؟ گریه ات بوی جدایی می دهد عشق دیرین را کجا گم کرده ای؟ با تو اَم ای کودک آشفته، آن خنده های پاک و معصومانه کو؟ جعبه ی اسباب‌بازی ها کجاست؟ گوشه ی دنج اتاق خانه کو؟ عده ای از همکلاسی های تو در کلاس درس خاکستر شدند دست در دست ملائک صبحگاه رهسپار منزلی دیگر شدند صبر کن ای کودک آسیمه سر آخر ماتم به زودی می‌رسد گرچه اکنون دور، دور دشمن است نوبت ما هم به زودی می رسد «درود» @golchine_sher
با من بگو ای تشنه!، از رؤیای باران سرمستی از موسیقی آوای باران با من بگو از لحظه هایی که دلت رفت همراه دست افشانیت در پای باران یک عمر از اندوه هجران گریه کردیم پوشیده از ما چهره ی زیبای باران ما کودکان پهنه ی خشک کویریم دور است از ما لِیْ لِیْ و لالای باران هر چند خشکیده است لب های تو ای دوست! ناز دو چشمت می کشد دریای باران یک آسمان صاف و خوش رنگ و صمیمی پر کرده صحن خانه ها را جای باران گفتی که «هر چیزی به جای خویش نیکوست»* نیکوست دنیای تو و دنیای باران * مصرعی از شیخ محمود شبستری «درود» @golchine_sher
بر پَرتو روی یار، گُل بايد ریخت چون جلوه هر بهار، گل باید ریخت صبح است و طلوع دیگری آمده است بر خالق روزگار، گل بايد ریخت «درود» @golchine_sher
«می خواستم در من صدای تازه‌ای باشی حسی شکوفاتر، هوای تازه‌ای باشی»* می خواستم این طفل از مکتب گریزان را سوی محبت رهگشای تازه‌ای باشی در را به روی دوستی ها وا کنی آن وقت هر لحظه در جانم بلای تازه‌ای باشی بی پرده می گویم در این سرمای طاقت سوز حسی نو از گلبرگ های تازه‌ای باشی آن روز اما از کنارم بی سبب رفتی هرگز نشد در من صدای تازه‌ای باشی * بیت از خلیل عمرانی «پژمان دیری» «درود» @golchine_sher
به سرافرازترین سرو سرِ کوه قسم برق چشمان تو یک روز مرا خواهد سوخت «درود» @golchine_sher
صد نخل سر به اوج غرورم که بی سبب افتاده ام به زیر قدم هات چون حصیر «درود» @golchine_sher
بوی گل می آید ای شوریدگان شاید اینجا لاله ای پرپر شده است باورش سخت است اما گوییا غنچه ای با خاک همبستر شده است می‌رسد از راه مردی که نشان از تبسم های شورانگیز داشت در نشاط باغ دل کوشیده بود نفرتی دیرینه از پاییز داشت باورش سخت است سخت اما دریغ دست قسمت لاله ها را چید و رفت در غم گل های از شاخه جدا اشک خون آلود ما را دید و رفت در هجوم مشکلات روزگار کشور من گرگ بالان دیده است هرگز از محنت نمی افتد ز پا گر چه غم های فراوان دیده است «درود» @golchine_sher
پر کرده فضای خانه را بوی حسن (ع) عالم به فدای تاری از موی حسن (ع) هر گوشه نشسته عاشقی، پابندی دل داده به پیچ و تاب گیسوی حسن (ع) اسلام و قیام سرخ یکرنگ حسین (ع) ایمان و سکوت سبز دلجوی حسن (ع) از هر که نشان عاشقی پرسیدم با گریه و خنده گفت رو سوی حسن (ع) باد سحری بوی اقاقی ها یافت صبحی که عبور کرد از کوی حسن (ع) باد سحری! چو از بقیع اش گذری پیغام ببر به خاک گلبوی حسن (ع) گو خاطر دلشکستگان را دریاب هر چند که ما بدیم، با خوی حسن «درود» @golchine_sher