از عشق ِ تو تا شعر و غزل کام گرفته
هر دغدغه ای داشتم آرام گرفته
گفتم که حریفم نشود دام کس اما
جنبیدم و دیدم که مرا دام گرفته
اعجاز بهار است دراین شهر گمانم
در نقش گل از خنده ی تو وام گرفته
خاموشی و دل در غم خاموشی تو نیست
از قاصدک ِ پنجره ، پیغام گرفته
مست است قناری دل ِ آرام ندارد
از لاله ی صحرای جنون جام گرفته
آن شعر که از واژه گریزان شده چندی ست
با عشق ، غزل هاش سرانجام گرفته
هر چلچله این جا زده گلبانگ بهاری
بی شک زنفس های تو الهام گرفته
#سیمین_علیزاده#عضوکانال@golchine_sher
باز آی و انیس دل غمدیده من باش
رویت بنما منظره ی دیده ی من باش
از چشم رقیبان به کنار وبه برِ من
همراه من و این دل غمدیده من باش
در فصل خزانی که گلی نیست به باغی
گلچهره ی به°از گُلِ این سینه من باش
خواهی که شوی ساکن کویی، زِ محبت
آ ، ساکن این سینه ی بی کینه من باش
تا نیک ببینم خوش و زیبا رُخ خودرا
حاضرشووغایب مشو، آئینه من باش
من تشنه ی آن لعل لب و جام شرابم
باز آی شراب من و نوشینه من باش
گر شادی مهدی نه بخواهی برسانی
باز آی و بمان و غم دیرینه من باش
#مهدی_میرابی_جاجرم
(هفت هنر خراسانی)
#عضوکانال@golchine_sher
در انتظارِ جوابی، در انتظارِ سوالی
تمام عمر نشستم،چه انتظارِ محالی
در انتظار نبودی،از انتظار چه دانی
به انتظار به سر شد ،تمام عمر خیالی
در انتظار شکستم، از انتظار بُریدم
در انتظارِ تو مُردم،چه صبر رو به زوالی
اگر چه یک دو سه روزی نبوده بی خبر از تو
به انتظار نشستن، به چشم دل شده سالی
نه آن، پیمبرِ صبرم که جز به صبر نپویید
صبور می‌شوم امّا ، تهی ز هر چه کمالی
درختِ ریشه دوانده، به برف و باد نلرزد
چه سهل می‌شکند آن درختِ تازه نهالی
به کوره، گر بِگُذارد سفالگر گِلِ خود را
اگر که دیر درآرد تَرَک خُرَد به سفالی...
#فرشته_عابدی#عضو_کانال@golchine_sher
دوست دارم جستجو در جنگل موی تـو را
از خدا چیزی نمی خواهم به جز بوی تو را
دخـتر زیـبای جنگل های آرام شمال !
از کـجا آورده دست باد گیسوی تو را ؟
آستینت را که بـالا داده بودی دیـده انـد
خلق ، رد بوسه ی من روی بازوی تو را
چشمهایت را مراقب باش ، می ترسم سگان
عــاقبت در آتـش انــدازنـد آهــوی تو را
کاش جای زندگی کردن در آغوشت ، خدا
قسمتم مـی کرد مردن روی زانوی تو را
#ناصر_حامدی@golchine_sher
دوست دارم دستت را بگیرم و باهم
شهری را پیدا كنیم كه جاده ندارد
نه كوچه‌ای
نه خیابانی
و نه حتی قدم‌گاهِ كوچكی
شهری كه متروكه باشد
و هنگام در آغوش كشیدنت
آن‌قدر سكوت كند كه
صدای جریان خونت را
با رودخانه‌ها اشتباه بگیرم
و با خیالِ راحت هزاربار
در آغوشت بمیرم و تا می‌بوسی‌ام
دوباره زنده شوم
جاده ها كه نباشند
نه رفتنی هست
و نه آمدنِ كسی كه می‌ترسم
شايد جای مرا بگیرد
#علیرضا_رضایی@golchine_sher
کشیده است به رسوایی و جنون کارم
میان جمع بگویم که دوستت دارم؟!
که دستگیری‌ام ای عشق می‌کند آیا
خدا نکرده اگر از تو دست بردارم؟
گرفت بار غمت را به دوش هرکس، مرد
خبر دهید که من زنده زیر آوارم
مراقبم که مبادا تهی شوم از تو
قسم به چشم تو! در خواب نیز بیدارم
شبیه اسفندم بی‌قرار گریهٔ سیر
شب و غروب و سحر، صبح و ظهر می‌بارم
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@golchine_sher
شود خستگان را قراری بیاید
به غم دیدگان غمگساری بیاید
سراسر شب است و سراپا تباهی
دعایی بخوان شب شکاری بیاید
بخوان تا اجابت کند ناله ات را
بر این مرده عیسی تباری بیاید
بیا مهر ورزیم و عاشق بمانیم
که با عشق فصل بهاری بیاید
دل و دیده روشن شود تا که صبحی
بلند اختر، آئینه داری بیاید
بلرزد بنای ستم لحظه ای که
سوار بکف ذوالفقاری بیاید
#محمد_صادق_بخشی#عضوکانال#اللهم_عجل_لولیک_الفرج@golchine_sher
