eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
923 عکس
313 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به ساحت مقدس پیامبر اعظم:صلوات الله علیه زیباترین سروده خلقت... وقتی که عشق چشم تو را مهربان کشید رنگ از رخ غریبی دنیایمان پرید صبحی که دید کعبه تو را روبروی خود گل از گلش شکفت و غمت را به جان خرید دست نسیم تا که به زلف تو شانه زد عطر گل محمدی(ص)از شانهٔ تو چید ـــــ ـــــ ـــــ دلبستهٔ سلام تو پروردگار عشق جان جهان فدای تو آئینه دار عشق ضربُ المثل شده گل سرخ از حضور تو نقش است در ضمیر زلالت بهار عشق قرآن دلیل قلب رئوف تو می شود ای اعتبار هستی و ای اعتبار عشق ـــــ ـــــ ــــ   آئینه ای و نور خدا در تو دیدنیست وصف تو چون تلاوت قران شنیدنیست سر چشمهٔ مکارم اخلاقی ای رسول آرامش دلی و جمال تو دیدنیست یوسف برای مصر عزیز است و ناز تو از فرش تا به عرش معلا خریدنیست ــــ ــــ ــــ       خلق عظیم و صبر جمیل ات زبانزد است زیباترین سروده ی خلقت محمد است (صل الله و علیه وآله) @golchine_sher
چشمی به روی آمدنت جا گذاشتم از روی عمد پنجره را وا گذاشتم در کوچه‌ای که هرشب از آن میکنی عبور آیینه‌ای به شوق تماشا گذاشتم تو، روی خاطرات اگر چشم بسته‌ای من، روی حرف‌های دلم پا گذاشتم با اینکه غیر درد و فراق و جنون نبود بیهوده نام عشق بر آنها گذاشتم طی شد جوانی‌ام همه با حسرت وصال پا جای پای رنج زلیخا گذاشتم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سینه‌ی بی‌تابِ غرق های‌و‌هویم را ندید موبه‌مو گفتم برایش، موبه‌مویم را ندید چشم‌هایش ریخت روی صورت یخ کرده‌ام داغی‌ام را...گونه‌ی بی‌رنگ و رویم را ندید چشم‌هایش راه افتادند در رگ‌های من رد شد از قلبم ولی راز مگویم را ندید نور شد؛ از من گذشت و رفت سمت آینه دید تاریک است دنیا؛ کورسویم را ندید! دردهای نخ‌نمایم را برایم وصله کرد پاره‌های روحِ محتاج رفویم را ندید مُرده بودم از صدای اشک‌های ساکتش پر شدم از بوی اَلرّحمن و بویم را ندید من ولی دلواپسم حال دلش زخمی شود تیزی بغض شکسته در گلویم را ندید @golchine_sher
در مکه گل محمدی چون وا شد با عطر دهان او غزل پیدا شد بر آمنه با شور ،ملائک خواندند فرزند تو تاج سر این دنیا شد @golchine_sher
سیاهی بود و ایمان در دل ظلمت عصا می زد جهالت راهبر می شد خودش را نور جا می زد نمی بارید غیر از غم،نمی رویید غیر از یأس گل ریحانه در گور حماقت دست و پا می زد زمین تا مرز عصیان رفته بود از جرم آدم ها زمان در خواب بود و فتنه ناقوس عزا می زد خدا از سنگ بود و داشت شیطان در دل دنیا به شادی دست در خلق هزاران ماجرا می زد برای ختم این کابوس جانفرسای مرد افکن زمین دست توسل رو به درگاه خدا می زد خدا آورد ابراهیم را در هیبتی دیگر نسیم نور و رحمت را برای امتی دیگر زمین خوردند بتها با قدومش تا جهان فهمید زمین افتادن بتهاست دست قدرتی دیگر زبان پادشاهان لال شد کسری ترک برداشت به سردی رفت آتشگاه و رو شد آیتی دیگر خدا در عرش با خود داشت احمد را ولی بخشید به دنیا بهترینش را که باشد رحمتی دیگر بساط ظلم را برچید و شیطان غرق ماتم شد محمد آمد و آورد با خود دولتی دیگر رسول دین رحمت شد جهان غرق سعادت شد به ما بخشید با قرآن و عترت شوکتی دیگر زمین جای قشنگی شد برای زندگی وقتی که او با آل خود بخشید بر آن قیمتی دیگر @golchine_sher
مهر است و مهربانی در ابتدای پاییز اینگونه آفریده او را خدای پاییز می ریزد از قلم ها یکریز واژه واژه از بس که شاعرانه است حال و هوای پاییز شد ساز ابرها کوک رفتار باد مشکوک در گوش کوچه پیچید سوز صدای پاییز آیینه خیالم تصویر تازه ای داشت پاییز جای من بود من هم بجای پاییز جایش همیشه سبز و راهش همیشه باز است شعرم همیشه دارد جایی برای پاییز فصل شروع باران "وقت وداع یاران" عشق است برگ زردی از تحفه های پاییز باران بزن به رویم تا با همه بگویم از زخم های کهنه ،از رد پای پاییز خون دل انارم یلدای رفتنش را از ابتدای مهرش تا انتهای پاییز @golchine_sher
راضی مشو، پاییز رنگ غم بگیرد دنیای بی تو، باز هم ماتم بگیرد راضی نشو که قلب پاک آسمان را جای تعلق، بغض و آه و دم بگیرد برگرد، تا نرگس به یمن دیدن تو دائم وضو با خنده‌ی شبنم بگیرد همچون رکابی شان والای امامت جان تو را، در حلقه‌ی خاتم بگیرد برگرد مولا جان که عطر بودنت را هر ذره‌ای، از جان این عالم بگیرد @golchine_sher
صحبت از نفحه ی گل تا به میان می آید نام او گوشه ی لب عطر فشان می آید تا بگویند محمد ز سر شوق و ادب بی تامل صلواتی به زبان می آید @golchine_sher
امشب غزل! مرا به هوایی دگر ببر تا هرکجا که می‌بردت بال و پر ببر تا ناکجا ببر که هنوزم نبرده‌ای این بارم از زمین و زمان دورتر ببر اینجا برای گم‌شدن از خویش کوچک است جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر آرامشی دوباره مرا رنج می‌دهد مگذار در عذابم و سوی خطر ببر دارد دهان زخم دلم بسته می‌شود بازش به میهمانی آن نیشتر ببر خود را غزل، به بال تو دیگر سپرده‌ام هرجا که دوست داری‌ام امشب ببر ببر @golchine_sher
گفتند برات می دهد لبهایت هی نقل و نبات می دهد لبهایت تو منشا رحمت دو عالم هستی بوی صلوات می دهد لبهایت @golchine_sher
مزه ی عشق به این خوف و رجاهاست رفیق! عشق سرگرمی‌اش آزار و تسلاست رفیق! قیمت یک سحر آغوش چشیدن، صد شب گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق! نشدم راهی این چشمه که سیراب شوم تشنگی خاص‌ترین لذت دنیاست رفیق! بارها تا لب این چشمه دویده است دلم آبش اما فقط از دور گواراست رفیق! اسم آن روز که نامیده‌ای اش روز وصال در لغتنامه‌ی من «روز مباداست» رفیق! «نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد» بنشین شعر بخوان، دور جوان‌هاست رفیق!   @golchine_sher