eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
885 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل رودم که به هر سنگ سری می کوبم شوق دریا شدنم هست اگر بگذارند @golchine_sher
چون دل ناقابل من نیست جای مادرم کاش جانم را می‌آوردم برای مادرم خاک پای او اگر باشم بهشتی می‌شوم چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم سال‌های‌سال عطر عشق را حس کرده‌ام در فضای خانه از بوی غذای مادرم در تمام زندگی هر آرزویی داشتم شد برآورده به لطف یک دعای مادرم جز دعای خیر در حق همه؛ الّا خودش جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم شک ندارم که هزاران‌بار کم می‌آورد کوه اگر در زندگی باشد به‌جای مادرم جیب‌های خالی بابای من پر می‌شود پیش مردم لابه‌لای حرف‌های مادرم تا ابد از دست او بوسه تقاضا می‌کنم پادشاه دَهر اگر باشم گدای مادرم @golchine_sher
ای کاش که نوبت به دل ما برسد یک روز قشنگ صبح فردا برسد تا مرز جنون اگر رسیدیم ای عشق آوازهٔ آن به گوش دنیا برسد @golchine_sher
دیگر چه بلایی‌ست غم انگیزتر از این من، بار سفر بستم و یک شهر نفهمید... @golchine_sher
دوستت می‌دارم و بیهوده پنهان می‌کنم خلق می‌دانند و من انکار ایشان می‌کنم عشق بی‌هنگام من تا از گریبان سرکشید از غم رسوا شدن سر درگریبان می‌کنم دست عشقت بند زرین زد به پایم این زمان کاین سیه‌کاری به موی نقره افشان می‌کنم سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین زیر چتر نسترن آتش فروزان می‌کنم دیده بر هم می‌نهم تا بسته ماند سر عشق این حباب ساده را سرپوش طوفان می‌کنم @golchine_sher
کی می‌رسم به لذت در خواب دیدنت؟ سخت است سخت، از لب مردم شنیدنت هر کس که این ستاره‌ی دنباله‌دار را یک قرن پیش دیده زمان دمیدنت از مثل سیل آمدنت حرف می‌زند از قطره‌ قطره بر دل خارا چکیدنت پروانه‌ها به سوختنت فکر می‌کنند تک‌شاخ‌ها به در دل توفان دویدنت من... من ولی به سادگی‌ات، مهربانی‌ات گه‌گاه هم به عادت ناخن جویدنت ! آخر انارِ کوچکِ هم‌بازی نسیم! ـ دیگر رسیده است زمان رسیدنت پایین بیا که کاسه‌ی دریوزگی شده‌ست زنبیل من به خاطر از شاخه چیدنت یا زودتر به این زن تنها سری بزن ـ یا دست کم اجازه بده من به دیدنت... @golchine_sher
مستی نه از پیاله،نه از خُم شروع شد از جاده‌ی سه‌شنبه شب قم شروع شد... آیینه خیره شد به من و من به آینه آن‌قدر«خیره» شد که‌تبسم شروع شد... خورشید ذره‌بین به‌تماشای من گرفت آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد... وقتی نسیم آهِ من از شیشه‌ها گذشت بی تابی مزارع گندم شروع شد... موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ‌یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد... از فال دست خود چه بگویم که‌ماجرا از ربنای رکعت دوم شروع شد... در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السلام علیکم... شروع شد... @golchine_sher
انگور سر دری ِ دمِ خانه ات منم ؛ در آرزویم این که شرابم کنی عزیز! @golchine_sher
برای کرسی یلدا انار می خواهی به روی مجمعه ها خشکبار می خواهی به روی میز ،کنار لبوی داغ و غزل تو حافظ و کلمات قصار می خواهی به شاه و خشت و به گشنیز و بی بی چشمت دل و شراب و بساط قمار می خواهی شراب ِسرخی ِدم نوش طعمی از عناب قمارِبوسه ی بی اختیار می خواهی سماور غزلم را کنار سینی چای به استکان لبم داغدار می خواهی برای چایی ِتازه کنار برگ هلو تو توت خشک و کمی هم کُنار می خواهی به شب نشینی گرمی که دور هم جمعیم هوای سرد ،مرا چون بهار میخواهی چقدر با تو قشنگ است این شب زیبا برای بوسه لبی آبدار می خواهی خدا کند که بمانی برای من یک عمر تو عاشقی و مرا بی قرار می خواهی @golchine_sher
غمی بزرگ ،به من بی ترانه شهرت داد خدا کند که بداند نگار ،تنهایم @golchine_sher
اگر امشب بُت من دست به اَبرو ببرد خبر مرگ مرا باد به هر سو ببرد هر کسی شعر به چشمان تو تقدیم کند مثل این است که رقاصه به باکو ببرد سر مویی اگر از حُسن تو معلوم شود سر انگشت زیاد است که چاقو ببرد! روسری های تو باعث شده زنبور عسل جای گل حسرت و اندوه به کندو ببرد لب من عطر تو را دارد و من می ترسم نکند مادرم از بوسه ی مان بو ببرد باز هم خیره به عکست شده ام تا شاید این سِری چشم تو را چشم من از رو ببرد @golchine_sher
به سیل اشک می‌شوییم راه کاروان‌ها را هنوز از جبهه می‌آرند تابوت جوان‌ها را امان از این‌چنین سوزی که در داغ عزیزان است امان از این‌چنین داغی که می‌بُرّد امان‌ها را.. به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودیم غریبانه ولی بردیم با خود استخوان‌ها را اگر دریا نمی‌گنجد به کوزه، با چه اعجازی میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان‌ها را؟ خبر دادند یوسف‌ها به کنعان باز می‌گردند ندانستیم با تابوت می‌آرند آن‌ها را به روی شانۀ لرزان مردم یک به یک رفتند خدا از شانۀ مردم نگیرد این تکان‌ها را @golchine_sher