مانند ستاره ها نجیب است اذان
انگار شبیه عطر سیب است اذان
صوت ملکوتی اش به گوشم نرسید
در شهر شما مگر غریب است اذان؟
#اذان_شعار_توحید
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
عقل پرسید که
دشوارتر از مُردن چیست؟
عشق فرمود:
فراق از همه دشوارتر است...
#فروغی_بسطامی
@golchine_sher
تو بهتر از تمام جهانی برای من
در قلب خسته ام ضربانی برای من
هر جا نگاه می کنم از تو نشانه ایست
حس قشنگ وقت اذانی برای من
عطر تو است آنچه به گل می دهد صفا
بهتر از این نبوده نشانی برای من
از کودکی دلم به شما گرم بوده است
تا زنده ام همیشه همانی برای من
تنها تویی که حال مرا درک می کنی
مانند مادرم نگرانی برای من
یعنی دعا کنم که بیایی ببینمت ؟
تو کی مگر ز دیده نهانی برای من ؟
آقا ببخش ساده سخن گفتن مرا
اینگونه خواندمت که بمانی برای من
دست مرا بگیر که شرمنده تر شوم
دیگر نمانده است زمانی برای من
من سوی حشر دست تهی می روم ولی
مِهر تو است خط امانی برای من
#محمد_درّودی
#عضوکانال
#امام_زمان
@golchine_sher
پروانه های روسری ات را به من بده!
اندیشه های دلبری ات را به من بده!
چرخی بزن به هیبت فواره ها برقص
سر شانه های بندری ات را به من بده!
ای دختر بهار که لبخند می زنی!!
لب باز کن! صنوبری ات را به من بده!
این شهر از تراکم شب درد می کشد
پرواز کن کبوتری ات را به من بده!
ده سال بی تو بودن و ده سال عاشقی
این بار قول آخری ات را به من بده!
#حمید_عرب_عامری
@golchine_sher
انصاف نیست آیهی رحمت شود عذاب
چینی که حق زلف بُود بر جبین مزن...
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
خیال کن مرا
کبوتری غریب
کبوتری که عاشق است
که جَلدِ چشمهایِ توست
کبوتری که باز هم نمیرسد
به خانهات
به خانهاش
به گنبد طلایِ چشمهایِ تو
خیال کن مرا
کلاغِ خستهی کویر
در انتظارِ بازگشتِ تو...
#علیرضا_رضایی
@golchine_sher
دلم تنهاست اما بعدِ تو همدم نمی خواهد
برایم سرنوشت انگار غیر از غم نمی خواهد
مفاتیح الجنان را خوانده ام صد بار بی حاصل
خدا هم شک نکن ما را کنارِ هم نمی خواهد!
خودم با گریه پر دادم تو را از این قفس روزی
زیادت سهم اغیار است، عاشق کم نمی خواهد!
ندارم بعد از این سودای سیبی سرخ را در سر
که این دنیا مرا حوا، تو را آدم نمی خواهد!
اگر از دوست نیشی هم رسد نوش است عاشق را...
پر از زخم است جان اما دگر مرهم نمی خواهد!
به جز تو سِرِّ عشقم را امانت دار خوبی نیست
فراوان راز دارد دل ولی محرم نمی خواهد!
کسی جای تو را در روزگارم پر نخواهد کرد
دلم تنهاست اما غیرِ تو همدم نمی خواهد!
#طاهره_اباذری_هریس
@golchine_sher
جانم فدای زلف تو آن دم که پرسمت
کاین چیست موی بافته؟ گویی که دام توست
#امیرخسرو_دهلوی
@golchine_sher
عشق، اقیانوس آرامی که میگفتی نبود
قایقم را در مسیر آبشار انداختی ...
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
کاش می شد ماه را مهمان کنیم
خانهٔ دل را از او تابان کنیم
در مسیر زندگی با لطف حق
قلبها را مملو از ایمان کنیم
کاش می شد در حریم جامعه
دردی از درمانده ای درمان کنیم
دور باشیم از عِناد و کِبر و حِقد
کینه ها را پشتِ سر پنهان کنیم
کاش می شد از گُلِ اموالِ خود
گرچه کم باشد! ولی احسان کنیم
نَفسِ سَرکِش در درون خویش را
با سِلاحِ معرفت قربان کنیم
با صداقت در تمام زندگی
پایه های سُست را ویران کنیم
عزَّتِ نَفس از خدا خواهیم و بس
بُخل را در مَحبس و زندان کنیم
#حسین_یگانه_مرقی
#عضوکانال
@golchine_sher
جز عشق هر حرفی که داری، مختصر لطفا !
نگذار چتر خیس خود را پشت در ، لطفا!
با خود بیاور سرزده مهمان باران را
امشب تمام ابرها را کن خبر لطفا!
من ماهی دلتنگ تنگم ، چیست سوغاتت؟
امواج دریا را بیاور از سفر لطفا!
در صندلی مشترک ، جای خجالت نیست !
اهل خطر باش و کمی نزدیکتر ....، لطفا!
هرچند می میرد برایت هرکسی، بگذار
تا زنده باشد در کنارت یک نفر ، لطفا!
در پای مرز بکر آغوشت زمینگیرم
با بوسه ویزای مرا کن معتبر لطفا!
بعد از نماز صبح، می چسبد شراب تو!
این خانه را میخانه کن وقت سحر، لطفا!
با تو سرم ای عشق ، دائم درد می خواهد !
تزریق کن در من دوباره دردسر ، لطفا.
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
من ِ شکسته منِ بی قرار در اتوبوس
گریستم همهء جاده را اتوبان را
نگاه خسته من تا به آسمان برسد
کشانده است به دنبال خویش باران را
ولی نخواسته در بین راه سوزاندم
دل اهالی محروم چند استان را
بر آن سرم که کنار ضریح یاد کنم
و لو به قدر نگاهی تمام آنان را
نگاههای پر از حسرت کشاورزان
میان دشت تکانهای دست چوپان را
و آن غریبه که در قهوه خانۀ سر راه...
همان که خم شد و بوسید تکۀ نان را
همان که نام تو را برد زیر لب وقتی
که روی میز غذا میگذاشت لیوان را
همان که گفت ببینم تو زائری؟ گفتم
خدا بخواهد... آهی کشید قلیان را
همان که گفت به آقا بگو غلط کردم
بگو ببخشد، رانندۀ بیابان را
بگو از آنچه که میداند او پشیمانم
خودش نشان دهد ای کاش راه جبران را
چقدر بغض، چقدر آه با خود آوردم
و التماس دعاهای مرزداران را
خلاصه این که به قول رفیق شاعرمان
«چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را
نجف شروع زمین بود و ابتدای سفر
نجف به روی سر من گرفت قرآن را
مرا گرفت در آغوش، موکب اول
منِ دچار تحیر، منِ پریشان را
در این طریق فقط میزبان به سجده شده ست
که توتیا بکند خاک پای مهمان را
یکی گرفته پدر را به روی دوش خودش
یکی کشانده به سویت عصازنان جان را
فقط حسین به آغوش هم رسانده چنین
برادران تنی را، عراق و ایران را
چه با غرور نشاندند روی سینه خود
عمودها همه تصویری از شهیدان را
قدم قدم غم تو زنده میکند دل را
خدا زیاد کند این غم فراوان را
چه جذبه ایست در آغوش تو که اینگونه
کشاندهای به تماشا جهان حیران را
زمین به سوی تو برخاسته است، میخواهد
نشان ما بدهد رستخیز انسان را
در ازدحام تو گم کردهام خودم را هم
در ازدحام ندیدم عمود پایان را
تو را گرفته در آغوش خویش شش گوشه
چنان که جلد طلاکوب، متن قرآن را
از این حرم به حرم های دیگری راه است
اگر که باز کنی چشم غرق باران را
دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح
خدا کند که بسازیم قبر پنهان را
برای حضرت زهرا ضریح میسازیم
و دست فرشچیان طرح میزند آن را
من از امام رضا کربلا طلب کردم
و اینک از تو طلب میکنم خراسان را
#حمیدرضا_برقعی
#اربعین
@golchine_sher