eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
827 عکس
284 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
اشک مردابم نمی پیچم،به پیچک‌های مست گریه ی آبم نمی خندم ،به پوپکهای مست سایه ی عریان یک بیدم ،که افتاده به خاک حق ندارم مست باشم با مترسکهای مست در میان صحنه ها با خاک هم بازی شدم .. .نه نباید شاد باشم چون عروسک های مست دوست دارم ساده باشم مثل باران مثل آب دوست دارم شعر باشم مثل توتک های مست مثل یک برگ غزل چون رقص برگی در نسیم عاشقت باشم شبیه باغ میخک های مست من ستاره میشوم بر روی چین ِ دامنت می نشینم روی شب ها مثل پولک های مست دوست دارم در میان سرخی لبهای تو ... مثل آوازی بگویم راز سوتک های مست باید از این پنجره هر شب ببارم تا ابد .... تا شود آرام روح سبز لک لک های مست چشمهایت چشمهایت چشمهایت عشق من ... کرده دیوانه مرا آن شوخ ناوک های مست رقص پروانه میان دشتی از آواز نی به چه زیبا می شود تنبور تنبک های مست چون ستاره میدرخشی ناز چشمت را چرا کرده ای پنهان به پشت دزد عینک های مست آه از فصل قشنگ رفته ازدستم رفیق آه از شادی چشم ناز کودک های مست خوش به حال آنکه میرقصد شبیه چلچله می خورم حسرت بحال بادبادکهای مست @golchine_sher
تمنا میکنم هر شب تورا ازخالقم اما ندا از غیب می آید بس است دیگر نمی آید .... @golchine_sher
غـــوغـــایــیِ الســــتم، بی‌چتـــر زیــــر باران مـــن بی‌بهـــانه مســـتم بی‌چتــر زیــر باران با بـــاده هم‌نشیــنم، مـــن از ازل همیـــنم: پیـــمانــه‌ای به دســتم، بی‌چتــر زیــر باران مــی‌خواستـــم نبیـــنی اشـــک پیــــاپـــی‌ام را گـــاهــــی اگــر نشستم بی‌چتـــر زیــــر باران پــر کن پیـــاله‌ را و بر مــــن ببـــخش امشب پیــمان اگـــر شکســتم بی‌چتــر زیـــر باران از کوچه‌ات شبی سرد، رد می‌شوم پر از درد با کولــه‌ای که بســتم، بی‌چتــر زیــر باران... @golchine_sher
ای درد غم آلود به درمان نرسیده ای عشق پریشان به سامان نرسیده ای آه جگر سوز فرو مانده به سینه ای بغض گلوگیر به باران نرسیده ای عاشق انگشت نما گشته ی ناکام پیراهن خونین به کنعان نرسیده در کنج قفس ناله محزون تو پیچید ای مرغ غزل خوان به بستان نرسیده ای مساله ی مبهم پیدایش تاریخ ای عنصر منسوخ به انسان نرسیده ای کافر برگشته ز افکار مُردَّد ای کهنه مسلمان به ایمان نرسیده ای واژه ویرانگر بی رحم جدایی ای عاشق دلتنگ به جانان نرسیده ای رهگذر معبر بی نام و نشانی ای مطلع این شعر به پایان نرسیده ای جان به تن شاعر بی حوصله برگرد تا بر لب خشکیده ی او جان نرسیده @golchine_sher
کاشکی می شد شبیه شانه ای، دل چاک چاک تا که مرهم بر پریشان حالی زُلفِت شود @golchine_sher
تنها دل بیچارهٔ من ‏نقش زمین شد ‏یا هر که نگاهش ‏به تو افتاد چنین شد؟ @golchine_sher
بگو که دوست‌داری‌‌ام باز؛ ببین! مبارکند و معصوم، دروغ‌های زندگی‌ساز @golchine_sher
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم   آشفته ام…زیبایی ات باشد برای بعد من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم   از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم   می خندم و آیینه می گرید به حال من دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم   در را به رویم باز کن! اندوه آوردم امشب برای گریه کردن شانه می خواهم @golchine_sher
هدایت شده از شکوفه های خیال
🛑نتیجه مسابقه رباعی غزه: 1⃣رتبه اول: رباعی شماره ۵: آقای نوروز رمضانی 2⃣رتبه دوم: رباعی شماره ۲۹:خانم ناهید خلفیان 3⃣رتبه سه: رباعی شماره ۲۷:آقای مرتضی درزی 4⃣رتبه چهارم:رباعی شماره ۲٠:خانم مریم سادات میرصادقی 5⃣رتبه پنجم: رباعی شماره۱۱: خانم مهتاب بهشتی 🏆جوایز اشعار برتر مسابقه : 🏅رتبه اول: ۳٠٠هزار تومان 🏅رتبه دوم: ۲٠٠ هزار تومان 🏅رتبه سوم: ۱۵٠ هزار تومان 🏅رتبه چهارم: ۱۲٠هزار تومان 🏅رتبه پنجم: ۱٠٠ هزار تومان ضمن عرض تبریک به نفرات برتر، تقاضا میشود برای اخذ هدایا یه آیدی زیر مراجعه شود: @heydar18mn
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود هیچ‌کس شایسته‌ی درک مقاماتش نبود ذکر یا‌فاطر همان آیینه‌ی یافاطمه‌ست جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود سوره‌ی کوثر برابر با تمام سوره‌هاست فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود بانی عالَم کجا و زندگی بر روی خاک؟! عالَم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود عرش‌، لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح‌ بود گوشه‌ی خانه اگر سوز مناجاتش نبود * * او دعایش‌ شامل‌ همسایه‌ها هم‌ شد‌؛ ولی در مدینه هیچ‌کس فکر مراعاتش نبود زخم‌هایش ترجمان بی‌کسی مرتضاست غصه‌های مادر از درد جراحاتش نبود روضه‌ سنگین‌ می‌شود با واژه‌های‌ روضه‌اش کاش‌ حرف‌ از کوچه‌ و میخ‌ِ در و آتش‌ نبود @golchine_sher
ای که خود را در دل ما زشت منظر دیده‌ای رنگ خود را چاره کن، آیینهٔ ما زرد نیست @golchine_sher
دو عاشقیم ولی در دو داستان جدا به هم رسیدن ما خوب بود، اگر می‌شد @golchine_sher
چه دلفریب و خوشایند آفریده شدی پر از تبسّم و لبخند آفریده شدی تبسّم تو ملیح است و صحبتت شیرین گمانم از نمک و قند آفریده شدی برای این که بیایی دل مرا ببری نه سرسری، که هدفمند آفریده شدی نه بوی آب مرا مست کرده بود نه خاک تو با کدام فرایند آفریده شدی؟ به دست قابل بت‌سازهای چینی؟ نه به دست صُنع خداوند آفریده شدی @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
مهتاب نتاب غصه دارم امشب ای چشم نخواب غصه دارم امشب بعد از کم و جمع و ضرب و تقسیم خودم بی حد و حساب غصه دارم امشب @robaiiyat_takbait
صبحی که دل آراسته باشم زیباست با عشق تو برخاسته باشم زیباسـت یک بوسه به پیشانیِ این عشق بزن با مِهــــرِ تو پیراسته باشم زیباست @golchine_sher
بر گوش نمی رسد صدای باران شاید اثری کند دعای باران امروز کلاغ از آسمان می بارد در مزرعه های ما به جای باران @golchine_sher
گفتی چرا به دشمن خود می‌سپارمت؟! ای دل مرا ببخش! جوابی ندارمت ای‌ دوست هرچه هست تویی،هرچه نیست من مغرور، من! که هستی خود می‌شمارمت بی «رنج» عشق،گنج تو ای چرخ روزگار چندان بها نداشت که طاقت بیارمت گر قلب من دمی بتپد جز به‌یاد دوست ای بار زندگی! به زمین می‌گذارمت اکنون که از بیان غم عشق عاجزم می‌بوسمت به اشک و به بَر می‌فشارمت پروانه‌ها به پیلهٔ خود خو نمی‌کنند باشد تو هم برو به خدا می‌سپارمت @golchine_sher
حس من بى تو به خود، نفرت دانشجويیست از همان درس كه در آن دو سه بار افتاده @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب کلامم را به آخر می رسانم با یاد زینب روضه را سر می رسانم با حاج قاسم آن شهید فاطمیه آخر سلامم را به مادر می رسانم درب قفس را باز بگذارید دیگر خود را به پرواز کبوتر می رسانم پر می کشم تا شانه ی سرو و صنوبر گلبوسه ای بر نیزه مضطر می رسانم در دجله ی خون است غزّه آه مادر اَمَن یُجیبَم را شناور می رسانم سیراب خواهد شد جهان از چشمه ی نور این جان روشن را به کوثر می رسانم @golchine_sher
گفتی همه ی عمر، مرا عشق بس است گفتی که بدونِ تو، جهانم قفس است ای کاش دل و زبان تو یکسان بود از یاد‌ نبر؛ فرصتِ ما، یک نفس است @golchine_sher
از شیفتگان نو رباعی هستم نقاش خطوط انتزاعی هستم بااینکه کنار می کشم از بعضی پابند شئون اجتماعی هستم @golchine_sher
سلام بر آنان که ما را ندیده فهمیدند؛ نخوانده دانستند و نبوسیده دوست داشتند... @golchine_sher
ليلي گذشت و مجنون حالي خراب دارد گفتم نگريم امّا ديدم ثواب دارد مجنون منم كه ماندم، اين خاك،‌ خاك ليلي‌ست اي كاروان بياييد، اين چاه، آب دارد چرخي زنيم در خود، بي خود ز خود،  بچرخيم دنيا پر است از چرخ، دنيا شتاب دارد سر مي گذارم امشب بر بالش قيامت مژگان سر به زیرم، عمري‌ست خواب دارد از وحشت قيامت، زاهد مرا مترسان ترس از قيامتم نيست، دنيا حساب دارد @golchine_sher  
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
بیانیه‌ی هیات داوران سیزدهمین جشنواره شعر اشک انار و افق های روشن استان مازندران – آذر ماه ۱۴۰۲ بسم الله الرحمن الرحیم حال که با یاری خداوند متعال، سیزدهمین جشنواره شعر اشک انار و افق های روشن استان مازندران، توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و سازمان بسیج هنرمندان برگزار شد نکاتی را به شرح زیر به استحضار می رساند: اختتامیه‌ی هر جشنواره به منزله‌ی پایان یافتن آن نیست بلکه طلوعی دوباره برای آغاز فرداهاست. آغازیست برای تبادل اندیشه ها، افکار و توان مندی های متقابل یکدیگر. هیات داوران در مسير انتخاب آثار برگزیده، از مجموع ۶۲۷ اثر ارسالی ، ۳۵۰ اثر بخش فارسی و ۱۵۰ اثر بخش تبری، و ( ۱۲۷ اثر از شاعران غیر مازندرانی که در مرحله‌ی اول داوری کنار گذاشته شد) اشعار ارسالی را پس از چند بار قرائت و بررسی بر مبنای مولفه‌ی فرهنگ ایثار و شهادت، تکریم مقام شهدا و موضوعات جشنواره، با تأکید بر حفظ بیان شاعرانه در آثار امتيار دهی نمود. برخی از آثار ارسالی فاقد صور خيال و فاکتورهای ادبی بود و برخی از آثار دارای امتیازات مطلوبی در بروز و ظهور احوال و اندیشه شاعران بود. در پایان هیات داوران ضمن تشکر از همه‌ی شاعرانی که با ارسال آثارشان در روشن نگه داشتن چراغ ادبیات این مرز و بوم سهم بزرگی دارند با مطالعه و ارزیابی دقیق آثار در بخش فارسی، ۸ اثر را حائز امتیاز لازم و برگزیده‌ی جشنواره دانست و همچنین ۲ اثر را در این بخش شایسته‌ی تقدیر می‌داند. و همچنین بخش محلی تبری ۵ اثر را حائز امتیاز لازم و برگزیده‌ی جشنواره دانست و همچنین ۱ اثر را در این بخش شایسته‌ی تقدیر می‌داند. نفرات برگزیده بخش فارسی بدون اولویت به شرح ذیل میباشد: جناب آقای علیرضا علویان از آمل جناب آقای محمد پورمرادی از بابل سرکار خانم فریده خسروی لرگانی از تنکابن سرکار خانم ماهرخ درستی از چالوس جناب آقای علی کفشگر از چمستان سرکار خانم معصومه بخشنده از ساری جناب آقای اسدالله (حمید) محمدی از نکا سرکار خانم مهری ذبیحی اترگله از ساری نفرات شایسته‌ی بخش فارسی به شرح ذیل میباشد. جناب آقای نوروز رمضانی از ساری جناب آقای سید امیرحسین موسوی از بابل نفرات برگزیده بخش تبری بدون اولویت به شرح ذیل میباشد: فاطمه رنجبر از بابل حسین جعفری از بابل همایون سالار از نوشهر اقدس خیرالله پور از بابل شاعر شایسته‌ی تقدیر بخش تبری به شرح ذیل میباشد. سرکار خانم حوا واحدی گشنیانی از سوادکوه داوران بخش فارسی: جناب آقای ذبیح الله ذبیحی جناب آقای علیرضا دهرویه جناب آقای احمد ایرانی نسب داوران بخش تبری: جناب آقای ذبیح‌الله ذبیحی جناب آقای جابر خانلری با احترام احمد ایرانی نسب دبیر علمی جشنواره اشک انار و افق های روشن استان مازندران آذرماه ۱۴۰۲ کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
می‌خواهمت، که خواستنی‌تر ز هر کسی کو واژه‌ای که ساده‌تر از این بیان کنم؟ @golchine_sher
از پنجره انگار میبینم که می آیی نزدیک تر نزدیک تر اصلا همینجایی من بیقرارم تا تو را لیلاترین باشم من دزدکی میبینمت از بس که زیبایی در پیچ و تاب موی تو گم میشوم دایم بر شانه هایت ریخته امواج دریایی در موزه ی چشمان تو دیدم من این را که تنها تو تندیسی برای هر تماشایی دریا برایم باز تاب چشم های توست آبی ترین تصویر سبز آسمان هایی گاهی بیا لب باز کن گیلاس ها زردند پاشو نگو در جمع ما بدجور تنهایی در زیر بغضم حجمی از دلواپسی دارم قلبم شکسته چون انار سرخ یلدایی من -پنجره -دلواپسی – دلتنگی و باران تنها دلیل بودنم پیشم نمی آیی ؟ @golchine_sher
زمانی بین سرها من اگر سر داشتم بانو سرت را روی پا با نام همسر ، داشتم بانو حریف من غم عالم نمی شد ،خلق می دانند درون خانه تا وقتی که کوثر داشتم بانو که باور می کند در یورش شر ،صبر حیدر را !؟ منی که در توانم فتح خیبر داشتم بانو پریدی بال و پر زخمی، ولی ای کاش من چون تو برای رفتن از ماتم سرا پر داشتم بانو شب غسل تو دیدم آنچه پنهان بوده از چشمم از آن شب حال یک سردار مضطر داشتم بانو به در گفتم همیشه شکوه را تا بشنود دیوار اگرچه تا شهادت داغ از در داشتم بانو هوای چشمم ابری شد دلم ترکید و غم خوردم غبار از خاطراتت هر زمان برداشتم بانو @golchine_sher
مرا به روشنی آفتاب دعوت کن به رود و چشمه و دریا به آب، دعوت کن مرا به لهجه باران صدا بزن، ای خوب! به باغ خیس نگاه سحاب دعوت کن مرا به آینه آسمان بزن پیوند به روشنای نگاه شهاب دعوت کن دلم گرفته از این ظلمت عدالت‌سوز مرا به روشنی آفتاب دعوت کن @golchine_sher